http://negahedigar1
امر عدم تبلیغ آئین بهائی در اراضی مقدسه (اسرائیل کنونی)
شهرام
دوستانی چند مرتباً در قسمت نظرات (۱) میپرسند که چرا بهاییان در اسرائیل تبلیغ نمیکنند.
گویا که این عدم تبلیغ در آن سرزمین نشانیست از این که باید کاسه یی زیر نیم کاسه باشد . جوابهایی را هم که میشنوند چون با پیش ذهنیات ایشان که در مواردی هم آمیخته به توهم توطئه است جور در نمی اید برای ایشان قابل قبول نیست.
هر چند که این نوشتاربرای بسیاری تکرار مکررات است ولی دراین مقاله سعی خواهد شد با ذکر وقایع تاریخی و استناد از چند منبع امری و غیر امری حکمت این امر را تفصیل نمایم.
همانطور که مستحضرید و بنا به تصریحات بیت العدل اعظم (۲) این روش از زمان حضرت بهاءالله در آن سرزمین اجرا میشود. ایشان در سال ۱۸۶۸ میلادی به فلسطین که در آن زمان در تحت سلطه کامل خلافت عثمانی بود تبعید شده و به مدت بیش از دو سال درسجن عکا زندانی بودند و در همآن قلعه عکا در سال ۱۸۹۲ صعود فرمودند.
در تمام آن مدت سکنه آن بلاد اکثرا از مسلمین و مسیحیان بودند چون هنوز بازگشت یهودیان به آن ارض شروع نشده بود.
بنیان گذار جنبش صهیونیسم تئودور هرتزل این جنبش را در سال ۱۸۹۷ (یعنی پنج سال بعد از صعود حضرت بهاءالله ) در سویس آغاز کرد و اولین تلاشهایش برای ایجاد اراضی یهودی نشین درفلسطین به سال ۱۸۹۸ با مخا لفت خلیفه عثمانی مواجه شد(۳). به همین دلیل قبرس ، اوگاندا ، آرژانتین و حتی امریکا جزو سرزمینهائی بودند که برای این منظور مد نظر قرار گرفتند.
پس دستورعدم تبلیغ در آن دیاردر آن زمان هیچ ربطی به یهودیان و صهیونیسم نداشت و هیچ جوری هم نمیشود ایندو را به هم ربط داد.
اولین موج بزرگ هجرت دسته جمعی یهودیان به ارض اقدس بعد از از جریانات ضد یهودی در روسیه در سال ۱۹۰۴ اتفاق افتاد.هرتزل در همان سال فوت کرد.
جناب فریدون کمالی در مقاله خویش(۴) به جزییات دیگری از این جنبش پرداخته اند:
"بعد از جنگ جهانی اول (1917 ) ، که دولت انگلیس ، حکومت فلسطین را بعهده گرفت یکی دیگر از گردانندگان نهضت صهیونیسم ، «آرتور بَلفوِر» وزیر امور خارجه انگلیس را برانگیخت ، که در ضمن اعلامیه ای ، از دولت انگلیس درخواست کند ، که به صهیونیست ها اجازه داده شود ، که در سرزمین فلسطین ، برای خود مملکتی تأسیس نمایند . این اعلامیه ، که بعداً بنام «اعلامیه بلفور» معروف گردید ، با مخالفت اغلب کشورهای خاورمیانه ، مواجه گردید . اما بالاخره ، در نوامبر 1917 به تصویب رسید . و بدین طریق ، پایه های اولیه تشکیل دولت اسرائیل ، در سرزمین فلسطین گذارده شد . سه سال بعد ، در سال 1920 ، حدود 50 هزار نفر یهودی، به فلسطین مهاجرت کردند. در سال 1928 ، در حدود 100 هزار نفر یهودی ، در فلسطین ساکن بودند. در سال 1931 ، حدود 175 هزار، و درسال 1933 ، حدود 220 هزار نفر یهودی ، به سر زمین فلسطین مهاجرت کردند . در سال 1939 یهودیان فلسطین 455,457 نفر بودند که %30 ساکنین فلسطین را تشکیل میدادند. در آن زمان ، در تل اویو 150000 نفر یهودی زندگی میکردند ."
"بهائیان از سال 1853 ، (یکصد سال قبل از تأسیس دولت اسرائیل ) ، بعلت تبعید مؤسس آئین بهائی، بهاءالله ، که نه به میل خود ، بلکه در اثر فشار دو حکومت ظالم مستبد ( قاجار و عثمانی ) ، در کشور عثمانی ، که فلسطین فقط جزئی از آن بوده است ، سکنی داشته اند . آنها همواره در کنار برادران فلسطینی خود ، با صلح و صفا ،و دوستی و وفا ، زندگی کرده اند . هیچگاه شنیده نشد ه که بین بهائیان و برادران فلسطینیشان ، کوچکترین غبار کدورت و دشمنی بوجود آمده باشد . برای اثبات این مدعا ، فقط به سال 1921 ، زمان درگذشت عبدالبهاء ، اشاره میکنم که ساکنین فلسطین ، برای او ، تشییع جنازه بسیار عظیمی ترتیب دادند . و نمایندگان مذاهب و گروههای مختلف فلسطین ، به سوگواری نشستند . در این سوگواری ، نماینده هر گروهی ، به نوبه خود ، سخنی گفت . و مکنونات قلبی خود را ، بر زبان راند. "(۴)
و همچنین در مقاله نایت هود (۵) به قلم سفیر: "پس از صعود حضرت عبدالبها در روزنامه النفیر چاپ حیفا شماره 2889 سال یازدهم مورخ 6 ربیع الثانی 1340 چنین آمده: «عالم انسانی به سبب درگذشت بزرگترین ركن و مشهور ترین احسان كننده به آن، مصیبت زده شد» و جمعیت اسلامیه با كمال تاسف «رحلت یگانه مصدر فضل و دانش و بزرگترین احسان كننده را اطلاع می دهد». نماینده جامعه اسلامیه آقای سوف افندی در تشیع جنازه آن حضرت ضمن نطقی مفصل چنین آن حضرت را می ستاید :"ای معشر عرب و عجم، برای كه گریه و زاری می كنید؟ آیا برای كسی است كه در حیات دیروز خود بزرگ بوده و در موت امروزی بزرگتراست؟ اشك برای كسی كه به عالم بقا شتافته مریزید بلكه برای از كف رفتن تقوی و عقل و احسان ندبه كنید ...وای به حال فقرا، احسان از آنان مقطوع شد. وای به حال یتیمان كه پدر بزرگوار شان از دست رفت."
علاوه بر آن نمایندگان مسیحی و یهودی و ۹ خطیب به نمایندگی از فرقه های ممالك مختلف هر كدام در وصف حضرت عبدالبها خطابه هایی ایراد نمودند كه در جراید مختلف دنیا از قبیل : Times & India ، Le Temps ،Morning post ، New York world شرح حال و وصف ایشان آمده است. همچنین نویسندگانی چون تولستوی، پرفسور آمینوس وامبری، پروفسور آگوست فورل، دكتر دیوید استار جردن و.... در كتب خود ایشان را توصیف و ستوده اند "
همچنین نماینده مسیحیان فلسطین ، حضرت فاضل ، ابراهیم افندی ، چنین آغاز به سخن نمود :
" چقدر این مصیبت ، جانگداز ، تلخ و ناگوار است . این خسارت ، فقط راجع به مملکت ما نیست ، بلکه یک فاجعه عمومی است . حضرتش ( عبدالبهاء ) ناس را تهذیب فرمود ، تعلیم نمود . احسان کرد و ارشاد فرمود . تا آنکه قومش را به اعلی ذَروه جلال فائز نمود . . "
چنانکه از این واقعیات تاریخی پیداست حضرت عبدالبهاءمحبوب خاص و عام بودند مگرقلیلی که بخاطر تعصبات مذهبی و یا نژادی با ایشان دشمنی کردند ، یهودیان و صهیونیسم وایجاد اسرائیل را به هیچ طریقی نمیتوان به ایشان و دیانت بهائی ربط داد . البته گروهی حتی انقلاب فرانسه را هم زیر سر صهیونیستها دیدند(۳) ولی خالق توهمات توطئه همیشه در همه چیز ربط میبند و بجای اینکه به واضحات امور نگاه کند آسمان و ریسمان را به هم میبافد تا نظر تنگ بین خود را ارضاء نماید .
عزیزانم، همانطور که در پیام بیت العدل هم آمده، دستور عدم تبلیغ در اسرائیل واضح است :
" به جهت صيانت از قانونی که با جدّیت و موکداً از زمان حضرت بهاء الله اجرا شده است، بهائيان امر بهائی را در اسرائيل تبليغ نمی کنند".
دلیل دیگری هم ندارد. زد و بندی هم با کسی نشده . این امر تبعیت از روشیست که جمال مبارک موسس آن بوده اند .این کاملا صریح است که این قانون نه بخاطر امتیاز دادن به کسیست نه از کسی امتیاز گرفتن.
حقیقت امر اینست که حتی اگر این ممنوعیت دستوری از جانب خلافت عثمانی یا مفتی آن زمان شهر عکا بوده ، حضرت بهاءالله میدانستند که قلب و مغز تشکیلات و مرکز اداره امور جهانی بهاییان درآن اراضی مقدسه خواهد بود چنانکه در تورات هم به آن بشارت داده شده است. برداشت این حقیر از این دستور اینست که بخاطر حفظ و صیانت جامعه جهانی بهائی باید قلب و راس آن محافظت میشد که بلایی را که در ایران مسلمانان بر سر اماکن مقدسه بهائی آوردند ، یهودیان و مسیحیان و مسلمانان آن سرزمین بر سر آن عتبه مقدسه نیاورند. قابل توجه است که ایادیان امر الله نیز این موضوع حفظ و صیانت امر را نیز شدیدا مد نظرداشته اند و درپیامی که به تمام محافل ملی دنیا قبل از انتخاب بیت العدل اعظم ارسال نمودند این مهم را یادآور میشوند :
"We have devoted considerable thought to this matter, and in view of the policies of our beloved Guardian and his repeated emphasis on the importance of protecting the World Centre, the heart and nerve centre of the Faith, we wish to share with you our views and instructions in this matter." (Ministry of the Custodians, page 395)
ولی همانطور که دراثار بهایی پیش بینی شده در آینده ساکنان آن سرزمین به عظمت مقام روحانی آن اماکن و آئین بهائی پی خواهند برد و به این امر اعظم خواهند گروید . این دین از ایشان هیچ مخفی نیست، هرکس که در منطقه مایل باشد که راجع به دیانت بهائی تحقیق نماید آزاد است، حتی کرسی مطالعات دیانت بهائی نیز در یکی از دانشگاهای آنجا به وسیله یک استاد یهودی، موشه شارون به راه افتاده است. (۶).
همانطور که دوستان عزیزدر قسمت نظرات فرموده اند بهائی شدن و بهائی بودن امریست قلبی. وقتی نور ایمان به ظهور جدید در قلبی تابید آن شخص بهایی است و هیچکس هم خلاف آنرا نمیتواند گوید. ولی تسجیل شدن وشرکت درنظم جهان آرای اداری بهائی مستلزم تبعیت ازاوامریست که مرکز امر موسس یا مروج آنست . و در این مقطع زمانی بخاطر حاد بودن اوضاع آن سرزمین از نظر سیاسی و مذهبی و حفظ و صیانت این آئین و پیروانش، بهائیان از سکونت در آن منطقه ممنوع شده اند.
قابل ذکر است که امرعدم تبلیغ در کشوری فقط مختص به اسرائیل نبوده و در ایام مختلف شامل کشورهای دیگری نیز شده است. و حتی در برهه ای اززمان بهاییان از بعد از انقلاب از تبلیغ مسلمانان ایرانی خارج از کشور بر حذر شده بودند و حتی اگر یک ایرانی قصد پیوستن به جامعه بهائی را داشت باید تسجیل شدن ایشان به بیت العدل اعظم رجوع میشد ( در این یک ماه اخیر در دومورد دوستانی ایرانی از بنده گله داشتند که چرا جامعه بهائی اینقدر بسته است و چرا دوستان بهائی ایشان از جواب دادن به سوالات ایشان سالها طفره میرفتند). البته کسی بیت العدل را بخاطر این امر با زد و بند با ایران یا دول کمونیستی متهم نکرد. صیانت آئین بهاءالله و احبا همآن قدر حائز اهمیت است که تبلیغ آن.
به عنوان حسن ختام نظر همگی دوستان را به این تصریحات حضرت ولی امر الله جلب مینمایم :
" وقتش رسيده که به ذکر يک دستور مهمّ که در مرحله از تکامل امرالله تأکيدش پی در پی لازم است مبادرت ورزم زيرا اکنون اجرای اين دستور در شرق و غرب عالم واجب است. و آن چنين است که پيروان حضرت بهاء الله چه از حيث فردی و چه جمعی بايد از شرکت در امور سياسی اجتناب کنند و از هر نوع عملی که مستقيم يا غير مستقيم به منزله دخالت در امور سياسی هر مملکتی باشد بپرهيزند. و در جميع شئون در مطبوعات منتشره تحت نظرشان در مشاورات شخصيّه و عموميّه شان در شغل و مقامشان، در مخابراتشان با احبّاء، در مراجعاتشان با اولياء امور و نفوس مهمّه، در بستگيشان به سازمانها و مجامع مشابه، بايد اوّل وظيفه خود دانند که در گفتار و کردار مواظبت نمايند تا مبادا قدمی از اين اصل مسلّم منحرف گردند. وظيفه ما اهل بهاء است که از يک طرف جنبه غير سياسی امرالله را ثابت و مبرهن داريم و از طرف ديگر وفاداری و اطاعت خويش را از اراده و حکم دولتهای متبوعه خويش اثبات نمائيم."
همچنین :
"اهل بهاء بايد در گفتار و کردار از اغراض سياسی ملّت و سياست حکومت خويش و از نقشه ها و برنامه های احزاب و دسته های سياسی دوری جويند و در اين قبيل مباحثات و مجادلات طرفی را ملامت نکنند و به جهتی نپيوندند و هيچ طرحی را ترويج نکنند و خود را به هيچ نظامی که مخالف مصالح وحدت جهانی که مبدأ و مقصد آئين بهائی می باشد منسوب نسازند. زنهار زنهار که آلت دست سياسيّون مکّار گردند و يا در دام اهل مکر و خدعه بعضی از هموطنان خويش افتند. بايد حيات خويش را چنان تنظيم نمايند و رفتارشان را چنان ترتيب دهند که احدی نتواند حتّی اتّهاماتی بی اساس بر آنان بندد مثلاً بگويد که بهائيان به امور سرّی اشتغال دارند و به تقلّب و تزوير و رشوت و تخويف پردازند. بايد از هر انتسابی به حزبی معيّن و از هر تحزّب و تشعّبی وارسته گردند و از منازعات بيهوده و حسابهای ناپسنديده رهائی جويند و از اغراض نفسانی که وجه جهان متحوّل را متغيّر سازد پرهيز کنند. بايد مشاغل سياسی و ديپلماتيک را از مشاغل کاملاً اداری تفکيک نمايند و اگر در تشخيصش مردّد باشند از امناء منتخبه در محافل روحانی استفسار نمايند و به هيچ وجه شغلی را نپذيرند که بالمآل منجر به فعّاليّتهای سياسی و حزبی در هر کشور باشد. بالاخره بايد با نهايت استقامت و کمال قدرت بی چون و چرا در راه حضرت بهاء الله سلوک نمايند و از درگيری ها و ستيزه جوئيهائی که کار سياسيّون است اجتناب کنند و لايق آن شوند که از وسائط اجراء سياست الهی به شمار آيند که مشيّت حقّ را در نزد بشر تجسّم می بخشد"
نظم جهاني بهائي: صفحه۸۵
1) http://negahedigar1
2) http://bahai-
3) http://www.mideastw
4) http://aeenbahai.
5) http://www.noghtena
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر