کتاب های فارسی - آرشیو این وبلاگ در پایین صفحه قرار دارد

stat code

stat code

۱۳۸۸ بهمن ۱۵, پنجشنبه

[farsibooks] ارتفاع یکپارچهء دستها

 

 
 
 

ارتفاع یکپارچهء دستها

سمندر مشکی باف

معمول چنان است که در بحبوحهء ناآرامی‎ها و در زمان احاطهء تاریکی ظلم و ستم، قیامی از سوی مردمان صورت می‎گیرد، مشت‎ها گره می‎شود و به سوی آسمان پرتاب می‎گردد، و در همان حال فریادهای خشن، که خشم فروخفتهء زمانی طولانی است، از دهان آنها خارج می‎شود و همه جا را به لرزه در می‎آورد؛ پاها محکم بر زمین کوبیده می‎شود و صفوف در هم فشردهء انسانهای رنج دیده در خیابانها به حرکت در می‌آید و البتّه آفریننده، جالس بر عرش عظمت خویش، ناظر بر این همه هست و آنچه را که حکمتش ایجاب می‎کند، به صورت تأییداتش فرو می‎فرستد تا تأثیراتش ظاهر شود.  اینگونه وقایع آحاد مردم را بیش از پیش به هم نزدیک می‏کند، اختلافاتشان را از میان می‎برد و وحدتی در میان آنها ایجاد می‎کند که شاید از برای خودشان هم حیرت‎آور باشد.

امّا، در این میان گروهی هم هستند که اگرچه وحدت در میانشان حاکم است، اگرچه مخالف ظلم و ستم بر هر بنی بشری هستند، اگرچه حامی حقّ و حقیقتند، اگرچه تمامی تلاششان در راه ترقّی و تعالی نوع انسان است، امّا دستهایشان را به جای مشت کردن باز می‎کنند و اگرچه به سوی آسمان می‎فرستند، امّا به نشانهء دعا به درگاه پروردگار بلند می‎کنند و اگرچه سخنان بر لبانشان جاری گردد، امّا تمنّا به درگاه آفریننده است که "شب تار را روز روشن" فرماید. اینان نیز به درگاه خدایشان برای زندانیانشان دعا کنند که استقامت عنایت کند و قوّت و قدرت دهد تا به بیان حقّ و حقیقت پردازند و در کمال محبّت به خشونت واکنش نشان دهند.  اینان نیز در کنار سایر ایرانیان ایستاده‌اند و در پی سالها مظلومیت و مقهوریت، همچنان از خدایشان، هدایت ستمگران را می‎طلبند و دلالت سنگدلان تا که همه پی به خواست خدای ببرند و دست از آزار بندگان بردارند.

این روزها از هر سوی جهان خبری می‎رسد که بهائیان گرد هم آمده‎اند تا برای کلّیه زندانیان ایران، اعم از بهائی و غیربهائی، دعا کنند و نجاتشان را از قید و بند از ساحت خدای بخواهند؛ آنها در کمال اتّحاد و اتّفاقند و هرگز بدی برای احدی نخواهند و هرگز "مرگ" بر احدی نگویند و هرگز "یار و اغیار" نشناسند که همه را بندگان یک خدای دانند و مخلوق یک خالق.

چند شب پیش، یکی از بهائیان، جناب خامنه‎ای را در خواب دید که از وی خواست مناجاتی بهرش بخواند.  این دوست، در عالم رؤیا، کتاب مناجات حضرت عبدالبهاء را باز کرد و مناجات زیر را مشاهده کرد و همان را خواند.  باشد که دعایش مستجاب گردد و صلح و آرامش در هر مرز و بوم برقرار شود:

هوالله  ای پروردگار یاران را کامکار کن و به عبودیّتت همدم و دمساز فرما.  قلوب را نورانی فرما و وجوه را رحمانی کن تا بنیان محبّت و مهربانی در عالم انسانی تأسیس گردد و نوع بشر به یکدیگر مفتون و مهرپرور گردند؛ شرق دست در آغوش غرب نماید، فرنگ بی‎درنگ سبیل محبّت پوید، ترک تاجیک را همدم داند و هم‎آغوش و مهربان شمرد.  کلّ با هم در نهایت الفت و یگانگی معاشرت و مصاحبت نمایند؛ بیگانگی نماند، ذکر اغیار نشود و همدگر را آشنا و یار و غمگسار گردند.  ای پروردگار  این شب تار را روز روشن فرما و این بغض و عداوت بین ملل را به انس و محبّت مبدّل کن تا عالم آفرینش آسایش یابد و جهان پرغرور از عالم الهی نصیب موفور جوید.  توئی مقتدر و توانا و توئی بخشنده و درخشنده و بینا. ع ع

__._,_.___
This is a non-political list.
.

__,_._,___

هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ