کتاب های فارسی - آرشیو این وبلاگ در پایین صفحه قرار دارد

stat code

stat code

۱۳۸۹ خرداد ۲, یکشنبه

[farsibooks] اعتصاب اخیر کردستان و بازتاب در حول و حوش آن

 

 

اعدام پنج زندانی سیاسی – فرزاد کمانگر، شیرین علم‏هولی، علی حیدریان، فرهاد وکیلی و مهدی اسلامیان - و متعاقباً عکس‏العمل مثبت اپوزیسیون خارج از کشور و برگزاری کمپین‏های گوناگون و تعرض به سفارت‏خانه‏ها و کنسول‏گری‏های رژیم و هم‏چنین پاسخ به فراخون اعتصاب حزب کمونیست ایران از جانب توده‏های ستم‏دیده کُرد، منجر به واکنش‏ها و عکس‏العمل‏های گوناگونی گردیده است که بالطبع هر یک از آن‏ها بنوبه‏ی خود حاوی نگاه‏ها و منفعت‏های متفاوت طبقاتی‏ست.

در یک نگاه باید گفت که علل و انگیزه‏ی اساسی چنین واکنش‏هایی از جانب اپوزیسیون مدافع‏ی مردمی کاملاً روشن است و به موازات آن هم، مشخص و آشکار است‏که بسیاری از عناصر و نیروهای موجود، فاقد نگاه و باور عکس‏العملی مثبت، نسبت به برخوردهای خشونت‏آمیز رژیم جمهوری اسلامی در قبال خواسته‏ها و مطالبات پایه‏ای کارگران و زحمت‏کشان‏اند. این عناصر و جریانات بنابه ده‏ها دلیل مبلغ روش‏های نابود کننده و هزینه‏پردازاند. نه تنها باوری به سیاست تعرض ندارند بل با دفاع فعال هم سر جنگ دارند. اساساً کار و بار و قصد و مقصودشان راه اندازی انقلابی "آرام" است؛ "انقلابی" که مبین افکار و تضمین کننده‏ی منافع‏ی میلیون‏ها انسان محروم نیست. اینان خشونت را نه ذاتی نظام‏های هار و خشنی هم‏چون رژیم جمهوری اسلامی بل در اتخاذ سیاست‏های اپوزیسیون تحول‏گرا مربوط می‏دانند. دارند هرگونه حرکتی و از جمله پائین کشیدن پرچم جمهوری اسلامی بر سر, در سفارت‏خانه‏ها و شکستن شیشه‏های کنسول‏گری - یعنی این مراکز توطئه و سرکوب - را به پای خشونت و مبارزه‏ی "غیر متمدنانه" واریز می‏نمایند و مهمتر از همه‏ی این‏ها دارند چنین حرکاتی را به حساب تضعیف "جنبش‏های مدنی" می‏نویسند. جنبش‏های بی ثمری، که حیاتِ قریباً سی ساله دارد و سودمندی جز ناامیدی و سرخوردگی در بر نداشته است. در هر صورت علی‏رغم وجود و نقش باز دارنده‏ی مخالفین سیاستِ تعرض به دم و دستگا‏های نظام جمهوری اسلامی و علی‏رغم اندوختن تجارب سی ساله و مشاهده‏ی سرکوبِ بی‏رویه و دائمی کارگران و زحمت‏کشان از جانب ارگان‏های سرکوب، آیا نمی‏توان به این جمع‏بند دست یافت که پاسخ به تعرضات گوناگون رژیم جمهوری اسلامی از جانب اپوزیسیون سالم در هر محیطی به جا و به حق است؟ آیا می‏توان تا ابد و در هر شرایطی سیاست "نرم" و غیر کارساز را جای‏گزین سیاست تعرض و مقابله‏ای نمود؟ آیا لازم و ضروری‏ست تا بساط رژیم جمهوی اسلامی را در هم ریخت و دامنه‏ی امنیت و فعالیت‏های ضد انقلابی سران آنرا محدود و محدودتر نمود؟ 

واضح است‏که پاسخ صحیح به سئوالات فوق و از این‏دست موارد به ارزیابی، منفعت و نگاه‏مان نسبت به ماهیت و خصیصه‏ی ذاتی رژیم جمهوری اسلامی بر می‏گردد. به این مربوط می‏شود که تا چه اندازه پیرامون تحقق خواسته‏های کارگران و زحمت‏کشان داریم ارزیابی صحیح‏ای ارائه می‏دهیم و به تبع از آن‏ها تا چه اندازه مبلغ سیاست‏ها و روش‏های دگرگونه‏ساز و صحیح‏ایم. حقیقتاً که رژیم‏هایی هم‏چون رژیم سراپا مسلح جمهوری اسلامی به عنوان حامی طبقه‏ی سرمایه‏دار صحنه و میدان را بر اساس امیال و منفعت سیاسی – اقتصادی خویش ترسیم و تعیین نموده‏اند و روشن است‏که بدون پای نهادن و وارد شدن عملی به میدان تحمیل شده، نمی‏توان روند و اوضاع کنونی را در هم ریخت و پیروز از آن بدر آمد.

از نگاهی دیگر باید اذعان نمود که سرکوب و به بند کشیدن و اعدام‏های اخیر از زمره سیاست‏های یکی و دو روزه‏ی سران حکومت نیست و ادامه‏ی همان سیاست‏های روزهای آغازین است؛ روزهایی که انسان‏ها را به جرم آزادی و آزادی‏خواهی به مسلخ کشاندند تا بر آزادی و امنیت سرمایه خدشه‏ای وارد نگردد. بحث بگیر و به بندها و اعدام مخالفین و مبازین در ایران از تک نمونه‏ها هم گذشته و عمومیت یافته است. هر روزه است و به موازات آن‏ها اعتراضات و اعتصابات از جانب کارگران، زحمت‏کشان و مخالفین هم در ایران هر روزه شده است. مشاهده‏ی این روند یعنی هزینه‏گیری رژیم از مردم و مخالفین و معترضین و هم‏چنین هزینه پردازی از جانب مردم و مخالفین هم دائمی شده است.

این خصیصه، حیات سی ساله دارد و رژیم جمهوری اسلامی هم در داخل هم‏چنان دارد بر سیاست‏های سرکوب‏گرایانه‏ی خود تداوم می‏بخشد و دارد بر قربانی‏ها می‏افزاید. بی تردید مقابله و برون رفت از چنین وضعیتی در درون و بیرون، منوط به تصمیم متناسب و وفاداری و پای‏بندی به فعالیت‏های عملی منطبق بر قواعد و قوانین نوشته شده‏ی درونِ جامعه‏ی‏مان می‏باشد. چرا که رژیم جمهوری اسلامی بمانند هر رژیم ارتجاعی‏ای دامنه‏ی فعالیت‏های خود را علیه‏ی مردم و اپوزیسیون، صرفاً در درون تعریف ننموده است و آنرا به خارج از محیط خودی هم گسترش داده است. با این تفاصیل و در بستر چنین سیاست و تحرکات ضد انقلابی‏ای، نمی‏توان و صحیح هم نیست تا به فعالیت و تعرض اپوزیسیون سالم و انقلابی علیه‏ی دم و دستگاه‏های توطئه و سرکوب‏گر رژیم در خارج از کشور ایراد گرفت. به این دلیل روشن که رژیم جمهوری اسلامی به هیچ قوانین انسانی پای‏بند نیست و در این‏مدت و بر خلاف مبلغین و مدافعین سیاست‏های "نرم" و "آرام" نشان داده است‏که بر دوامی حکومت‏اش با توطئه، تزویر و با سرکوب مخالفین و آن‏هم در هر محیطی گره خورده است؛ نشان داده است به همت زور ضد انقلابی‏ست که پا بر جاست و به اثبات رسانده است‏که بدون استفاده‏ی روزانه‏ی آن هیچ است. واضح است‏که اتخاذ سیاست‏ها و تاکتیک‏های نرم و دفاع غیر فعال در مقابل تعرضات رژیم و آن‏هم در میادین متفاوت طبقاتی نمی‏تواند به نفع انقلاب و انقلابیون تمام شود. مقاومت و ایستادگی و برخورد عکس‏العملی متناسب با قانون‏مندی‏های حاکم بر جامعه‏ی‏مان بنوبه‏ی خود مبین پای‏بندی عمیق کمونیست‏ها به منافع‏ی محرومان است. چرا که این مناسبات و قانون را دشمن پای ریخته و نوشته است و دارد بر اساس آن عمل می‏کند و بنابراین در برابر چنین مناسبات و قوانین سرکوب‏گرایانه‏ای می‏بایست با تمام وجود ایستادگی نمود و به تبع از آن سیاست تعرض را پیشه‏ی خود ساخت تا زمانی‏که ریشه‏ی رژیم خشکانده شود.

به بیانی دیگر واضح است‏که اعتصاب و تحصن از زمره روش‏ها و اسلوب‏های مبارزاتی‏اند؛ امّا بخودی خود تضمین و تأمین کننده‏ی خواسته‏ها و مطالبات پایمال شده‏ی میلیون‏ها انسان محروم نیست. بدون شک زمانی این تحرکات و روش‏ها بازدهی و کارکردهای خود را بنمایش خواهد گذاشت که سازمان مدافع‏ی کارگران و زحمت‏کشان تعرض خود را به پایگاه‏های سرکوب‏گر رژیم سازمان دهد. سودمندی هر روش اعتراضی نرم و مسالمت آمیز در بستر چنین تاکتیک صحیح‏ای معنا می‏یابد. بدون پیوند این دو روش مبارزاتی و بدون پاسخ‏گوئی عملی به سیاست‏های تخریب کننده‏ی رژیم جمهوری اسلامی نمی‏توان اوضاع را تغییر داد و ماشین کُشنده‏ی نظام را از کار انداخت. این قانون و طبیعت دو منفعت متضاد طبقاتی‏ست. چاره و راه‏کار دیگری نیست. به این دلیل که یکی نافی دیگری‏ست. سرمایه تلاش‏اش در نابودی و به تاراج بُردن منافع‏ی سازندگان جوامع‏ی بشری‏ست و در مقابل کارگران و زحمت‏کشان هم خواهان نابودی استثمار کنندگان و سرکوب‏گراند. به تأخیر انداختن این پروسه و روند از جانب اپوزیسیون چیزی جز کلان‏تر نمودن خسران‏ها و ضرر و زیان‏های جنبش‏های اعتراضی نیست.

دیده‏ایم که در این‏مدت سرمایه با حامیان و مدافعین‏اش تقلاهای بسیار زیادی صورت داده اند تا اعتراضات و مبارزات مردمی را از مسیر صحیح خود باز دارند. به کار هر روزه‏ی‏شان تبدیل شده است و فریب‏کارانه دارند اعتصاب اخیر مردم کردستان را در پیوند با "جنبش سبز" توضیح می‏دهند و دارند تاکید می‏ورزند که "نباید اجازه‏ی هیچ نوع ماجراجوئی را در کردستان داد" – راه توده -، بدون این‏که بخواهند بر این نکته اشاره نمایند که نزدیکی و اشتراکِ منافع‏ی توده‏های ستم‏دیده‏ی کُرد با "جنبش سبز" در چیست و روشن سازند که اگر خلق کُرد در سال‏های نخستین حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی، سلاح بدست گرفت و در مقابل ارگان‏های تا بُن دندان مسلح ایستادگی نمود، صرفاً و صرفاً برای آزادی و آزادگی بوده است. این رژیم جمهوری اسلامی‏ست که بانی همه‏ی نابسامانی‏ها و خون و خونریزی در درون جامعه است و در این میان خلق کُرد بهمراه دیگر خلق‏های ستم‏دیده‏ی ایران حامی و مدافع‏ی رفع هرگونه خشونت و خون و خونریزی‏اند. این سرمایه و مدافعین نظام‏اند که جامعه را دارند در خلاف مسیر باطنی میلیون‏ها انسان محروم سمت‏و‏سو می‏دهند. مگر بی دلیل است‏که توده‏های ستم‏دیده کُرد در تقابل با سیاست‏ها و مطالبات "جنبش سبز" و رهبران آن به صف شده‏اند؟ بر خلاف مشاطه‏گران و حامیان سرمایه باید اذعان نمود که توده‏های ستم‏دیده‏ی کُرد عمیقاً و باطناً بر این باوراند که رهبران سبز از زمره آمران و عاملان سرکوب خلق کُرد به حساب می‏آیند و فراموش نکرده‏اند که چگونه این جانیان، خانه و کاشانه‏ی آنانرا بر سرشان خراب و هزاران خانواده‏ را داغدار نموده‏اند؛ از یاد نبُرده‏اند که چگونه موسویِ پرچم‏دار "جنبش سبز"، هزاران تن از فرزندان‏اش را به جرم "ضد انقلاب" و وابسته به "بیگانگان" به جوخه‏ی اعدام سپرد تا پرچم "اسلام ناب محمدی"‏اش بر زمین نی‏افتد.

در پرتوی چنین شناختی‏ست که خلق کُرد از همان آغاز شکل‏گیری "جنبش سبز" خط فاصل خود را با آن کشیده است و در عمل نشان داده است‏که منافع‏ی وی با منافع‏ی رهبران سبز از زمین تا آسمان است. واقعیت این است‏که رنگ سبز و رهیران آن با خواسته‏های دیرینه‏ی خلق ستم‏دیده‏ی کُرد، دشمنی دیرینه‏ای دارند و نمی‏توانند به عنوان یار و یاور آنان به حساب آیند. این جانیان و مدافعین قانون اساسی آن‏چنان جنایاتی در حق توده‏های ستم‏دیده‏ی کُرد مرتکب گردیده‏اند که آثار و نتایج مخرب آن بعد از گذشت دو دهه هم‏چنان دارد بر شانه‏های توده‏های محروم سنگینی می‏کند. کُشتار روستائیان بی‏دفاع و غیر مسلح "قارنا" و "قله‏تان" و غیره توسط ارگان‏های سرکوب‏گر رژیم جمهوری اسلامی از زمره وجشی‏گری رژیم جمهوری اسلامی در برابر "ماجراجویان" کردستان بوده است؛ "ماجراجوایانی" که صرفاً و صرفاً برای کسب مطالبات اولیه‏ای هم‏چون آزادی سرزمین و تکلم زبان مادری به پا خاسته بودند.

مسلم است‏که ترس و واهمه‏ی رژیم و همه‏ی مدافعین نظام سرمایه‏داری از بازگشت فضای کردستان به دهه‏ی اولیه‏ی حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی‏ست؛ دهه‏ای که خواب آرامش را از حاکمان و مدافعین قانون اساسی ربود و کُردستان را به سنگر انقلاب ضد امپریالیستی میهن‏مان تبدیل نمود. کُردستانی که رهبران سبز عزم خود را جزم نمودند تا "غائله"‏ی آنرا به یُمن سلاح و کُشت و کُشتار وحشیانه‏ی توده‏ها خاتمه دهند. حقیقتاً که نمی‏توان با گذشت زمان، چهره‏های واقعی "رهبران سبز" و هم‏چنین جنایات انجام شده در حول و حوش آنرا لاپوشانی نمود و آگاهانه بر روی آن‏ها خاک ریخت. کُردستان و خلق کُرد در هیچ زمانی با سرمایه و جناح‏های مغلوب دولنی از در سازش بر نیآمدند و همواره و بنابه سنن و پتانسیل مبارزاتی‏اش دست رد به سینه‏ی همه‏ی آنان زد. با این اوصاف هم جایگاه و نقش توده‏های ستم‏دیده‏ی کُرد در برابر اوضاع کنونی و هم ماهیت "جنبش سبز" و رهبران آن برای خلق کُرد روشن است و بیهوده سران سبز دارند این‏روزها و ریاکارانه برای زندانیان اعدام شده‏، اشک تمساح می‏ریزند و بیهوده هم مدافعین‏شان دارند اعتصاب اخیر کردستان را به "جنبش سبز" ربط می‏دهند. سبز پرچم و آرمان خود را دارد و بارها و بارها فریاد زده است‏که بدنبال برقراری جامعه، به دهه‏ی اوّلیه‏ی حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی‏ست؛ همان دهه‏ای که به عنوان یکی از سیاه‏ترین دهه‏ی رژیم جمهوری اسلامی به حساب می‏آید و هزاران تن از توده‏های ستم‏دیده‏ی کُرد را به کام مرگ کشاند و هزاران تن دیگر را آواره نمود.

 

لنیک مطلب

http://www.rahetudeh.com/rahetude/Sarmaghaleh-vasat/HTML/2010/mai/sarmaghaleh-267.html

 

+ نوشته شده در  شنبه یکم خرداد 1389ساعت   توسط شباهنگ راد |  نظر بدهید

__._,_.___
Recent Activity:
This is a non-political list.
MARKETPLACE

Stay on top of your group activity without leaving the page you're on - Get the Yahoo! Toolbar now.


Get great advice about dogs and cats. Visit the Dog & Cat Answers Center.


Hobbies & Activities Zone: Find others who share your passions! Explore new interests.

.

__,_._,___

هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ