کتاب های فارسی - آرشیو این وبلاگ در پایین صفحه قرار دارد

stat code

stat code

۱۳۸۹ تیر ۲, چهارشنبه

[farsibooks] Fw: .: IRAN PAYA :. Shere Hafteh ( Nazli Bahaar Khandeh Zado... )

 

 
Click here to play the inlove Bandoo Emoticon!
salam be rooz shodam 
Click here to play the Chearleader Bandoo Emoticon!
 
Click here to play the blowing a kiss Bandoo Emoticon!

آخرین پست ها


----- Forwarded Message ----
From: .: IRAN PAYA :. <www.paya@gmail.com>
To: didgaah <didgaah@yahoogroups.com>; iran-paya-group@yahoogroups.com; iran-puya <iran-puya@yahoogroups.com>
Sent: Thu, June 17, 2010 10:54:07 PM
Subject: .: IRdAN PAYA :. Shere Hafteh ( Nazli Bahaar Khandeh Zado... )

 

مدير ڱروه ايران پايا

Moderator

 

 
 

مجله شعر هفته

 

احمد شاملو ،مرگ نازلی،هوای تازه

 

 

 

«ــ نازلی! بهار خنده زد و ارغوان شکفت.
در خانه، زیرِ پنجره گُل داد یاسِ پیر.
دست از گمان بدار!
با مرگِ نحس پنجه میفکن!
بودن به از نبودشدن، خاصه در بهار...»

نازلی سخن نگفت
سرافراز
دندانِ خشم بر جگرِ خسته بست و رفت...

«ــ نازلی! سخن بگو!
مرغِ سکوت، جوجه‌ی مرگی فجیع را
در آشیان به بیضه نشسته‌ست!»

نازلی سخن نگفت؛
چو خورشید
از تیرگی برآمد و در خون نشست و رفت...

نازلی سخن نگفت
نازلی ستاره بود
یک دَم درین ظلام درخشید و جَست و رفت...

نازلی سخن نگفت
نازلی بنفشه بود
گُل داد و
مژده داد: «زمستان شکست!»
و
رفت...

دنیای رویای من، لنگستن هیوز

 

من در رویای خود دنیایی را می‌‌بینم که در آن هیچ انسانی انسان
دیگر را خوار نمی‌‌شمارد
زمین از عشق و دوستی سرشار است
و صلح و آرامش، گذرگاه‌‌هایش را می‌‌آراید.

من در رویای خود دنیایی را می‌‌بینم که در آن
همه‌گان راه گرامی ِ آزادی را می‌‌شناسند
حسد جان را نمی‌‌گزد
و طمع روزگار را بر ما سیاه نمی‌‌کند.

من در رویای خود دنیایی را می‌‌بینم که در آن
سیاه یا سفید
ــ از هر نژادی که هستی ــ
از نعمت‌‌های گستره‌‌ی زمین سهم می‌‌برد.
هر انسانی آزاد است
شوربختی از شرم سر به زیر می‌‌افکند
و شادی همچون مرواریدی گران قیمت
نیازهای تمامی ِ بشریت را برمی‌‌آورد.

چنین است دنیای رویای من!

در مدرسه: فدریکو گارسیا لورکا

 

 

آموزگار:
کدام دختر است
که به باد شو می‌کند؟

کودک:
دختر همه‌ی هوس‌ها.

آموزگار:
باد، به‌اش
چشم روشنی چه می‌دهد؟

کودک:
دسته‌ی ورق‌های بازی
و گردبادهای طلایی را.
آموزگار:
دختر در عوض
به او چه می‌دهد؟

کودک:
دلک ِ بی‌شیله پیله‌اش را.

آموزگار:
دخترک
اسمش چیست؟

کودک:
اسمش دیگر از اسرار است!

[پنجره‌ی مدرسه، پرده‌یی از ستاره‌ها دارد.]
 

من غلام قمرم،مولانا

 

 

من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو                                        پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو
سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو                                                 ور از این بی‌خبری رنج مبر هیچ مگو
دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت                                           آمدم نعره مزن جامه مدر هیچ مگو
گفتم ای عشق من از چیز دگر می‌ترسم                                      گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو
من به گوش تو سخن‌های نهان خواهم گفت                          سر بجنبان که بلی جز که به سر هیچ مگو
گفتم این روی فرشته‌ست عجب یا بشر است                          گفت این غیر فرشته‌ست و بشر هیچ مگو
گفتم این چیست بگو زیر و زبر خواهم شد                                    گفت می‌باش چنین زیر و زبر هیچ مگو
ای نشسته تو در این خانه پرنقش و خیال                                   خیز از این خانه برو رخت ببر هیچ مگو

 

 

 

 

دوست عزيز مطالب جالب و خواندني خود را به آدرس iran.paya@yahoo. com ارسال نماييد تا در صورت تمايل با نام خودتان براي ساير اعضا ارسال ڱردد


آدرس جدید ڱروه جهت عضویت:

www.iran-paya. com

 

اين ايميل را براي دوستان خود بفرستيد

 

All Right Reserved By IRAN PAYA  , Powered By Nima Khorsandi , For More Information About Us: www.iran.paya.com
 Designed by
Aslan Sanaei


__._,_.___
Recent Activity:
This is a non-political list.
.

__,_._,___

هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ