کتاب های فارسی - آرشیو این وبلاگ در پایین صفحه قرار دارد

stat code

stat code

۱۳۸۹ اسفند ۷, شنبه

[farsibooks] رهبر جنبش سبز کیست؟

 

http://zamaaneh.com/humanrights/2010/03/post_536.html

 

 

 

 


http://domjonbanak.blogspot.com/2010/08/blog-post_23.html

 

رهبر جنبش سبز کیست؟

نکتهای هست که رژیم ایران خیلی بهتر از مردم سبزش متوجه‌اش بوده و امیدوار است که مردم از آن غافل بمانند؛ این که رهبر جنبش سبز نه موسوی است و نه کروبی! جنبش واقعی اصلاحات ایران اگر رهبری داشته باشد، این رهبر کسی نیست جز سید علی محمد باب و بعد از او بهاءالله.

هول نکن آقا. فحش نده خانم! بنده اینقدر در مدرسه از این فحشها از معلم تربیتی و دیگران شنیدم که پوستم کلفت شد. فکر می‌کنی که ۰ ۱۴ سال حبس برای هفت مدیر جامعه بهایی برای چیست؟ دستگیری فله‌ای بهاییان در شهرهای مختلف نشانه چیست؟ عوض فحش دادن برو یه لیست تهیه کن از چیزایی که بدنبالش هستی. ببین چند درصد اونها را باب و بهاءالله ۱۵۰ سال پیش مطرح کردند. اونوقت حساب کار دستت می‌آد. آره عزیزم، عوض عصبانی شدن کمی فکر کن و انصاف داشته باش.

اون موقع که «طاهره قرهالعین»‌ بدون حجاب در مقابل علما ظاهر شد، ندای بیرون آمدن زنان از پستوی غفلت و نادانی را سرداد و گفت زن = مرد، آخوند میرفت بالای منبر و به گوشتان میخواند که: بهایی ها معتقد به بی بندو باری جنسی هستند و شما هم باور کردید. اگه اونموقع گوش دلت باز بود، شاید امروز زنان و خواهران ما کمتر در خیابان های میهنمون تحقیرمی‌شدند.

اون زمان که بهاءالله گفت‌:

وقت آن رسیده که مردم دست از تقلید علما بردارند، بساط علما را برچینند، و با عقل و هوش خود به جستجوی حقیقت بپردازند، آخوند فریاد میزد واسلاما، وادینا، که اسلام=روحانیت است، بهاییان قصد دارند به اسلام لطمه وارد کنند، ایمان شما را بدزدند، معنویات شما را نابود کنند. اگر اون موقع به شعور و خردت اعتماد می‌کردی و علما را قیم خود نمی‌کردی، امروز درد خنجرشان را در پشت خود احساس نمی‌کردی. آنانی که خمس و زکاتتان را دریافت کردند، اما وقتی در خاک و خونتان دیدند دم بر نیاوردند، الا قلیلی که بر نیات این قلیل هم اعتماد نشاید.

وقتی بهائیان کتاب «رساله مدنیه» را که درباره لزوم مجلس و تمشیت امور از طریق مشورت منتشر کردند، علما فریاد میزدند که مشروطیت و تاسیس مجلس شورای ملی توطئه انگلیس است که بهاییان آنرا ترویج می‌کنند.

وقتی بهاءالله گفت کلیه تعصبات دینی، نژادی، جنسیتی، وطنی و ... باید از بین برود، علما میگفتند که بهاییان ترویج جهان وطنی می‌کنند تا آمریکا را بر ما مسلط کنند. چون بهاییان جاسوس آمریکا انگلیس و ... هستند.

وقتی بهاءالله ندا داد:

ای اهل عالم، سراپرده یگانگی بلند شد، به چشم بیگانگان یکدیگر را مبینید، همه بارِ یک دارید و برگ یک شاخسار، آخوند داد زد که نخیر، این خلاف حکم قرآن است. مسلمان از غیر مسلمان بهتر است. مرد از زن بهتر است، آزاده از برده بهتر است و ملا از همه شان بهتر است. شما هم به او گوش دادید، و حسابی طعم غیر مسلمان بودن را به ما چشاندید. اگر آنروز به ندای وجدانتان توجه می‌کردید امروز بخاطر غیر خودی بودن طعم شیشه پپسی را نمی‌چشیدید.

 

اکنون هم انصاف بده، تک تک این قهرمانان خودساخته سبزتان را آوردند جلوی دوربین و همه را وادار به اعترافات رنگاوارنگ کردند. آنها هم که در امان ماندند دراصول با حاکمان ایران توافق دارند. مدیران جامعه بهایی را چه؟ آیا آنها را توانستند چنین خرد و ذلیل کنند؟

تنها گروهی که از ۱۵۰ سال پیش تا کنون حرف تغییر را با نیتی خالص و با عمل پاک دنبال می‌کند، بهاییان هستند. حرفشان را گفتند، و پایش ایستادند و هزینه دادند و از کسی کینه‌‌ای بدل نگرفته‌اند. این هفت نفر مدیران جامعه بهایی دو سال در بازداشت به سر بردند و تحت سخت ترین شرایط از عقیده خود دست نکشیدند، و متانت و وقار خود را به ارعاب و تحقیر و شکنجه نباختند. اینان هم ایرانیانی هستند چون سایرین، اما بی‌ مدعا. هدفشان معلوم، و حسابشان مشخص است. خیرخواه تمام مردم دنیا، حتی زندانبانان خود هستند و فقط یک چیز میگویند:

«تغییر در وضع ایران نیازمند تغییرات ریشه‌ای در عالم اندیشه و افکار است. نیاز به خانه تکانی روحی و فکری است. چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید»

 








 

 

http://zamaaneh.com/humanrights/2010/03/post_536.html


تاریخ انتشار: ۱۳ اسفند ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
گفت‌وگو با سلی شاه‌وار، درباره‌ی تاثیرات بهاییت در تاریخ مدرن ایران

نقش بهاییت در دموکراسی‌خواهی ایرانیان

پژمان اکبرزاده
www.PejmanAkbarzadeh.com

آموزه‌های دین بهاییت گرچه در مقایسه با آموزه‌های سایر ادیان، با نیازهای جامعه‌ی معاصر انسانی هماهنگی بیشتری دارد اما در طول تاریخ ایران همواره دست‌خوش محدودیت‌های رسمی و حکومتی شده است. جمهوری اسلامی ایران نیز، دین بهاییت را به رسمیت نمی‌شناسد و حتی جوانان بهایی از ورود به دانشگاه محروم هستند.

Download it Here!

آقای سلی شاه‌وار دست به نگارش کتابی زده است درباره‌ی خدمات اجتماعی و فرهنگی‌ای که دین بهاییت به جامعه‌ی ایران عرضه داشته است. این کتاب بر آن است که دموکراسی‌خواهی نزد ایرانیان ریشه در آموزه‌های بهاییت داشته و این تاثیرگذاری یکی از جنبه‌ی پنهان تاریخ ایران است:

من ۳ سال است که روی این پژوهش کار می‌کنم. آن چیزی که من را به این موضوع کشیده بود هیچ ربطی به موضوع حقوق بشر یا وضعیت بهاییان در ایران ندارد، من به عنوان یک پژوهش‌گر در زمینه‌ی تاریخ ایران‌شناسی مثل هر پژوهش‌گر دیگری دنبال مطالبی جدید هستیم تا روی آن کار کنیم.

حدود ده سال پیش یک دفعه مانند این‌که کسی را از خواب بیدار بکنید، حس کردم هر چه بیشتر مثلا در زمینه‌های مختف تاریخ ایران بخوانم، بهاییان یک خدمتی کردند و این خدمت هیچ‌جایی ذکر نشده است.

مثلا در اوایل قرن بیستم یا اوخر قرن نوزدهم، در مورد موضوع مدارس مدرن در ایران یا در امور بهداشتی یا در مورد صنعت و اقتصاد یا وضعیت زنان در عهدی که این موضوعات خیلی در ایران رایج نبود.

ولی بهاییان یک بخشی از مذهب‌شان را خیلی رعایت می‌کنند. در جامعه‌ی متعلق به یک اقلیت دینی که مخالف با اقلیت‌های دینی مثل یهودیان یا مسیحیان است و این اقلیت‌ها خودشان یک منطقه داشتند و در آن منطقه زندگی می‌کردند و اکثریت‌شان در آن منطقه، یهودی یا مسیحی بودند، ارمنی یا آشوری بودند.

اما بهاییان خیلی پراکنده بودند یعنی در جاهای مختلفی بودند و چون از اسلام می‌آیند از هیچ نگاه بیرونی نمی‌توانی بگویی بهایی است، مسیحی‌ها پس هیچ مکان مشخص جغرافیایی یا آنتروپلوژی ندارند و در جامعه اکثریت مسلمان آمدند و زندگی کردند و بزرگ شدند. پس نمی‌توان گفت که هیچ عکس‌العملی بین این‌ها نبوده است.


سلی شاهوار

مثلا وقتی بهاییان مساله‌ی بهبود وضعیت زنان را خودشان در ایمان خودشان عمل می‌کنند و این موضوع یواش‌یواش آن همسایه‌ی مسلمان و آن همسایه‌ی یهودی یا مسیحی با این‌که ممکن است مخالف باشند کم‌کم می‌گویند تحت تاثیر قرار می‌دهد. این موضوع دموکراسی را به عقیده‌ی من باید پژوهید، این دموکراسی خدمتی است که بهاییان کردند.

این پایه‌گذاری رفتار دموکراتیک، در زمان‌های محدودی که در ایران بوده است، از کجا آمده است؟ می‌دانید خود بهاییان محفل‌های محلی یا ملی‌ای که دارند این‌ها همه با اصول دموکراتیک انتخاب می‌شوند. پس این چیزی است که در قرن نوزدهم در ایران پیاده بوده است و نمی‌توان گفت بر دایره‌ی غیر بهایی بی‌تاثیر بوده است. حتما موثر بوده است و باید در یک پژوهش مجزا چک کرد.

آیا این انتلکتوال‌های ایرانی در قرن نوزدهم و بیستم فقط از تئوری‌های مختلف اروپایی شروع کرده‌اند؟ یا از اقلیت‌های بهایی که در جاهای مختلف ایران زدنگی می‌کردند هم تاثیر گرفته‌اند؟ و عقایدی مثل دموکراسی و بهبود وضعیت زنان و آموزش و پرورش نه فقط برای مردان و بیشتر برای زنان. حتما این عقاید یک تاثیری داشته است، آن‌هم نه فقط روی عموم مردم، بل‌که روی آن انتلکتوال‌های ایرانی مثل مالکوم خان، فتح‌علی آخوندزاده و دیگران.

در سال ۱۸۷۵ عبدالبها پسر بهاالله یک کتاب‌چه راجع به رفورم در ایران می‌نویسد و اسم خود را در این کتاب نمی‌گذارد زیرا در آن زمان مثل امروز البته، آن حالت‌ها، رفتار‌ها وعقاید ضد بهایی خیلی بود.

اگر ایشان اسم خود را روی این دفترچه می‌گذاشت هیچ‌کس نمی‌خواندش. ولی این دفترچه بدون اسم آمد و عقایدی که آن‌جا هست می‌شود توی مکاتب‌های کسانی مثل مالکوم خان یا فتحعلی آخوندزاده پیدا کرد.

البته من نمی‌گویم که صد‌در‌صد این‌ها از روی آن کپی کرده‌اند اما می‌شود گفت یک جو انتلکتوالی و رفرم بوده است و همه‌ی این‌ها یک تاثیراتی حالا بگوییم ۵۰ یا ۴۰ یا ۹۰ در‌صد؛ بالاخره یک تاثیراتی داشته است. این زمینه‌های مختلف تا حال غیر از کتاب‌های مختلفی که البته توسط مورخان بهایی نوشته شده است، هیچ انعکاسی نداشته است .

برای من خیلی تعجب‌آور بود که کتاب‌های مختلفی در این زمینه راجع به آموزش و پروش در ایران طی ده یا بیست سال اخیر نوشته شده است و اصلا ذکری از بهاییان نیست. این برای من خیلی جالب بود و گفتم باید راجع به این موضوع یک چیزی بنویسم.

دوره‌ی زمانی که کتاب شما به آن می‌پردازد از ۱۸۹۹ تا ۱۹۳۴ است در صورتی که بهاییان تا زمان انقلاب یعنی تا ۱۹۷۹ حضور نسبتا آزادانه‌ای در جامعه‌ی ایران داشته‌اند، چه شد که شما تصمیم گرفتید روی این مقطع کار کنید و نه سال‌های بعد؟

۱۸۹۹ سالی است که اولین مدرسه‌ی بهایی باز می‌شود و ۱۹۳۴ سالی است که رضا شاه دستور می‌دهد اکثر مدارس بهایی را ببندند و در طول سال‌های بعد از ۱۹۳۴ بقیه‌ی آن‌ها نیز بسته می‌شوند.

یعنی در یکی دو سالی که بعد از آن می‌آید در ۱۸۹۹ البته خیلی برای من جالب بود که حکومت قاجار که این‌قدر ضد بهایی و ضد بابی بودند، که بهاییان مدرسه افتتاح کنند و نه فقط افتتاح کنند که اجازه داده بودند مسلمان‌ها هم وارد آن مدارس شوند. من در کتاب سعی می‌کنم پی به علل این موضوع ببرم.

همان‌طور چرا رضا شاه که عقاید و سیاست‌های‌اش ضد علما، مدرنیته، غرب‌گرایی و ملی‌گرایی بود، آمد و مدارس بهایی را برداشت. بنابراین در چهار‌چوب این دو تاریخ پژوهش کردم. به‌علاوه مدارس بهایی به صورت غیر رسمی تا انقلاب اسلامی ادامه یافتند ولی بعد از ۱۹۳۴هیچ‌وقت مدارس بهایی دوباره افتتاح نشدند.

به لحاظ پژوهشی و با توجه به این‌که نمی‌توانید به ایران سفر کنید کتاب شما مبتنی بر چه منابعی است؟

به ایران نمی‌توانم سفر کنم اما خیلی منابع فارسی هست، منابعی از آرشیوهای روسیه و انگلستان و البته از آرشیو مرکز بهایی در حیفا که خیلی منابع به فارسی و زبان‌های دیگر دارد که قبلا از این منابع استفاده نشده است.

منابع من در این کتاب بسیار متنوع است یعنی از جنبه‌های مختلف سعی کردم توازنی داشته باشد، مثل هر پژوهش‌گر که سعی می‌کند کتاب‌های‌اش یک قسمت از منابع نباشد.

با جامعه‌ی بهایی در داخل ایران هم تلاش کردید تماس بگیرید و بتوانید منابعی به‌دست آوردی؟

با جامعه‌ی بهایی به طور غیر مستقیم تماس داشتم. زیرا موضوع حساسی است. ولی هستند منابعی که راجع به جنبه‌های داخلی ایران هم از طریق سخنرانی‌هایی که شده است یا اشخاصی که آن‌جا در مدارس مختلف دانش‌جو یا معلم بوده‌اند و خاطرات‌شان هست و روی این نیز بنده کار کرده‌ام.

به فکر انتشار نسخه‌ی فارسی کتاب هم هستید؟

البته خیلی خوشحال می‌شوم ولی مشکل بودجه است. در صورت پیداشدن بودجه ترتیب اثر می‌دهیم و خیلی اهمیت دارد که فارسی هم منتشر شود و امیدوارم میسر شود.


__._,_.___
Recent Activity:
This is a non-political list.
.

__,_._,___

هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ