شاید بسیاری از مردم در طول ماه های اخیر که بحث انتخابات داغ شده است ، واژه« فضای دو قطبی »را شنیده باشند . برخی در این دوران از ایجاد چنین فضایی استقبال کرده اند و برخی نفی کرده اند . اما به نظر می رسد نگاهی به اصل این ماجرا و اتفاقاتی که نتیجه « دو قطبی شدن فضا » بوده است ، خالی از لطف نباشد .
در فضای دو قطبی انتخاباتی ، دو نامزد از دو جناح مخالف وارد میدان می شوند و اساس انتخابات رقابت این دو نامزد است . در برخی کشورهای دنیا نظیر آمریکا چنین فضایی در هر دوره از انتخابات ریاست جمهوری و حتی مجلس ایجاد می شود . اما واقعیت این است که دو قطبی موجود در آمریکا اولاً رقابت میان دو حزب ریشه دار است و ثانیاً رقابت میان دو برنامه است .
اما وقتی در ایران سخن از فضای دو قطبی می شود یعنی دعوا میان دو فرد . بنابراین نه رقابتی وجود دارد نه برنامه . مقایسه انتخابات خرداد 76 و خرداد 84 نشان می دهد که این حضور افراد است که فضا را دو قطبی می کند نه برنامه ها . در انتخابات سال 76 حضور همزمان آقایان خاتمی و ناطق نوری منجر به ایجاد فضای دو قطبی شد . هیچ یک از این دو نامزد هم برنامه ای به مردم ندادند که بتوان اسم رقابت را برای این دوره از انتخابات به کار برد.بلکه با حضور خاتمی ، عده ای او را تخریب کردند و سخنرانی هایش را بر هم زندند و درب مساجد را به رویش بستند و او نیز شروع به دفاع از خود و افشاگری محدودیت هایی کرد که برایش ایجاد شده بود. در این دعوایی که رخ داد مردم احساس کردند سید محمد خاتمی مظلوم واقع شده است .
از سوی دیگر ، مردم او را چهره ای جدید نسبت به ناطق نوری می دانستند که حرف های جدیدی می زند . در این میان مردم به حمایت از "چهره نو و مظلوم" انتخابات وارد عرصه شدند و به چهره ای که نماد "وضع موجود" بود "نه" گفتند .
اما در انتخابات سال 1384 فضای انتخاباتی دو قطبی نبود . هم از سوی اصلاح طلبان و هم از سوی اصولگرایان تعدادی نامزدی وارد عرصه شدند که شهردار وقت تهران همراه با هاشمی رفسنجانی وارد دور دوم انتخابات شدند .
در چنین شرایطی اصلاح طلبان تلاش کردند الگوی دو قطبی خرداد 1376 را احیا کنند . اما ظاهراً توجه نکردند که اساساً هاشمی را نه می توان مظلوم جلوه داد و نه نماد تغییر وضع موجود .
با این حال همه با هم وارد میدان حمایت از هاشمی شدند و تقریباً تمام تلاش خود را برای پیروزی هاشمی به کار بستند . اما در این دوره از انتخابات نیز فردی که مردم احساس کردند مظلوم واقع شده و چهره ای نو شناخته می شد ، توانست بر نماد وضع موجود پیروز شود و بر کرسی ریاست جمهوری تکیه زند .
بنابراین می توان نتیجه گرفت که ملاک تصمیم گیری در فضای دو قطبی انتخابات ایرانی ، سنجش برنامه های احزاب و گروه ها نیست . بلکه میزان "مظلومیت" هر یک از نامزدها و میزان "نو بودن" چهره آنهاست .
حال این سوال پیش می آید که آیا چنین فضایی به سود مردم ایران است ؟ آیا ایجاد فضاهایی که سبب می شود هیچ یک از نامزدها تعهدی برای دادن برنامه به مردم نداشته باشند و جملگی تلاش کنند فرد مقابل را « ظالم » و نامزد خودی را « مظلوم » نشان دهند ، به سود مردم است ؟ آیا همین روند سبب نشده که در نتیجه هر انتخاباتی مردم به آمال و آرزوهایی که داشته اند دست نیابند ؟
متأسفانه در این دوره از انتخابات نیز هر یک از جناح ها تلاش می کند برای کسب کرسی ریاست جمهوری ، چنین فضایی ایجاد کند . نتیجه ایجاد فضای دو قطبی در ایران اینهاست :
1ـ هیچ کاندیدایی به مردم برنامه نمی دهد.
2ـ فضای رقابت تبدیل به فضای دعوا می شود ، چون اساساً مظلوم نمایی و ظالم نشان دادن رقیب حاصل دعواست نه رقابت .
3ـ هر کس باید در انتخابات تکلیف خود را با یکی از دو قطب روشن کند چون دیگر مهم نیست کدام برنامه پیروز می شود ، مهم این است که جناح رقیب پیروز نشود .
4ـ در نتیجه انتخاباتی که رئیس جمهورش ، قهرمان و پیروز یک دعوای بزرگ است ، چهار سال دعوا در کشور شروع می شود . دولت به جای کار برای مردم وقتش را صرف ایجاد محبوبیت برای خودش و لج بازی با رقیب می کند و تمام نیروهای نزدیک به رقیب را حذف می کند . رقیب مغلوب نیز از هم اکنون برنامه ریزی می کند تا دولت حاکم را ناکارآمد نشان دهد. در نتیجه این چهار سال دعوا ، انتخاباتی برگزار می شود که یک دعوای بزرگ تر را رقم می زند . به عبارت بهتر دعوا در خرداد 76 ، دعوایی بزرگ تر را در خرداد 84 رقم زد و این دعوا می رود تا یک دعوای بزرگ تر را در خرداد 88 رقم بزند .
حتماً در این مدت شنیده اید که برخی انتخابات 88 را بازی سرنوشت ساز خود خوانده اند و یا حتی برخی آنرا بازی مرگ و زندگی نامیده اند . این بازی مرگ و زندگی نتیجه دعواهای کوچک سالهای پیش است که روز به روز بزرگ تر شده است و تا امروز که تبدیل به مرگ و زندگی برای برخی گروه ها و افراد شده است .
5ـ در نتیجه پررنگ تر شدن هر روزه دعواها ، مدیریت کشور ناکارآمد می شود . چون در این شرایط اساس مدیریت ، دانش محوری و برنامه ریزی نیست . دولت بر بر اساس لج بازی با رقیب و حذف آنها برنامه می ریزد و نگاهش در اداره کشور پوپولیستی می شود و یا اگر هم دولت برنامه ای داشه باشد ، رقیب از همه ابزارهایی که در اختیار دارد استفاده می کند تا برنامه دولت را از کار بیندازد . این وضعیت را در 12 سال گذشته به صورت جدی شاهد بوده ایم .
6ـ در نتیجه ناکارآمد شدن دولت ، مردم از بهبود اوضاع نا امید می شود و در کشوری که دولت ناکارآمد است و مردم نا امید نمی توان آینده ای درخشان را نوید داد .
7-...
به هر حال این بازی دو قطبی انتخاباتی در ایران ، بلاهای زیادی بر سر مردم آوده است . هر یک از جناح های موجود با رسیدن به قدرت از منفعت زیادی بهره برده اند . نتیجه حضور آنها در قدرت برخورداری از اناوع تمتعات حاصله از قدرت بوده است . اما عموم مردم ایران از اینکه عده ای به نام مظلوم سوار بر اسب قدرت شده اند و در این دوران از سواری خود لذت های شخصی و جناحی برده اند ، ناراحتند .
اما شاید زمان آن فرا رسیده باشد که خود مردم آستین همت را بالا بزنند و یک بار ، برای همیشه این بازی پر هزینه را خاتمه دهند.
البته نشانه هایی نیز از این موضوع در جامعه دیده می شود . برغم تمام تلاش هایی که در چند ماه گذشته از سوی جناح های مختلف شده است ، مردم استقبالی از دو قطبی شدن فضا نکرده اند . اما این کافی نیست . کسانی که واقعاً دلسوز مردم هستند باید به میدان بیایند و اجازه ندهند این دعوای دو قطبی همچنان زندگی ایرانیان و آینده ایران عزیز را تحت تأثیر قرار دهد . این بار باید مخالفان فضای دعوا و تنش هم به میدان بیایند و امید و آرامش را در کوی و برزن فریاد بزنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر