چند مقاله ی خوب و جالب و آگاه کننده از امیل ایمانی که برای گروه ادبستان خوب و
مناسب هستند
http://www.iranian.
http://www.iranian.
http://www.frontpag
http://www.amiliman
http://negahedigar.
چرا اسلامگرایان بهائیان را آزار میدهند؟
چرا اسلامگرایان بهائیان را آزار میدهند؟
امیل ایمانی
جمعه 6 ژوئن 2008
ضربالمثل میگوید که این بهترین و بدترین اوقات است. عالم انسانی از طرفی مشغول
تلاش است خود را از بقایای گذشتهء بربریت خویش رها سازد و در عین حال طریق جدید و
مسرّتبخشی از زندگی را آغاز نماید. این همان داستان است. گذشتهء کهن در بسیاری از
جبههها با سرسختی با آنچه که جدید است به مبارزه مشغول شده است. و جدید در این قضیه
الگوی عظیم تغییر ایدهها و باورهایی است که مستلزم از بن در آوردن تمام کهنههایی
است که دیگر کارساز نیست. این است آنچه که نوع بشر را در باطلاق جتنگها، بیعدالتی و
بدبختی نگه داشته است.
در این حیطهء ایدهها، ادیان نقشی محوری ایفا میکنند و کهنه و نو، غالباً به شدّت، با
هم اصطکاک مییابند و برخورد پیدا میکنند. ایدهها و باورها نرمافزار ما است که
تعیین میکند چگونه رفتار کنیم. و نرمافزار قدیم دیگر عمل نمیکند زیرا از دور خارج
شده و جوابگوی نیازهای زمانهء ما نیست؛ از آن گذشته ویروسهای مخرّب و مهلک آلوده و
بیمارش ساختهاند.
حتّی نگاهی گذرا کافی است که نشان دهد نرمافزار اسلام، در طول زمان، آنچنان به
وسیلهء فرقههای بیشمار، و مکاتب و احزاب بیانتها دخل و تصرّف شده و هر یک به نفع
خود در آن تغییراتی به وجود آوردهاند که به سختی میتوان به عنوان یک نظام عقیدتی
واحد و وحدتگرا به آن نگاه کرد. هر حملهای به عقاید و ایدهها سبب میشود آن که
مورد هجوم واقع شده عکسالعمل نشان دهد.
تصادم عقاید دلیلی است برای اسلامگرایان که توان خود را علیه امر بهائی به کار برند
که نوآور و سنّتشکن است. در واقع، بهائیان به اسلام احترام میگذارند و کلّیه ادیان
دیگر را نیز تکریم مینمایند. امر بهائی دارای بسیاری از تعالیم مشترک با اسلام است
و این موارد آنقدر زیاد است که بعضیها آن را "اسلام سهلهء سمحه" مینامند زیرا در
عین حفظ بعضی از اصول اسلامی، تعدادی از احکام و شعائر کهنه و قدیمی و مشکلساز را
نسخ میکند. بهائیان میگویند دیانت آنها وسیلهء تخریب نیست که هدفش از میان برداشتن
مدرسهء الهی موسوم به دیانت باشد: مدرسهای که به شدّت دچار تفرقه شده که همه
مدّعیاند یک خدا را عبادت میکنند، با این همه به ظلم و ستم، جنگیدن و کشتن یکدیگر
به اسم همان خدا ادامه میدهند.
بهائیان دیدگاهی بسیار امیدبخش، خوشبینانه و احتمالاً غیر واقعگرایانه نسبت به عالم
انسانی دارند. آنها میگویند هدفشان برای هر فردی از افراد بشر، صرف نظر از کلّیه
ملاحظات، این است که کلّیه حقوق خدادادیاش به او اعطا گردد و اجازه یابد هرگونه که
مناسب میداند به عبادت خالقش بپردازد. آنها دارای نوعی بینش شدیداً محبّتآمیز نسبت
به جهانی هستند که همه در آن به عنوان عضوی ارزشمند از عائلهء بزرگ انسانی زندگی
خواهند کرد. آنها آشکارا تا کنون استعداد پذیرش از 7-6 میلیون نفر از مردم دنیا از
هر قشر مذهبی، قومی و ملّی یافتهاند. این بینش ممکن است 7-6 میلیارد نفر باقیمانده
را به زودی به سوی خود جذب نکند، امّا مطمئنّاً به راحتی بر این ایدهء اسلامگرایان که
میخواهند با احکام شریعت عصر حجری خود جهان را در ظلّ لوای به اصطلاح امّت در آورند،
فائق خواهند آمد.
بهائیان بر این باورند که خداوند، هر از چند وقت یک مرتبه مربّیانش را با دروس جدید
به مدرسهاش میفرستد تا به ارتقاء مردم به سطوح عالیتر و متعالیتری از انسانیت
کمک کنند. آنها معتقدند که مشکل در اینجا است که مردم به کار قدیم مدرسه متشبّث
میشوند و معلّم قدیم را مقبول میدانند و سرسختانه در مقابل پذیرش مربّی جدید و
تعالیمش مقاومت میکنند. بهائیان معتقدند انبیاء الهی نوآورانی هستند که در فواصل
زمانی ظاهر میشوند تا دیوارهای جدایی را فرو بشکنند و فرزندان خدا را از
سیاهچالهای زیرزمینی انحصار طلبی احمقانه و غفلت ابلهانه نجات بخشیده در کلاس
عمومی فضای باز دور هم جمع کنند و در کنار یکدیگر قرار دهند.
ذیلاً بعضی از تعالیم بهائی ذکر میشود که در برخورد مستقیم با تعالیم اسلامی است و
اسلامگرایان را برمیانگیزد تا آنچه را که در توان دارند برای در هم شکستن دیانت
جدید به کار ببرند.
· امّت الهی. مسلمانان بر این باورند که امّت برگزیدهء خدایند و هیچ نظام اعتقادی
دیگری را مشروع نمیدانند. بهائیان معتقدند که جمیع مردم امّت برگزیدهء خدایند: فقط
یک خدا، یک دیانت الهی، و یک امّت خداوند وجود دارد که همانا کلّ نژاد بشری است.
· رشتهای از مرواریدها. مسلمانان ادّعا میکنند که محمّد خاتم پیامبران است؛ که
خداوند بهترین و آخرین رسولش را برای نوع بشر فرستاده، و هر مدّعی دیگری شیّاد است و
مستحقّ مرگ. بهائیان معتقدند که خداوند همیشه مربّیان خود را با دروس جدید و مناسب
زمان مبعوث کرده تا عالم انسانی را تربیت نمایند و در آینده نیز چنین خواهد کرد. در
طول تاریخ بشر تعداد بیشماری مربّیان الهی بودهاند که برای امم گوناگون ظاهر
شدهاند. آنها میگویند این مربّیان مانند مرواریدهایی هستند که در یک رشته قرار
دارند و بهاءالله جدیدترین، امّا نه آخرین، مروارید است.
· اندیشهء مستقلّ. تقلید کورکورانه در نظر بهائیان مردود است. بهائیان بر این باورند
که قوّهء درک و موهبت عقل انسان باید شخص را در اتّخاذ تصمیم در جمیع امور هدایت کند.
برای رسیدن به این هدف، آنها برای تعلیم و تربیت و تحرّی حقیقت ارزش خاصّی قائلند.
بهائیان تعلیم و تربیت زنان را به اندازهء تربیت و تعلیم مردان مهمّ میدانند، زیرا
زنان اوّلین مربّیان اطفالند و با کسب تعلیم و تربیت میتوانند نقشی ارزشمند ایفا
کنند. برعکس، مسلمانان به زعمای مذهبی مینگرند تا راهنمایی شوند و غالباً زنان را از
تعلیم و تربیت و اندیشهء مستقلّ باز میدارند.
در تصدیق اهمّیت اندیشهء مستقل، هیچکس بهائی به دنیا نمیآید. وقتی کسی در خانوادهء
مسلمان به دنیا میآید، تا پایان زندگی مسلمان محسوب میشود. اگر تصمیم بگیرد از ظلّ
اسلام خارج شود، برچسب ارتداد میخورد، و افراد مرتدّ خود به خود محکوم به مرگند.
برعکس، کودکی که در خانوادهء بهائی پای به جهان مینهد لازم است در این مورد که مایل
است بهائی باشد یا خیر خودش به طور مستقلّ تصمیم بگیرد. آزادی انتخاب و اندیشهء مستقلّ
از ارزشهایی است که بهائیان گرامی میدارند و این در تضادّ شدید با دیدگاه
اسلامگرایان متعصّب کوتهفکر است.
· دین یا علم. بهائیان باور دارند که حقیقت فراتر از جمیع حدود و ثغور است. حقایق
علمی و دینی از منشأ واحد جهانی نشأت میگیرند. آنها مانند دو روی یک سکّهاند. در
نظر بهائیان، علم و دین مانند دو بال یک پرندهاند که عالم انسانی را به پرواز به
سوی اعلی مراتبی که در او به طور بالقوّه وجود دارد، قادر میسازد؛ و این که هر باور
دینی که با علم در تناقض باشد خرافات و اوهام است. مسلمانان معتقدند که صحف مقدّسه و
اعتقاد جزمی آنها، بیاعتنا به نادرستی ثابت شدهء آنها، برتر از علم است.
· تساوی حقوق زن و مرد. دیدگاه مسلمانان، که صریحاً در قرآن ذکر شده، چنین است که
مردان حاکم بر زنانند. بهائیان این پنداره را ردّ میکنند و بر برابری بی قید و شرط
حقوق زن و مرد صحّه میگذارند. این اصل بهائی نیمی از نوع انسان را از مقهوریت خانگی
رهایی بخشیده به مشارکت تامّ در امور عالم انسانی موفّق ساخته به مقام خودشکوفایی واصل
میسازد. این اصل نقطهء ختامی بر استثمار بیرحمانهء زنان گذاشته طالب آن است که با
زنان تحت حاکمیت قانون با احترام کامل رفتار شود.
· تصمیمگیری مشارکتی. اسلام ماهیتاً نظام پدرسالارانه و استبدادی است. بهائیان به
ارزش تصمیمگیری از طریق مشورتی معتقدند؛ در این فرایند همه، صرف نظر از هر گونه
ملاحظاتی، حقّ شرکت در تصمیمگیری دارند. این اصل تصمیمگیری مشارکتی حقّ عمدهء
انحصاری روحانیون مسلمان را که در جمیع امور طبق آنچه که دوست دارند و منفعتشان
ایجاب میکند حکم میکنند، منسوخ میسازد. همچنین، در جمیع سطوح جامعه، از جمله
خانواده، جمیع اعضاء ذینفع دارای فرصت، حتّی مسئولیت، هستند که بدون هیچ هراسی
دیدگاههای خود را بیان نمایند. در تعالیم بهائی که در آثار بهائیان ذکر شده به وضوح
بر این تعهّد نسبت به تصمیمگیری دموکراتیک تأکید شده است: "بارقهء حقیقت شعاع ساطع
از تصادم افکار است" (منتخبات مکاتیب، ج1، ص84).
· نظرگاه جهانی. بهائیان به میهن خود عشق میورزند، با این حال همین محبّت را نسبت به
کلّ کرهء زمین و مردمانش دارند. بهائیان معتقدند که محبّت حدّ و مرزی نمیشناسد و نباید
محدود باشد. میتوان به وطن عشق ورزید و در عین حال به جهان نیز محبّت تام داشت. این
محبّت به جهان غالباً دستاویزی برای اسلامگرایان بوده که بهائیان ایران را به خیانت
به وطن خود متّهم کنند. به این دلیل است که ملاّهای فعلی حاکم بر ایران به دروغ ادّعا
میکنند که بهائیان عوامل اسرائیل صهیونیستی و حامی امریکایی آنند.
· ریشهکن کردن تعصّبات. تعصّب از هر نوعی که باشد با امر بهائی بیگانه است و شدیداً
اصل محوری آن را که وحدت عالم انسانی است تضعیف میکند. مسلمانان وقتی تعصّب مطرح
میشود، بسیار بدنامند. اسلامگرایان تعصّب علیه دیگران را به طور کامل به کار
میبرند. برعکس، صحف بهائی میگوید، "... همچنین تعصّب دینی، تعصّب جنسی، تعصّب وطنی،
تعصّب سیاسی؛ جمیع این تعصّبها هادم بنیان انسانی است وجمیع این تعصّبها سبب خونریزی
است و ویرانی عالم انسانی. تا این تعصّبها باقی، حرب مهیب مستمرّ" (همان، ص241).
· لغو حرفهء کشیشی و آخوندی. نقطهء مهم برخورد و اختلاف شامل لغو حرفهء کشیشی و
آخوندی است. بهائیان معتقدند که عالم انسانی به اندازهء کافی به بلوغ رسیده که دیگر
نیازی به گروهی از آخوندها و کشیشهای حرفهای جهت خدمت به نیازهای دینی مردم نداشته
باشد. این تعلیم بهائی، با یک حرکت، صدها هزار ملاّ و امام را از کار برکنار میکند و
گروه نیرومند روحانیون بیکاره را به مبارزه برای حفظ مناصب انگلمانند که دارای
مزایای فوقالعاده است، برمیانگیزد.
واجب است که مردم آزاد جهان از آزادی وجدان، از جمله آزادی دین، صرف نظر از عقاید
شخصی، دفاع کنند. به این دلیل است که من، به عنوان شخصی که بهائی نیست، این را
وظیفهء جدّی و خطیر خود میدانم که از طرف مردم آرامشطلب و صلحجو، که توسّط
اسلامگرایان وحشی مورد اذیت و آزار قرار دارند، بیپرده سخن بگویم.
Change settings via the Web (Yahoo! ID required)
Change settings via email: Switch delivery to Daily Digest | Switch format to Traditional
Visit Your Group | Yahoo! Groups Terms of Use | Unsubscribe
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر