سازمان ملل متحد،حزب توده،باندِ فرخ نگهدار- علی کشتگر
سازمان"راه کارگر"،جمهوری خواهان،سلطنت طلبان،سایت روشنگری(وابسته به سازمان"راه کارگر")جمشیدامیری سخنگوی جبهه متحد بلوچستان؛این نیروهای شبه روشنفکرو کم مایه، در بیانیه های جداگانه،مقاومت مسلحانه دربلوچستان را محکوم کردند
آیا فرقی بین مقاومت مسلحانه ومبارزه مسلحانه هست؟
این سوالی است که همه ما با آن درگیرهستیم وبه گمان من جواب درستی برای آن
نیافته ایم.ما بلوچ ها اعتقاد به مبارزه مسالمت آمیزبرای رسیدن به حقوق خود داریم و تا حد امکان ازاصول آن نیز پیروی کرده ایم ومی کنیم. زیرا پیروی ازاصول مبارزه
مسالمت آمیزمنطقی ترین راه حصول حقوق سیاسی- اجتماعی است
مسلمانان بوسني و ھرزگووين در سالھاى ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۳ نيز از اين اصل پيروى کردند٬ و به مدت ۳ سال قربانى سربھاى ناسيوناليست شدند٬ تا جايى که نزديک به دويست ھزار نفر از مردم بوسنى بدست جلادان ناسيوناليست سرب قتل عام شدند و اتحاديه اروپا و امريکا به تحريم تسليحاتى مردم بوسنى ادامه داد٬ وقتى که اتحاديه اروپا و امريکا دست از تحريم تسليحاتى مردم بوسنى برداشت ديگر خيلى براى قربانيان اين جنگ جھنمى دير شده بود ولى مردم بوسنى با امکانات تسليحاتى اندکى که داشتند توانستند جلوى قتل عام صدھا ھزار انسان ديگر را بگيرند.
مسلمانان بوسنى به مبارزه مسلحانه روى نياورده بودند که يک ديکتاتور را براندازند بلکه از جان خود دفاع ميکردند و کسى نميتوانست آنھا را تروريست بخواند چونکه مبارزه مسلحانه نميکردند بلکه مسلحانه از مردم خود در مقابل ھجوم و حمله ناسيوناليستھاى سرب دفاع ميکردند. بنابر اين براى جھان و سازمان ملل متحد منطقى بود که حق دفاع مسلحانه مردم بوسنى را به رسميت بشناسند.
ما بلوچھا در ايران سرنوشت مشابھى با مسلمانان بوسنى داريم٬ ما به ايران حمله نميکينيم و نکرده ايم بلکه تشيع٬ امامت و امت به مردم بلوچ يورش آورده است که بنياد بلوچ و مذھب سنى را در بلوچستان از بيخ بکند.
ما مردمى صلح طلب٬ قانع به آنچه که درايم و دور از دغدغه ھاى سياسى ھستيم٬ اين رژيم ملايان امام زمان است که به خانه و مسجد ما ھجوم آورده است٬ اين سربازان گمنام امامت و امام زمان ھستند که جوانان بلوچ مارا به جوخه اعدام و چوبه دار ميفرستند.
اين شياطين ولى فقيه ھستند که کودکان بلوچ را به رگبار مسلسل مي بندند٬ اين مأموران ولي فقيھ ھستند که کشتن بلوچھا را مصلحت نظام ميدانند. ھر انسانى حق دارد از خانه خود٬ زندگى خود٬ از خانواده خود٬ از سرزمين خود دفاع کند٬ چه اين دفاع مسلحانه باشد يا مسالمت آميز. قانونھاى جنايى غربى اعم از آمريکا و اروپا به شھروندان خودشان حق دفاع مسلحانه را ميدھند٬ به عنوان مٽال در آمريکا اگر به منزک کسى تجاوز شود٬ صاحب خانه حق دارد که مھاجم را به رگبار ببندد و محاکمه نيز نشود.
براى دفاع از حقوق شھروندان است که در آمريکا شھروندان اجازه حمل سلاح دارند. اين نوع دفاع٬ مبارزه مسلحانه ارزيابى نميشود. آمريکا و اروپا به خود اجازه ميدھند که تروريستھا را در ھر کجاى دنيا که باشند نابود کنند٬ چرا؟
براى اينکه از کشور خود٬ شھروند خود و از خانواده خود دفاع کنند. پس چرا بلوچ اجازه دفاع از سرزمين٬ شھروند و خانواده خود را نداشته باشد.
ما بلوچھا به ايران حمله نکرده ايم٬ ما ھيچ بخشى از خاک ايران را اشغال نکرده ايم بلکه رژيم ولايت سفيه است که به ما حمله ور شده و
قانونھاى جھل و عصر حجر را بر ما تحميل ميکند و ھيح راھى براى اعتراض مسالمت آميز و مذاکره براى ما نگذاشته است٬ ھمه راھھاى گفتگو را بسته است٬ بنابر اين تنھا راه گفتگو با اين رژيم جھل وجنايت٬ مقاومت مسلحانه است٬ به فعاليتھاى بلوچھا در اعتراض به ستمھاى ملى٬ مذھبى٬ فرھنگى٬ اجتماعى و سياسى مبارزه مسلحانه گفته نميشود بلکه مقاومت مسلحانه گفته ميشود٬ چونکه اين رژيم سفاک فقط به مقاومت مسلحانه جواب ميدھد.
تا امروز تنھا راه گفتگو با سردمداران رژيم ولايت سفيه مقاومت مسلحانه است. دولت جمھورى اسلامى حتى اجازه فعاليت خيريه و امدادى به بلوچھا براى کمک رساندن به افراد آسيب ديده طوفان گونو را در بلوچستان نداد٬ که تصور چنين رفتارى براى ھر انساى که از ھر مسلک و مرامى باشد امکان بذير نيست. چرا به سازمانھاى امدادى و خيريه بلوچ اجازه فعاليت کمک رسانى نميدھد؟
مقاومت مسلحانه بلوچھا تحت ھيچ منطقى قابل محکوم کردن نيست٬ تا زمانى که مقاومت مسلحانه بلوچھا شکل تھاجمى بر عليه دولت ايران نگيرد به اين معنى که بلوچھا وارد نبرد مسلحانه براى تسخير شھرھاى ايران فارس نشين ايران نشوند٬ مقاومت مسلحانه بلوچھا
طبيعت تدافعى خواھد داشت و ھيح دولت و سازمانى آنھا را مقصر براى دفاع از خود نخواھند دانست. و بلوچھا امکانات حمله تھاجمى به
شھرھاى ايران نيز ندارند.
اين بايد دليل ما بلوچھا باشد که جنگ ما با جمھورى اسلامى مقاومت بر عليه ستم ملى٬ مذھبى٬ سياسى٬ اقتصادى و اجتماعى است و يک
مقاومت دفاعى است و نه تھاجمى٬ و مقاومت مسلحانه حق طبيعى ماست.
پيام اميد
وظيفه شورای امنيت سازمان ملل متحد چيست؟ کريم بلوچ
پس ازانقلاب ايران واشغال سفارت آمريکا درتهران، روابط جمهوری اسلامی ايران با غرب دچاراختلال شد. رژيم تهران آمريکا را شيطان بزرگ وسازمان ملل متحد را ارگانی دنباله روازسياستهای استکباری ناميد وهرچه ازدستشان برميآمد، برعليهشان دريغ نميکردند.
اين تنش همچان ادامه دارد وبخصوص با بحران هسته ای ايران افزايش يافته است. واما موردی که اخيراً جلب توجه ميکند، اينکه پس ازهراتفاقی که برعليه رژيم ايران دربلوچستان صورت ميگيرد، شورای امنيت سازمان ملل متحد فوراً تشکيل جلسه ميدهد وبه محکوم ساختن آنها ميپردازد وبه سران حاکميت جهل واستبداد تهران تسليت ميگويد.
هيچ بلوچی خواهان خشونت ودست زدن به عمليات انتحاری نيست. بلوچها مردمانی صلحجوهستند وهمواره توسط دولت مرکزی مورد تهاجم وچپاول قرارگرفته وناچاربه دفاع ازخود گشته اند. تا کنون ۳ عمليات انتحاری دربلوچستان توسط جندالله صورت گرفته است که هريک ازآنها دارای چنين ماهيتی بوده اند.اگربلوچها به جرم بلوچ بودن دسته دسته دستگيرواعدام نميشدند واجازه مبارزه مدنی ميداشتند، هرگزدست به اسلحه نميبردند وبا دست زدن به عمليات انتحاری، جان شيرين خويش را فدای آرمانهای مردم خويش نميکردند.
تقريباً همه روزه درافغانستان، پاکستان وعراق افرادی دست به عمليات انتحاری ميزنند ومشخصاً مردم عادی قربانيان اين حملات هستند. بطورمثال ديروزصبح درعملياتی انتحاری دريکی ازبازارهای پشاورپاکستان، بيش از۱۰۰ نفرزن وکودک به قتل رسيدند. چند روزپيش نيزدرعملياتی مشابه دربغداد، بيش از۱۵۰ نفرکشته شدند. درکابل نيز.... سازمانها ودولتهای مشخصی اين اقدامات را تقبيح کردند ولی
ازنشست اضطراری شورای امنيت سازمان ملل متحد وصدوربيانيه درمحکوم کردن آنان خبری نبود و با بستگان اين قربانيان نيزاظهارهمدردی نشد.
آنچه مايه تاسف ميباشد اينکه شورای امنيت سازمان ملل متحد تاکنون نسبت به تمام جناياتی که توسط حکومت آخوندها، برعليه مردم بلوچ دربلوچستان صورت گرفته وميگيرد، مهرسکوت برلب زده وبلافاصله پس ازهلاکت چند پاسدارجنايتکار، تشکيل جلسه داده وبه ياری استبداد تهران ميشتابند وآنها را دلگرمی ميدهند تا بازهم دربلوچستان جنايت کنند وبه حيات رژيم تبهکارخويش ادامه دهند. چرا؟
شورای امنيت سازمان ملل متحد، بهتراست به جای پرداختن به اين مسائل وحمايت ازرژيم جهل تهران، وقت خويش را صرف حل بحرانهای حادتری که صلح جهانی را به مخاطره می اندازند، و يا تهديدهائی همگانی هستند، بپردازد. برای بحران هسته ای ايران چاره جوئی کند. گرسنگی جهانی را مد نظرقراردهد. به محيط زيست بپردازد. برای مداوای بيماری ايدزو... چاره ای بينديشد. ويا مهم ترازهمه، وظيفه شورای امنيت سازمان ملل متحد چيست؟
۳۰ اکتبر۲۰۰۹
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر