کتاب‌های فارسی: Re: [farsibooks] Fw: سكس بادختر بچه‌ي 5 ساله !0

۱۳۸۸ شهریور ۱۹, پنجشنبه

Re: [farsibooks] Fw: سكس بادختر بچه‌ي 5 ساله !0

مسخرست تا حرفی به مزاجمان سازگار نیست صحبت از روشنفکری میکنیم
این آقا که وصل الحالش در زیر آمده رهبر مسلمانان جهان بوده وهست نه ربطی به انشتین بیچاره داره نه نظریه نسبیت. قبل از این مطلب کتاب خاطرات جعفر شفیع زاده رو هم فرستادم که اگر اون رو خوانده بودی میفهمیدی که به ملت ایران کلاهی بر سر نهادن به نام انقلاب در حالی سید احمد و محمد منتظری با صادق قطب زاده در حال انتخاب در بین روسپیان پاریس بودن ملت بیچاره در حال شعار نویس به در و دیواد و ..... بودن
همه اون داستان ها فقط بخاطر فکر نکردن چشمان رو بستن و فقط دهان رو باز کردن بود
ما ایرانی ها فکر میکنیم اگر اظهار نظر نکنیم خدای ناکرده همه فکر میکنن که لال هستیم

قبل از هر اظهار نظر کمی مطالعه و تفکر بد نیست هیچ کس به تفکرات آقایان موافق نیست
ولی .......

Sincerely
Amir
VVVVVVVVVVVVVVVVVVVVVVVVVVVV

V
VVVVVVVVVVVVVVVVVVVVVVVVVVVV

Iran alive for ever

From: behzad norbakht <behset45@yahoo.com>
To: farsibooks@yahoogroups.com
Sent: Thursday, September 10, 2009 5:36:26 AM
Subject: Re: [farsibooks] Fw: سكس بادختر بچه‌ي 5 ساله !0

نمی دانم چه بگویم- فقط به شما دوست عزیز این نکته را تذکرمی دهم که بیان بعضی عبارات و افکار آنقدر چندش آوروزشت است که حتی درصورت واقعی بودنشان هم در شان اخلاق و کرامت انسان نیست که آنرا بیان کند- درمورد آن نویسنده ای که از کتابش نام برده اید مسلما" آلبرت انیشتین نبوده و مطلبی راهم بیان کرده فرضیه نسبیت نیست- من ازهیچ فردی طرفداری نمی کنم فقط می گویم عفت کلام و عفت قلم و عفت تفکررا حفظ کنید - والسلام

--- On Wed, 9/9/09, amir shayan <amir_shakib@ yahoo.com> wrote:

From: amir shayan <amir_shakib@ yahoo.com>
Subject: [farsibooks] Fw: سكس بادختر بچه‌ي 5 ساله !0
To: "FarsiBook" <farsibooks@yahoogro ups.com>
Date: Wednesday, September 9, 2009, 3:01 PM

Sincerely

Amir
VVVVVVVVVVVVVVVVVVV VVVVVVVVV
V
VVVVVVVVVVVVVVVVVVV VVVVVVVVV

Iran alive for ever

Sent to you by Amir via Google Reader:

سكس بادختر بچه‌ي 5 ساله !0

داستان را از زبان نويسنده کتاب "لله ثم للتاريخ" آقای السيد حسين الموسوی از علمايان نجف بشنويد: او مي گويد كه وقتي خميني در عراق بود به يكي از شهرهاي عراق دعوت شد و از موسوي خواست كه با او همراه باشد، سفر انجام شد و در راه بازگشت آنها خواستند كه استراحت نمايند تا خستگي سفر را برطرف كنند، خميني فرمان داد كه به منطقه عطيفيه بروند چون آن جا فردي ايراني الاصل بنام (سيد صاحب) بود و او و امام دوستي و آشنايي زيادي با همديگر داشتند.
موسوي مي گويد: سيد صاحب از آمدن ما خوشحال شد … و سيد صاحب خواست كه آن شب را پيش او بگذرانيم، امام موافقت كرد … و هنگامي كه وقت خواب فرا رسيد … چشم خميني به دختر بچه‌اي افتاد كه چهار سال يا پنج سال داشت اما خيلي زيبا و قشنگ بود، امام از پدرش خواست كه دختر بچه را بياورد تا امام او را صيغه كند، پدرش با خوشحالي زيادي موافقت كرد و خميني در حالي شب را سپري كرد كه، دختر بچه در آغوش او بود و ما گريه و فرياد دختر را مي شنيديم.
نويسنده در ادامه می‌نويسد به نظر شما چرا پدر از تماس بدن خميني با دختر بچه‌اش و از اينكه خميني دختر بچه او را صيغه می كند خوشحال می‌شود، بله، چون او معتقد است كه نزديك شدن به امام شرافت است گرچه با همين صورت زشت انجام بگيرد؟!
مرجع کتاب "لله ثم للتاريخ" نويسنده السيد حسين الموسوی صفحه 33-34 در بخش " المتعة وما يتعلق بها.

دانلود كتاب

کتاب به زبان عربی است اما براحتی می‌توانيد متوجه شويد، می‌توانيد از مترجم گوگل هم براي ترجمه آن استفاده کنيد.
در ادامه عرض شود که خمينی حتی به ازدواج متعه با دختر شيرخوار اعتقاد دارد همانطور كه در كتاب تحرير الوسيله ذكر كرده است. تحرير الوسيله جلد سه.

Attached Files

_______.pdf (528..5 KB, N/A views)

Things you can do from here:

Get started using Google Reader to easily keep up with all your favorite sites