[farsibooks] در ۱۳ آبان سبزترين روز سال هم مردم با سبزها نبودند

در ۱۳ آبان سبزترین روز سال هم مردم با سبزها نبودند ساعت ۹/۳۰ در چهار راه شهید قرنی طالقانی در حالی از اتوبوس پیاده میشوم که پیرمردی که ظاهرن میخواهد ۷تیر برود با دیدن جمعیت شروع به غرغر و بد و بیراه گفتن کرده و خانم مسنی هم داره جوابش را میدهد. جمعیت خیلی خوبی آمده چند برابر سالهای پیش، خدا پدر مادر جلبک ها را بیامرزه که به ۱۳ آبان حال و هوای دیگری امسال دادند،  مرگ بر امریکایی جمعیت میگوید شنیدنی بچه مدرسه ای ها را که میبینم یادم می افتد زمان دانش اموزی هیچ گاه در این راهپیمایی شرکت نکردم در ۱۲ سال دانش اموزی هر سال مدرسه یکی دو کلاس را برای راهپیمایی تعطیل میکرد و هیچ گاه ان کلاس، کلاسی نبود که من در آن درس میخواندم با علی تماس می گیرم با بچه های امیرکبیر است صبر میکنم که برسند با چند تن از رفقای دانشگاه مشغول حرف صحبت میشوم علی را گم میکنم زنگ که میزند میگوید به سمت ۷تیر در حرکتیم ما هم راه می افتیم به سمت کریم خان حدود صد نفری دور یک روحانی جمع شده اند و شعار میدهند سبزها هم تک و توک در سمت دیگر خیابان هستند و اگه جمعیتشان از از انگشتان یک دست بیشتر شود انگشتانشان را به علامت وی به جمعیت نشان میدهند. این وسط هم چند نفری هستند حسابی جوگیرند هرکس که دهانش باز شود و فحشی دهدبه جمعیت چنان به سمتش هجوم میبرند که فقط میگویم خدا به طرف رحم کند مانع حرکت یکیشان میشوم میبندمش دم فحش که فلان فلان شده چرا همچین میکنی، اگر اجتماعی تشکیل داده بودند یه چیزی حالاکه طرف گذری رد میشود وچرتی میگویدچرا میخواهید بزنیدش ، شکست خورده فحش ندهد چه بکند؟ جوابش برای ثقیل است میگوید تو داستان کوی دست رو کسی بلند نکردم ولی پرونده ام را فرستادند دادگاه نظامی حالا میخواهم بزنم که دلم خنک شود (احتمالن منظورش دادسرا بوده- خبر برخورد با عوامل منتسب به بسیچ را که در ان یکشنبه سیاه خریت کرده و همراه لباس شخصی ها وناجا وارد کوی شده بودند را داشتم، که بازجویی ها و تشکیل پرونده شان در حفاظت سپاه به انجام رسیده و دارند پرونده ها را به دادسرا میفرستند ) دعوایم که با طرف بالا میگیرد چند نفری جدایمان میکنند به مهدی میگویم اعصاب این مدل حماقت ها را ندارم برگردیم طالقانی قرار میشود بریم ۷تیر و ازمفتح برگردیم کنار لانه جاسوسی میروم به سمت میدان ۷ تیر هر چند ۱۱ نشده است اما اگر اتفاقی بوده تمام شده حدود ۳۰۰۰ هزار نفری از بچه ها تو میدان شعار میدهند: امریکای فریب کار نقاب سبز را بردار تعداد ماموران نیروی انتظامی در میدان زیاد است و هنوز اثرات گاز اشک اور در هوا هست و گلو را اذیت میکند، ماموران مانع ایستادن مردم در پیاده روها میشوند و امر به حرکت میکنند ظاهرن سبزها درخیابان های شمالی ۷تیر هستند .بچه ها  ظاهرن یکی دوباری دور میدان شعار داده اند در مقابل روزنامه کلمه سبز می ایستیم و یکی دو نفری سخنرانی کوتاهی میکنند حرکت میکنیم به سمت دانشگاه تهران. گروهی دیگری از مردم که از طالقانی به سمت ۷تیر امده اند آماده اقامه نماز جماعت در میدان میشوند سر برخی خیابان ها جمع های ده بیست نفره هو میکشن،کاور سبزی که یکی از خانمها پوشیده و روی آن نوشته ۲۴>13 ایده جالبی است که این خانم عملی اش کرده یکی دو نفر دیگه هم همچین کاوری به تن داشتند.سر به آفرین بچه های خوابگاههای امیرکبیر و علامه ایستاده اند که با سنگ از جمعیت استقبال میکنند، نیروی انتظامی هم که انگار تا حالا منتظر بهانه بوده از سر میرسد و جمعیت کمتر از صدنفرشان به داخل خیابان پس میزند. از مسیر بلوار وارد قدس میشویم هفت هشا نفری نفری از داخل دانشگاه فحش میدهند و جمعیت را تحریک میکنن شعار بسیجی واقعی همت بود و باکری، را جمعیت با شعار بسیجی واقعی نورعلی شوشتری جواب میدهند هرچند هنوز برای من تفاوت باکری و همت و شوشتری مشخص نشده است.به سمت سر در حرکت میکنیم نیروی انتظامی میان ما و بچه های داخل دانشگاه که درب سردر را شکسته اند حایل شده است دو طرف شعار میدهند ساعت از ۱۴ گذشته و بچه ها تشنه و خسته اند و خیلی ها نماز نخوانده اند به طرف میدان انقلاب میرویم تا در مسجد سیدالشهدا نماز بخوانیم. برایم جالب است که با اینکه سبزها قرار بود در ۷ تیر باشند چطور با بچه های  سرخیابان به افرین و بچه هایی که مقابل سردر دانشگاه تهران جمع شده بودند جمع کنیم سر جمع ۵۰۰ نفر سبز را ندیده ام. شب سایتها را چک میکنم ظاهرن درگیری های پراکنده ای دربرخی نقاط شکل گرفته است که ان چیزی که از فیلم ها مشخص است اینکه تمامی اتفاقات مال نقاط شمالی است از خط کریم خان و بلوار به سمت بالا گروههای ۵۰-۶۰ نفره ای که شعار داده اند با نیروی انتظامی درگیر شده اند ، مطهری، بهشتی، ونک…