کتاب های فارسی - آرشیو این وبلاگ در پایین صفحه قرار دارد

stat code

stat code

۱۳۸۹ بهمن ۲۷, چهارشنبه

[farsibooks] چرا این نوشته را باید خواند؟

 

با سلام و دورود فراوان به شما

خواندن این نوشته و نوشته هایی از این دست کمک میکند تا با پی بردن به حقایق پیرامون مان صفوف مبارزاتی را از سبزالهی هایی که خواستار همان رژیم کُشت و کُشتار جمهوری اسلامی ست جدا نمود و اجازه نداد که فرصت طلبان در این صفوف رخنه کنند. بیداری و هوشیاری همه ما در این زمینه به رهایی مردم ایران و سرزمین ایران از سلطه آمریکا و سایر امپریالیستها کمک میکند. این نوشته را بخوانید و برای دوستان و هموطنان از دستهای مهربانتان یاری بگیریدا

بسیار بدیهی ست که این نوشته ها برای کسانی که فکرشان حول و حوش شکم و زیرشکم دور میزند نیست

کارزارِ دلارهای آمریکا برای سرمایه گذاری بر روی جنبشهای مردمی در جهت "توسعه دموکراسی آمریکایی" فرمول جدید تغییر رژیم ها!

از مصر تا هندوراس و در میان کشورهای در حال توسعه، جنبشهای مردمی برای مسایل سیاسی و حقوق بشر میجنگند، در حالی که دلارهای واشنگتن برای هزینه های مالی به آنها کار میکند.

از دوره کندی، دولت آمریکا سیاست کمک مالی به هر دو، هم رژیم و هم اپوزیسیون؛ را تصویب کرد .و وقتی که نمی شد مشاهده نمود که این امر صورت بگیرد، به یک شبکه ی غیرانتفاعیِ دولتی  و ان جی او NGO برای کمک تبدیل میشود.

استراتژی کمک به دست راستی ها و نیز به جنبشهای مقاومت برای این منظور کمک میکند که آنها را دست در دست هم با هم همقطار نموده تا آنها سالها به این وضع ادامه دهند. ( نمونه آن رژیم کنونی در ایران و اپوزیسیون" ساخته شده سبز" که هر دو جمهوری اسلامی را میخواهند اما یکی "رای" دیگری را دزدیده " گردیده شده"! )

بعد از انقلاب کوبا،اداره حکومت کندی غیرمستقیم پولهایی در پروژه ای بنام پروژه کملوت (Camelot ) ریخت، یک پروژه جنجالی تحقیقی  که وظیفه اش تنظیم مقررات نظامی در رابطه با انقلابات مردمی در آمریکای لاتین بود.بدین منظور که آنها را با هم همقطار کند. وقتی این تلاش به همت یکی از دانشجویان فعال شیلی کشف میشود، مدتی کوتاه قبل از کودتای سال 1973 بر علیه انتخابات آزاد رئیس جمهور سوسیالیست کشور شیلی - سالوادر آلنده-  پروژه را پس از کودتا به دلیل کشف آن به کنار گذاشته میشود.

اخیرا، دانشگاه بین المللی فلوریدا با بخش نظامی جنوبی یک تیم تشکیل میدهند که گزارش مشابهی در زمینه ای که آنرا" فرهنگ استراتژی" مینامند، بنویسند. اما منتقدینی مانند ادرین پاین متخصص علم انسان شناسی آنرا برگشت به کملوت مینامد.  او میگوید: " آنها در صدد این هستند که به این مسئله دست پیدا کنند که  چگونه میتوانند بر اساس شاخص های فرهنگی مختلف میتوانند مردمان را زیر سلطه خود دربیاورند، تا از شورشها جلوگیری کنند."

دانشگاه بین المللی فلوریدا از صحبت در باره این موضوع خوداری کرده است.

دموکراسی کمکهای مردمی که (NED) نامیده میشود، یک گروه نظارتگر بر شمارش آراء، آکادمی دموکراتیک مصر، تاسیس میکند، و رسما فعالین نظامی مانند باسم فاطی را به استخدام در میآورد، کسی که در حال حاضر بعنوان کارگردان اجرایی پروژه های  NED انجام وظیفه میکند.

فاطی میگوید: " از دید من، من کاملا بر این باورم که دموکراسی  قبل از اقتدار است. حقوق بشر و دموکراسی، یک موضوع بین المللی ست، و نه یک مسئله محلی، این یک بازی بسیار هوشمندانه آمریکایی ست که هر کسی را حمایت میکند. آنها مردم را حمایت میکنند، تظاهرکننده ها را حمایت میکنند، پلیس ضدشورش که مردم را سرکوب میکند را هم حمایت میکنند."

اپوزیسیون دموکراتیک که رژیم مبارک که از سوی آمریکا حمایت میشود در مصر فعالانه با حمایتهای بنیادی ان جی او های آمریکا مانند خانه آزادی، موسسه روابط بین الملل و اعطائی ملی برای دموکراسی تغذیه میشود.

خبرنگار : بهرجهت، خود آزانس توسعه آمریکا برای دموکراسی بین المللی در آمریکا اسناد و میزان کمکهای مالی اش برای دسترسی مردم مملو از ریاکاری ست و ارتباط با آن برای دست یافتن به چنین اطلاعاتی بسیار محدود است. بطور مثال ظرف 6 هفته اخیر تمام درخواست ملاقاتهای ما برای دیدار با این موسسات " کمکهای مالی آمریکا برای توسعه دموکراسی بین المللی"  یا رد شده یا بی جواب مانده..

دفتر اوباما سالانه 20 میلیون دلار برای برنامه ای که " توسعه دموکراسی " نام دارد هزینه میکند و برنامه های خوب دولتی در مصر و 65 بار بیشتر از این میزان، یک مبلغ چشمگیر 1.3 بیلیون دلاری صرف هزینه کمکهای نظامی می نماید.

هندوراس در آن سردیگر دنیا، آمریکا به ارسال میلیونها دلار کمک مالی و نظامی به دولت پورفیریو لوبو در هندوراس میکند، در حالیکه برای پول دادن به حرکت اپوزیسیون یک شبکه از ان جی او ها  که توسط دولت آمریکا تاسیس شده فعالانه به جلو هُل داده میشود.

نکتالی رودزنو با کودتای نظامی سال 2009 ، که باعث برکناری رئیس جمهوری شد که در یک انتخابات آزاد به قدرت رسیده بود،مخالفت نمود. او دولت کنونی را بعنوان بسط کودتا و چیزی که سازمانهای نقابداری که تصویری دموکراتیک از هندوراس امروزارائه میدهند می نامد، میبیند.

رودزنو میگوید: این اسمش دموکراسی نیست وقتی که رئیس جمهور با فقط 25% از آراء انتخاب میشود! 75% از جمعیت مردم جزو جنبش مردمی مقاومت است، بیش از 500،000 نفر در خیابانها تظاهرات میکند."

پاین میگوید: "زمانی که بعنوان پرفسور در دانشگاه مصر کار میکند، " خانه آزادی، سعی داشت دانشجویان او را در یک معامله  سکوت درباره معضلات دولت مصر در مورد حقوق بشر و خشونت در غزه خریداری کند. اما مادامی که این  بخشش های مالی میتواند به دورترین کشورهای فقیر مثل مصر و هندورآس برود این پولها مطمئنا نمی تواند بدون ریسمان های منگنه شده به آن باشد. وقتی مردم این پول را قبول کردند آنها شرایطی را قبول کردند که به پول منگنه شده است. و این شرایط به آنها تحمیل میشود که صحبت کردن در مورد عوامل نهفته خشونت های سیاسی را متوقف کنند."

مارک وایزبروت، هماهنگ کننده مرکز تحقیق اقتصادی و سیاسی در واشنگتن ابراز میدارد تعدادی از ان جی او ها اغلب برای توسعه یک دستورکار و یا برخی رویدادها به میان ملیت های دیگر رفته بعنوان بازوی سیاست خارجی آمریکا عمل میکنند. شما تعداد زیادی از اینها که سازمانهای توسعه دموکراسی خوانده میشوند پیدا میکنید که یا مستقمیا بوسیله دولت آمریکا از طریق " کمکهای آمریکا"، که این تعداد زیادی بودجه مالی دارد، یا غیرمستقیم که کمکهای اعطایی مردمی برای توسعه تغذیه میشوند

سازمانها و دولت آمریکا در بسیاری از موارد برای هر دو طرف هزینه اختصاص میدهند تا بر روی  محکم کردن قدرت و کنترل کار کنند. آنها دنبال حمایت و پول دادن به کسانی هستند که ممکن است دیدگاه های آنها برای سازمانهای مذکور منفعت داشته باشد. 

وایزبروت می افزاید: " دولت آمریکا خیلی گَل و گشاد نیست. آنها و سازمانهای که آنها روی آن سرمایه گذاری میکنند کاری را انجام میدهند که بیشترین پاسخ به نیاز در حال حاضر آنها را در بردارد.

توسعه دموکراسی: فرمول جدید آمریکا

فرمول واشنگتن برای تغییر رژیم ها در سال 1980 دستخوش دوباره سازی میشود. در یک پیشنهاد معاملاتی برای اینکه اطمینان از اینکه منافع سیاسی و اقتصادی آمریکا حراست شده است، سی آی ای از کودتا های برنامه ریزی شده پشتبانی نمود تا رهبران منتخب مردم،مصدق در ایران، و آلند در شیلی آلنده که در یک انتخاب دموکراتیک به قدرت رسیده بود را برکنار کند. برای جانشینی آنها دیکتاتورهای دد منش و دولتهای ظالم، و اعمال شنیع ترین جنایات علیه مردم شان، تدارک دید.

اما در سالهای 1980، پذیرش رژیم های وحشت و خشونت در مناطق آمریکای لاتین برای مردم غیر قابل باور بود. از کشتارهای مخالفین توسط گروه های مسلح بومی غیر رسمی که آمریکا به آنها برای کشتن کمونیستها از طریق آژانس های سی آی ای پول پرداخت میکرد تا شکنجه و اتاقهای شکنجه و کشتارهای دسته جمعی گوناگون، *ژنرالهای آمریکای لاتین همانهایی که برای توسعه دموکراسی در اقصا نقاط دنیا تعلیم دیده بودند بسرعت بخاطر نقض حقوق بشر مشهور گردیدند.(به زیر نویس ها مراجعه نمایید)

برای جایگزین کردن حمایت آشکار از دیکتاتوری ها، یک شیوه کارجدید که هم گوش نوازاست و  هم  خوش ظاهر متولد میشود! شیوه کار جدید واشنگتن توسعه دموکراسی نام دارد!

مفهوم یا تصورکلی از توسعه دموکراسی ساده است، حمایت مالی، آموزش دادن، حمایت سیاسی اپوزیسون های محلی در سراسر دنیا برنامه واشنتگتن را حمایت مینماید.

دکتر ویلیان رابینسون یکی از" بهترین متخصصان در ابتکارات برنامه توسعه دموکراسی واشنگتن" که کتاب Polyarchy Promoting  را نوشته میگوید: "در آمریکای لاتین و اروپای شرقی  انقلاب های رنگی برای سرنگون کردن رژیمهای کمونیستی، در آفریقا و یا در خاورمیانه مثل ایران آمریکا با این مکانیزم در میان جوامع نفوذ کرده و  تلاشش برآن است که نتیجه این دخالتگریها و رسوخ کردنها  پیش بردن اهداف سیاستهای خارجی آمریکا باشد. یکی از این مثالهای انقلابات رنگی در اروپای شرقی ست.

لورنس ویکرسون معاون سابق کولین پاول در این باره میگوید: " همانطور که من دیدم در اوکراین و جورجیا اتفاق افتاد و در حال حاضر در جاهای دیگر در حال اتقاق افتادن است، تنها برای کنار گذاشتن رژیم ها نیستند بلکه برای قدرت بیشتر به اپوزیسیون ها هستند. ما به جانشین ها، به سازمانهای غیردولتی، ما به **کسانی که  نسبت به گذشته شان، کمتر مظنون به تکاپوی شرارت در پی عمل هایشان هستند کمک میکنیم. آیا ما در این زمینه درسهایی یادگرفته ایم؟ شما روی آن شرط بندی کنید! آیا ما بهتر عمل میکنیم؟ شما شرط بندی کنید؟ آیا به همان میزان ظالمانه است که همیشه بوده؟ شما روی آن شرط بندی کنید!

در مصر برای برگردان نتایح رای برای آنچه " واشنگتن" میخواسته میلیونها دلار هزینه صرف گشته... ویلیام  بلوم نویسنده: " خیلی از کسانی که در موسسه توسعه دموکراسی آمریکایی تحصیل میکنند بر این باورند که این پولها به سی آی ای وصل میشود، برای جذاب کردن این کمکهای مالی کلمه " دموکراسی" را به آن اضافه کرده و سی آی ای را از آن حذف کرده اند، به همین دلیل است که آنرا چشمگیر کرده اند. در طول 25 سال گذشته 100 کشور دنیا را از این طریق تحت پوشش " دموکراسی" قرار داده ، و امسال یک بیلیون دلار به این امر اختصاص داده است.

ویلیام بولم نویسنده و تاریخ دان میگوید : قدم به قدم عملیاتشان را کپی میکنند ، فکر میکنم اولی که موفق بود ، یوگسلاوی بود. خیلی چیزها را از انقلاب رنگی آنجا قرض گرفتند که شامل یک سری شعارهای معین و یک سری رنگها مشخص و سَمبُل های معین که موفق بوده از آنها استفاده میکنند."

مادامی که هدف همچنان به قوت خود باقی است سی آی ای ظاهرن در جلو پرده نمایش توسعه دموکراسی ظاهر نیست و بجای آن کمک موسسه آمریکایی برای توسعه(USAID) و شرکای آن برای این انتشار این توسعه عمل میکنند.

 آلن وایزتاین* یکی از بنیانگزاران "موسسه کمکهای مردمی آمریکایی برای توسعه دموکراسی" در سال 1991 به روزنامه واشنگتن پشت چنین توضیح میدهد:" بیشتر آنچه را که ما 25 سال پیش  انجام دادیم طماع کارانه بوسیله سی آی ای انجام میگرفت. "

و مانند سی آی ای ، USAID ، موسسه کمکهای آمریکا برای توسعه دموکراسی، و سازمانهای نظیر آن از کمکهای گنگره آمریکا بودجه مالی دریافت می نمایند.

اِوا کولینگر روزنامه نگار و نویسنده که روند دموکراسی آمریکایی را در ونزوئلا مورد تحقیق قرار داده است میگوید:"میلیون ها دلار مالیات دهندگان آمریکایی هر ساله صرف کمک به سازمانهای سیاسی و کمپنها در کشورهای مختلف دنیا میشود تا " برنامه آمریکا" را توسعه دهد! بیشتر شهروندان آمریکایی از این حقیقت ناآگاه هستند که پول آنها چگونه و صرف چه چیزهای میشود ؛پول آنها صرف میشود تا به دست نشانده های جدید" مدال" دهد در روند رویدادهای سیاسی ملت های دیگر تا تاثیر گذارد و نفود کند.

شیوه کار کمک کردن به تغییر رژیم از طریق توسعه دموکراسی زمینه انتقادهای وسیعی را نه تنها در سطح بین المللی بلکه در " منزل" در آمریکا نیز برانگیخته است.

رون پاول یکی از مردان کنگره آمریکا یک زمانی نوشت: این دقیقا***اورولی ست که آمریکا در رای دیگر ملتها دست کاری میکند و بعد هم این عمل را "توسعه دموکراسی" می نامد. ما آمریکایی ها چه احساسی خواهیم داشت اگر بعنوان مثال چینی ها با میلیونها دلار به آمریکا بیایند تا کاندیداهای معینی را با پندارهای دوستانه چینی مورد حمایت قرار دهند؟ من فکر میکنم که هولناک است. ما پول مالیات دهندگان را استفاده میکنیم در جهت تامین بودجه برای ارتش مان و سی آی ای تا این برنامه ها را آزمایش کنند که بگویند "این چیزی ست که شما باید انجام دهید" و بر آنها تسلط پیدا کنیم. هیچ مجوزی برای اینکار وجود ندارد، این " آزمایش" عمل نمی کند، این کار ما به مردم کثیری از دنیا یاد میدهد که از ما نفرت داشته باشند."

پیپ اسکوبار، روزنامه نگار آمریکایی جنوبی که برای Asia Times مینویسد میگوید: برنامه های توسعه دموکراسی آمریکایی در حقیقت برای به جلو بردن و هماهنگ کردن دستورکار خودشان است که برای متحقق شدن اینکار از موقعیت سیاسی و یا سایر نارضایتی ها در کشورها استفاده میکنند. پیپ اضافه میکند : آنها از محلی ها استفاده میکنند، آنها کار مقدم آنها و نارضایتی های آنها را با طیف کامل کلاسیک برنامه سلطه گرایی واشنتگن مخلوط میکنند."   

آمریکا ملتهایی را مورد اهداف خود قرار میدهد که از نظر استراتژی قابل رقابت هستند و رژیم هایی که مخالف آمریکا هستند. برای رسیدن به اهداف خود آمریکا از استراتژی اشکال کامل سلطه گرایی ی پنتاگون و سی آی ای استفاده میکند. اسکوبر توضیح میدهد که پیامهای ضد دولتی اغلب از طریق مسیر اصلی رسانه های هماهنگ شده مجراهای خروجی که غیر مستقم به آمریکا وصل و تحت سلطه سازمانهای آمریکایی نظیر خانه آزادی و کمکهای مردمی برای دموکراسی قرار دارد به برزیل و ونزوئلا برده میشود.

او بر این باور است که برای سایر ملیتها "وقت اضافی" امکان پذیر است، مثل چین، که از رشد برای تسلط بر انتخابات آمریکا استفاده میکند، بهر جهت آن کار میتواند زمان بَر باشد. " آنها ] چین[ هنوز ملتی از جنس قدرت نَرم و قدرت باهوش را نفهمیده اند. ممکن است که یک نسل طول بکشد تا فهمید که غرب چگونه فکر میکند.

 هورن بیکر، دبیر اجرایی آینده بنیاد آزای توضیح میدهد که سیاست توسعه دموکراسی تنها سیاست بوش یا اوباما نیست؛ بلکه درعوض یک موضوع سیستماتیک در سراسر سیاست آمریکا میباشد. او می افزاید:" این ضرورت سیاست خارجی آمریکاست و برای دهه ها وجود داشته است، آنها در لوله های انتخابات پول میریزند، آنها در حمله ها، سوء قصدها، کودتاها، عملیات تغییر رژیم بکار گمارده میشوند. این سیاست خارجی ست که برای مدت مدیدی اینچنین عملکرد داشته است."

هورن بیکر میگوید: " آنهایی که چنین می انگارند که  این سیاست واقعا توسعه دموکراسی ست در حال کار کردن در پشت یک دورغ هستند. دولت آمریکا هیچ گونه همکاری برای دموکراسی ندارد هیچ! که در عوض برای دیکتاتوری دارد."

هورن برگر میگوید: "دولت آمریکا از کسانی حمایت میکند که بهترین خدمت را به منافع آنها در یک مدت مشخص شده ارائه میدهند، صدام حسین از جمله رهبرانی ست که در گذشته شامل این حمایت ها میشد. آنهادر حال حاضر مشغول مستقر نمودن آدم هایشان در ادارات عمومی در کشورهای مختلف در سراسر دنیا هستند. آنها برای تغییر رژیمی که اداره حکومتی آن زنجیر خط رسمی آمریکا را دنبال نمیکند توقف نمیکنند تا بر آن نفوذ داشته باشند."

هورن برگر اظهار میدارد:"با دولتی بر روی لبه ورشکستگی، آمریکایی ها بایستی برعلیه این برنامه ها که با میلیون ها دلارِپرداخت کنندگان هزینه میشود رک و راست تر برخورد کنند. آمریکا وارد قلمرو امپریالیسم شده است و نیازدارد که به شکلی از جمهوری خواهی که برآن پابه بنا شد برگردد. این نمونه دولت محدود شده نیست که از روی آن کشور ما بنا شد. این یک نمونه پایه ریزی شده از روی یک امپراطوری از نوعی ست که مردم در مخالفت با آن بدنیا آمدند. چیزی که آمریکایی ها مجبورند تصمیم بگیرند این است که ما چه میخواهیم؟ آیا ما یک امپراطوری میخواهیم که این کشور را به ورشکستگی کشانده؟ یا اینکه ما خواهان دوباره سازی جمهوری خواهی و یک حسِ طبیعی بودن و صلح و کامیابی برای آمریکا هستیم؟

متن بالا ترجمه منابعی ست که در لینک های زیر به انگلیسی نیز قابل دسترس میباشد

http://rt.com/usa/news/usa-funding-movements-abroad/

http://rt.com/usa/news/democracy-promotion-usa-regime/

مروری بر خیزشهای مردمی در ایران و انتطباق فرمول دلارهای آمریکا بر آن!

آیا این همان فرومولی نبود که داشت در ایران " بخوبی" عمل میکرد؟ بدین معنا که: آمریکا که در ایران مبارزات کارگران و توده های زحمتکش را برعلیه رژیم دست نشانده خود و سایر امپریالیستها خطری جدی برای از بین رفتن یا به تعویق افتادن منافع سیاسی و اقتصادی خود میبیند، ]یادآوری مجدد: آمریکا با سرنگونی شاه، توسط نیروهای رادیکال کمونیست و دیگر نیروهای مبارز و انقلابی و کارگران و خلقهای تحت ستم رژیم که، منافع سیاسی اقتصای خود را در خطر دیده، پوسترهای و اعلامیه های خمینی از در و دیوار آسمان تهران به زمین میریخت، نطقهای آتشین خمینی از زیر درخت سیب در فرانسه در رابطه با آزادی همه از جمله مارکسیستها در همه در سراسر دنیا از جمله ایران پخش میشد، بنگاه ارتجاعی خبرپراکنی بی بی سی که یکی از کارهایش ساختن خرافات و پخش آن در سراسر دنیاست خبر دیدن عکس خمینی را در ماه در ایران پخش میکند، آمریکا روی فرهنگی که در ایران جاریست و اسلام هم دین اکثریت مردم در جامعه است بهترین موقعیت را برای پیاده کردن فرمول " توسعه دموکراسی" اش از طریق خمینی بکار میبرد. وبدین طریق یکی از مرتجع ترین و ضد کمونیست ترین " آدمها" که میتوانست دیدگاه هایش با دیدگاه های آمریکا در کشتار نسل کمونیستها و سایر انقلابیون ضدامپریالیست و نیز سرکوب کارگران و محرومان یکی باشد را بر منبر استبداد دینی در ایران نشاند و در مدت بسیار کوتاه یعنی دو سه ماه از 22 بهمن 57 نگذشته تعقیب و دستگیری نیروهای انقلابی و کمونیست شروع میشود و بعد هم حمله به کردستان و ترکمان صحرا برای سرکوب خلقهای کرد و ترکمن. این اشاره بسیار مختصر در مورد ابتدای چگونگی ظاهر شدن " مجازی" خمینی در صحنه انقلابی بود که خود هیچ دخالت و دستی بر آن نداشت مگر سوار شدن بر آن توسط سیاست های استثمارگرانه آمریکا با اهداف و حمایت های آمریکا و سایر امپریالیستها و برای گمراه کردن توده ها نیز خمینی شعار مرگ بر آمریکا در دستور کارش قرار گرفت. شما هر چقدر میخواهی مرگ برآمریکا بگو و پرچمش را بسوازن اما وقتی مثل خمینی در پشت پرده جماران از منافع اقتصادی و سیاسی آمریکا حراست میکردی به هیچ وجه برای آمریکا خطرناک نیستی.خمینی با لبیک گفتن به  یکی از مهمترین خواسته های سیاسی آمریکا یعنی کشتار نیروهای کمونیست های ضدامپریالیست که مانند سدی غیر قابل نفود در مقابل خدمتگزاری های سگ جدید زنجیر آمریکا یعنی خمینی می ایستادند ثابت میکند که آنچنان قلاده آمریکا بر گردنش براندازه است که شاید هیچ سگ دیگری در تاریخ ایران نتواند با او به رقابت برخیرد! مسئله این است که شاه جلاد خود عنلنا اظهار میداشت که با کمونیستها و مارکسیستها دشمن است و ساواکش قصی القلب ترین شکنجه ها را برای شکستن مقاومت کمونیستهای ایران بکار میبرد، اما خمینی عوام فریب دورغگویی بود که به دستور آمریکا شعار مارکسیستها هم در ایران آزادند را میگفت و از طرف دیگر آنها را قتل عام میکرد. [ در سالهایی که آمریکا به عراق حمله میکند جرج بوش شروع میکند از عدم دموکراسی در ایران با استفاده از( قدرت نرم) سخن گفتن تا توجه اقشار مختلف ستمدیده را به دلسوزی آمریکا جلب کند، بدلیل ماهیت  سلطه گرانی و سرکوبگرانه آمریکا که از طریق ماشین سرکوب و آدم کشی ساواک ساخته سی آی ای که دست نخورده تحویل خمینی داده بود و اسمش هم شده بود ساواما طبیعی بود که جرج بوش حیوان نمی توانست از کشتار زندانیان سیاسی دهه شصت که کمونیست های زیادی را نیز در بر داشت چیزی بگوید، چون خود آنها نسخه این سرکوب ها و کشتار ها را پیچیده و در دستور کار خمینی قرار داده بودند،چرا که کشتارزندانیان سیاسی در دهه شصت، که نسلی انقلابی بود و در شکل گرفتن انقلاب 57 نقش بسزایی داشت و میخواست اهداف واقعی انقلاب 57 که مهمترین آن قطع سلطه امپریالیسم آمریکا را متحقق سازد، در راستای تضمین و حراست منافع سیاسی اقتصادی آمریکا توسط سگ زنجیرش خمینی و سرمداران رژیم چون میرحسین موسوی با اسم رمز " الله و امام زمان" صورت گرفته بود،جرج بوش درخواست( بخوان فرمان) آزادی سرکوبگری بناماکبر گنجی که تا دیروز داشت روسری زنها را در ایران با پونز روی سر و پیشانی شان محکم میکرد را دارد، ، گنجی بعد از 70 و چند روز"اعتصاب غذا" مثل خرس از زندان بیرون میاید و بدون هیچ مشکلی برای " تعالیم دموکراسی" به آمریکا میرود، قبل از آن" آزادیخواه" دیگری بنام سازگارا وارد کاخ سفید شده بود،برنامه توسعه دموکراسی آمریکا به روند خود در ایران ادامه میدهد و  در انتخاب ریاست جمهوری و در آراء دستکاری کرده، به این وسیله از جناح " اصلاح طلب" که با جناح " تندروها" در جنایات تمام این سالها شریک هستند، یک " اپسیوزیون محلی" درست میکند، هزینه های سرسام آور " رای ملاخور" شده میرحسین قصاب دیروز کمونیست ها و سایر نیروهای ضدامپریالیستی و مخالف رژیم را به سراسر دنیا مخابره میکند، ندا آقا سلطان را برای معطوف کردن افکار عمومی جهان به این قتل،  که بایستی با پرداخت پول به گروه های مسلح غیر رسمی در ایران( که بعدها نام آن فاش خواهد شد) به قتل میرسد، تی شرت هایی با عکس ندا و میرحسین و ماسکهای ساخته شده از صورت ندا  بسرعت در سراسر دنیا برای " طرفداران سبز" تهیه میشود و نیز تعداد زیادی از جوانانی که صرفا برای " رای ملاخور" شده اشان به خیابانها آمده بودند،علی " نامی" نامزد ندا میشود، به اقصا نقاط دنیا از جمله به اسراییل سفر میکند،ندا سمبل مبارزه و مقاومت میشود، ما نفهمیدیم آخر این " مبارزه و مقاومت" کِی، کجا صورت میگرفته،اساسا مقاومت بر علیه چه چیزی؟ روزنامه نگار روزنامه شرق از ایران به انگلیس میرود و  " همکار" روزنامه گاردین انگلیس میشود، گاردین با دست و دلبازی صفحاتش را در اختیار این روزی نامه نگار قرار میدهد و در پیش بردن و انعکاس جنایات جناحی که " رای را ملاخور" کرده از بعد از قتل ندا " آنهم برای رقابت با جناج دیگر بر سر پول و قدرت سنگ تمام" میگذارد بی آنکه حتی قلمش کوچکترین توجه ها را به کشتار زندانیان سیاسی دهه شصت از طریق روزنامه گاردین جلب کند،حتی بی آنکه در مورد اعدام سیاسی همین دوره یعنی اعدام فرزاد کمانگر،حسین خضری و علی صارمی اجازه داشته باشد چیزی بنویسد توجه ها را به قتل های غیرسیاسی نظیر سکینه آشتیانی که در دستور کار افرادی چون سعید کمالی دهقان که جوهر قلمش " سبز" است قرار میگیرد، اوباما نیز " قلبش از مرگ ندا" بدرد میاید، باز هم استفاده از  قدرت نرم برای دلسوز نشاندن خود که پشت نقاب آدمکشی و غارتگری درسراسر سیاست های آمریکا قرار دارد، رنگ سبز  رنگ " اپوزیسیون دست ساز آمریکا" میشود،از توده ای های منفور و خائن به  ملت ایران تا اکثریت قرزند خلف حزب توده که در همکاری با رژیم جنایتگر پیشینه ننگینی داردتا رئیس جمهور ایتالیا تبلیغ گر سبز که "رای " شان دزدیده شده میشوند، تمام سرکوبگران دیروز مثل مخملباف و گنجی و نبوی ... " آزادیخواه" میشوند، گنجی پونزکار را مورد حمایت سیاسی خود قرار میدهد و ماموران سی آی ای که امروز در خانه آزادی و سایر سازمانهای توسعه دموکراسی کار میکنند برای این بیسواد جنایتکار " مانیفست دموکراسی " و " انشاء های ضد کمونیستی" مینویسد و از همه مهمتر برای شکل دادن به اپوزیسیون سبز رنگ دست ساز آمریکا از سمبلهای جاودانه ای مثل سرود  انقلابی سراومد زمستون که در ذهن توده های مردم یادآور بی باکی های جاودانه چریکهای فدایی خلق ایران است که با قیام سرخ سیاهکل به شاه مستبد در 19 بهمن 1349 اعلام جنگ دادند و نیز از سرود  پارتیزان که آن نیز سرودی انقلابی و بین المللی ست که مفاهیم این سرودها با جنس" اپوزیسیون سبز رنگ دست ساز آمریکا هیچگونه سنخیتی ندارد،مثلا پازتیران که همان چریک است تفنگ بر دوشش است و بر علیه ظلم و نابرابری مبارزه میکند،  استفاده میکند، حال که رهبر این رنگ سبز  که لقب قصاب برازنده رنگ سبز او است خود پارتیزانها را که بر علیه منافع امپریالیستها مبارزه میکردند را در دوره نخست وزیری اش در ایران دستگیر،شکنجه و کشته بود،و حالا همان سیاست " توسعه دموکراسی برای تغییر رژیم" داشت  برای پیش برد کمپین " سبز میرحسین قصاب"  از همان استراتژی رنگها و شعار و سمبل ها که در یوگسلاوی تجربه کرده بود،استفاده میکرد! آنچه مسلم است این است که رژیمی که خمینی سگ زنجیر آمریکا آنرا در ایران بنیانگزاری کرد چه با موسوی و چه با احمدی نژاد یا هر جنایتکار دیگری از این ارازل و اوباش که حزب توده و سازمان اکثریت خائن به رهبری فرخ نگهدار نیز در بنیانگزاری این رژیم و سرکوبگری های آن نقش عمده ای ایفا میکرده و در حال حاضر به زیر پرچم " سبز" خزیده اند، چیزی جز دشمن کارگران و زحمتکشان و محرومان نبوده و نخواهد بود. دشمنانی که" شیرین شهد" دست ساز " توسعه دموکراسی آمریکا" شان سم خطرناکی ست برای  بردگی مطلق طبقه کارگر و محرومان و نیز نابودی منابع و محیط زیست ایران در راستای حفاظت از منافع سیاسی اقتصادی آمریکای خون آشام. مبارزه در جهت نابودی رژیم کنونی در ایران با تمام جناح و دسته های آن نمیواند از مبارزه ضدامپریالیستی به هیچ وجه باشد. چرا که هر چه غیر از این باشد راهی برای کارگر نیست که چاهی عمیق و خطرناک میباشد.

صبا راهی

دیماه 1389 برابر با ژانویه 2011

 

*پاناما – 1946 ارتش آمریکا مدرسه ی آمریکا را تاسیس میکند( SOS) تا از طریق این مدرسه ارتش آمریکای لاتین را " مدرن" نماید. 60،000 نفر را برای استفاده از اسلحه، جنگ روانی، و تکنیکهای بازجویی تعلیم میدهد. برخی از فارغ التخصلان مشهور مدرسه ی آمریکا مانوئل نوربی یگا  پاناما، هوگو اوسرایاس بولیوی، و ژنرال مانت  از گواتمالا میباشند. لینک کامل مطلب در این زمینه:  http://www.hafteh.de/?p=14094

** میرحسین موسوی که رهبر جنبش " رنگ سبز" شده، مدام بر روی " عدم دموکراسی و دزدیده شدن رای " خود اصرار دارد، با جلو افتادن کروبی و سایر همقطارانش فغان از دیکتاتوری رهبرشان خامنه ای دارند که دستشان تا همین امروز هم در خون مبارزین راه آزادی ست، ملاخاتمی مکار از اعدام های سیاسی اخیر در ایران مانند اعدام علی صارمی و حسین خضری ... حمایت کرده، برنامه توسعه آمریکا نیزاز این دغلکارانی که امروز بظاهر و طبق "برنامه مدرسه دموکراسی آمریکا" از دموکراسی دفاع میکنند و دیکتاتوری را منع میکنند حمایت میکند. قاعدتن گروه های سیاسی در بین اپوزیسیون خارج از کشور ایران نیز که برنامه و مواضع سیاسی شان در جهت اهداف و مواضع امپریالیسم آمریکا ست( مثل دستجات منصور حکمت) نیز از این امر که مرود " توجه" برنامه توسعه دموکراسی آمریکا قرار بگیرند مستثنی نیستند، چند سال پیش بود که رامان آژانس اطلاعاتی خارجی کشور هند در مقاله ای که لینک آنرا در زیر قرار میدهم نوشت که آمریکا یک متحد " کمونیست" بر علیه ایران پیدا میکند. که همین امر نشان دادن انطباق مواضع و برنامه حزبی حکمت که زیر نام کمونیسم و کارگر از منافع طبقه غارتگر دفاع میکرد با دیدگاه های سازمانهای " توسعه دموکراسی" آمریکا بود که آمریکا را به چنین فکری وادار کرد. " کمونیست" هایی از نوع " توسعه گر دموکراسی غربی"!

http://www.atimes.com/atimes/Middle_East/EF21Ak03.html

***جرج اورول در کتاب 1984 جامعه ای را به تصویر میکشد که دارای حکومتی مستبد است که همه چیز را به کنترل تام خود درآورده و در این جامعه استبدادی تمام کنترل شده جنگ به معنی صلج، بردگی به مفهو م آزادی و نادانی عین قدرت است. کتاب تصویری از اوضاع کنونی جوامع با کنترل و سلطه گری امپریالیستی ست از جنس آمریکای خون آشام.

 


__._,_.___
Recent Activity:
This is a non-political list.
MARKETPLACE

Stay on top of your group activity without leaving the page you're on - Get the Yahoo! Toolbar now.


Find useful articles and helpful tips on living with Fibromyalgia. Visit the Fibromyalgia Zone today!

.

__,_._,___

هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ