کتاب های فارسی - آرشیو این وبلاگ در پایین صفحه قرار دارد

stat code

stat code

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۱, سه‌شنبه

[farsibooks] اعدام‏ها، ادامه‏ی سیاست رژیم جمهوری اسلامی!

 

http://triboonshoma.blogfa.com/post-371.aspx

بار دیگر رژیم جمهوری اسلامی طناب دار را بر گردن تعدادی از مخالفین خود انداخت و جان پنج تن دیگر - فرزاد کمانگر، علی حیدریان، فرهاد وکیلی، شیرین علم‏هولی و مهدی اسلامیان - را گرفت. اعدام کمونیست‏ها، مبارزین و مخالفین از زمان حاکمیت سران حکومت به یک روز و دو روز خلاصه نمی‏گردد. همه‏ی سال‏ها و ماه‏ها و روزها، فرزندان محروم‏ترین اقشار جامعه به بهانه‏های متفاوت به زیر تیغ جلادان رفته‏اند تا سرمایه‏داران با خاطری آسوده به حیات ننگین خویش ادامه دهند. این جانیان چهره‏ی ایران و کانون گرم خانواده‏ها را ماتم‏زده نموده‏اند و دارند هر روز بر سیه روزی آن‏ها می‏افزایند. این چه جامعه‏ای‏ست که برای مردم ساخته‏اند؛ این چه رژیمی‏ست که حیات انسانی این‏گونه دارد تلف می‏شود و به هدر می‏رود. مرگ و نابودی مدافعین مردم و مخالفین دارد توسط سران حکومت بسیار آسان انجام می‏گیرد و جان آدمی در چنین نظام‏هایی کمترین ارزشی ندارد. سران حکومت در عمل و بارها و بارها نشان داده‏اند که پایداری حکومت‏شان با شکنجه و سرکوب و اعدام‏ها گره خورده است؛ نشان داده‏اند که معنای آزادی چیزی جز تسلیم و کرنش در مقابل جانیان بشریت و پذیرش فقر و محنت و بدبختی هر چه بیشتر نیست.

واضح است‏که اعدام‏ها در ایران قابل شمار نیست و سران حکومت در پرونده‏ی خود هزاران جنایت و کُشت و کُشتار کارگران، زحمت‏کشان، زنان، دانشجویان و اقشار محروم را بایگانی نموده‏اند. انتظار دیگری از آنان نیست. چرا که جمهوری اسلامی یعنی جنگ و جنایت؛ یعنی به یغما بُردن دسترنج و تتمه‏های کارگران و زحمت‏کشان؛ یعنی سرکوب ممتد مخالفین و مدافعین حقوق انسانی. با این زبان تولد یافت و با این زبان به میدان آمد و با هیچ زبانی به غیر از زبان سرکوب آشنا نیست. پایه‏های حاکمیت و خشت خود را با شکنجه و اعدام پی ریخته است و دارد هر روزه با آن جان تازه‏ای می‏گیرد. می‏زند و می‏کُشد تا پا بر جا بماند. خشونتِ ذاتی جمهوری اسلامی ناشی از هویت پذیرائی‏اش می‏باشد و شناسنامه‏ی سران حکومت بدون انجام آن و بدون بر افراشتن روزانه‏ی دار و شکنجه بی اعتبار است و بی تردیداز قلم خواهند افتاد.

روزهای تلخ و اعدام‏های دسته‏جمعی بهترین فرزندان توده‏های محروم توسط جلادان و شکنجه‏گران رژیم جمهوری اسلامی در درون زندان‏های مخوف و در دهه‏های متفاوت فراموش نشدنی‏ست. براستی که سئوال این است جرم هزاران کمونیست، مبارز و مخالفین و اعدام شدگان اخیر چه بوده است؟ اینان مولد کدام شرایط بوده و می‏باشند؟ آیا آزاد زیستن حق ابتدائی انسان‏ها نیست و در این میان کدامین آرمان‏ها، سد راه پیشرفت بشریت و قطع آگاهی‏های درون جامعه است؟ چه کسانی آمر و عامل کُشت و کُشتاراند؟ به غیر از این است‏که قدرت‏مداران جهانی و رژیم‏های سرکوب‏گر و وابسته‏ای هم‏چون رژیم جمهوری اسلامی بانی تباهی زندگی اولیه‏ی انسانی و گسترش فقر و نکبت در جامعه‏اند؟ به غیر از این است‏که زندگی در جوامع‏ی امروزی چیزی جز مشاهده‏ی روزانه‏ی فقر و بدبختی و جنگ و خون و خونریزی نیست؟ به غیر از این است‏که این سرمایه‏داران و سران رژیم جمهوری اسلامی‏اند که این شرایط و زندگی نکبت‏بار را به میلیون انسان محروم تحمیل نموده‏اند؟ به غیر از این است‏که قدرت جمهوری اسلامی با سرکوب تعریف گردیده است و بدون ارتکاب جنایات قادر به حکم‏رانی نیست؟ 

این رژیم، معرف خون و خونریزی‏ست و واضح است‏که اوضاع و روند کنونی ادامه خواهد یافت و تا زمانی‏که رژیم جمهوری اسلامی بعنوان رژیم هار و افسار گسیخته بر سر کار است، بساط اعدام‏ها پا بر جا خواهد بود. چرا که بدون آن بی معناست و بدون آن هویت خود را از دست خواهد داد. واضح است تا زمانی‏که حیات سرمایه در پهنه‏ی ایران لنگر انداخته است، اعدام‏ها و شکنجه‏ی وحشیانه‏ی توده‏های محروم و فرزندان‏شان هم‏چون هیولائی سهمیگن بر فضای جامعه‏ی‏مان سنگینی خواهد کرد. واضح است‏که با وجود این عناصر، ماشین سرکوب رژیم از شتاب خود باز نخواهد ایستاد و هم‏اکنون و تعداد دیگری - بنابه خودِ خبرگزاری‏های رژیم - به مرگ محکوم گردیده‏اند و در صف اعدام‏اند. همه‏ی این‏کارها دارد در نظامی صورت می‏گیرد که بالاترین مقام آن وقیحانه دارد خبر از "بالاترین آزادی‏ها در ایران" را می‏دهد. آزادی‏ای که کمترین قرابتی با آرمان‏های اولیه‏ی انسانی ندارد. به دلیل این‏که عده‏ای سودجو و منفور و آن‏هم به پاس سلاح و تجهیزات نظامی بر اریکه‏ی قدرت تکیه زده‏اند و دارند قلب انسان‏های آزاده و مخالفین را در درون سینه‏های‏شان حبس می‏کنند.  

این تصویر حقیقی چندین دهه‏ی جامعه‏ی‏مان می‏باشد و بالطبع با وجود رژیم جمهوی اسلامی چشم‏اندازی در تغییر چنین روندی متصور نیست. شکی در آن نیست که چرخه‏ی زمانه همواره و دائماً نمی‏تواند بر اساس امیال و خواسته‏های سران حکومت به گردش در آید و واضح است‏که روزی این جانیان تأوان تمامی کرده‏های‏شان را باز پس خواهند داد. واضح است‏که این حرکت و روند یعنی بزیر کشیدن حاکمیت آنان و باز پس‏گیری تمامی اعمال کثیف‏شان از سوی انقلاب و انقلابیون را با هیچ توصیه‏ی "انسانی" باز داشت. حقیقتاً جنایاتی که سران حکومت در حق محروم‏ترین اقشار جامعه مرتکب گردیده‏اند، نه فراموش شدنی‏اند و نه قابل بخشش. بالطبع پاسخ چنین اعمالی چیزی جز برخورد مقابله‏ای و سازمانیافته از جانب مدافعین منافع‏ی کارگران و زحمت‏کشان نیست. زور دولتی، سی سالی‏ست که دارد سازمانیافته عمل می‏کند و دارد طناب دار را بر در هر خانه‏ای می‏برد و زندگی خانواده‏ها را به تباهی کامل می‏کشاند. همین چند روز قبل بود که این رژیم بیش از پنجاه تن از افغانی‏ها را به بهانه‏های متفاوت از دم تیغ گذراند. انسانی‏هایی که قربانی مناسبات گندیده‏ی نظام‏های امپریالیستی‏اند و بمنظور امرار معاش و زندگی مجبور به ترک خانه و کاشانه‏ی‏شان خود گردیده‏اند؛ انسانی‏هایی که از کمترین حقوق در جامعه‏ی ایران برخورداراند و دارند به شدیدترین شکل ممکنه مورد استثمار، سرکوب، توهین و تحقیر قرار می‏گیرند.

این بساط باید خاتمه یابد و زنجیرهای آنرا با سازماندهی مدبرانه و با تعرض عملی به ارگان‏های سرکوب‏گر نظام، از هم گسست. شکی در آن نیست که بدون تغییر معادله و روند تاکنونی، طناب دار و بگیر و به بندهای جمهوری اسلامی بر دوام خواهد ماند و جان انسان‏های دیگری را خواهد گرفت. اعتراض حقیقی و ثمربخش در اتخاذ سیاست‏ها و تاکتیک‏های متناسب با واقعیات درونی رژیم جمهوری اسلامی نهفته می‏باشد. به دلیل اینکه این رژیم راهِ هرگونه گفتمان و دیالوگ اولیه را بسته است و بنابر این تنها با زبان تعریف و تثبیت شده‏ی وی می‏توان به میدان آمد و از حق و حقوق اولیه‏ی محروم‏ترین اقشار جامعه دفاع نمود. در یک کلام باید گفت که خلاف آن پاسخ‏گو نیست و هزینه‏پرداز است.

 

+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و یکم اردیبهشت 1389ساعت   توسط شباهنگ راد |  نظر بدهید

بار دیگر رژیم جمهوری اسلامی طناب دار را بر گردن تعدادی از مخالفین خود انداخت و جان پنج تن دیگر - فرزاد کمانگر، علی حیدریان، فرهاد وکیلی، شیرین علم‏هولی و مهدی اسلامیان - را گرفت. اعدام کمونیست‏ها، مبارزین و مخالفین از زمان حاکمیت سران حکومت به یک روز و دو روز خلاصه نمی‏گردد. همه‏ی سال‏ها و ماه‏ها و روزها، فرزندان محروم‏ترین اقشار جامعه به بهانه‏های متفاوت به زیر تیغ جلادان رفته‏اند تا سرمایه‏داران با خاطری آسوده به حیات ننگین خویش ادامه دهند. این جانیان چهره‏ی ایران و کانون گرم خانواده‏ها را ماتم‏زده نموده‏اند و دارند هر روز بر سیه روزی آن‏ها می‏افزایند. این چه جامعه‏ای‏ست که برای مردم ساخته‏اند؛ این چه رژیمی‏ست که حیات انسانی این‏گونه دارد تلف می‏شود و به هدر می‏رود. مرگ و نابودی مدافعین مردم و مخالفین دارد توسط سران حکومت بسیار آسان انجام می‏گیرد و جان آدمی در چنین نظام‏هایی کمترین ارزشی ندارد. سران حکومت در عمل و بارها و بارها نشان داده‏اند که پایداری حکومت‏شان با شکنجه و سرکوب و اعدام‏ها گره خورده است؛ نشان داده‏اند که معنای آزادی چیزی جز تسلیم و کرنش در مقابل جانیان بشریت و پذیرش فقر و محنت و بدبختی هر چه بیشتر نیست.

واضح است‏که اعدام‏ها در ایران قابل شمار نیست و سران حکومت در پرونده‏ی خود هزاران جنایت و کُشت و کُشتار کارگران، زحمت‏کشان، زنان، دانشجویان و اقشار محروم را بایگانی نموده‏اند. انتظار دیگری از آنان نیست. چرا که جمهوری اسلامی یعنی جنگ و جنایت؛ یعنی به یغما بُردن دسترنج و تتمه‏های کارگران و زحمت‏کشان؛ یعنی سرکوب ممتد مخالفین و مدافعین حقوق انسانی. با این زبان تولد یافت و با این زبان به میدان آمد و با هیچ زبانی به غیر از زبان سرکوب آشنا نیست. پایه‏های حاکمیت و خشت خود را با شکنجه و اعدام پی ریخته است و دارد هر روزه با آن جان تازه‏ای می‏گیرد. می‏زند و می‏کُشد تا پا بر جا بماند. خشونتِ ذاتی جمهوری اسلامی ناشی از هویت پذیرائی‏اش می‏باشد و شناسنامه‏ی سران حکومت بدون انجام آن و بدون بر افراشتن روزانه‏ی دار و شکنجه بی اعتبار است و بی تردیداز قلم خواهند افتاد.

روزهای تلخ و اعدام‏های دسته‏جمعی بهترین فرزندان توده‏های محروم توسط جلادان و شکنجه‏گران رژیم جمهوری اسلامی در درون زندان‏های مخوف و در دهه‏های متفاوت فراموش نشدنی‏ست. براستی که سئوال این است جرم هزاران کمونیست، مبارز و مخالفین و اعدام شدگان اخیر چه بوده است؟ اینان مولد کدام شرایط بوده و می‏باشند؟ آیا آزاد زیستن حق ابتدائی انسان‏ها نیست و در این میان کدامین آرمان‏ها، سد راه پیشرفت بشریت و قطع آگاهی‏های درون جامعه است؟ چه کسانی آمر و عامل کُشت و کُشتاراند؟ به غیر از این است‏که قدرت‏مداران جهانی و رژیم‏های سرکوب‏گر و وابسته‏ای هم‏چون رژیم جمهوری اسلامی بانی تباهی زندگی اولیه‏ی انسانی و گسترش فقر و نکبت در جامعه‏اند؟ به غیر از این است‏که زندگی در جوامع‏ی امروزی چیزی جز مشاهده‏ی روزانه‏ی فقر و بدبختی و جنگ و خون و خونریزی نیست؟ به غیر از این است‏که این سرمایه‏داران و سران رژیم جمهوری اسلامی‏اند که این شرایط و زندگی نکبت‏بار را به میلیون انسان محروم تحمیل نموده‏اند؟ به غیر از این است‏که قدرت جمهوری اسلامی با سرکوب تعریف گردیده است و بدون ارتکاب جنایات قادر به حکم‏رانی نیست؟ 

این رژیم، معرف خون و خونریزی‏ست و واضح است‏که اوضاع و روند کنونی ادامه خواهد یافت و تا زمانی‏که رژیم جمهوری اسلامی بعنوان رژیم هار و افسار گسیخته بر سر کار است، بساط اعدام‏ها پا بر جا خواهد بود. چرا که بدون آن بی معناست و بدون آن هویت خود را از دست خواهد داد. واضح است تا زمانی‏که حیات سرمایه در پهنه‏ی ایران لنگر انداخته است، اعدام‏ها و شکنجه‏ی وحشیانه‏ی توده‏های محروم و فرزندان‏شان هم‏چون هیولائی سهمیگن بر فضای جامعه‏ی‏مان سنگینی خواهد کرد. واضح است‏که با وجود این عناصر، ماشین سرکوب رژیم از شتاب خود باز نخواهد ایستاد و هم‏اکنون و تعداد دیگری - بنابه خودِ خبرگزاری‏های رژیم - به مرگ محکوم گردیده‏اند و در صف اعدام‏اند. همه‏ی این‏کارها دارد در نظامی صورت می‏گیرد که بالاترین مقام آن وقیحانه دارد خبر از "بالاترین آزادی‏ها در ایران" را می‏دهد. آزادی‏ای که کمترین قرابتی با آرمان‏های اولیه‏ی انسانی ندارد. به دلیل این‏که عده‏ای سودجو و منفور و آن‏هم به پاس سلاح و تجهیزات نظامی بر اریکه‏ی قدرت تکیه زده‏اند و دارند قلب انسان‏های آزاده و مخالفین را در درون سینه‏های‏شان حبس می‏کنند.  

این تصویر حقیقی چندین دهه‏ی جامعه‏ی‏مان می‏باشد و بالطبع با وجود رژیم جمهوی اسلامی چشم‏اندازی در تغییر چنین روندی متصور نیست. شکی در آن نیست که چرخه‏ی زمانه همواره و دائماً نمی‏تواند بر اساس امیال و خواسته‏های سران حکومت به گردش در آید و واضح است‏که روزی این جانیان تأوان تمامی کرده‏های‏شان را باز پس خواهند داد. واضح است‏که این حرکت و روند یعنی بزیر کشیدن حاکمیت آنان و باز پس‏گیری تمامی اعمال کثیف‏شان از سوی انقلاب و انقلابیون را با هیچ توصیه‏ی "انسانی" باز داشت. حقیقتاً جنایاتی که سران حکومت در حق محروم‏ترین اقشار جامعه مرتکب گردیده‏اند، نه فراموش شدنی‏اند و نه قابل بخشش. بالطبع پاسخ چنین اعمالی چیزی جز برخورد مقابله‏ای و سازمانیافته از جانب مدافعین منافع‏ی کارگران و زحمت‏کشان نیست. زور دولتی، سی سالی‏ست که دارد سازمانیافته عمل می‏کند و دارد طناب دار را بر در هر خانه‏ای می‏برد و زندگی خانواده‏ها را به تباهی کامل می‏کشاند. همین چند روز قبل بود که این رژیم بیش از پنجاه تن از افغانی‏ها را به بهانه‏های متفاوت از دم تیغ گذراند. انسانی‏هایی که قربانی مناسبات گندیده‏ی نظام‏های امپریالیستی‏اند و بمنظور امرار معاش و زندگی مجبور به ترک خانه و کاشانه‏ی‏شان خود گردیده‏اند؛ انسانی‏هایی که از کمترین حقوق در جامعه‏ی ایران برخورداراند و دارند به شدیدترین شکل ممکنه مورد استثمار، سرکوب، توهین و تحقیر قرار می‏گیرند.

این بساط باید خاتمه یابد و زنجیرهای آنرا با سازماندهی مدبرانه و با تعرض عملی به ارگان‏های سرکوب‏گر نظام، از هم گسست. شکی در آن نیست که بدون تغییر معادله و روند تاکنونی، طناب دار و بگیر و به بندهای جمهوری اسلامی بر دوام خواهد ماند و جان انسان‏های دیگری را خواهد گرفت. اعتراض حقیقی و ثمربخش در اتخاذ سیاست‏ها و تاکتیک‏های متناسب با واقعیات درونی رژیم جمهوری اسلامی نهفته می‏باشد. به دلیل اینکه این رژیم راهِ هرگونه گفتمان و دیالوگ اولیه را بسته است و بنابر این تنها با زبان تعریف و تثبیت شده‏ی وی می‏توان به میدان آمد و از حق و حقوق اولیه‏ی محروم‏ترین اقشار جامعه دفاع نمود. در یک کلام باید گفت که خلاف آن پاسخ‏گو نیست و هزینه‏پرداز است.

 

+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و یکم اردیبهشت 1389ساعت   توسط شباهنگ راد |  نظر بدهید

__._,_.___
Recent Activity:
This is a non-political list.
MARKETPLACE

Stay on top of your group activity without leaving the page you're on - Get the Yahoo! Toolbar now.


Get great advice about dogs and cats. Visit the Dog & Cat Answers Center.


Hobbies & Activities Zone: Find others who share your passions! Explore new interests.

.

__,_._,___

هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ