کتاب های فارسی - آرشیو این وبلاگ در پایین صفحه قرار دارد

stat code

stat code

۱۳۸۸ بهمن ۲, جمعه

[farsibooks] Re: این نامه خصوصی بود اما همه بخوانید

 


اصلاح تایپی
سلام س.پ عزیزم
من هر روز که میگذره بیشتر متوجه میشم که چرا جمهوری اسلامی 30 ساله دوام آورده
علتش اینه که این سیاسیون و نویسندگان سیاسی و روشنفکران همگی بر علیه هم و بر علیه سه موضوع پادشاهی و جمهوری معمولی و جمهوریهای مربوط به کمونیزم مثل سوسیالیستی و شورایی و کارگری و اینطور چیزها، جبهه گرفته یا در حال دفاع و خلاصه در تقابل و ستیزند
اینطوری بیفایده است
خدارو شکر که اکثریت مردم به اینترنت نمیان و یا سایتها فیلتره. بخاطر اینکه بدتر سردرگم میشدند
هر کدوم از سایتها، هر یک از نویسندگان و هر فرد سیاسی و به اصطلاح مبارزی، ساز خودشو میزنه
هیچکس به فکر ایران و ملت بدبخت نیست
هرکسی میخواد ثابت کنه که حرف خودش درسته، که حزب خودش بر حقه، که افکار و عقاید مکتب و دار و دسته و تشکیلات خودش شایستهء قدرت یافتنه
ایرج مصداقی که تو انقدر دوستش داری، با تمام آگاهی و دانشی که داره با نوشته هاش پادشاهیخواهان رو میرنجونه. همنشین بهار بطریقی دیگه همینکار رو میکنه، در عین حال از کسانی دفاع میکنه که سوابقشون زیاد هم درخشان نیست اما فقط اسم در کرده اند
جبههء ملی دو دسته شده اند و یکسریشون حسابی آخوندپرستند. نهضت ملی با علم کردن بختیار و مطرح کردن بیموقع این شخص، بنوعی ایجاد تفرقه میکنه. نهضت آزادی جور دیگه. پان ایرانیسم با روشی دیگه میخواد خودشو مطرح کنه. مشروطه خواهان خود با خود در جدالند چه برسه با سایرین، حزب توده داره زور خودشو میزنه که آبروی خودشو برگردونه یا افراد جدید و ناآگاه رو فریب بده ، کمونیستها که من نفهمیدم چرا اینهمه تقسیم بندی دارند!؟ و اینکه حرف حساب حمید تقوایی چیه و اون جوون خوش تیپ که اسمش منصور حکمته، چی میگفته؟
و اینکه مگه علی جوادی کمونیست نیست پس چرا دیگر کمونیستها رو جذب نمیکنه؟ و اینکه مجاهدین خلق چرا اینقدر با روشهای دینی میخوان تو دل مردم جا کنند؟ آخه دیگه کسی برای دین تره خورد میکنه مگه؟ با اون اساسنامهء بیست سال قبلشون میخوان چیکار کنند؟ مردم دیگه جمهوری اسلامی رو نمیخوان. چرا مجاهدین درک نمیکنند که با سلاحهای ارتجاعی نمیشه به جنگ حکومت ارتجاعی رفت؟ چرا دائم از تلویزیونشون اذان پخش میکنند و خانمهاشون حتی خواننده هاشون محجبه هستند؟ اگه پایبند اسلام و شیعه هستند، خب! همونطور که حجاب واجبه خوانندگی زن حرومه! و در قانون اسلام زن نصف مرده! اینا چه جور جمهوری دمکراتیک اسلامی یی رو میخوان که توش برابری زن و مرد باشه اما اسلامی هم باشه؟ خب! در خود اسلام زن نصف مرد و دیه اش نصف مرد و حق و حقوقش و رایش نصفه مرده! اینکه دیگه بر هیچکس پوشیده نیست. از طرفی مارکسیستها که خیال میکردم اصولا دین ندارند، حالا گاهی میبینم که از "پیدایش" مطلب میفرستند و باب چندم و چندم را ذکر میکنند
مطالبی از تورات و داستانهایی از موسی
مگه یهودی هستند؟ من خبر نداشتم اصلا
فداییان هم دو گروهند. یکسری فکر کنم تعدادشون بیشتره و سری دوم کمترند
چون اسماشون فداییان اکثریت و فداییان اقلیته
خب! چرا کمها به اون زیادها نمی پیوندند؟
در ایمیلها، در مقالات و اخبار، افرادی که روزانه بارها و بارها اسمشونو میشنویم و ازشون مطالب متناقض دریافت میکنیم. نوریزاده. سازگارا. گنجی. داریوش همایون. این. اون. اونیکی. و بعد عده ای هم میگن که بابا! اینارو ولشون کن! کسی بهشون محل نمیزاره
بعد هر وبلاگ و هر سایتی برای مشهور شدن و اینکه اسمش روی زبونها بیفته، برمیداره راست و دروغ خبرهای جنجالی مینویسه
بازار فراخوان و پتیشن و بیانیه حسابی داغه و هر ساعت یک بیانیه صادر میشه. یک فراخوان اعلام میشه و یک پتیشن که قسم مون میدن به جون مادرمون ، که بریم امضاش کنیم
بعد هزار جور جنبش درست میشه. جنبش ایکس و ایگرگ و زد و وای و  چیزای دیگه
همین سبز هم درش رقابت و مسابقه بوجود اومده. سبز کمرنگ. پررنگ. فسفری. پسته ای. و اون سیدی ها! چیه اسمش؟ علوی!؟
بعدش اینکه، همه در صدد مقایسه هستند. پادشاهیخواهان از دیدگاه خودشون حرکتهای اخیر این قیام سال 88 رو با 57 مقایسه میکنند و ضد پادشاهی ها از دید خودشون
برخی کمونیستها میخوان این حرکت رو با انقلاب کشورهای کمونیستی تحلیل کنند و راه و چاره ارائه میدن و یک گروهی آنارشیست یا هرچی اسمشون هست روشهای خاص خودشونو پیشنهاد میدن
بعضیها میگن جنگ مسلحانه باید کرد، خشونت راه مبارزه با این نظامه، و تشویق میکنند به مبارزهء جدی و علنی (خودم با اینا موافقم) و بعضیها میگن نخیر! سکوت سبز بهتره! مبارزهء مسالمت آمیز بی خشونت!؟
 بهرحال هزار جور دارو و درمان ، هزار تا دکتر
از قدیم میگفتند: آشپز که دوتا شد آش یا شور میشه یا بی نمک
حالا صد تا که سهله، هزارتا آشپز هست با مواد لازمی که محدوده، و ظروفی که تفلون نیست و اجاق گازی که سوختش ناخالصی داره
در بین افراد مبارز، هریک دیگری رو میکوبه
هر کدومشون به اونیکی اتهام وارد میکنه. حتی گاهی شده که به من مینویسند: مواظب باش ها! فلانی ساواکیه! مواظب باش ها اون گروه با جمهوری اسلامی کار میکنه! مراقب اونا باشی ها! اونا اطلاعاتی و نفوذی اند! فلانی رو حواست باشه که میگه جمهوریخواهه! دروغ میگه ها! در پوشش جمهوریخواهی دنبال سر و سامان دادن به نظام سلطنتی یه! به فلان گروه اعتماد نکنی ها اونا وطن ندارن! جهان وطنی های بی هویتند! به فلانیها دل نبند! اونا بودند که این آخوندارو بقدرت رسوندند. یا بر عکسش میگن که فلانیها بودند که به این ملاها بال و پر دادند و فلانی خودش کشور رو دو دستی تقدیم خمینی کرد! فلان گروهها بودند که مردمو فریب دادن! و چه و چه و چه
شاه اللهی داریم. توده ای داریم. ملی مذهبی داریم. ضد مذهبی داریم که به خدا و محمد و قران فحش ناموسی میده! مصدقی داریم. ملی های رنگابارنگ، کمونیستای رنگاربارنگ، پادشاهیخواهان رنگابارنگ، چریک فدایی رنگابارنگ یا پیوسته به دیگران. حالا این اصطلاح "بریده" دیگه چیه؟ من گاهی میشنوم که میگن: فلانی "بریده" است! نمیدونم چیه اما دلم میسوزه. تجسم میکنم که شاید دستش با چاقویی چیزی بریده و خونش بند نمیاد
خلاصه بل بشوییه که بیا و ببین
همه جور جنسی تو این بازار مکاره پیدا میشه
یاد کارتون پروفسور بالتازار افتادم با اون کمدش که همه چی توش بود و تا درشو وا میکرد همشون میریختند بیرون
حسابی اوضاع جالبیه. گاهی خنده ام میگیره. اما اغلب دلم میخواد گریه کنم
در پالتاک که میرم خیلی بهم خوش میگذره. علتش هم اینه که هیچکس اسم واقعی و گروه مشخصی نداره. راحت میشه ابراز عقیده کرد. باهاشون دوست شد. باهاشون دعوا کرد. و اون احمقایی که میان میکروفون دزدی! خیلی بامزه هستند. یا مستند یا دیوونه. میکروفونو از دست دیگران میکشند و داد میزنند الله اکبر الله اکبر الله اکبر. یا صدای گریهء نوزاد در میارن. زنگ تفریح ایجاد میشه و کلی میخندیم
بهرحال پالتاک خیلی برام جالبه. یک نفر با شخصیتها و آی دی های مختلف. بعضی از دوستانم میگن که: پالتاک محیط کثیفیه! آلوده هست! غیر قابل اعتماده! و گاهی برام ثابت میشه که حق با اوناست و رفتارها در پال پرتاب تیری در تاریکی بسوی هدفی نامشخص است، در حالیکه میتونه محلی باشه برای رسیدن به اتحاد گروههای مختلف اپوزوسیون، اما شده محل تفرقه و اختلاف و نفاق گروهها، محل خالی کردن عقده ها و کینه ها و جایی برای فحاشی یا دنیای رویایی عشق و عاشقی
با صدها اتاق، رومهای ایرانی و خارجی و سیاه و آبی و قرمز و اون سبزها که نمیدونم چه جور رومهایی هستند
رومهای بدنام. رومهای خوشنام. رومهای گمنام
آدمای برجسته. آدمای بی نشان. آدمای پرحرف. آدمای ساکت و خاموش با هزاران گفتنی
بعضی ها هرچی هستند همونند که در میکروفون ابراز میکنند، خود واقعی. من اونارو خیلی دوست دارم. بعضیا هم میان اونجا فقط برای کل کل کردن. ازینا خیلی بدم میاد، چون دائم دنبال طعمه میگردن و خدا نکنه به کسی گیر بدن!؟
وااای! چقدر نوشتم!!!؟
اما اگه این درد دلهارو هم نمیکردم، خفه میشدم از ناراحتی، چون یه عالمه حرف تو گلومه و بقول خانم نادره افشاری: گلوم هم درد میکنه، از بس حرفامو قورت دادم
و ما زنها رو چه عادتی داده اند به قورت دادن حرفها
اگرچه این مطالبی که نوشتم اصلا زنانه نبود، و نه مردانه، شاید که بچگانه بود، ولی حقیقت بود، همش راست و حقیقت
حالا من بلد نیستم کلمات مهم و اصطلاحات مهم و سخت سخت بکار ببرم، چه اهمیتی داره؟ مسئله اینه که درک میکنم و رنج میبرم
همه رو دوست دارم، با همه دوستم. اما همون همه، جدا جدا با هم دشمنند
این رنجم میده. درکم میکنی س.پ عزیزم؟
به امید شکستن هرچه سکوت است و به امید مهربونیهای سیاسی و همدلی برای منافع ملت ایران و نه بر سر قدرت سیاسی
با محبتی که برخاسته از ته دلمه
راستی....شاید اینو برای دوستانم هم بفرستم. امیدوارم حسودیت نشه
لااقل خیالم راحت میشه که اگه تو نامه مو نخونی، دیگری خواهد خوند
با احترام به خودت و افکار و اندیشه هایی که داری، اگرچه در بسیاری موارد با تو مخالفم. بخصوص بر سر موضوع پرچم ملی شیر و خورشید. که تو میگی زیاد مسئلهء مهمی نیست ، ولی برای من خیلی مهمه
تا زمانیکه مردم خواهان پرچم ملی شیر و خورشید نباشند، جمهوری اسلامی برای بقا امیدوار خواهدبود
پس پرچم ملی شیر و خورشید خیلی موضوع مهمیه
و اینکه تو به من میگی ناسیونالیست یا نژاد پرست! این حرفت هم خیلی ناراحتم میکنه چون من نژاد پرست نیستم، خب همهء مردم وطنشونو دوست دارن! من که میبینم و متوجه شده ام که تو خودت دلت برای ایران پر میزنه و ته قلبت عاشق شهرت و کشورت و هموطنانت هستی و پرچم شیر و خورشید رو هم به پرچم سرخ ترجیح میدی، اما چرا نقش بازی میکنی و چرا ایدئولژی کمونیستها رو به ملی گرایی ترجیح میدی، من نمیفهمم!؟ مگه خودت هزار بار نگفتی که مبارزه بر پایه های ایدئولژیکی محکوم به فناست؟ پس چرا خودت هم در همون دام گرفتار هستی؟
بهرحال من خیلی دوستت دارم و برای شخصیت و افکارت ارزش بسیار زیادی قائلم
با آرزوی بهترینها
 ستاره.تهران


--
جمهوری اسلامی نمیخواهیم نمیخواهیم
حکومت ضد زن نمیخواهیم نمیخواهیم
********************************
Ma Hastim. setareh.Tehran





__._,_.___
This is a non-political list.
.

__,_._,___

هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ