در این گروه ما فقط به پارسی مینویسیم
> Did you send your message twice, dear Darvishalli? It seems that you did.
> She is one person, and she is recounting her own story and experience. Please
> don't call her a liar if you don't have evidence.
>
> Respectfully,
> Iskandar
>
> On Fri 03/13/09 6:29 PM , ali allah
darvishalli@yahoo.co.in sent:
> > با درود به آقای اسکندر هایی
> >
> > آقای عزیز آیا آن خانم بهایی مدرکی
> > دارد که وقوع این امر را اثبات کند؟ شما
> > چگونه از من مستند می خواهید در حالی که
> > همسر من نیز تا چندین سال پیش در آموزش و
> > پرورش ایران مشغول به خدمت بود البته
> > بسیاری رفتار نادرست در مورد دانش
> > آموزان از سوی مدیر مدارس یا معلم
> > تربیتی انجام گرفت که در مورد تمام دانش
> > آموزان بود و چند مورد نیز در مورد
> > بهاییان انجام شد که با عکس العمل
> > معلمان روبه رو شد اما نه به این شدت که
> > این خانم بهایی عنوان می کنند. در هر
> > صورت سعی کنید واقعیت را بیان کنید ما
> > همواره دوستان بهایی داشته ایم که حتی
> > یکبار چنین رویدادی را برای ما تعریف
> > نکرده اند. بنابراین به شما و آن خانم
> > توصیه می کنم به صداقت بپردازید که از
> > هر دروغی راهگشا تر است
> >
> > درویش علی
> >
> > Darvishalli درو�'ش عل�'
> >
> > --- On FRI, 3/13/09, ISKANDAR HAI M.D. __ wrote:
> > From: Iskandar Hai M.D.
> > Subject: Re:Fw: Re: [farsibooks] پاسخ یک بانوی بهائی
> > به دادستان جمهوری
> > To:
Adabestan-Kaveh-Ahangar@yahoogroups.com,
> >
farsibooks@yahoogroups.com,
vartanvrtn@yahoo.com> > Cc:
ahalimo@pacbell.net,
darvishalli@yahoo.co.in> > Date: Friday, March 13, 2009, 9:24 PM
> >
> > Do you have some evidence that she is lying, or you are just
> > assuming that the
> > story is not true?
> > Please produce your evidence, if you have any.
> >
> > آیا شما مدرک و یا سندی دارید که این
> > خانم دروغ میگوید یا فقط فرض و تصور شما
> > چنین است.
> >
> > خواهشمندم سند یا مدرک خود را نشان دهید
> > و اگر ندارید تهمت نزنید . سخن شما برای
> > من
> > قانع کننده نبود .
> > با سپاس
> >
> > اسکندر
> >
> > On Fri 03/13/09 1:46 AM , ali allah
darvishalli@yahoo.co.in [1]
> > sent:
> > > من با اینکه مخالف جمهوری اسلامی
> > > هستم و این نظام را اشعالگر و آدم کش می
> > > دانم نوشته های این خانم بهایی را در
> > > مورد رفتار معلمان و مدیر مدرسه باور
> > > نمی کنم . به نظر می رسد بهایی یان برای
> > > مظلوم جلوه دادن خود به داستان پردازی
> > > پرداخته اند همانگونه که در زمان
> > کودکی
> > > ما مسلمانان یهودیان را به خوردن خون
> > > بچه ها متهم می کردند. اگر این موضوع
> > > درست بود لااقل من که با خانواده های
> > > فرهنگی رفت و آمد داشتم باید می شنیدم
> > > یا دروستان بهایی ام برایم آنرا نقل می
> > > کردند. البته ممکن بود یک معلم متعصب
> > > نادان چنین کاری را در کلاس خود انجام
> > > دهد اما با افشاء آن سایر معلمان رفتار
> > > غلط را به وی گوشزد می کردند تا
> > اینگونه
> > > رفتار ها متوقف شود.امیدوارم هموطنان
> > > بهایی اینگونه رفتار های زشت را که در
> > > ذهن خود پدید می آورند به جامعه ایرانی
> > > نسبت ندهند و از طریق نشر دروغ به
> > مظلوم
> > > نمایی نپردازند. شاد و زنده باشید
> > > درویش علی
> > >
> > > --- On THU, 3/12/09, SAEED SHOJAEE __ wrote:
> > > From: saeed shojaee
> > > Subject: Re: [farsibooks] پاسخ یک بانوی بهائی به
> > > دادستان جمهوری
> > > To:
farsibooks@yahoogroups.com [2]
> > > Date: Thursday, March 12, 2009, 10:47 PM
> > >
> > > سلام بر شما
> > > هم دردى با شما نخستين كارى است كه هر
> > > ايرانى يا هر انسانى ميتوانند انجام
> > > دهد
> > > من به بر ترى دينى بر دين ديگر باور
> > > ندارم و اميد ورم يك روز ما ايرانى ها
> > هم
> > > دين هم ديگر را تحمل كنيم هم باور هاى
> > > سياسى را.
> > >
> > > به صبر و برد بارى شما درود مى فرستم و
> > > از اين كه تا كنون هيچ كارى براى شما
> > > نكرده ام متاسفم. از شما ميخواهم كه با
> > > اينترنت ديگران را از آن چه به شما روا
> > > ميدرند آگاه كنيد. آگهى گامِ نخست براى
> > > تغيير است . سر بلند
> > > و پايدار باشيد
> > > ------------
-------------
> > > FROM: Mosleheddin Nikaeen
> > > TO: hosseinmdd@yahoo. com
> > > CC: kharman_19@yahoo. com; arefeh_m67@yahoo. com; mot_all_9765@
> > > yahoo.com; ehsan_saeian@ yahoo.com; farsibooks@yahoogro ups.com;
> > > mansour_apadana981@ yahoo.com; masoud_veda@ yahoo.com; Basim
> > Momtazi
> > > ; nikaeene@yahoo. com; nourizadeh@hotmail. com; persian_girls@
> > > yahoogroups. com; ps_gnostic@yahoo. com; shiraz_iran@ yahoogroups.
> > > com; ya_ali_m67@yahoo. com; yasamin_iran29@ yahoo.com
> > > SENT: Wednesday, March 11, 2009 11:49:26 PM
> > > SUBJECT: [farsibooks] پاسخ یک بانوی بهائی به
> > > دادستان جمهوری
> > > • سه شنبه ۲۰ اسفند ۱۳۸۷ - ۱۰ مارس
> > ۲۰۰۹
> > > » لینک مستقیم [1] چاپ کنید [2]
> > > پاسخ یک بانوی بهائی به دادستان
> > جمهوری
> > > اسلامی
> > >
> > > دری نجف آبادی دادستان کل جمهوری
> > > اسلامی سهیلا
> > > خانمی از هموطنان بهائی در نامه ای
> > تاثر
> > > انگیز که با نثری ساده نوشته شده است
> > قصه
> > > پر غصه زندگی خود و فرزندش را در
> > جمهوری
> > > اسلامی روایت می کند .دادستان کل جمهور
> > > اسلامی چندی پیش در مصاحبه با
> > > تلویزیون« پرس تی وی» که بازوی
> > > تبلیغاتی رژیم در خارج از کشور است
> > > خبرهای مربوط به آزار و اذیت بهائیان
> > را
> > > تکذیب کرده و از جمله گفته
> > بود:بهائیان
> > > همچون دیگر اتباع کشور از همه امکانات
> > > کشور و حتی بیشتر از آن استفاده کرده
> > > اند و به عنوان شهروند جمهوری اسلامی
> > > وفق اصل سوم و فصل سوم قانون اساسی از
> > > حقوق مقرره برخوردارند... متن خبر
> > > [اینجا] [3]
> > >
> > > به نام خداوند بخشنده و مهربان
> > > چند روز پیش چشمم به صحبت های جناب دری
> > > نجف آبادی در مورد بهائیان افتاد که
> > ذکر
> > > کرده بودند:.....بلکه به عنوان یک انسان
> > > مورد احترام ما هستند و از همه امکانات
> > > کشور بر خوردار بوده اند............ .و از
> > > همه امکانات کشور و حتی بیشتر استفاده
> > > کرده اند.....
> > >
> > > حیرت و خشم و افسوس سراپای وجودم را در
> > > بر گرفت. تصمیم گرفتم برای یک بار هم که
> > > شده حرف های دلم را بگویم. در مورد
> > معنای
> > > انسان و حقوقش، سالهاست که فکر می کنم
> > و
> > > سالهاست که آرزو دارم روزی بیاید که
> > همه
> > > انسان ها به حقوق واقعی خود که خداوند
> > > مقرر فرموده برسیم.
> > >
> > > از کودکیم آغاز می کنم. نیک به یاد دارم
> > > که یازده ساله بودم که معلمم در مدرسه،
> > > هر روز مرا سر کلاس بلند می کرد و جلوی
> > > دیگر همکلاسی هایم اعتقاداتم را به
> > > تمسخر می گرفت، تهمت ها و افتراها وارد
> > > می ساخت و از بچه ها خواسته بود که با
> > من
> > > حرف نزنند، بازی نکنند و راه نروند،
> > که
> > > در غیر این صورت پنج نمره از امتحان
> > > ثلثشان کم خواهد شد. هنوز احساسات آن
> > > زمانم را فراموش نکرده ام که چگونه به
> > > تنهایی زنگ های تفریح در حیاط قدم
> > میزدم
> > > و همه بچه ها در پی تحریکات آموزگارم
> > که
> > > می بایست مظهر عشق و محبت میبود، همچون
> > > جذامی ها از من فرار میکردند و نمی
> > > دانستم علت این همه آزار و اذیت چیست؟
> > > او سرودی ساخته بود که سر تا سر حرف زشت
> > > به پیامبر و مقدساتم را در بر داشت و آن
> > > را به بچه ها نیز آموخته بود و به یاد
> > می
> > > آورم روزی را که وقتی وارد کلاس شدم هر
> > > چهل نفر با هم این سرود را خواندند و
> > من
> > > که به شدت میگریستم هق هق کنان به سوی
> > > دفتر مدرسه دویدم تا شاید به خیال
> > > کودکیم از مدیر مدرسه دادخواهی کنم،
> > > اما افسوس که او حتی به اشکهای معصومی
> > > که بر گونه هایم سرازیر بود، ادنی
> > توجهی
> > > نکرد و مرا از دفتر بیرون راند.
> > > او بین بچه ها ردیه پخش کرده بود و هر
> > جا
> > > که قدم می گذاشتم، دوستانم حرف هایی می
> > > زدند که فقط می خواستم فریاد بزنم و
> > > بگویم: دروغ است، حقیقت ندارد. اما چه
> > > کسی باور می کد؟ و زمانی که همچنان
> > گریه
> > > کنان به خانه بازمی گشتم، پدرم قرآنی
> > را
> > > که در کتابخانه مان قرار داشت باز
> > > مینمود و برایم از آیات الهی می خواند
> > > که خداوند یکتا به بشر مژده داده است
> > که
> > > پیامبران رحمت می آیند، و اینکه بر طبق
> > > داستانهای قرآن چگونه در ابتدای هر
> > > دیانتی، پیامبران و نیز پیروانش مورد
> > > اذیت و آزار قرار می گیرند و آنها را به
> > > تمسخر می گیرند و من با شنیدن آن آیات
> > > الهی قلبم آرام می گرفت و با خود می
> > > اندیشیدم که آری تاریخ در حال تکرار
> > > است.
> > > آنگاه مادرم با محبت و مهربانی
> > مادرانه
> > > اش، غمهای درون سینه ام را که قطره
> > قطره
> > > بر گونه هایم روان بود پاک میکرد و می
> > > گفت: دخترم به دوستانت اطلاعات اشتباه
> > > داده اند، برو دعا و نیایش کن و از خدا
> > > بخواه که آنها را ببخشد و معلمت را
> > > هدایت کند چه که اینها نمی دانند، و
> > نمی
> > > دانند که نمی دانند. و من در آن حال نمی
> > > دانستم که چگونه می توانم برای کسانی
> > که
> > > هر روز روح و روانم را رنج و عذاب می
> > دهند
> > > دعا بخوانم و از خداوند برایشان طلب
> > عفو
> > > و بخشش نمایم، اما به تدریج به امید
> > > روزی که تخم کینه و نفرت از روی این کره
> > > خاکی بخت برکند، این طرز تفکر و تربیت
> > > به یک فرهنگ در سراسر زندگیم مبدل شد.
> > > پانزده ساله شدم. پر از شور و نشاط
> > > نوجوانی، زمانی که تازه می خواستم
> > > دنیایم را بشناسم، ابتدای انقلاب بود
> > و
> > > آتش سوزی های خانه های بهائیان در شهر
> > > من شیراز آغاز شد. مردم شیراز، شهرشعر
> > و
> > > گل و بلبل، شهر سعدی و حافظ، در اثر
> > > تحریکات آیات اعظام و علمای اعلام به
> > > منازل بهائیان هجوم می آوردند، ابتدا
> > > وسایل را غارت کرده و سپس خانه ها را به
> > > آتش می کشیدند. بهائیان بسیاری از
> > > روستاهای اطراف از ترس جان ، خانه و
> > > کاشانه را رها کرده و به شیراز آمده
> > > بودند. حظیرة القدس (محل امور اداری
> > > بهائیان) مملو از بهائیانی بود که بی
> > > خانمان و سرگردان بودند. دختران فامیل
> > > ما که در یکی از دهات اطراف زندگی می
> > > کردند، می گفتند که از بلند گوی مسجد
> > > مرتب اعلام می کنند که بهائی ها را
> > > گرفته و به مسجد تحویل دهید و در صورتی
> > > که حاضر نشوند که مسلمان شوند به
> > > نوامیسشان تعرض کنید و آن نگون بختها
> > هم
> > > چاره را تنها در فرار از قریه آبا
> > اجدادی
> > > دیده بودند.
> > >
> > > تا مدتی ما هر روز صبح به اتفاق آنها
> > > خانه را از ترس هجوم مردم، ترک کرده و
> > تا
> > > پاسی از شب در کوچه و خیابان سرگردان
> > > بودیم و شبها نیز با کفش و چادر می
> > > خوابیدیم که در صورت هجوم مردم، برای
> > > فرار آمادگی داشته باشیم.دیدن منازل
> > > سوخته دوستانم و غارت اموالشان، قلب
> > هر
> > > انسان منصفی را به درد می آورد. چه
> > > روزهای طولانی که با ناامیدی و ترس و
> > > دلهره به شب رساندیم و چه شبها که از
> > > اضطراب دیده بر هم نمی نهادیم.
> > >
> > > پس از پیروزی انقلاب اولین اقدام
> > علما،
> > > تخریب خانه حضرت باب، پیامبر ایرانی،
> > > قائم آل محمد (ص) که مردم برای آمدنش
> > > روزها و شبها دعا میکردند، در شیراز
> > > بود. به یاد دارم که برق و آب خانه های
> > > اطراف آن محل را که همۀ صاحبان آنها
> > > بهائی بودند را به مدت شش ماه قطع
> > کردند
> > > تا آنها خانه را ترک کنند ولی هنگامی
> > که
> > > با مقاومت صاحبان خانه رو به رو شدند،
> > > وسایلشان را به خیابان ریختند و خانه
> > ها
> > > را با بولدزر صاف نمودند. زمانی که به
> > > محل خانۀ مولایم می رفتم و آنجا را تلی
> > > از خاک می دیدم اشک از دیدگانم روان می
> > > شد و از خود می پرسیدم: اگر کسی خانۀ
> > > دیگر پیامبران را ویران کند با او چه
> > می
> > > کنند؟
> > >
> > > اقدام بعدی دولت جمهوری اسلامی که
> > > امروز مدعی است که بهائیان از احترام و
> > > امکانات ویژه ای برخوردارند، اخراج
> > دست
> > > جمعی بهائیان به دلیل اعتقادشان بود.
> > > مادر و پدرم که هر دو سالیان بسیاری با
> > > صداقت تمام به میهن خود خدمت کرده
> > > بودند، از کارشان اخراج شدند، تنها به
> > > این دلیل که بهائی بودند و خانواده
> > کوچک
> > > ما ناگهان با درآمدی صفر مواجه شد. به
> > > یاد می آورم برادر کوچکم که دوازده سال
> > > بیش نداشت، برای بدست آوردن کمی پول به
> > > بازار می رفت، نخ و سوزن میخرید و پس از
> > > مدرسه در خیابانهای شهر شیراز دست
> > > فروشی می کرد تا شاید بتواند پول
> > توجیبی
> > > برای خرج مدرسۀ خودش، من و خواهرم را
> > > فراهم کند. و گاهی تعریف میکرد تا یکی
> > از
> > > دوستانش را می بیند، از شرم و خجالت
> > پشت
> > > درختی پنهان می شود.
> > >
> > > پدرم که هیچ گاه شغل آزاد نداشت با
> > > سرمایه ای هیچ شروع به خرید و فروش
> > نمود
> > > و با توکل به خدا امور روزانه مان را
> > > گذراندیم. در خیابانهای شیراز کم
> > > نبودند از دکترها، مهندسان و دیگر
> > > اشخاص تحصیل کرده بهائی که برای امرار
> > > معاش سبزی، هندوانه و صابون
> > میفروختند.
> > > اما چیزی که توجه مرا جلب می کرد سرور
> > > حقیقی در چهره شان بود که نشانی از آتش
> > > عشق در قلوبشان بود.
> > >
> > > تمام اموال عمومی بهائیان ایران از
> > > جمله حظیرة القدس ها و گلستان های
> > جاوید
> > > (قبرستانها) را در سطح کشور مصادره
> > > نمودند. جالب بود که بعد از چندی که
> > > بهائیان قبرستان نداشتند و در
> > > قبرستانهای عمومی نیز اجازۀ دفن نمی
> > > دادند، به اعتراض، رفتگان خود را رو به
> > > روی شهرداری می گذاشتند و می گفتند:
> > > خودتان بگوئید با این اجساد چه کنیم؟
> > > هفده ساله بودم که دائی مهربانم را
> > > گرفتار و پس از چند ماه اعدام کردند و
> > > آپارتمان آنها را مصادره نمودند. چه
> > > روزها و چه شبها که زن دائیم پشت در
> > > آپارتمانشان زندگی می کرد.من در آن
> > > سالهای سخت، به خوبی درس می خواندم و
> > در
> > > بهترین دبیرستان شیراز با امتحان
> > ورودی
> > > در رشته ریاضی پذیرفته شده بودم به
> > > امیدی که وارد دانشگاه شوم و با تحصیل
> > > علم، فرد مفیدی برای جامعه باشم. اما
> > > افسوس که تمامی دانشجویان و استادان
> > > بهائی را به جرم عقیده از دانشگاهها
> > > اخراج نمودند و من دانستم که تحصیل
> > علوم
> > > عالی در کشورم آرزوئی محال خواهد بود.
> > > چندی بعد اسامی هم کلاسی هایم که همگی
> > > بدون استثناء در دانشگاهها و مراکز
> > > علوم عالی شیراز پذیرفته شده بودند را
> > > در روزنامه خواندم، تنها نام من در
> > میان
> > > آنها نبود. اما خدا را به شهادت می گیرم
> > > که در آن لحظه احساسی از افتخار سراپای
> > > وجودم را فرا گرفت، چرا که میدانستم
> > این
> > > گذشت و فداکاری را در راه باورها و
> > > اعتقاداتم که ایجاد و گسترش صلح و محبت
> > > در بین ابناء بشر است، انجام داده ام.
> > >
> > > چند سال اول انقلاب فقط خبر از گرفتاری
> > > و شهادت دوستان، مصادره منازل و اموال
> > > بسیاری از بهائیان بود. در آن روزها
> > > مرتب به خانه بهائیان هجوم برده و
> > افراد
> > > را روانه زندانها می کردند و در یکی از
> > > شبها نیز نوبت به من رسید. البته من
> > تنها
> > > نبودم و با تعداد دیگری از خانمهای
> > > بهائی و تعداد کثیری از دختران جوان که
> > > به خاطر فعالیتهای سیاسی گرفتار شده
> > > بودند، در یک بند بودیم. از خود می
> > > پرسیدم: آخر جرم من چیست که در عنفوان
> > > جوانی باید در بند و زندان باشم؟ شاید
> > > جرم من اعتقاد به یکتایی یزدان پاک،
> > جرم
> > > من باور به یگانگی نوع بشر از هر رنگ،
> > > نژاد، عقیده و مذهب، جرم من اعتقاد به
> > > عالم بعد و ترقی روح انسانها در سایۀ
> > > محبت الهی، جرم من اعتقاد به تعلیم و
> > > تربیت برای همه انسانها، جرم من
> > اعتقاد
> > > به صلح، جرم من اعتقاد به خدمت به
> > > بشریت، جرم من اعتقاد به تساوی حقوق زن
> > > و مرد و جرم من عشق ورزیدن به انسانها
> > > بود.
> > > در آن سال تمامی دانش آموزان بهائی از
> > > دبستان تا دبیرستان را از کل کشور
> > اخراج
> > > کردند و خواهرم از پشت میله های زندان
> > > گفت که اخراج شده و مجبور است دروس را
> > در
> > > منزل و امتحان را به صورت متفرقه
> > > بگذراند. گرچه پس از گذشت یکی دو سال با
> > > اعتراض سازمان ملل کم کم دبستانی ها و
> > > سپس بقیه را به مدارس راه دادند، اما
> > > اجازۀ تحصیل در سطح دانشگاهی هرگز به
> > > جوانان بهائی داده نشد. باری، دادگاه
> > من
> > > به مدت چهارده دقیقه بدون حضور وکیل
> > > صورت گرفت و صحبت قاضی پس از حرفهای
> > زشت
> > > بسیار به خودم و اعتقاداتم در این جمله
> > > خلاصه می شد که اسلام می خواهی یا
> > > اعدام؟ و وقتی که گفتم که بهائی هستم و
> > > اسلام را قبول دارم، حکم اعدام برای
> > من
> > > صادر کرد که البته این حکم را برای
> > تمام
> > > بهائیان صادر کرده بود و حدود بیست نفر
> > > از آنها، از جمله دختری شانزده ساله
> > > بنام مونا محمودی نژاد اعدام شدند.
> > >
> > > من در اوج جوانی به جای شادی و لذت بردن
> > > از زندگی با تجربۀ مرگ دوستانم،
> > > محرومیت از آزادی و تحصیل، غم و غصۀ
> > > دوستان اخراجی و بچه های دور از درس و
> > > مدرسه و فقر و بیکاری رو به رو شدم.در
> > آن
> > > سالها بهائیان در ایران ممنوع الخروج
> > > بودند و من شاهد مرگ فرزند سه ساله یکی
> > > از دوستانم بودم که به دلیل بیماری و
> > > عدم اجازه برای خروج از کشور به جهت
> > > درمان واقع شد.
> > > برادرم به خدمت سربازی رفت و او را به
> > > دلیل همان جرائمی که من داشتم به
> > بدترین
> > > نقطۀ کشور فرستادند، اما او صادقانه
> > به
> > > کشورش خدمت نمود و به عنوان سرباز
> > نمونه
> > > شناخته شد.
> > > چند سال بعد ازدواج نمودم. همسرم که یک
> > > دانشجوی اخراجی بهائی بود، در یک
> > > کارگاه کوچک، کارگری می کرد. حقوق
> > > بازنشستگی پدر شوهرم را به علت اعتقاد
> > > به دیانت بهائی قطع کرده بودند و حالا
> > > او در آن سن و سال برای تهیۀ یک لقمه
> > نان
> > > تا آخر شب به کار مشغول بود.
> > >
> > > بهائیان که به علم و دانایی اهمیت
> > > بسیاری می دهند و تحصیل علم یکی از
> > > فرائض دینی آنهاست، پس از اخراج از
> > > دانشگاهها با کمک استادان اخراجی،
> > > دانشگاه خانگی تاسیس کردند یعنی در
> > > خانه ها جمع شده و به تحصیل علم می
> > > پرداختند اما همین را هم دولت نتوانست
> > > تحمل کند و در یکی از روزهای پائیز سال
> > > هفتاد هفت با هجوم به خانه ها، تمام
> > > کامپیوترها و کتابها و دیگر اوراق
> > > دانشجویان را برد، استادان را زندانی
> > > ساخت و وسایل منازل و حتی خود منازل را
> > > مصادره کرد.
> > >
> > > پس از سالها با فشار سازمان ملل،
> > جمهوری
> > > اسلامی پذیرفت که بهائیان در کنکور
> > > سراسری شرکت کنند. سال اول حدود هشتصد
> > > نفر با رتبه های خوب قبول شدند اما
> > > اجازۀ انتخاب رشته به آنها داده نشد.
> > > سال بعد فرزند من هم جزء شرکت کنندگان
> > > در کنکور سراسری بود که قبول هم شد اما
> > > پس ورود به دانشگاه بی سر و صدا یکی یکی
> > > را اخراج نمودند از جمله او در ترم دوم
> > > بود. و وقتی از مدیر دانشگاه برگه ای
> > > مبنی بر دلیل اخراجش را خواسته بود؛ او
> > > با تعجب گفته بود : می خواهید باز به
> > > سازمان ملل شکایت کنید؟ چند نفر از
> > > دوستانش به دیوان عدالت اداری شکایت
> > > کردند، آنها هم در پاسخ گفتند که فقط
> > > اقلیت های رسمی می توانند وارد
> > دانشگاه
> > > شوند. و از سال بعد نیز جوانان بهائی در
> > > کنکور شرکت نمودند اما در هنگام اعلام
> > > نتایج برای آنها نقص پرونده ثبت کرده و
> > > بدین ترتیب آنها را از ورود به دانشگاه
> > > محروم کردند.
> > > این تنها درد دل یک زن ایرانی بهائی
> > است
> > > که خانه دار است و تمامی حقوق انسانیش
> > > را زیر پا گذاشته شده، مطمئناً پای درد
> > > دل هر ایرانی بهائی بنشینید از این
> > > داستانها فراوان دارند.سلب حقوق
> > انسانی
> > > تا کی باید برای من و دیگر ایرانیان
> > > دگراندیش ادامه پیدا کند؟ حق بهره مند
> > > شدن از محبت دوستان و جامعه ایرانی که
> > > می بایست از کودکی، همچون هر کودک
> > > ایرانی دیگر، از عشقشان نصیب میبردم
> > > اما مرا نجس خواندند و به دیگران القا
> > > نمودند که با من دوستی نباید کرد، در
> > > حالی که من نیز آفریدۀ همان آفریدگاری
> > > هستم که آفرینندۀ همۀ کائنات است و
> > > البته هرگز کسی را نجس نمی آفریند.
> > وقتی
> > > من با تمام وجودم حضور خداوند را در
> > > قلبم، در فکرم و در تمام لحظه به لحظۀ
> > > زندگیم احساس می کنم، او را می پرستم و
> > > به یکتا ئیش شهادت می دهم و ایمان دارم
> > ،
> > > به همه القا نمودند که من خدا را نمی
> > > پرستم و در عوض انسانی بنام بهاءالله
> > را
> > > می پرستم و خدایش می دانم، در صورتی
> > > آثارش مملو از وصف خدا و اعتراف به
> > عظمت
> > > و بزرگی اوست. حضرت بهاءالله می
> > فرماید:
> > > خوشبختی و بدبختی انسان در نزدیکی و
> > > دوری از خداست. پس هیچگاه مسرور نشود
> > > مگر هنگامی که به او تقرب جوید و
> > هیچگاه
> > > محزون نگردد مگر هنگامی که از او دور
> > > ماند.
> > > هنگامی که در خانواده و دیانتم، طبق
> > این
> > > بیان حضرت بهاءالله که: "ذره ای از عفت
> > و
> > > عصمت، اعظم از صد هزار سال عبادت و
> > > دریای معرفت است" و مرا به وقار و عفت
> > > امر کرده اند و من در همه حال و همواره
> > > به این امر پای بند بوده و هستم، مرا
> > به
> > > بی عفتی متهم نمودند و افترا بستند که
> > > می توانم با پدر و یا برادرم ازدواج
> > کنم
> > > و با این حربه به ناجوامردانه ترین نحو
> > > محبت مرا از قلب مهربان مردم سرزمینم
> > > بیرون کردند.
> > >
> > > من که کشورم را مقدس می خوانم و طبق
> > > اعتقادم خیانت به مملکتم را گناه
> > > نابخشودنی می دانم و فکر و ذکرم خدمت
> > به
> > > میهنم است، را به جاسوسی متهم ساخته و
> > > فردی خود فروخته و تحت نفوذ صهیونیست
> > > ها، انگلیسی ها، روس ها و یا آمریکائی
> > > ها کردند.در روزنامه ها و جراید، در
> > > رادیو و تلویزونها و بر سر منابر هر
> > > تهمتی بود روا داشتند و هر چه خواستند
> > > گفتند، اما دریغ از یک لحظه که اجازه
> > > دهند در مقابل این موج افترائات و
> > > اتهامات ناروا، از خود دفاع کنم و با
> > > منطق و دلیل به هم میهنانم نشان دهم که
> > > تمامی این افترائات از اصل و پایه
> > > دروغهایی است که عده ای از ترس از دست
> > > دادن مقام و مریدان خود، به بهائیان
> > > نسبت داده اند. جالبتر آنکه اگر حتی در
> > > منزلم در مورد این افترائات به
> > دوستانم
> > > توضیح دهم و روشنگری کنم، به اتهام و
> > > جرم تبلیغ علیه نظام، گرفتار و به
> > زندان
> > > خواهند افکند.
> > > زمانی که باورم اینست که "با جمیع اهل
> > > عالم به کمال محبت رفتار نمائید" و یا
> > > اینکه " امروز انسان کسی است که به خدمت
> > > جمیع بشر قیام نماید" و قصدم خدمت و
> > محبت
> > > به هموطنانم است و تا جایی در توانم
> > باشد
> > > می خواهم از گرفتاریها و مشکلات آنها
> > > بکاهم و با محبت به درد دل آنها گوش می
> > > کنم، مرا به ریاکاری متهم می کنند و به
> > > همه می گویند که او به کار خوب فقط
> > تظاهر
> > > می کند تا شما را فریب دهد و به این
> > ترتیب
> > > ُمهر نادانی و نداشتن خرد و اندیشه به
> > > همه آنها می زنند، در آن زمان وجودم از
> > > غم و اندوه لبالب می شود و از خود می
> > > پرسم: اگر رفتار خالصانه انسان را هم
> > > زیر سوال ببرند، پس دیگر جه باید کرد؟
> > > من حتی نتواستم پس از آزادی از زندان
> > بر
> > > سر خاک دوستانم بروم که آنها را بدون
> > > کفن و دفن، با لباس پس از به دار آویختن
> > > به خاک سپرده بودند، و از غم دوری آنها
> > > اشک بریزم و بر مزارشان دعا بخوانم
> > زیرا
> > > گلستان جاوید را پس از تخریب و به آتش
> > > کشیدن درختانش، به عده ای اجاره داده
> > > بودند تا در آن کار کنند و سپس زمین
> > هایش
> > > را قطعه قطعه فروختند و مردم در آن
> > > آپارتمان ساختند.
> > >
> > > هم اکنون که شاهد موج جدیدی از
> > > گرفتاریهای هر روزه بهائیان به دلایل
> > > واهی، پخش ردیه ها در بین مردم، تهیه
> > > برنامه هایی بر ضد جامعۀ بهائی و
> > > اعتقاداتشان در رادیو و تلویزیون،
> > > نوشتن مطالبی سرتاسر افترا و دروغ در
> > > روزنامه ها، خراب کردن قبرستانها،
> > > ندادن جواز کسب و اخلال در کارشان،
> > آزار
> > > و اذیت دائمی دانش آموزان، انداختن
> > > کوکتل مولوتف به داخل منازلشان، به
> > آتش
> > > کشیدن ماشین و مغازه و خانه که اسناد
> > > همه موجود است و قابل انکار نیست، هستم
> > > و با توجه به آنچه در دوران حیات خویش
> > > شاهد آن بوده ام جملات زیر برایم بسیار
> > > نامفهوم است:
> > >
> > > .....بلکه به عنوان یک انسان مورد احترام
> > > ما هستند و از همه امکانات کشور بر
> > > خوردار بوده اند.........
> > > ....و از همه امکانات کشور و حتی بیشتر
> > > استفاده کرده اند.....
> > >
> > > از شما خواهش می کنم بر سرنماز و در
> > خلوت
> > > خودتان، به عنوان یک شهروند ایرانی به
> > > قضاوت بنشینید زیرا همه ما پس از چند
> > > صباحی زندگی در این دنیای فانی در
> > > پیشگاه عدل الهی حاضر خواهیم شد و
> > > پاسخگوی گفتار، افکار و اعمالمان
> > > خواهیم بود.به امید آنروز که همه ما
> > > ایرانیان دست در دست یکدیگر برای
> > > آبادانی کشور مقدسمان، قیامی عاشقانه
> > > بنمائیم.
> > >
> > > دیدگاه خود را بیان کنید
> > > *نظر شما پس از بازبینی منتشر خواهد
> > > شد.
> > > *لطفا از کلمات نامناسب استفاده
> > > نکنید.
> > > *خواندنیها از انتشار نظرهائی که
> > > توهین آمیزبوده و یا حاوی کلمات زشت
> > > باشد معذور است.
> > > *آدرس ای- میل شما منتشر نمی شود و به
> > > نظرهای بدون آدرس توجه نخواهد شد.
> > >
> > >
> > > Links:
> > > ------
> > > [1]
> > > http://ubmail.buffalo.edu/HTTP://WWW.KHANDANIHA.EU/ITEMS.PHP?ID=694
> > [3]
> > > [2]
> > >
> > http://ubmail.buffalo.edu/HTTP://WWW.KHANDANIHA.EU/ITEMS.PHP?ID=694#
> > [4]
> > > [3] http://www.fararu.com/vdch-vni.23nzwdftt2.html [5]
> > > [4]
> > >
> > http://groups.yahoo.com/group/Adabestan-Kaveh-Ahangar/message/12332;_ylc=X3
> > [6]
> > >
> > oDMTM3bXBrM21yBF9TAzk3MzU5NzE0BGdycElkAzE5NDA1OTA4BGdycHNwSWQDMTcwNTAxOTUwO
> > >
> > QRtc2dJZAMxMjMzMgRzZWMDZnRyBHNsawN2dHBjBHN0aW1lAzEyMzY5MjU4MTQEdHBjSWQDMTIz
> > > MzI-[5]
> > >
> > http://groups.yahoo.com/group/Adabestan-Kaveh-Ahangar/post;_ylc=X3oDMTJyNWp
> > [7]
> > > 2NzhsBF9TAzk3MzU5NzE0BGdycElkAzE5NDA1OTA4BGdycHNwSW
> > QDMTcwNTAxOTUwOQRtc2dJZA
> > >
> > MxMjMzMgRzZWMDZnRyBHNsawNycGx5BHN0aW1lAzEyMzY5MjU4MTQ-?act=reply&messageNum
> > > =12332[6]
> > >
> > http://groups.yahoo.com/group/Adabestan-Kaveh-Ahangar/post;_ylc=X3oDMTJmdHJ
> > [8]
> > >
> > panZnBF9TAzk3MzU5NzE0BGdycElkAzE5NDA1OTA4BGdycHNwSWQDMTcwNTAxOTUwOQRzZWMDZn
> > > RyBHNsawNudHBjBHN0a W1lAzEyMzY5MjU4MTQ-[7]
> > >
> > http://groups.yahoo.com/group/Adabestan-Kaveh-Ahangar/messages;_ylc=X3oDMTJ
> > [9]
> > >
> > mamp0ZGJuBF9TAzk3MzU5NzE0BGdycElkAzE5NDA1OTA4BGdycHNwSWQDMTcwNTAxOTUwOQRzZW
> > > MDZnRyBHNsawNtc2dzBHN0aW1lAzEyMzY5MjU4MTQ-[8]
> > >
> > http://groups.yahoo.com/group/Adabestan-Kaveh-Ahangar/database;_ylc=X3oDMTJ
> > [10]
> > >
> > kOGdhcDVuBF9TAzk3MzU5NzE0BGdycElkAzE5NDA1OTA4BGdycHNwSWQDMTcwNTAxOTUwOQRzZW
> > > MDZnRyBHNsawNkYgRzdGltZQMxMjM2OTI1ODE0[9]
> > https://injairan.com/kaveh/ [11]
> > > [10] http://groups.yahoo.com/group/Adabestan- Kaveh-Ahangar/ [12]
> > > [11] http://groups.yahoo.com/group/Adabestan-Kaveh-Ahangar/files/
> > [13]
> > > [12]
> > >
> > http://groups.yahoo.com/;_ylc=X3oDMTJlb2gzMjljBF9TAzk3NDc2NTkwBGdycElkAzE5N
> > [14]
> > > DA1OTA4BGdycHNwSWQDMTcwNTAxOTUwOQRzZWMDZnRyBHNsawNn
> > ZnAEc3RpbWUDMTIzNjkyNTgx
> > > NA--[13]
> > >
> > http://groups.yahoo.com/group/Adabestan-Kaveh-Ahangar/join;_ylc=X3oDMTJnYW9
> > [15]
> > >
> > haWNhBF9TAzk3NDc2NTkwBGdycElkAzE5NDA1OTA4BGdycHNwSWQDMTcwNTAxOTUwOQRzZWMDZn
> > > RyBHNsawNzdG5ncwRzdGltZQMxMjM2OTI1ODE0[15]
> > >
> > http://groups.yahoo.com/group/Adabestan-Kaveh-Ahangar;_ylc=X3oDMTJlYXB1dWli
> > [16]
> > >
> > BF9TAzk3NDc2NTkwBGdycElkAzE5NDA1OTA4BGdycHNwSWQDMTcwNTAxOTUwOQRzZWMDZnRyBHN
> > > sawNocGYEc3RpbWUDMTIzNjkyNTgxNA--[16]
> > http://docs.yahoo.com/info/terms/ [17]
> > > [18]
> > >
> > http://groups.yahoo.com/group/Adabestan-Kaveh-Ahangar/members;_ylc=X3oDMTJn
> > [18]
> > > djE1dXAyBF9TAzk3MzU
> > 5NzE0BGdycElkAzE5NDA1OTA4BGdycHNwSWQDMTcwNTAxOTUwOQRzZWM
> > > DdnRsBHNsawN2bWJycwRzdGltZQMxMjM2OTI1ODE0[19]
> > >
> > http://groups.yahoo.com/group/Adabestan-Kaveh-Ahangar;_ylc=X3oDMTJmajc0OGFs
> > [19]
> > >
> > BF9TAzk3MzU5NzE0BGdycElkAzE5NDA1OTA4BGdycHNwSWQDMTcwNTAxOTUwOQRzZWMDdnRsBHN
> > > sawN2Z2hwBHN0aW1lAzEyMzY5MjU4MTQ- [20]
> > >
> > http://us.lrd.yahoo.com/_ylc=X3oDMTJub3ZtaGNyBF9TAzk3MzU5NzE0BF9wAzEEZ3JwSW
> > [20]
> > >
> > QDMTk0MDU5MDgEZ3Jwc3BJZAMxNzA1MDE5NTA5BHNlYwNuY21vZARzbGsDYnJhbmQEc3RpbWUDM
> > >
> > TIzNjkyNTgxNA--;_ylg=1/SIG=11314uv3k/**http://brand.yahoo.com/forgood
> > [21][21]
> > >
> > http://us.lrd.yahoo.com/_ylc=X3oDMTJwZ2xqZjNjBF9TAzk3MzU5NzE0BF9wAzIEZ3JwSW
> > [22]
> > >
> > QDMTk0MDU5MDgEZ3Jwc3BJZAMxNzA1MDE5NTA5BHNlYwNuY21vZARzbGsDdG9vbGJhcgRzdGltZ
> > >
> > QMxMjM2OTI1ODE0;_ylg=1/SIG=11c6dvmk9/**http://toolbar.yahoo.com/%3F.cpdl=yg
> > [23]
> > > rps[22]
> > >
> > http://groups.yahoo.com/start;_ylc=X3oDMTJwbnVvYzNuBF9TAzk3MzU5NzE0BF9wAzME
> > [24]
> > >
> > Z3JwSWQDMTk0MDU5MDgEZ3Jwc3BJZAMxNzA1MDE5NTA5BHNlYwNuY21vZARzbGsDZ3JvdXBzMgR
> > > zdGltZQMxMjM2OTI1ODE0
> > >
> >
> >
> > Links:
> > ------
> > [1]
> > http://us.mc953.mail.yahoo.com/mc/compose?to=darvishalli@yahoo.co.in
> > [2]
> > http://us.mc953.mail.yahoo.com/mc/compose?to=farsibooks@yahoogroups.com
> > [3]
> > http://ubmail.buffalo.edu/HTTP://WWW.KHANDANIHA.EU/ITEMS.PHP?ID=694
> > [4]
> > http://ubmail.buffalo.edu/HTTP://WWW.KHANDANIHA.EU/ITEMS.PHP?ID=694#
> > [5] http://www.fararu.com/vdch-vni.23nzwdftt2.html
> > [6]
> > http://groups.yahoo.com/group/Adabestan-Kaveh-Ahangar/message/12332;_ylc=X3
> > [7]
> > http://groups.yahoo.com/group/Adabestan-Kaveh-Ahangar/post;_ylc=X3oDMTJyNWp
> > [8]
> > http://groups.yahoo.com/group/Adabestan-Kaveh-Ahangar/post;_ylc=X3oDMTJmdHJ
> > [9]
> > http://groups.yahoo.com/group/Adabestan-Kaveh-Ahangar/messages;_ylc=X3oDMTJ
> > [10]
> > http://groups.yahoo.com/group/Adabestan-Kaveh-Ahangar/database;_ylc=X3oDMTJ
> > [11] https://injairan.com/kaveh/
> > [12] http://groups.yahoo.com/group/Adabestan-Kaveh-Ahangar/
> > [13] http://groups.yahoo.com/group/Adabestan-Kaveh-Ahangar/files/
> > [14]
> > http://groups.yahoo.com/;_ylc=X3oDMTJlb2gzMjljBF9TAzk3NDc2NTkwBGdycElkAzE5N
> > [15]
> > http://groups.yahoo.com/group/Adabestan-Kaveh-Ahangar/join;_ylc=X3oDMTJnYW9
> > [16]
> > http://groups.yahoo.com/group/Adabestan-Kaveh-Ahangar;_ylc=X3oDMTJlYXB1dWli
> > [17] http://docs.yahoo.com/info/terms/
> > [18]
> > http://groups.yahoo.com/group/Adabestan-Kaveh-Ahangar/members;_ylc=X3oDMTJn
> > [19]
> > http://groups.yahoo.com/group/Adabestan-Kaveh-Ahangar;_ylc=X3oDMTJmajc0OGFs
> > [20]
> > http://us.lrd.yahoo.com/_ylc=X3oDMTJub3ZtaGNyBF9TAzk3MzU5NzE0BF9wAzEEZ3JwSW
> > [21] http://brand.yahoo.com/forgood
> > [22]
> > http://us.lrd.yahoo.com/_ylc=X3oDMTJwZ2xqZjNjBF9TAzk3MzU5NzE0BF9wAzIEZ3JwSW
> > [23] http://toolbar.yahoo.com/%3F.cpdl=yg
> > [24]
> > http://groups.yahoo.com/start;_ylc=X3oDMTJwbnVvYzNuBF9TAzk3MzU5NzE0BF9wAzME
> > [25]
> > http://groups.yahoo.com/group/Adabestan-Kaveh-Ahangar/message/12343;_ylc=X3
> > oDMTM3MzZuZWs5BF9TAzk3MzU5NzE0BGdycElkAzE5NDA1OTA4BGdycHNwSWQDMTcwNTAxOTUwO
> > QRtc2dJZAMxMjM0MwRzZWMDZnRyBHNsawN2dHBjBHN0aW1lAzEyMzcwMjE2NDMEdHBjSWQDMTIz
> > NDM-[26]
> > http://groups.yahoo.com/group/Adabestan-Kaveh-Ahangar/post;_ylc=X3oDMTJybWp
> > qbXZlBF9TAzk3MzU5NzE0BGdycElkAzE5NDA1OTA4BGdycHNwSWQDMTcwNTAxOTUwOQRtc2dJZA
> > MxMjM0MwRzZWMDZnRyBHNsawNycGx5BHN0aW1lAzEyMzcwMjE2NDM-?act=reply&messageNum
> > =12343[27]
> > http://groups.yahoo.com/group/Adabestan-Kaveh-Ahangar/post;_ylc=X3oDMTJmZjh
> > uODc4BF9TAzk3MzU5NzE0BGdycElkAzE5NDA1OTA4BGdycHNwSWQDMTcwNTAxOTUwOQRzZWMDZn
> > RyBHNsawNudHBjBHN0aW1lAzEyMzcwMjE2NDM-[28]
> > http://groups.yahoo.com/group/Adabestan-Kaveh-Ahangar/messages;_ylc=X3oDMTJ
> > mczdpbGJqBF9TAzk3MzU5NzE0BGdycElkAzE5NDA1OTA4BGdycHNwSWQDMTcwNTAxOTUwOQRzZW
> > MDZnRyBHNsawNtc2dzBHN0aW1lAzEyMzcwMjE2NDM-[29]
> > http://groups.yahoo.com/group/Adabestan-Kaveh-Ahangar/database;_ylc=X3oDMTJ
> > kb2ZjOTIxBF9TAzk3MzU5NzE0BGdycElkAzE5NDA1OTA4BGdycHNwSWQDMTcwNTAxOTUwOQRzZW
> > MDZnRyBHNsawNkYgRzdGltZQMxMjM3MDIxNjQz[30] https://injairan.com/kaveh/
> > [31] http://groups.yahoo.com/group/Adabestan-Kaveh-Ahangar/
> > [32] http://groups.yahoo.com/group/Adabestan-Kaveh-Ahangar/files/
> > [33]
> > http://groups.yahoo.com/;_ylc=X3oDMTJlMW9idjI3BF9TAzk3NDc2NTkwBGdycElkAzE5N
> > DA1OTA4BGdycHNwSWQDMTcwNTAxOTUwOQRzZWMDZnRyBHNsawNnZnAEc3RpbWUDMTIzNzAyMTY0
> > Mw--[34]
> > http://groups.yahoo.com/group/Adabestan-Kaveh-Ahangar/join;_ylc=X3oDMTJna2V
> > nNThjBF9TAzk3NDc2NTkwBGdycElkAzE5NDA1OTA4BGdycHNwSWQDMTcwNTAxOTUwOQRzZWMDZn
> > RyBHNsawNzdG5ncwRzdGltZQMxMjM3MDIxNjQz[36]
> > http://groups.yahoo.com/group/Adabestan-Kaveh-Ahangar;_ylc=X3oDMTJlZjl2Z3Fo
> > BF9TAzk3NDc2NTkwBGdycElkAzE5NDA1OTA4BGdycHNwSWQDMTcwNTAxOTUwOQRzZWMDZnRyBHN
> > sawNocGYEc3RpbWUDMTIzNzAyMTY0Mw--[37] http://docs.yahoo.com/info/terms/
> > [39]
> > http://groups.yahoo.com/group/Adabestan-Kaveh-Ahangar/members;_ylc=X3oDMTJn
> > aHF1Y2JsBF9TAzk3MzU5NzE0BGdycElkAzE5NDA1OTA4BGdycHNwSWQDMTcwNTAxOTUwOQRzZWM
> > DdnRsBHNsawN2bWJycwRzdGltZQMxMjM3MDIxNjQz[40]
> > http://groups.yahoo.com/group/Adabestan-Kaveh-Ahangar;_ylc=X3oDMTJmcDJlYW8x
> > BF9TAzk3MzU5NzE0BGdycElkAzE5NDA1OTA4BGdycHNwSWQDMTcwNTAxOTUwOQRzZWMDdnRsBHN
> > sawN2Z2hwBHN0aW1lAzEyMzcwMjE2NDM-[41]
> > http://us.lrd.yahoo.com/_ylc=X3oDMTJuaDY0dGUyBF9TAzk3MzU5NzE0BF9wAzEEZ3JwSW
> > QDMTk0MDU5MDgEZ3Jwc3BJZAMxNzA1MDE5NTA5BHNlYwNuY21vZARzbGsDYnJhbmQEc3RpbWUDM
> > TIzNzAyMTY0Mw--;_ylg=1/SIG=11314uv3k/**http://brand.yahoo.com/forgood[42]
> > http://us.lrd.yahoo.com/_ylc=X3oDMTJwdmI5a25zBF9TAzk3MzU5NzE0BF9wAzIEZ3JwSW
> > QDMTk0MDU5MDgEZ3Jwc3BJZAMxNzA1MDE5NTA5BHNlYwNuY21vZARzbGsDdG9vbGJhcgRzdGltZ
> > QMxMjM3MDIxNjQz;_ylg=1/SIG=11c6dvmk9/**http://toolbar.yahoo.com/%3F.cpdl=yg
> > rps[43]
> > http://groups.yahoo.com/start;_ylc=X3oDMTJwcThpM2FhBF9TAzk3MzU5NzE0BF9wAzME
> > Z3JwSWQDMTk0MDU5MDgEZ3Jwc3BJZAMxNzA1MDE5NTA5BHNlYwNuY21vZARzbGsDZ3JvdXBzMgR
> > zdGltZQMxMjM3MDIxNjQz
> >
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر