کتاب های فارسی - آرشیو این وبلاگ در پایین صفحه قرار دارد

stat code

stat code

۱۳۸۸ بهمن ۵, دوشنبه

Re: [farsibooks] 2دین یا آچار زنگ زده؟؟؟

 

سلام

من دقیقا با همین قسمت از نظر شما مخالفم و دلیل مخالفتم این است که شما به دین به عنوان یه آچار زنگ زده نگاه می کنید همانطوری که توضیح دادید اما من نه ، چون من عقایدم نه مثل ان خانمی است که مثالش را زدید و نه مثل این آقایان و خانم هایی که تسبیح آب می کشند و نه مثل آن هایی که فقط از دین داشتن اسم آن را یدک می کشند بلکه من منظورم از دخالت دین در حکومت های جهان همان عقاید اشتباهی است که شما گفتید یعنی نه تنها در ایران به اشتباه اسلامی را معرفی کرده اند و از آن استفاده ابزاری می کنند بلکه در کشوری که کافر هم هستند ، از همان عقاید پوچشان استفاده ی ابزاری کرده اند و بر سر مردم آن کشور در جهت پیشبرد اهدافشان سوء استفاده کرده اند اما اینکه می گویید در تمام قوانین اساسی کشور های دنیا از عقاید مردم استفاده شده و کم کم به صورت قانون در آمده هم به دلیل همین بی ارزش کردن آن عقاید در ابتدا و سپس جایگزین کردن عقاید دیگر به نفع عده ای خاص در ذهن مردم و سپس الگو گرفتن از این عقاید در قوانینشان است که دموکراسی کامل در هیچ کجای دنیا وجود ندارد

نظر من اصلا ربطی به اینکه دین چه کسی چه چیزی باشد ندارد بلکه با وجود اینکه یک مسلمان هستم و همان عقایدی که شما می گویید شاید من بر اساس آنها و تحت تاثیر آنها این نظرات را می نویسم دارم اما با همه ی اینها معتقدم که دموکراسی یعنی احترام گذاشتن به حقوق دیگران حتی اگر نظر آنها با من نوعی فرق داشته باشد یا مثلا دین آنها با من یکی نباشد اما آیا انسانهایی مانند من در ایران چند نفر هستند من که با نظر شما در مورد نقش دین در هویت یک ملت موافق بودم و هستم اما می خواهم بگویم که اگر کسی یا کسانی که عده ی انها زیاد تر از یک شهر یا کشور باشد و بر اساس منطق و دموکراسی کامل جدای از اعتقادات خود حالا مسلمان باشند یا مسیحی یا کافر یا .... فرقی نمی کند تشکیل حکومت بدهند و زندگی کنند یعنی زندگی همراه با کار کنند نه کار کنند تا زنده باشند ، آنوقت جامعه ای خوب و با عدالت کامل و همچنین در دموکراسی کامل خواهند داشت

اگر من اعتقادات خودم را دارم حق این را داشته باشم تا برای دیگران ترویج دهم اما نه به زور اگر دیگری امد و خواست من را به زور از اعتقاداتم خارج کند من حق شکایت به ارگانی را داشته باشم که بی طرف باشد اما کل اون جامعه بر اساس یک چیز باشد ازادی کامل چه از نظر دین و چه از نظر هر چیز دیگر

اما متاسفانه از نظر من چیزی که در ایران در حال رخ دادن است این است که عده ای دین را پیراهن عثمان کرده اند تا قدرت داشته باشند و عده ای دیگر چون از این دینی که جلوی آزادیشان را گرفته خسته شده اند با آنها مبارزه می کنند و هر دو اگر حاکم باشند دموکراسی در کار نیست و هر دو نیز اگر حاکم نباشند باز هم وجود دیگری اذیتشان می کند

این میان عده ای کم که من خودم رو جزو اونها می دونم و امید وارم که شما هم از اون دسته باشید نه با حکومت فعلی که افراطی هستند و ازادی را از مردم گرفته اند موافقم و نه اگر این حکومت جمع شود و مثلا حکومتی مانند حکومت فرانسه یا هر کشور آزاد  دیگری روی کار بیاید دست از عقاید خودم بر می دارم چون عقایدی که من بدست آورده ام منحصر به کتابهای درسی حکومت اسلامی نیست بلکه با استناد به کتاب های کلی از دین پژوهان که اصلا مسلمان هم نبوده اند به وجود آمده و حتی اگر در حکومتی که مثلا غیر دینی باشد ولی بخواهد با دین من مبارزه کند باز هم مبارزه می کنم و صد در صد این افراطیون که الان حکمران هستند هم مبارزه خواهند کرد

فرق من با آنان این است که من کشوری ارام و در عین حال با آزادی کامل در هر زمینه ای می خواهم اما آنها از دینشان استفاده می کنند تا به اهدافشان که رسیدن به قدرت است استفاده می کنند

اگر در جامعه ای این چنین شد و اعتقادات و نه آن اعتقاداتی که اون خانم داشته و اعتقادات کامل به یک چیز و نه چیز دیگر ، توسط مخالفان یک فرد به سخره گرفته نشد و اگر هم شد مرجعی قانونی و بی طرف توجه کن که می گویم بی طرف وجود داشته باشد تا طرفین به آنجا مراجعه کنند تا بینشان قضاوت کند انوقت یک جامعه ی قانونی خواهیم داشت

برای مثال از حکومت مولا علی (ع) اتفاقی افتاده است که فکر می کنم شنیده باشی و آن این است که روزی بین یک غیر مسلمان که فکر می کنم یهودی بوده و امیر المومنین اختلافی پیش میاید و آنها نزد قاضی شهر می روند اما زمانی که قاضی می خواسته از امیرالمومنین حمایت کند امیر به او حکم می کند که حق ندارد به دلیل دینشان جانبداری کند و فقط بر اساس عدالت قضاوت کند خوب این یک جامعه ی خوب و پاک است نه این جامعه ای که در آن بهایی ها را به جرم بهایی بودن می گیرند و به زندان می اندازند عرضه ی تبلیغ و ترویج دین درست را ندارند چون اصلا دینی که اینها می گویند حتی یک انگشت اسلام هم نیست و تحریف شده است ان وقت هر کس با آنها مخالفت کند جایش در زندان است این که اسلام نیست مگر در همین قران نداریم لا اکراه فی الدین در دین اجباری نیست پس چرا می خواهند یک نفر یا عده ای به زور مسلمان شوند

این عقایدی که من دارم با آن عقایدی که شما به عنوان عقیده ی بعضی از مردم نوشتید خیلی فرق دارد اما این عقاید هم مخصوص من است من فقط خواستم به شما بگویم عقاید من با آن عقایدی که شما گفتید در مردم مانده فرق دارد اما باور کنید که باز هم می گویم حاضرم تمام عقایدم را برای خودم نگه دارم ولی جامعه ای آزاد به شرط آنکه دچار افراط و تفریط نشود داشته باشم

دیگه نمیدونم چه جوری بگم که اصلا عقیده برای من مهم نیست اما امثال من متاسفانه فکر می کنم در جامعه کم باشد درست است ؟؟؟؟؟ اگر زیاد است پس چرا یک حکومت شاهنشاهی با آن همه مخالف امثال من جایش را به حکومت دینی باز هم با مخالفانی چون من داد ؟ من که در هر حال فرقی برایم نمی کند چون مسلمان بودنم نه در زمان شاه از بین رفته و نه در این زمان بر آن افزوده شده و نه در زمان بعدی تغییری می کند ؟؟؟؟؟ پس نشان میدهد که این مردم اکثریت هستند که عقایدشان در حال تغییر است و ریشه ی این تغییر عقیده هم حکومتیان با افراط و تفریط هایشان هشتند درست است ؟؟؟؟؟

--- On Mon, 1/25/10, Aris H.M <thank_thegod_for_thesuffering@yahoo.com> wrote:


From: Aris H.M <thank_thegod_for_thesuffering@yahoo.com>
Subject: Re: [farsibooks] دین یا آچار زنگ زده؟؟؟
To: farsibooks@yahoogroups.com
Date: Monday, January 25, 2010, 10:53 AM

 

دوست عزیز من هم نوشته بودم که با بخشی از صحبتهای شما کاملا موافقم و اون هم همین بخشی بود که دوباره برام ایمیل کردید.از آنجایی که معتقدم بلوغ سیاسی در گرو بلوغ فکری انسان است و عقاید شخصی انسان که با مطالعه و ایمان و تجربیات زندگی بدست می اید عوامل اصلی تشکیل دهندهء این بلوغ فکری اند و از میان انها ایمان بیشترین درصد تعصب را به همراه دارد ،به تجزیه و تحلیل دین و در کل لزوم وجود آن در زندگی امروز می پردازم. همان طور که قبلا هم اشاره کردم هیچ کس نمتواند منکر نقش دین در رشد و بلوغ فکری و رفتاری و ذهنی انسان شود. اما چیز که با نگاهی گذرا در زندگی روزمره انسان در نقاط مختلف دنیا متوجه خواهید شد تغیر شکل دین و کاربردی شدن آن در زندگی امروز انسان است مثل وجود قانون اساسی در هر کشور ،وجود قوانین حقوق بشر، مثل وجود وجدانی بیدار در هر انسان، چه مومن و چه کافر، مثل حتی وجود چراغ قرمز برای رعایت حق تقدم و...و..و....و....... .اگر امروز یک انسان کافر قادر نیست به راحتی حتی حیوانی را بکشد گواه وجود اصلی است که در روان شناسی به اصل شرطی شدن معروف است.شما اگر برای مدتی کوتاه قبل از دادن غذا به حیوان دست آموز خود صوتی را به صدا در آورده و سپس غذا را به او بدهید، غدد بزاغی حیوان شما پس از مدت کوتاهی تنها با شنیدن صدای صوت شروع به ترشح بزاغ می کند بدون در نظر گرفتن وجود یا عدم وجود غذا. این اصلی است که دین برای تربیت انسان استفاده کرده. امروز انسان کافر بدون توجه به وجود یا عدم وجود غذا یا پاداش(خدا، بهشت و جهنم) دارای وجدانی بیدار است.پس دین دین خود را به انسان ادا کرده و انسان نیز از وجود آن برای شکوفایی خود کمال استفاده را کرده. اما چیز که امروز از دین باقی مانده به واسطه کاربرد عملی تعالیم قابل استفاده دین در زندگی روزمره چیزی به جز خزعولاتی بیش نیست ،که سرمنشا تمام اختلافات دنیای امروز است.مسئله این است که ما با تعصبات بیخود خود اصل را فدای فرع می کنیم و به فرصت طلبان امکان سوءاستفاده میدهیم.
اگر من به عنوان یک مسیحی، بهایی،زرتشتی یا کلیمی یا غیر مسلمان به خدا توهین کنم شما آنقدر عصبانی نخواهید شد تا اینکه خدایی نکرده از من توهینی به مقدسات دینتان بشنوید.
دوستی از سفر خود به ترکیه و همبستر شدن ویا به قول دوستان زنا با زنی سخن می گفت که در طول سکس راضی به در آوردن روسری خود نشده بود چرا که معتقد بود رعایت نکردن حجاب باعث می شود که او را در جهنم از
گیسوانش بیاویزند.این یعنی عدم تشخیص انسان از کاربردی شدن دین .این زن به واسطه قانونی شدن یکی از احکام دین که همان مبارزه با زنا و انحرافات اخلاقی است مبارزه با آن را به دست قانون سپرده و سعی در حفظ چیزی از دین و باورهایش دارد که در انتخاب آن آزاد است. یعنی به جز زنان چند کشور مسلمان قرار است بقیه زنان دنیا را در جهنم از گیسوانشان بیاویزند؟؟یا قرار است مردان مسلمانی که زن صیغه ای دارند به واسطه گناه بودن همبستری با بیش از یک زن در ادیان دیگر به جهنم بروند؟؟آیا این همان فدا کردن اصل برای حفظ فرع نیست؟
به عقیده بنده دین مانند یک آچار است که هر استفاده مفیدی که میشده در گذشته ازآن بکنیم کرده ایم و چیزی که امروز به واسطه استفاده ما از آن باقی مانده آچار فرسوده و زنگ زده ایست که بدلیل دلبستگی به این آچاره کهنه ویااحساس امنیتی که از حضور این آچار در جعبه ابزار زندگییمان به ما دست میدهد راضی به کنار گذاشتن آن نیستیم.حضور این آچار در جعبه ابزار زندگییمان تا زمانی هیچ ضرری نه برای ما نه برای خود آچار و نه برای دیگران دارد که:یک. برای کاربردی کردن آن در زندگی روزمره زور بیخود نزنیم چون فشار ناشی از زور زدن ما برای استفاده از آن تنها ترکهای روی بدن سخت و زنگ زدهء آچار را بیشتر می کند.ودوم اینکه داشتن آنرا به رخ کس دیگری نکشیم چرا چون اولین کسی که این آچار فرسوده را در جعبه ابزار ما ببیند از ما خواهد پرسید که لزوم وجود این آچاره فرسوده در کنار دیگر ابزار مدرن با کارایی فوق العاده چیست؟و ما نیز مجبور خواهیم بود برای اثبات منطقی بودن مان با آچار محکم بر سر طرف شکاک بزنیم تا ثابت کنیم که این آچار هنوز هم کارایی دارد .


From: <brayan66_87@yahoo.. com>
To: thank_thegod_ for_thesuffering @yahoo.com
Sent: Mon, January 25, 2010 3:20:11 PM
Subject: Re: [farsibooks] تعصبات دینی یا عدم تعصب در برقراری آزادی



با سلام خدمت دوست عزیزم

این ایمیل رو بنا به دلایلی اختصاصی برای خودت نوشتم

می خواستم بهت بگم که وقتی نوشته های خودم رو هم خوندم و نظر شما رو هم دیدم اول فکر کردم که من اشتباه کردم اما بعد فهمیدم که شما بخشی از نوشته های من رو نخوندین واسه همینم دوباره اون بخشی که من احساس می کنم شما نخوندین رو دوباره برات می نویسم در ضمن در مورد اینکه گفته بودم سران کشور های دیگه آیین جدید رو حمایت کردن منظورم این بود که حتی در کشور های دیگه هم مردم باز با وجود پذیرفتن دموکراسی ادیان جدید میارن و جالب اینجاست که حکومت به قول خودشون جمهوری و دموکراسی شون از دین اونها حمایت می کنه حالا اگه تو ایران از مثلا دین اکثریت مردم حمایت نشه خوب معلومه که مردم دیگه اون حکومت رو دموکراسی که نمی دونن هیچ تازه دیکتاری هم می دونن مثل زمان رضا شاه اما اون بخشی از نوشته هام که احساس کردم نخوندی و یا من نتونستم منظورم رو درست برسونم اون قسمتیه که به بلوغ فکری و سیاسی عده ی خیلی کمی از مردم اشاره کردم  حالا چون نمی خوام دوباره توضیح بدم همون قسمت رو برات کپی پیست می کنم خواستی پایین همین میل هم هست

 

من فکر میکنم که اگر در شرایط کنونی هم اتفاقی که در کشور در حال رخ دادن است به نتیجه ای برسد یا به دلیل تعصبات دینی افراد است و یا به دلیل مخالفت با این تعصبات و اعتقاد به تعصبات دیگر چون در شرایط کنونی یا مردم حکومت با دین می خواهند و یا حکومت جدای از دین اما این دلیل بر کافر بودن آن عده ای که حکومت بدون دین می خواهند نیست کما ئینکه آنهایی که حکوت با دین می خواهند هم همگی به دلیل منافعشان نیست گرچه فکر طرفین این نباشد ولی این سردمدارانشان هستند که باید این را به مردم بگویند و در حقیقت این نداشتن آزادی رسانه در کشور است که اطلاع رسانی خوب و دقیق صورت نمی گیرد به هر حال به نظر من که عده ای که به این بلوغ که مد نظر شماست رسیده باشند در حال حاضر در ایران کم هستند زیرا هر دو طرف از روی تعصبات مخصوص به خود دست به موافقت و یا مخالفت زده اند البته اکثریت و اقلیتشان هم همان بلوغ یافته ها هستند که به دلیل اقلیت بودن راه به جایی نخواهند برد و با مثلا رسیدن به خواسته هایشان بعد از مدتی دوباره با زمان بعدی نیز دچار مشکل شده و باز هم معترض می شوند فقط دفعه ی بعد در جناح رقیب فعلی قرار می گیرند ، خوب فکر می کنم که این بار به  نتیجه ای رسیده باشیم   

 
 


--- On Sat, 1/23/10, Aris H.M <thank_thegod_ for_thesuffering @yahoo.com> wrote:


From: Aris H.M <thank_thegod_ for_thesuffering @yahoo.com>
Subject: Re: [farsibooks] تعصبات دینی یا عدم تعصب در برقراری آزادی
To: farsibooks@yahoogro ups.com
Date: Saturday, January 23, 2010, 9:41 PM

 
دوست عزیز من با بخشی از صحبتهای شما کاملا موافقم ، اینکه گفتید بلوغ سیاسی هیچ ربطی به تعصبات دینی و عقاید شخصی ندارد درست. اما فکر نمی کنید در دنیای امروز کمی شعار گونه باشد؟و آیا فکر نمی کنید که بلوغ فکری که از آن دم میزنید بر مبنای همان عقاید شخصی شکل گرفته باشد؟آیا نباید به دنبال روشهای عملی تری برای وسال عقاید مختلف باشیم؟مطمئنا شما نیز چنین نظری دارید.مسئله دیگر اینکه شما همایت کشورهای پیشرفته را از ایین جدید مثل شیطان پرستی،سیاست سردمداران
برای دامن زدن به تعصبات و اختلافات دانستید.چرا چون باز چیزیست که با عقاید شما یا دیگران اختلاف دارد؟آیا همین عمل نمی تواند نوعی تمرین دموکراسی باشد؟
آیا در دموکرایسی ایده آل شما جایی برای عقاید و آیین جدید و متفاوت در ضدیت تام با عقاید شما نیست؟مسئله ای که من را بیش از دین و عقاید مذهبی نگران میکند در کل باورهایی ست که سالیان دراز در ذهن مردم ما رسوب کرده مثل لزوم وجود شخصی مقدس ویا دارای قدرت در صدرحکومت مثل شاه و ...یا در صدر یک جنبش . البته با نگاهی به تاریخ ایران میبینیم که دلیل وجود چنین باورهایی زیاد هم دور از ذهن نیست،اما آیا بازنقش دین در اشاعه چنین باورهایی قابل تکذیب است؟ اما چیزی که نگران کننده است تبدیل ایران به چیزی ویران تر از این در راه رسیدن به دموکراسی تمرین نشده است



From: brayan white <brayan66_87@ yahoo.com>
To: farsibooks@yahoogro ups.com
Sent: Sat, January 23, 2010 9:23:00 AM
Subject: Re: [farsibooks] تعصبات دینی یا عدم تعصب در برقراری آزادی

 

سلام دوباره خدمت همه ی دوستان

با توجه به کل مطالبی که در این ایمیل وجود دارد کاملا با شما موافقم و باید بگویم که همین مساله است که من در این چند ایمیل تاکید بر آن داشته ام و در حقیقت میخواستم بگم که بلوغ سیاسی هیچ ربطی به تعصبات دینی ندارد و باید از طریق بلوغ فکری که در انسانها ایجاد شده تصمیم گیری برای سرنوشتشان صورت گیرد و به همین دلیل هم بر توهین نکردن به دین افراد توسط همدیگر تاکید داشتم اما اینکه دیگران به این بلوغ رسیده اند که از روی تعصباتشان تصمیم گیری نکنن به نظر من هنوز هم نه تنها در ایران بلکه در تمام دنیا بسیار کم و محدود هستند چرا که در اکثر کشورهای حتی پیشرفته ی دنیا هم این تعصبات وجود دارد البته در این کشور ها سیاست سردمداران هم بر این است که چنین باشد و گرنه چرا باید از آیین های جدید مانند شیطان پرستی حمایت شود به طور کلی به نظر من هنوز در ایران افراد بسیار کمی وجود دارند که به این بلوغ رسیده باشند که جدای از تعصباتشان و فقط برای دموکراسی تلاش و تصمیم گیری کنند و همین باعث عقب افتادگی کشور در دنیا شده است اما با تلاش افرادی مانند من و جنابعالی که هنوز بنده نظر خودتان را در این زمینه نمی دانم هم افرادی که در این کشور زندگی می کنند به این بلوغ دست پیدا نخواهند کرد مگر اینکه تعویض نسل اتفاق بیفتد یعنی افرادی که هم اکنون در سنین 40 سال یا شاید هم کمتر به بالا هستند از دنیا بروند تا عده ی قشر تحصیل کرده بر بیسوادان پیشی بگیرد و ضمنا این قشر تحصیل کرده از طرق مختلف مانند اطلاع  رسانی در این زمینه که بلوغ فکری بی ربط با تعصبات است شاید در سالیان طولانی وضع کشور عوض شود که تا آن زمان هم امثال ما پوسیده ایم !!!!!!!! به هر حال من فکر میکنم که اگر در شرایط کنونی هم اتفاقی که در کشور در حال رخ دادن است به نتیجه ای برسد یا به دلیل تعصبات دینی افراد است و یا به دلیل مخالفت با این تعصبات و اعتقاد به تعصبات دیگر چون در شرایط کنونی یا مردم حکومت با دین می خواهند و یا حکومت جدای از دین اما این دلیل بر کافر بودن آن عده ای که حکومت بدون دین می خواهند نیست کما ئینکه آنهایی که حکوت با دین می خواهند هم همگی به دلیل منافعشان نیست گرچه فکر طرفین این نباشد ولی این سردمدارانشان هستند که باید این را به مردم بگویند و در حقیقت این نداشتن آزادی رسانه در کشور است که اطلاع رسانی خوب و دقیق صورت نمی گیرد به هر حال به نظر من که عده ای که به این بلوغ که مد نظر شماست رسیده باشند در حال حاضر در ایران کم هستند زیرا هر دو طرف از روی تعصبات مخصوص به خود دست به موافقت و یا مخالفت زده اند البته اکثریت و اقلیتشان هم همان بلوغ یافته ها هستند که به دلیل اقلیت بودن راه به جایی نخواهند برد و با مثلا رسیدن به خواسته هایشان بعد از مدتی دوباره با زمان بعدی نیز دچار مشکل شده و باز هم معترض می شوند فقط دفعه ی بعد در جناح رقیب فعلی قرار می گیرند ، خوب فکر می کنم که این بار به نتیجه ای رسیده باشیم بنابراین منتظر پاسخ شما در این زمینه هستم   بدرود 

--- On Fri, 1/22/10, Aris H.M <thank_thegod_ for_thesuffering @yahoo..com> wrote:


From: Aris H.M <thank_thegod_ for_thesuffering @yahoo.com>
Subject: Re: [farsibooks]تو از کجا فهمیدی که ما زندگی نمی کنیم فقط آزادی
To: farsibooks@yahoogro ups.com
Date: Friday, January 22, 2010, 1:54 PM

 
دوست گرامی من بسیار خوشحالم از اینکه شما بر خلاف بسیاری از دوستان که قرآن را می بوسند و در طاقچه میگذارند حداقل آنرا خوانده اید اما در باره مطالعات شما در ادیان و آیین دیگر باید بگویم عدم پاسخگویی صریح شما به سوال بنده من را کمی گیج کرده،فکر نمی کنم برای من یا هیچ کس دیگری دانستن اینکه شما با وجود متولد شدن در یک خانوادهء اسلامی و رفتن به مدرسه اسلامی و دیدن تلویزیون اسلامی و شنیدن رادیو اسلامی و خواندن روزنامه اسلامی وبزرگ شدن در یک جامعه اسلامی و در نهایت با تلاش و پشتکار فراوان، چگونه اسلام را به عنوان دین خود انتخاب کردید چیز شگفت انگیزی باشد.چون که کلیه ء مطالعات و بررسی های پیچیدهء شما خواسته و نخواسته بر مبنای داشته های قبلی ذهن شما بوده.اما در باره اینکه گفتید مطالعه در زمینه ی همه ی ادیان وجود دموکراسی در ابتدای شکل گیری این ادیان را کاملا نشان می دهد به نظر من هیچ کس نمی تواند نقش دین را در تربیت انسان و رشد و بلوغ ذهنی و عقلانی انسان رد کند اگر تمام انسانها چه مومن و چه کافر امروز دارای چیزی به نام وجدانند همه به خاطر وجود آن تعالیم است.اما اینکه آیا ادیان ساخته و پرداخته ذهن انسانهای متفکر قبل از ما بوده یا فرستاده خداوند بحثی است جدا که از آن میگذرم . ولی کافیست از پنجره کوچک ذهن خود نگاهی به دنیای امروز بیندازیم و خواهیم دید که دین بجز اینکه حامل پیام صلح و دوستی در جهان نیست بلکه منشا اکثر اختلافات است(به نظر من مهم ارزش یک چیز نیست مهم میزان کارایی آن است). اما مقصودی که من از طرح سوال قبلی دنبال میکردم رسیدن به این نکته بود که داشتن یک عقیده شخصی خواسته و ناخواسته باعث بوجود آمدن تعصب میشود مخصوصا در جامعه ای که ما در آن بزرگ شدیم ،آیا بلوغ ما به نقطه ای رسیده که قادر به کنترول تعصب خود برای رسیدن به دموکراسی و آزادی بیان باشیم؟



From: brayan white <brayan66_87@ yahoo.com>
To: farsibooks@yahoogro ups.com
Sent: Fri, January 22, 2010 8:05:47 PM
Subject: Re: [farsibooks]تو از کجا فهمیدی که ما زندگی نمی کنیم فقط آزادی

 
  با سلام دوباره خدمت دوستان گرامی  
در جواب به (آریس اچ ام ) باید بگویم که از اینکه با بنده موافق هستید خوشحالم اما در مورد سوالتان باید بگویم که عقاید شخصی من تنها با مطالعه بر روی دین اسلام شکل نگرفته بلکه من از همان دوران دبیرستان با خیلی از این عقاید مشکل داشتم اما با مطالعه روی ادیان دیگه حتی بودایی و برهمایی بهائیت و مسیحیت و یهودیت و حتی با خواندن زبور و اوستا به این عقاید دست پیدا کرده ام و فهمیده ام که این اسلامی که این دولت و رژیم جمهوری اسلامی به خورد ما می دهد حتی گوشه ی کوچکی از اسلام واقعی هم نیست اگر در کلام ائمه و دیگران دقت کافی کنید خواهید دید که دموکراسی از همان زمان به وجود آمده مگر بیعت با امیرالمومنین در مسجد کوفه و با حضور همه ی مردم و حتی نمایندگان سایر شهر ها صورت نگرفت خوب این خودش نوعی دموکراسی است و گرنه چه دلیلی داشت که علی (ع) بعد چندین سال که حق حکومت از وی گرفته شده بود سکوت کند غیر از این بود که به رای مردم در آن زمان احترام گذاشته بودند بنابراین ، این که من الان به قول شما فریاد دموکراسی می زنم نه صرفا به خاطر اعتقادات خودم بلکه به خاطر وجود دموکراسی در اکثر ادیان که عمدتا الهی هستند است مطالعه در زمینه ی همه ی ادیان وجود دموکراسی در ابتدای شکل گیری این ادیان را کاملا نشان می دهد جالب است که حتی در زمان شکل گیری امپراطوری روم که به چند خدایی معتقد بوده اند مجلس سنا وجود داشته و بعد از جندین صد سال این مجلس توسط یکی از امپراطوران دیکتاتور از بین می رود و حتی در زمان کوروش خودمان هم پادشاه مجلسی از بزرگان گرد هم می آورده و از آنان در مورد مصالح کشور نظر می خواسته و حتی با فتح یک سرزمین پادشاه آن کشور را نمی کشته بلکه او را به فرمانروایی در همان سرزمین می گماشته و به دین آنها احترام می گذاشته است این معنی آزادی و دموکراسی کامل است و گرنه این حکومت جمهوری اسلامی که نه اسلامی است و نه جمهوری !!!!! فکر میکنم در مطالب بالا پاسخ (آتیلا مارا )هم داده شده باشد  
 
From:
Add sender to Contacts
To:
farsibooks@yahoogro ups.com
 
من کاملآ با صحبتهای شما موافقم اما قبول کنید که برخی از دوستان از هر موقعیتی برای تبلیغ و بزرگ نمایی عقاید شخصی
خود استفاده می کنند.ولی شما آدم معقول و منتقی به نظر می آید برای همین من از شما یک سوال دارم.فرض کنیم به جای این موضوع شما با چنین مطلبی رو به رو بودید مثلا دو دلیل برای اثبات پوچ بودن بت پرستی یا دو دلیل برای اثبات عدم ظهور حضرت مسیح در روز قیامت یا هزاران دلیل برای اثبات بی شعوری و نفهمی کافران(که مثلا خاک بر سرشون چرا به خدا ایمان ندارند)ایا شما باز رخش دموکراسی رو زین میکردید و دروش ازادی رو به دست می گرفتید و نویسنده مطلب را به خاطر توهین به عقاید دیگران سرزنش می کردید یا اینکه انتقاد شما صرفا به خاطر تعصب روی عقاید شخصی خودتان است؟

--- On Fri, 1/22/10, atila MARA <atilamara@yahoo. com> wrote:

From: atila MARA <atilamara@yahoo. com>
Subject: Re: [farsibooks]چقدر تند میری فقط آزادی
To: farsibooks@yahoogro ups.com
Date: Friday, January 22, 2010, 5:05 AM

 
چقد تند میری
تو از کجا به این نتیجه رسیدی که ما زندگی نمیکنیم؟
در جواب اقای محترم
ما خوب میدانیم که شمایان هرکاری میکنید و طوری وانمود میکنید که اصلا ان کار را انجام نداده اید
این اصلی ترین مشخصه باورمندان به اعتقادات شماست
زنا میکنند و به بچه های مردم به جرم نگاه کردن شلاق میزنند
رشوه میگیرند و رشوه گیران کوچک را مجازات میکنند
مال یتیم در اختیار میگیرند
افتابه دزدان را حد میزنند
این اصل ثابت شماهاست
اگر کمترین نگاهی به مردمان جهان  بنگرید در تمام شهرهای جهان کارناوال هایی است که مردمان شهر هرساله جمع میشوند و کارناوال اجرا میکنند
مردم ایران از بی کارناوالی دست به دامن محرم شده اند جمعی هم معتقد هستند باشد که چند نفری هم مسیحی دران مراسم شرکت کنند چه توفیری دارد
بیشتر پسران در روزهای عزا به خانم های متاهل شماره میدهند و تماس میگیرند
حرکت حسین در زمان یزید بر علیه حاکم جائر بود
و بعدش گفتند به جرم خروج از دین حسین را سر بریدیم
الان شما در کدام صفید
در صف حسین تنها و بدون رسانه و روزنامه و اسلحه
یا در صف یزید دارای سلاح و روزنامه ها و بلندگوهای تبلیغاتی  و ثروت های نجومی
ویا اینکه  برعکس فکر میکنید و حق طلبان را یزیدی میدانید
کمی هم شده مطلعه فرمایید

--- On Thu, 1/21/10, brayan white <brayan66_87@ yahoo.com> wrote:

From: brayan white <brayan66_87@ yahoo.com>
Subject: Re: [farsibooks]چقدر تند میری فقط آزادی
To: farsibooks@yahoogro ups.com
Date: Thursday, January 21, 2010, 11:56 PM

 

در حال حاضر موضوع اصلا داشتن یک دین خاص یا برتری یک دین نسبت به ادیان دیگه نیست موضوع اینه که آزادی یعنی احترام گذاشتن به اعتقادات همدیگه و توهین نکردن به اونها بنا براین دلیلی نداره که یکی بیاد و نظری راجع به وجود یا عدم وجود امام زمان که از اعتقادات یه عدع آدم روی زمینه بحث کنه و بعدش هم به اونها توهین کنه مگه من مسلمون به مسیحیت یا یهودیت توهین کردم که یه همچین چیزی اتفاق افتاده حالا اگر هم امثال احمدی نژاد ها به هولوکاست و ... گیر دادن که نباید اینو به پای همه ی مسلمونا گذاشت برادر من الان باید فقط به فکر آزادی بیان و آزادی در هر زمینه ای اعم از انتخاب دین در جامعه بود همین رو بس حالا اگر یکی دلش نخواست مسلمون باشه که نباید بیاد به مقدسات مسلمونا توهین کنه !!!!!!!!!! پس دموکراسی کجا رفته ؟

--- On Thu, 1/21/10, Aris H.M <thank_thegod_ for_thesuffering @yahoo.com> wrote:


From: Aris H.M <thank_thegod_ for_thesuffering @yahoo.com>
Subject: Re: [farsibooks]چقدر تند میری
To: farsibooks@yahoogro ups.com
Date: Thursday, January 21, 2010, 10:49 AM

 
در جواب دوست عزیزم علی آقا باید بگم حضور مسیحیان و غیر مسلمانان در تاسوعا توی مراسمات(عزیزم مراسم خودش جمع ِ) شیعیان دلیل بر کامل بودن اسلام یا شیعه نسبت به سایر ادیان نیست همان گونه که حضور چادریها و مسلمانان شمع به دست روزهای یکشنبه صبح در کلیسای ویلا نشانهء برتری مسیحییت نسبت به اسلام نیست .چیزی که شما بهش اشاره کردید ریشه در باور هر انسان داره که در طول زندگی بر اثر یک سری تجروبییات بدست می آد.مثل استفادهء تمامی ادیان ازمدیتیشن،زن،تانترا و..... برای رسیدن به آرامش روحی. آیا این نشانهء تکمیل بودن آیین بودا نسبت به سایر ادیان الهی است؟؟



From: ali <fcbali@yahoo. com>
To: farsibooks@yahoogro ups.com
Sent: Thu, January 21, 2010 11:59:29 AM
Subject: Re: [farsibooks]چقدر تند میری

 
چقد تند میری
تو از کجا به این نتیجه رسیدی که ما زندگی نمیکنیم؟
اگر زندگی بدونه مشروب و زنا و چند حرام دیگه مختل میشه همون بهتر که مختل بشه! خب گیرم که گوشت خوک حرامه! من اگه گوشت خوک نخوردم یعنی تا حالا زندگی نکردم؟
گیرم که مشروب حرومه حالا من اگه مشروب نخوردم و تا آخر عمرم هم نخورم یعنی زندگی نکردم؟
گیرم که زنا حرومه! حالا اگر من نسبت به دختران مردم عفیف بودم و به همین دلیل دیگران نیز نسبت به دختران من عفیف می‌مانند و بالعکس یعنی من زندگی نکردم؟
نه داداشه من داستان اینا نیست
اتفاقاً من هم توی دین اسلام چیزهایی را تجربه میکنم که بیخدایان هیچوقت تصورش را هم نمیکنند! چون هیچ تجربه‌ی مشابه این دنیایی ندارد. شدیدتر از اون توی مذهب شیعه حسی وجود دارد که غیر از یک مراسم مذهبی برای حسین بن علی جای دیگری نمی‌توانی این حس را تجربه کنی! اگر غیر از این بود این همه مسیحی و غیر مسلمون روز تاسوعا توی مراسمات شیعیان شرکت نمیکردند! به هرحال باز هم بر این باورم که شما درست میگید بیخودی خودتان را با دغدغه‌های ما آشنا نکنید
شما عیش و نوش کنید
چیکار به این حرفا دارید
تا اینجاش هم به نظرم اشتباه کردم که توضیح دادم
به قول بزرگی که میگفت کاش مولانا دیوانش را فقط به دست چند نفر میداد و هیچگاه این دیوان نشر پیدا نمیکرد! تا آن کس که لایق این گفتار نیست همدهم این پندار نشود.
پی نوشت: سایز فونت شما با شخصیت شما رابطه‌ی معکوس دارد. نیاز نیست برای اثبات وجودمان کمیت را زیاد کنیم کیفیت را ببر بالا



From: Ali Faghiri <real_alf@yahoo. com>
To: farsibooks@yahoogro ups.com
Sent: Thu, January 21, 2010 9:58:39 AM
Subject: Re: [farsibooks]دو دلیل محکم برای وجود"امام زمان" این است

 
قربون آدم چیزفهم!!! باشه عزیزم من زندگیمو می کنم از زندگیم هم لذت می برم تو فقط هیچی نگو هیچی نخور هیچ غلطی نکن مواظب باش یه موقع قوانین خفن خداتو نقض نکنی که پس فردا چوب داغ تو ماتحتت نکنه چون خیلی خیلی دوستت داره، نقدو ول کن بچسب به نسیه ببینیم کی ضرر می کنه. عزیز من تو مکتب خودتون هم به این دلایلی که میارین که از ترس عذاب احتمالی در اون دنیا، هیچ کاری تو این دنیا نکنی میگن عبادت بردگان!!! یه داستان کوتاه قدیمی هست احتمالا دیده باشیش ولی فکر می کنم اگه بخونی خالی از لطف نباشه برات الان اینجا میذارمش:


 

هنوز هم بعد از اين همه سال، چهره‌ي ويلان را از ياد نمي‌برم. در واقع، در طول سي سال گذشته، هميشـه روز اول مـاه کـه حقوق بازنشستگي را دريافت مي‌کنم، به ياد ويلان مي‌افتم ....

ويلان پتي اف، کارمند دبيرخانه‌ي اداره بود. از مال دنيا، جز حقوق اندک کارمندي هيچ عايدي ديگري نداشت. ويلان، اول ماه که حقوق مي‌گرفت و جيبش پر مي‌شد، شروع مي‌کرد به حرف زدن ....



 

 

روز اول ماه و هنگامي‌که که از بانک به اداره برمي‌گشت، به‌راحتي مي‌شد برآمدگي جيب سمت چپش را تشخيص داد که تمام حقوقش را در آن چپانده بود.

 

ويلان از روزي که حقوق مي‌گرفت تا روز پانزدهم ماه که پولش ته مي‌کشيد، نيمي از ماه سيگار برگ مي‌کشيد، نيمـي از مـاه مست بود و سرخوش..

 

من يازده سال با ويلان هم‌کار بودم. بعدها شنيدم، او سي سال آزگار به همين نحو گذران روزگار کرده است. روز آخر کـه من از اداره منتقل مي‌شدم، ويلان روي سکوي جلوي دبيرخانه نشسته بود و سيگار برگ مي‌کشيد. به سراغش رفتم تا از او خداحافظي کنم.

 

کنارش نشستم و بعد از کلي حرف مفت زدن، عاقبت پرسيدم که چرا سعي نمي کند زندگي‌اش را سر و سامان بدهد تا از اين وضع نجات پيدا کند؟

 

هيچ وقت يادم نمي‌رود. همين که سوال را پرسيدم، به سمت من برگشت و با چهره‌اي متعجب، آن هم تعجبي طبيعي و اصيل پرسيد: کدام وضع؟

 

بهت زده شدم. همين‌طور که به او زل زده بودم، بدون اين‌که حرکتي کنم، ادامه دادم:

همين زندگي نصف اشرافي، نصف گدايي!!!

ويلان با شنيدن اين جمله، همان‌طور که زل زده بود به من، ادامه داد:

تا حالا سيگار برگ اصل کشيدي؟

گفتم: نه !

گفت: تا حالا تاکسي دربست گرفتي؟

گفتم: نه !

گفت: تا حالا به يک کنسرت عالي رفتي؟

گفتم: نه !

گفت: تا حالا غذاي فرانسوي خوردي؟

گفتم: نه !

گفت: تا حالا يه هفته مسکو موندي خوش بگذروني؟

گفتم: نه !

گفت: خاک بر سرت، تا حالا زندگي کردي؟

با درماندگي گفتم: آره، .... نه، ... نمي دونم !!!

 

ويلان همين‌طور نگاهم مي‌کرد. نگاهي تحقيرآميز و سنگين ...

 

حالا که خوب نگاهش مي‌کردم، مردي جذاب بود و سالم. به خودم که آمدم، ويلان جلويم ايستاده بود و تاکسي رسيده بود. ويلان سيگار برگي تعارفم کرد و بعد جمله‌اي را گفت. جمله‌اي را گفت که مسير زندگي‌ام را به کلي عوض کرد.

 

ويلان پرسيد: مي‌دوني تا کي زنده‌اي؟

جواب دادم: نه !

ويلان گفت: پس سعي کن دست کم نصف ماه رو زندگي کني.

 

 





علی جون تو هم سعی کن دست کم اون نصفه ای از عمرت رو که میدونی و مطمئنی که وجود داره رو زندگی کنی، نه این که به امید اون نصفه موهوم، همین نصفه رو هم از دست بدی

روزت خوش



--- On Wed, 1/20/10, ali <fcbali@yahoo. . com> wrote:

From: ali <fcbali@yahoo. com>
Subject: Re: [farsibooks]دو دلیل محکم برای وجود"امام زمان" این است
To: farsibooks@yahoogro ups.com
Date: Wednesday, January 20, 2010, 8:57 PM

 

چرا میخواهید برای یک نفر که به خدا اعتقاد نداره وجود امام زمان را اثبات کنید؟
آن کس که نداند و نداند که نداند بر جهل مرکب ابدالدهر بماند
دوستانی که به امام زمان اعتقاد ندارند من همینجا خدمتتون عرض میکنم امام زمانی وجود نداره شما خودشو ناراحت نکنید! شما همون پی روزمرگی تون باشید این حرفا به شما نیومده
امام زمان وسیله‌ی بازی شماها نیست واسه بعضی‌ها اعتقادشونه و همین براشون کافی و روزی که پرده‌ها کنار بره معلوم میشه چندچندیم
شما پی خوشگذرونی‌تون باشید ولی هر روز که میرید بیرون خیلی دقت کنید که اتفاقی براتون پیش نیاد تصادفی چیزی نکنید چون اگر یه موقع بیافتید بمیرید به قول خودتون دهنتون سرویسه! تا وقتی اینجا دارید میخورید ولگردی میکنید سعی کنید نهایت حالتون رو ببرید چون حواستون باشه که متاسفانه زنگ بعد زنگ تفریح نیست زنگ بعد حساب داریم

From: brayan white <brayan66_87@ yahoo......com>
To: farsibooks@yahoogro ups.com
Sent: Wed, January 20, 2010 6:09:20 PM
Subject: Re: [farsibooks]دو دلیل محکم برای وجود"امام زمان" این است

 

با سلام خدمت دوستان گرامی

 

اولا که با این دوستمان موافقم و ثانیا اگر دلیلی که برای وجود امام زمان آورده ام کمی اشکال دارد دلایل دیگری هم هست :تاریخ و وقایع تاریخی چه تحریف شده و چه تحریف نشده وجود این همه نشانه روی زمین وجود مقبره های امامان شیعه و پیامبر اکرم و از همه مهمتر وجود خانه ی خدا که به دست ابراهیم خلیل الله بنا گردیده است اما دلیلی که من آوردم دلیل من نیست دلیلی است که باید اکبر خان گنجی به پرسنده سوال در مورد وجود امام زمان می داد که نداد من هم قبول دارم که برای یک غیر مسلمان و یا غیر شیعه آوردن دلیل سخت است اما از همان ابتدا که نباید تمامی دلایل را رو کرد با نرمی و با ملایمت با کسی که ممکن است بعد از اظهارات یک مسلمان ، مسلمان شود باید برخورد کرد و اما در مورد من ، من خودم از این حکومت جمهوری اسلامی ناراضی ام اما برادر من علی خان فقیری  برای من اصلا مهم نیست که شما چه دین و یا چه مذهبی داری به مقدسات شما توهین نمی کنم به شرط آنکه به مقدسات من توهین نکنی و این یعنی آزادی کامل و دموکراسی و این همان چیزی است که جمهوری اسلامی نمی داند چون فقط ظاهر قرآن را می بیند و نه باطن آن را ظاهر نهج البلاغه را می بیند نه باطن آن را اسم این کتاب ها را حفظ کرده و به گوش جهان می رساند مرگ بر آمریکا سر می دهد و توقع دارد که بر مقدساتش مرگ فرستاده نشود آنوقت تمام کاسه کوزه ها بر سر اسلام بیچاره خراب می شود همین !!!

--- On Tue, 1/19/10, Persian Majid <persianmajid@ yahoo.com> wrote:


From: Persian Majid <persianmajid@ yahoo.com>
Subject: Re: [farsibooks]دلیل محکم برای وجود"امام زمان" این است
To: farsibooks@yahoogro ups.com
Date: Tuesday, January 19, 2010, 11:49 PM

 

با سلام به دوستان

يك چيزي است اينكه ما عادت كرديم يا از اين ور بيفتيم يا از آن ور

و به قول معروف يا دچار افراط مي شويم و يا دچار تفريط

اين ور را اگر نخواستيم به سمت بدتر آن كه نيز تجربه كرديم سوق پيدا مي كنيم

در خصوص منجي همه اديان الهي و غير الهي به اين موضوع اعتقاد دارند و در خصوص اديان الهي تقريباً جميعاً با حوادثي مشابه نقل قول مي شود

ايراد كه گرفتند بر وجود امام زمان دليل بر عمر زياد ايشان نقل شده ، كسانيكه به اديان الهي اعتقاد دارند موضوع اصحاب كهف حداقل در 3 دين (اسلام ،‌مسحيت و يهوديت) مورد تائيد است

چطور مي شود اينجا اين موضوع را فراموش كرديم

وديگر اينكه اگر قائل به وجود خداوند باشيم اين موضوع بسيار چيز ناچيزي در مقابل نشانه هاي خداوند مي باشد.

موضوع ديگر اينكه چرا بايد در طول تاريخ بايد كسي ، فرستاده اي از طرف خداوند بايد وجود داشته باشد

تقريباً تمامي اديان ابراهيمي طبق متونشان و فرامين خداوند به اين معتقدند كه هدايت از طريق خداوند برانسان جاري مي شود (اين نافي تحقيق و پژوهش نيست بلكه اعتقاد براين است كه از طريق عقل و پژوهش واستدلال كندوكاو بايد كرد ، اما در نهايت هدايت و جهت درست اين موارد با ايمان به خداوند و عنايت ايشان حاصل مي شود،استناد به موضوع كلام عارفان ، شاعران و يا انديشمندان كه بالاتر از شخصيت آنها بوده و كلام ايشان عين شخصيتشان نبوده است)

طريق اولي در كسب علم و ودانش با استدلالهاي منطقي و علمي و عقلي و شهود بر كسب معرفت از طريق ايمان حاصل مي گردد(اثبات خداوند و ايمان به ذات يگانه پروردگار از افضل كسب معرفت در اين سير است) كه بسته به دانش ، معرفت و يقين عميق تر و به پيرو آن استدلال رد نيز عميق تر مي شود.

در آخر براي همه آرزوي كسب نور ايمان و معرفت را از خداوند متعال خواستارم

موفق باشيد 

Persian Majid (persianmajid@ yahoo.com)

--- On Wed, 1/20/10, Ali Faghiri <real_alf@yahoo. com> wrote:


From: Ali Faghiri <real_alf@yahoo. com>
Subject: Re: [farsibooks]دلیل محکم برای وجود"امام زمان" این است
To: farsibooks@yahoogro ups.com
Date: Wednesday, January 20, 2010, 9:29 AM

 
این دلایل محکم و مستدل دوست عزیزمان من یکی را واقعا متقاعد کرد، فکر می کنم فیلسوف محترمی که این خزعبلات را سرهم کرده همانی است که قبلا به نوشتن وبلاگ مربوط به اثبات فلسفه چادر حجاب برتر اشتغال داشت (در صورتی که حضور ذهن ندارید آرشیو گروه را مطالعه کنید) واقعا جالب است که بزرگترین دلیل وجود امام زمان یا خدا یا هر موجود فرضی دیگری این است که: ملت! بترسید که اگر بود و گفته بودید نیست دهنتان سرویس است!!!!! و فقط همین! چون هیچ دلیل دیگری نمی توانند برای اثبات هیچ چیزی بیاورند و خودشان هم فقط از ترس به ادامه و اشاعه اعتقاداتشان می پردازند


--- On Tue, 1/19/10, brayan white <brayan66_87@ yahoo.com> wrote:

From: brayan white <brayan66_87@ yahoo.com>
Subject: Re: [farsibooks]دلیل محکم برای وجود"امام زمان" این است
To: farsibooks@yahoogro ups.com
Date: Tuesday, January 19, 2010, 8:54 PM

 

تنها دلیلی که یک مسلمان واقعی و شیعه ی مولا امیرالمومنین بر وجود آقا امام زمان می تواند بیاورد این است : اگر امام زمان وجود نداشته باشد که هیچ اما اگر ما (تشیع ) درست گفته باشیم و امام زمانی وجود داشته باشد چه ؟ همه ی کسانی که به وجود امام زمان اعتقاد ندارند کافی است یک لحظه پیش خود تصور کنند که به احتمال 1 درصد شیعه درست بگوید بنابراین کاملا نظرشان عوض خواهد شد من معتقدم که تنها ولی فقیه امام معصوم است یعنی کسی که از گناه و اشتباه مبراست اما خامنه ای که این همه خطا در کارنامه ی خود دارد ولی فقیه نیست بنا براین ما برای آزادی تلاش می کنیم نه برای تحریف در دین خاک بر سر امثال اکبر گنجی ها که هنز پاسخ یک کافر را با این همه ادعای عالم بودن و مسلمان بودن نمی توانند بدهند و اما احمدی نژاد عوام فریب صفت درستی برای اوست زیرا با انکار هولوکاست به روش ماست مالیزیشن آبروی جهان اسلام را برده است باید این مساله با منطق حل شود در مورد آقای موسوی من کوچکتر از آنم که زمان حکومت او را دیده باشم بنابراین نمی توانم اظهار نظر کنم اما از کسانی که دوره ی او را تجربه کرده اند شنیده ام که با وجود قرار گرفتن در زمان جنگ با مخالفت های رییس جمهور او خامنه ای مملکت آزاد و راحتی داشته و هر کس میگوید که او بر سر زنان چادر می کرده دروغ میگوید زیرا همان زمان سپاهیان افراطی این کارها انجام می داده اند و دستور از شخص رییس جمهور وقت خامنه ای می گرفته اند پس بدانید که امام زمان وجود دارد اما زمان ظهور نه به آمریکا ربط دارد نه به خامنه ای و نه احمدی نژاد بلکه این امری است الهی که فقط شیعه علوی به این موضوع معتقد است نه شیعه ی صفوی (رجوع شود به کتاب تشیع علوی تشیع صفوی اثر دکتر علی شریعتی) و مطالعه در مورد شیعه ی قبل از صفویه  
--- On Mon, 1/18/10, Ali Faghiri <real_alf@yahoo. com> wrote:

From: Ali Faghiri <real_alf@yahoo. com>
Subject: [farsibooks] هیچ دلیلی برای وجود موجودی به نام "امام زمان" وجود ندارد
To:
Date: Monday, January 18, 2010, 11:09 PM

 

http://zamaaneh. com/special/ 2010/01/post_ 1048.html

«سیمای حقیقی علی خامنه‌ای»

اکبر گنجی

اخبار ۲۰.۳۰ سیمای جمهوری اسلامی ایران، که واقعا سیمای واقعی جمهوری اسلامی را به نمایش می‌گذارد، اقدام به پخش گوشه‌هایی از گفت‌وگوی من با BBC کرده است1 تا به خیال خود، مومنان را تحریک کند. در این خصوص چند نکته را یادآور می‌شوم.
۱- بهتر است ناقدان محترم اصل گفت‌وگو با برنامه‌ی «به عبارت دیگر» BBC را ببینند2. گمان ندارم زمام‌داران جمهوری اسلامی نگران ایمان مردم و دین اسلام باشند. آن چه برای آنان مهم است، فقط و فقط حفظ و دوام قدرت سلطه گرانه بر مردم ایران زمین است. قدرتی که معلول سرکوب مداوم مردم و استفاده‌ی ابزاری از باورهای اسلامی دینداران است.
۲- قرآن محمدی
در برنامه‌ی «به عبارات دیگر»، دو پرسش به ظاهر تحریک کننده از من پرسیده شد. اولی درباره‌ی قرآن بود. اگر به اصل گفت‌وگو نگریسته شود، پاسخ من روشن و دقیق بود. به همین دلیل سیمای واقعی ولایت مطلقه‌ی فقیه، بخش مهمی از پاسخ را حذف کرد. پاسخ این بود، در سنت مسلمین دو خدا وجود دارد:
اولی، خدای فقیهان و متکلمان (خصوصاً اشاعره) است. این خدا، خدای متشخص انسان‌وار پادشاه جهان است. به تعبیر دیگر فقها خدایی به صورت پادشاهان دنیوی درست کرده‌اند.
این خدا، همان کارهایی را انجام می‌دهد که پادشاهان دارای قدرت مطلقه انجام می‌داده‌اند. دوست و دشمن دارد،پیام رسانانی دارد، عصبانی و خشمگین می شود،پارتی بازی می‌کند، از مردم قرض می‌گیرد و به آنها بهره می‌دهد، تنبیه و مجازات (حکم ارتداد، حکم محاربه، حکم شراب خواری، حکم سرقت،حکم سنگسار و...) می‌کند، دلش به رحم می‌آید، فریب کار است، تیرانداز است، قاتل است، به درد سلطه و سرکوب می‌خورد.
دومی؛ خدای عارفان و فیلسوفان مسلمان است. آنان از لیس کمثله شیء آغاز می‌کنند. مدعای آنان این است:
اگر خداوند از هیچ جهتی از جهات شبیه هیچ موجودی از موجودات نیست، شبیه انسان‌ها و پادشاهان هم نیست. به تعبیر مولوی، صورت بخشی به امر بی‌صورت (خداوند)، کار آدمیان است.
خداوند صورت بی‌صورت است. به همین دلیل امام محمد غزالی (متوفی ۵۰۵ هجری) به صراحت تمام گفته است: «اصولاً جمیع الفاظ زبان وقتی در حق خداوند به کار می‌روند، مجازی و استعاری می‌شوند3
خدای فیلسوفان مسلمان که از جمیع جهات و حیثیات واجب الوجود بالذات است، تحریک پذیر نیست، برای آن که حرکت از خصوصیات موجودات امکانی است که قوای خود را به فعلیت می‌رسانند.
در سنت عارفانه و فیلسوفانه ی مسلمین، هیچ موجودی غیر از خداوند وجود ندارد. برای این که فرض وجود موجودی غیر از خداوند، با بی نهایت بودن خداوند تعارض دارد.
خداوند «مطلق وجود» است، نه «وجود مطلق». اگر براهین اثبات صانع (خصوصاً برهان صدیقین صدرا با تمامی روایت های آن) خدایی را اثبات کنند، آن خدا، خدای غیر متشخص یا فراشخصی است. خدای ابن عربی و مولوی و ملاصدرا، چنین خدایی است. علامه ی طباطبایی در فلسفه ی خود از چنین خدایی دفاع می‌کرد.
من در پاسخ به پرسش برنامه‌ی «به عبارت دیگر» گفتم چنین خدایی را قبول دارم و به همان معنایی که مولوی و ابن عربی و ملاصدرا مسلمان هستند، مسلمان هستم.
ملاصدرا را صدرالمتألهین به شمار آورده‌اند، اما در عین حال فقها هر سه‌ی این بزرگان را تکفیر کرده‌اند.
سیمای حقیقی ولی فقیه این سخنان را حذف کرد تا بتواند علی خامنه‌ای را نماینده‌ی زمینی پادشاه آسمان‌ها قلمداد کند.
۳- امام زمان
مهم‌ترین پرسش «به عبارت دیگر» درباره‌ی امام زمان بود. سلسله مقالات «قرآن محمدی» و «امام زمان به چه کار فقها می‌آید؟» محدود به دو شرط بود:
۱-۳- سخنان ما ارتباطی با ای��ان گرایان ندارد. ایمان گرایان نیازی به اثبات عقلی باورهای هستی شناسانه‌ی خود ندارند. سخنان ما ناظر به آن دسته از عقل گرایان مسلمان است که ادعا می‌کنند تمامی اعتقادات را می‌توانند با براهین عقلی اثبات کنند.
۲-۳- معرفت، باور صادق موجه (true justified belief)است. کلیه ی باورهای اعتقادی مسلمین، ممکن است صادق باشند. ما به صدق و کذب آن مدعیات کاری نداریم. دایره ی بحث ما محدود به دلایل صدق مدعیات است.
به تعبیر دیگر ممکن است باوری صادق باشد، اما نتوان با دلایل عقلی آن را اثبات کرد. ابوعلی سینا بر این باور بود که در عین صادق بودن زندگی پس از مرگ، با دلایل عقلی نمی‌توان معاد را اثبات کرد. وی در این زمینه ایمان‌گرا بود. می‌گفت: پیامبر صادق از حیات پس از مرگ خبر داده است.
۳-۳- ادعای «قرآن محمدی» این بود و هست که هیچ دلیل عقلی ای برای اثبات صدق مهم ترین باورهای اعتقادی مسلمین وجود ندارد، همین وبس.
اگر این سخن کفر آمیز است، بوعلی سینا به جهت نامدلل فرض کردن معاد، کافر است. درباره‌ی وجود امام زمان،مدعای ما به شرح زیر بود و هست:
۱-۳-۳- شیعیان از زمان رحلت امام یازدهم تاکنون حتی یک دلیل عقلی برای اثبات صدق وجود امام دوازدهم ارائه نکرده و نمی‌توانند اقامه کنند.
اگر چنین دلیلی وجود داشت یا می‌توانست وجود داشته باشد، به جای تکفیر این و آن،آن دلایل عرضه می‌شد.
روحانیت شیعه ۱۲ قرن است که به نام امام زمان از شیعیان وجوهات دریافت می‌کند، اما با خیال آسوده آن وجوهات مصرف می شود بدون آن که اندکی وقت صرف اقامه برهان برای اثبات صدق موجود مقدسی شود که به نام او از دسترنج مردم مالیات می‌گیرند.
۲-۳-۳- بحث های تاریخی درباره ی وجود فرزند امام یازدهم، بحث هایی است که به اثبات وجود امام زمان منجر نمی‌شود. برای این منظور کافی است به کتاب محققانه‌ی استاد ارجمند حسین مدرسی طباطبایی «تشیع در فرایند تکامل» رجوع شود.
۳-۳-۳- حتی اگر کسی وجود امام دوازدهم را انکار کند، و ائمه‌ی شیعیان را «علمای ابرار» به شمار آورد، نه دارای علم غیب و معصوم و واسطه‌ی فیض، مدعایی الحادی و ارتدادی ارائه نکرده است.
اولا: یک میلیارد مسلمان سنی مذهب وجود دارد که چنین باوری دارند. ثانیا: آیت الله خمینی باور به خداوند و نبوت پیامبر گرامی اسلام را تنها شرط مسلمانی به شمار می‌آورد، نه چیزی دیگر. ثالثا: مستندات تاریخی نشان می‌دهد که خود ائمه و شیعیان اولیه چنین باوری داشتند، یعنی ائمه را علمای ابرار به شمار می‌آوردند، نه دارای علم غیب، معصوم و واسطه‌ی فیض.
۴-۳-۳- چرا فقها تا این میزان بر سر امام زمان حساس هستند؟ دلیل آن روشن است. آنان قرن‌هاست با استناد به وجود چنین موجود مقدسی از مردم وجوهات دریافت می‌کنند و طی ۳۱ سال اخیر، به نام او بر مردم حکومت می‌کنند و به نام او زندان و شکنجه و اعدام می‌کنند.
مگر پرسنل وزارت اطلاعات را «سربازان گمنام امام زمان» نمی‌نامند؟ مگر همان سربازان گمنام امام زمان فروهر و همسرش را با کارد سلاخی نکردند؟ مگر علی خامنه‌ای را جانشین امام زمان قلمداد نمی‌کنند؟ مگر علی خامنه‌ای بر گنبد اما زمان بیرق خشونت بر نیفراخته است؟
بحث امام زمان بسیار مهم است. برای آن که با «قدرت» و «ثروت» ارتباط دارد. صدها کتاب نافی خدا در ایران منتشر می شود و حساسیتی برنمی انگیزد. اما امام زمان موضوع دیگری است. سلسله مقالات «امام زمان به چه کار فقها می‌آید؟» به طور مبسوط به این موضوع پرداخته و نشان داده است که خود ائمه و شیعیان اولیه چه تصوری از آنان داشته‌اند.
4- نتیجه
«قرآن محمدی» و «امام زمان به چه کار فقها می‌آید؟» نظرات شخصی من است و هیچ ارتباطی با آیت‌الله صانعی، میر حسین موسوی، مهدی کروبی، محمد خاتمی، کلیه‌ی عزیزانی که در زندان‌ها اسیر مدعی جانشینی امام زمان هستند، اصلاح طلبان، امضا کنندگان بیانیه‌ی پنج نفره و غیره؛ ندارد.
سهل است بسیاری از آنان به شدت با این آراء مخالف هستند. در زمان انتشار آن مقالات با افراد مختلفی وارد گفت‌وگوی مکتوب در این زمینه شدم و هم‌چنان به روی نقد ناقدان گشوده هستم.
در خصوص ضرورت یا عدم ضرورت این مباحث، دو دیدگاه متعارض وجود دارد. اولی، پروژه‌ی گذار به دموکراسی هیچ نیازی به پروژه ی نواندیشی دینی ندارد. دومی، در یک جامعه‌ی دینی، با حکومت مدعی دینی بودن، اصلاح دینی (نواندیشی دینی)، یکی از ارکان‌گذار به نظام دموکراتیک ملتزم به حقوق بشر است.
مطابق رویکرد اول، نواندیشی دینی از نظر سیاسی- اجتماعی (نه الهیاتی) بی‌فایده و وقت تلف کردن است. اما مطابق رویکرد دوم، نواندیشی دینی از نظر سیاسی- اجتماعی، ضروری و یکی از پیش شرط‌های گذار به دموکراسی در جامعه‌ای چون جامعه‌ی ایران است.
پانوشت:
۱- رجوع شود به اینجا.
۲- رجوع شود به اینجا.
۳- امام محمد غزالی، احیاء علوم الدین، ج ۴، ربع منجیات، کتاب التوحید و التوکل،ص ۲۵��- ۲۵۴.

















__._,_.___
This is a non-political list.
.

__,_._,___

هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ