مردم با انصافعشق بورزید، دوست بدارید"طبیعت" در فلسفه سیاسی ارسطوبرهان ايمانآیا دین بهائی حدّ اعلای دیانت جهانی است؟امر عدم تبلیغ آئین بهائی در اراضی مقدسه (اسرائیل کنونی)مردم با انصاف هوشمند 8/11/1388 وقتی کیهان و جوان آنلاین و سایر سایت ها مجدد بر علیه بهائیان قلم زدند بر حسب اتفاق با چند تن از دوستانم که با بعضی از اونها هم سالیان طولانی آشنائی و دوستی داریم چند کلامی گفتگو کردم صحبت از دادگاه یاران و جوانان دستگیر شده به اتهام اغتشاش روز عاشورا شروع شد که میثم گفت : چرا شما بهائیان اینقدر بی کله هستید و چرا برای حفظ جان خود کمی کوتاه نمی آئید ؟ هوشمند : به نظرت چه کار کنیم ؟ به نظر تو اگه همه بهائیان در چند ماهی یا چند سالی سکوت کنند یا حتی تقیه کنند برخی علما یا مسئولین متعصب تغییری در دیدگاه خود می دهند و می آیند برای بهائیان حقوق انسانی و شهروندی قائل شوند ؟ میثم : خدا را چه دیدی شاید دولتی آمد و به شما آزادی داد خوب تا آن زمان هم ؛ هم شما زنده هستید هم ادامه تحصیل می دهید و بعد آزادی خودتان را بدست می اورید . هوشمند : میثم شغل تو کفش فروشی تو پاساژ است مثلا اگه چند ماه یا چند سال مداوم به تو و خانواده ات اتهام وارد کنند که تو استغفرالله با خواهرت رابطه داری و بعد بگویند که برادرت سارق است و بعد بگویند پدرت جاسوس است و همگی شما هم چند ماه و چند سال سکوت می کنید ؟ و روزی کسی می آید که بگوید این سخنان دروغ بوده یا در نتیجه این سخنان اهالی پاساژ برخی کم کم شک نمی کنند که چند ماه و چند سال است که به تو و خانواده اتهامات و افترا می زنند و شما همگی سکوت می کنید و این سکوت چه نتیجه می دهد ؟ آیا معنی آن این نیست که شما گناه را به گردن گرفته و دلیل سکوت قبول اتهامات است ؟ نعمت : اما شما بهائیان هم بر خلاف گفته خودت خیلی دفاع نمی کنید یه نگاه به سایت ها و وبلاگ ها بکن شما بهائیان هزاران نویسنده و متفکر دارید اما انصافا من فکر می کنم از توان دفاعی اینترنت خوب استفاده نمی کنید ؛ تعداد سایت ها و وبلاگهای شما در برابر تعداد مطلعین شما انصافا کمه . نبی : من حرف نعمت رو قبول ندارم زمانی که این همه روزنامه و صدا و سیما و صدها سایت دولتی به بهائیان حمله می کند تهمت می زنند و دروغ می گویند و اتهامات بی شرمانه وارد می کنند نوشتن چند مقاله تاثیری زیاد ندارد . هوشمند : البته نعمت حرف جالبی می زنه و من خودم نتیجه حرف نعمت را در چند ماه گذشته دیدم چون تعداد مقالات و نوشتن به تدریج در حال زیاد شدن هست اما انصافا کافی نیست و این رو باید انصافا قبول کنیم که باید بیشتر تلاش کرد هر چند شاید در برابر هزاران بمب باران رسانه ای حرکت کوچکی باشه اما بهتر از این شرایط فعلیه . رضا : من تازه با شما آشنا شدم و کمی با فرقه شما آشنا هستم و فکر می کنم حمله به شما بی علت نیست شما رو یک فرقه انحرافی می دونم و انصافا فکر می کنم باید جلوی شما رو گرفت اما نه با دروغ زدن و اتهامات مسخره مثل داشتن سلاح چون من بهائیان زیادی رو می شناسم و هیچ احمقی هم باور نمی کنه که شما سلاح حمل یا استفاده کنید چون تو فرقه شما حرام شده ؛ و به تازگی یه سایت مسخره نوشته که بهائیان قصد مسجد سوزی و آتش زدن قرآن را دارند این روش و اتهامات خیلی کثیف و غیر انسانیه . هوشمند : رضا جان اول ازت تشکر می کنم که روش حمله رو قبول نداری اما اجازه می دی یک سئوال ساده بکنم اگه ناراحت نمیشی ؟ رضا : برای چی ناراحت بسم الله هوشمند : تو شیعه هستی ؟ رضا : آره هوشمد : چرا شیعه و سنی نه ؟ رضا : چون سنی به حق نیست . هوشمند : خوب چرا به حق نیست ؟ البته اشتباه نکن من خودم به عنوان یه بهائی شیعه رو قبول دارم و برای ائمه احترام زیادی قائل هستم و قرآن را کتاب آسمانی می دانم و اهانت به آن را مطلقا جایز نمی دانم اما تو چرا شیعه هستی ؟ رضا : در هزاران احادیث حقانیت شیعه ثابت شده و دلیلی نیاز نداره . هوشمند : خوب اهل تسنن هم هزاران دلیل برای حقانیت خود دارند اما اینجا هدف من اثبات شیعه یا سنی یا بهائی نیست هدف من اینه که آیا برای اینکه بتوانیم نظر خود را بیان کنیم آیا باید نظر طرف مقابل را مردود کامل شمرده و تمام حقانیت را به خود داده و اجازه دفاع هم ندهیم و حتی آئین و عقیده ای رو به قول شما انحرافی بدونیم و بدون گفتگو فقط قصد مرگ طرف مقابل رو داشته باشیم ؟ الان بهائیان زیادی به دلیل اعتقاد دینی ولی به جرائم جعلی و دروغین در زندان هستند و احتمال هر محکومیتی وجود دارد آیا این روش اسلامیه ؟ انسانیه ؟ رضا : نه من که از اول گفتم که این روش حکومت را قبول ندارم اما هنوز هم فکر می کنم شاید شما یک خلافی مرتکب شده باشید بی دلیل که بازداشت نمی کنند . میثم : البته من با رضا تا چند ماه پیش موافق بودم و دستگیری و حتی اعدام بهائیان رو دلیل جاسوسی اونا می دونستم اما چند هفته پیش برادر منو دستگیر کردند و دلیل دستگیری این بود که تو دانشگاه بنده خدا داداشم به مسئول حراست دانشگاه که بعضی دانشجویان را بد جوری کتک می زده اعتراض می کنه که این روش انسانی نیست و بعد خودش هم دستگیر می شه و تاسف بار هم اینه که به داداش اتهام زدن که روز عاشورا چند بسیجی رو کتک زده در حالی که داداش در عاشورا در بیمارستان بستری بود ؛ تازه داداشم خودش مخالف خشونت یا درگیری بوده و هست . هوشمند : سی سال بهائیان از ادامه تحصیل محروم بودند و امروز هزاران مسلمان به دلیل نقد حراست دانشگاه و امثالهم از تحصیل محروم شده اند سی سال بهائیان از کار اخراج شده اند و امروز هزاران مسلمان به دلیل سئوال و نقد و اعتراض انسانی از ریاست اداره یا یه مسئول اخراج می شوند ؛ بهائیان از این مسایل خوشحال نیستند که بلائی که سالها سر ایشان می آمده و کسی باور نمی کرده که چند صد هزار بی گناه جاسوس معرفی شوند ولی امروز شاید تقدیر الهی بوده که میلیونها نفر خس و خاشاک معرفی می شوند شاید مردم به فکر فرو روند که آیا بهائیانی که امروز در زندان هستند مانند برادر رضا یا خواهر نعمت و هزاران نفر دیگر که در بند قدرت و تعصب و تقلید و ریاست هستند متهم نشده اند ؟ نعمت : اما شما خیلی زیادی مظلوم هستید و در تظاهرات و اعتراضات و فریادها چرا شرکت نمی کنید ؟ و حق خودتان را نمی گیرید ؟ رضا : نعمت جان بهائیان مشت گره نکرده اند اینجور دستگیر می شوند و به آنان تهمت می زنند وای به روزی که بیایند در خیابان و مشت گره کنند . نبی : من سالها با بهائیان آشنا هستم و حتی چند کتاب انان را مطالعه کردم و فکر می کنم روش بهائیان بسیار جالب تر از شعار مرگ و خواستن نابودی برای مخالفان است ؛ بهائیان دهها هزار کشته داده اند تا روش نقد و اعتراض را دگرگون کنند . هوشمند : در زمان قاجار بیش از بیست هزار مسلمان که حقانیت امر الهی را قبول کردند به شهادت رسیدند و در زمان پهلوی هم دهها تن به شهادت رسیدند و در این سی سال هم بیش از 260 تن شهید و هزاران نفر زندانی و دهها هزار نفر هم از کار و ادامه تحصیل محروم شده اند تا ثابت نمایند روش بهائی اعمال خشونت نیست اراده الهی این است که بهائیان حتی برای قاتل خود تقاضای شفاعت کنند . رضا : نتیجه چی شد ؟ 166 سال گذشت و به قول خودتان اینهمه کشته و اینهمه خسارت دیدید که چی ؟ هوشمند : رضا جان بزار یه مثال برات بزنم البته این نظر شخصی منه ؛ من فکر می کنم یک کشور حتی کل جهان شبیه یک دار قالی هستش من و تو و همه مردم دنیا هر کدام نقش یک گره قالی رو داریم باید با سایر گره ها پیوند محکم داشته باشیم و این؛ با اعمال ما ایجاد میشه و باید این گره ؛ رنگ و جلوه زیبائی داشته باشه و این ؛ با اخلاق و فضائل انسانی ما بدست میاد اگه فقط بخواهیم گره های دیگر رو پاره کنیم و رنگ های دیگر رو کثیف کنیم نه تنها باعث سستی قالی میشویم بلکه وحدت و یکپارچگی قالی و زیبائی اونو از بین میبریم و در نتیجه وقتی به کل قالی نگاه می کنی چی میبینی ؟ ( جمع خوبی بود و گفتگوی جالبی هم داشتیم و جالبتر اون بود که بعد همگی برای آزادی همه زندانی ها چه بهائی چه مسلمان دعا کردیم و از خدا برای ابادانی ایران و سرافرازی اون هر کدوم به روش و آئین خودمون مناجات خوندیم ) به امید روزی که دین ستیزان بجای اینکه به دین یا آئینی تهمت بزنند این جسارت و جرات و توان رو داشته باشند که بیایند شرایط یک گفتمان انسانی را فراهم کنند |
__._,_.___
This is a non-political list.
.
__,_._,___
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر