هدیه جنگل
شب با سکوت وساحره رقص کنان برجزیره ثبات خیمه زده است ملیجکان و شب پرستان هزار برگ سفید را ملوث می سازند وچلچراغ ها را بر نفس های خفته آذین می بندند طول شب بی پایان است و سایه ترس گسترده گزمه وعسس نفس کش می طلبد و موریانه ها بجای تخت وتاج تن خسته کارگران را می جوند ناگاه تندری می تپد وحجاب شب را می درد جنگل نغمه رود سر می دهد خارو خس را در می نوردد وصاعقه خرمن های عشق را فروزان می سازد ستارگان از فراز سیاهکل سربرون می آورند وسازمان عشق را به کودکان پاپتی(فردا) هدیه می دهند
محمود خلیلی بهمن ماه 1386 |
__._,_.___
This is a non-political list.
MARKETPLACE
.
__,_._,___
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر