--
چند وقتیه که بعضی ازمطبوعات ایران که خط فکری کاملاًمشخصی دارن ، یادشون افتاده که من در فرانسه هستم و مطالب تکراری همدیگه رو ، در سایت هاشون به عنوان خبر مطرح میکنن اونم در مملکتی که کوچه ها و پس کوچه ها و مردمش این روزها خبر سازترین های دنیاشدن، اینقدر که جایی برای سیاستمداراش هم باقی نذاشتن چه برسه به چهار تا هنرمند مهاجر که یکیشون هم من باشم. دوستی امروز برام اینها رو فرستاده.
http://parcham.
http://rajanews.
http://www.tabnak.
http://www.khabaron
http://www.jahannew
و حالا می خوام حتمن اینجا چند نکته ای رو بنویسم.
آقایون، اساتید، حضرات ؛
حتماً یادتون هست که من ، شبنم طلوعی ، که از جشنواره ی بین المللی تئاترفجر در کشور جمهوری اسلامی ایران از همون سال دوم کارم تا آخرین سال کارم پنج بار برنده ی جایزه های بهترین بازیگری ، متن و کارگردانی شدم، (یعنی برگزیده ی هیئت داورانی شدم که زیر مجموعه ی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بوده ) ، فقط چهار ساله که از ایران اومدم بیرون. از ایران اومدم بیرون چون به دلیل راست گوییم ممنوع الکار شدم. ممنوع الکار شدم چون وقتی فرم حراست تلویزیون به من داده شد به جای اینکه اطلاعات دروغ بدم و در خلوت طور دیگری زندگی کنم ، راست و صادقانه در برابر سوال نماینده ی قانونی دولت کشورم جواب دادم که بهایی هستم. بعد از اون قصه های مفصل حراست رفتن ها و نامه نوشتن ها و ... شروع شد که تو حالا بیا و مسلمان شو و یا به دروغ بنویس که مسلمانی و حتی به اینجا رسید که شفاهی بگو .آخه چرا؟؟ من که تمام بچگیم رو در کنار عبادت های مادر بزرگ مسلمانم و صدای اذان مسجد الجواد بزرگ شدم ، یاد گرفتم که ایمان با کلاه برداری جور در نمیاد. و افتخار میکنم به اینکه از تمام درس های زندگی که هیچوقت براشون گیرنده ی خوبی نبودم این یکی رو خوب یاد گرفتم.
نوشتید که : شبنم طلوعی نیز بعد خروج از کشور به دلیل ممنوع التصویر شدنش در ایران مصاحبههای زیادی را علیه نظام جمهوری اسلامی انجام داده و اخیرا در فیلم ضدایرانی «زنان بدون مردان» ساخته شیرین نشاط بازی کرده است.
شما شاید نمیدونید ، اما اونهایی که به حذف من و امثال من تصمیم گرفتند، خوب میدونن که اگه من ممنوع الکار نشده بودم مثل همه ی ایرانی هایی که با هر باور و مذهبی دلشون میخواد توی ایران باشن ، از ایران بیرون نمی اومدم. کدوم مخالفت با ... و کدوم عامل تئوری مده آ ... که شما آگاهانه یا ناآگاهانه مینویسید به امید باور مخاطب؟ وقتی اومدم فرانسه یک مصاحبه مفصل کردم که توی اون هم چیزی نگفتم جز واقعیت .از من سوال شد که چرا اینجام و من جواب دادم که چون ممنوع الکار شدم. مفصلش رو میتونید توی این لینک بخونید. و بعد از اون هم هر بار که گفتگویی بودم حتماً گفتم که "مجبور شدم" که از ایران بیام بیرون. مگه غیر از اینه؟ نمی خواین که بگین ممکنه یه بازیگر دلش بخواد که بیاد بیرون ؛ با ریشه هاش و کارش قطع رابطه کنه و تو ی غربت زندگی کنه ؟ اصلا" کار و ارتزاق به کنار ، من هم مثل خیلی ها تمام فامیلم و دوستان ودل و عشق وخاطراتم توی ایران موندن و به تبع هیچ حکمی ، یا قضاوت مخربی ، برام کم اهمیت نمیشن.
و اما نمی فهمم راست گفتن چرا تبدیل میشه به حرف زدن علیه جمهوری اسلامی؟ مگه خدایی نکرده جمهوری اسلامی با راست گویی مسئله داره؟! من اتفاقا" به همین دلیل بهایی بودن ، نه فعال سیاسی هستم نه جانبدار هیچ حزبی . اگر هم در فستیوال ونیز سبز میپوشم نه به طرفداری از فلانی بر علیه بیساری ، که برای همدلی با همون آدمهای گمنامیه که میگم از من و شما هم خبر سازترن و هم با ارزش ترن و هیچ دوری و مرزی نمیتونه عشق من رو بهشون کم کنه. شما رو نمیدونم ، اما من وقتی کسی در هر جای دنیا بابت باور و عقیده و سوالاش آزار میبینه ، رنج میکشم، و متاسفانه این روزها خبر های بد ی از نقض حقوق انسانی ازکشور من و شما میاد .من از شنیدن خبر های تلخ این روزها نفسم بند میاد و وقتی به همه ی مادرهایی فکر میکنم که هر روز با جگرگوشه هاشون با دلهره خداحافظی میکنن ، مادرهایی که از قضا بیشترشون همدینم هم نیستن ، نمی تونم تظاهر کنم به بی تفاوتی و بجاش ازارتفاع برج ایفل بگم.
نوشتید : در این تئاتر "زهرا امیرابراهیمی" بازیگر جنجالی سریال نرگس بدون حجاب اسلامی، به همراه شبنم طلوعی(که بهایی است) به ایفای نقش پرداخته و در این موج ضدایرانی مشارکت کردهاند.
به خدا قسم که زشته این توهم افشاگری، برای حرفه ی شما. امروز در سال 2009 با این همه امکان اطلاع رسانی چی مونده در مورد مسائل ابتدایی آدم هایی مثل ما که کسی بخواد افشاش کنه ؟ اعلام میکنید که من بهایی ام، خب مگه این چیز تازه ایه؟ و تازه باشم؟ بهایی ، مسیحی ، یهودی ، زرتشتی ، سنی ، شیعه ، بی دین ، بودایی، اگه جنایتی نکردیم ، چه خوب که همه یه ملیت داریم . نوشتید که ما هنرمند ها در موج ضد ایرانی شرکت کردیم... کدوم موج ضد ایرانی؟ یک نمایشنامه نویس شریف و خوش سابقه ی مقیم ایران متنی داشته و با بازیگر هایی که یه روزی همکاراش بودن اومده نمایش خوانی برگزار کرده. بگید به اهل فن این نمایشنامه رو بخونن ، ببینن این کار ضد ایرانیه؟؟ استناد کردید به گزارش وی او ای از کار ما، که من هم روی فیس بوک دیدم و پنجاه بار دیدم که ببینم کجاش داره میگه که ضد ایرانیه و پیدا نکردم. مگه اینکه نفس توجه وی او ای به هر چیزی اون رو برای شما ضد ایرانی میکنه که اون واقعا" دیگه از آگاهی آدمهایی مثل من خیلی فراتره و بحث مفصل تری میخواد از نوع میز گرد های صدا و سیمایی و نتایج آن چنانی شون. ولی فکر کنم نویسنده میتونه بابت تهمتی که دارید به کارش میزنید رسماً شاکی بشه . و بعد از همه با نمک تر این که اشاره مبکنید به فیلم ضد ایرانی شیرین نشاط! زشته این اشاعه ی نا آگاهی ها برای سایت ها تون ! فیلم رو گیر بیارید و ببینید ، و بعد متوجه بشید که با توجه به فضای ضد آمریکایی و ضد پهلوی اش، به راحتی و با مجوز همین ارشاد امروزی ، میتونه درهمین سینماهای جموری اسلامی ایران اکران بشه. البته اگه کسی برای موی سر خانمها با کامپیوتر تمهیدی پیدا کنه!
دوستان روزنامه نگار
من هم وطن شمام، به همون اندازه که اون بازیگری که با سرک کشیدن به زندگی خصوصیش یا حتی بگیریم سهل انگاری خودش ( اگه اصلا" راست باشه تمام اون هیاهو) ، رگ حیاط حرفه ایش رو مثل آب خوردن قطع کردن، اونم تو جامعه ای که به دلیل زندگی دو گانه ، تو به فرمایان پنهان کار پلید، خیلی خیلی زیاد تر از اونهایی هستن که برچسب گناهکار بودن میخوردن. من عاشق ایرانم چون ایمان دارم که سرزمینی مقدسه ، پسر من اولین کلمه ای که میگه ، کلمه ی زیبای فارسیه و میدونم که دویدن های فرداش توی خاک ایران خواهد بود. دشمن ایران ، من یا زهرا امیر ابراهیمی و یا دانشجوی مقیم پاریس که از دیدن جنازه ی دوستش توی خیابونها بی تاب میشه و دیگه نمیتونه سکوت کنه نیست. دشمن ، اون تفکریه که میخواد این بازی حذف کردن ها تا ابد ادامه داشته باشه.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر