کتاب های فارسی - آرشیو این وبلاگ در پایین صفحه قرار دارد

stat code

stat code

۱۳۸۸ آذر ۸, یکشنبه

Re: [farsibooks] وعده سر خرمن

 

واقعا فکر میکنید اگر بجای احمدی نژاد موسوی همکارش نشسته بود فرقی در موضوع داشت؟ هر دوی این ها رژیمشان رژیم منفور سرکوبگر جنایت پیشه جمهوری اسلامی نوکر امپریالیسم است ، همان رژیمی که برای منابع امپریالیستها هزاران مخالف رژیم را در زندانهای سراسر کشور در سالهای 60 و 67 قتل عام کرد، همان سالهایی که موسوی شما نخست وزیر آن کشتارها بود و احمدی نژاد تیرخلاص زن به زندانیان اعدام شده بود

آآآآآآآآآآآآآآآآآآآ..... حالا متوجه شدم!!! بله بله!! حق دارید!! ارتقاع درجه هم باشد باید نخست وزیر کشتارزندانیان سیاسی در دهه شصت " رئیس جمهور" شود و نه تیرخلاص زن به زندانیان سیاسی اعدام و تیرباران شده دردهه شصت!!ا

اما چه میشود کرد!! وعده سرخرمن " امپریالیستها" ست! تصمیم شان برای رئیس جمهورشدن موسوی شما یک "43" سالی طول میکشد! البته واضع و مسلم است که تا آنموقع هم سیل خروشان خشم محرومان و کارگران هم تیرخلاص زن و هم نخست وزیر کشتارها را همراه با سایر ارازل و اوباش جنایتکار رژیم باخود خواهد برد و به قعر چاه " امام زمان" پرتاب میکند

--- On Sun, 11/29/09, behzad norbakht <behset45@yahoo.com> wrote:


From: behzad norbakht <behset45@yahoo.com>
Subject: [farsibooks] وعده سر خرمن
To: "farsi group" <farsibooks@yahoogroups.com>
Date: Sunday, November 29, 2009, 9:32 PM

 

وعده سر خرمن

یک روز احمدی نژاد با لباس مبدل رفته بود برای دیدار از مناطق محروم. یک پسر بچه کوچولو رو دید که داره با پای برهنه راه می ره. بهش گفت: پسرم! به امید خدا کلاس چندمی؟ پسر پابرهنه گفت: به امید خدا هنوز مدرسه نمی رم. احمدی نژاد گفت: پس به امید خدا چی کار می کنی؟ پسرپابرهنه گفت: به امید خدا ننه و بابام مردن و من کارگر هستم. احمدی نژاد بهش گفت: پس چرا کفش نپوشیدی؟ پسر پابرهنه گفت: چون کفش ندارم. احمدی نژاد خیلی ناراحت شد و شروع کرد به گریه کردن تا عکاس ها ازش چند تا عکس بگیرن و به پسر گفت: من بهت قول می دم وقتی رفتم تهران برات یک کفش بفرستم. پسرپابرهنه گفت: تو چی کاره هستی که می خوای برای من کفش بخری و بفرستی؟ احمدی نژاد گفت: من احمدی نژاد هستم و رئیس جمهور ایرانم. پسر گفت: پس احمدی نژاد توئی؟ احمدی نژاد با خوشحالی گفت: پس منو شناختی، حالا بگو شماره پات چنده که برات از تهران کفش بفرستم. پسر گفت: شماره پای من 43 است. احمدی نژاد گفت: ولی کفش شماره 43 که برای تو خیلی بزرگه؟ پسر گفت: تا موقعی که تو به وعده ات عمل کنی و کفش رو بفرستی شماره پای من 43 می شه.

 



__._,_.___
This is a non-political list.
.

__,_._,___

هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ