کتاب های فارسی - آرشیو این وبلاگ در پایین صفحه قرار دارد

stat code

stat code

۱۳۸۸ آبان ۱۵, جمعه

Re: [farsibooks] 225- اخبار روز- يازدهم آبان ۱۳۸۸ برابر با دوم نوامبر ۲۰۰۹

 

دوستان!حاصل کار و ابتکار دیگران را همانطور که هست "ارائه " دهیم و اگر " کمونیست" هستیم از اصول و پرنسیپ های کمونیستی پیروی کرده، به آن پای بند بوده و به آنها عمل کنیم سپاس از توجه تان 

-----------------------------

با درود به شما /برای آشنایی و درک صحیح از امپریالیزم  لینک های زیر را که بخشهای مختلف اثر ارزشمند لنین آموزگار کبیر پرولتاریا میباشد را برای شما بطور جداگانه انتخاب کرده خدمتتان تقدیم تان میگردد./ با آرزوی ساعات پربار مطالعاتی برای شما خواننده ی محترم/ صبا راهی / بیستم شهریور 1388

 

میخواهم اظهار امید کنم رساله من به درک یک مسئله اساسی اقتصادی یعنی ماهیت اقتصادی امپریالیسم که بدون بررسی آن فهم چگونگی جنگ کنونی و سیاست کنونی به هیچ وجه میسر نیست - کمک خواهد کرد : لنین

امپریالیسم به مثابه بالاترین مرحله سرمایه داری

پیش گفتار لنین

http://www.marxists.org/farsi/archive/lenin/works/1916/imperializm/pish1.pdf

پیش گفتار  ترجمه فرانسه و آلمانی

http://www.marxists.org/farsi/archive/lenin/works/1916/imperializm/pish2.pdf

یک – تمرکر تولید و انحصارات

http://www.marxists.org/farsi/archive/lenin/works/1916/imperializm/1.pdf

دو – بانکها و نقش نوین آنها

http://www.marxists.org/farsi/archive/lenin/works/1916/imperializm/2.pdf

سه – سرمایه مالی و الیگارشی مالی

http://www.marxists.org/farsi/archive/lenin/works/1916/imperializm/3.pdf

 چهار – صدور سرمایه

http://www.marxists.org/farsi/archive/lenin/works/1916/imperializm/4.pdf

پنج – تقسیم جهان بین اتحادیه سرمایه داران

http://www.marxists.org/farsi/archive/lenin/works/1916/imperializm/5.pdf

شش – تقسیم جهان بین دول معظم

http://www.marxists.org/farsi/archive/lenin/works/1916/imperializm/6.pdf

هفت – امپریالیسم به مثابه خاصی از سرمایه داری

http://www.marxists.org/farsi/archive/lenin/works/1916/imperializm/7.pdf

هشت – طفیلی گری و گندیدگی سرمایه داری

http://www.marxists.org/farsi/archive/lenin/works/1916/imperializm/8.pdf

نُه – انتقاد از امپریالیسم

http://www.marxists.org/farsi/archive/lenin/works/1916/imperializm/9.pdf

ده – مقام تاریخی امپریالیزم

http://www.marxists.org/farsi/archive/lenin/works/1916/imperializm/10.pdf

 

صمد معلم ماست راه صمد راه ماست 

برای عضویت در گروه ماهی سیاه کوچولو روی خط آبی رنگ زیر فشار دهید

http://groups. yahoo.com/ group/Mahi_ Siah_Kocholo/

ماهی سیاه کوچولو 


--- On Mon, 2/11/09, Ba <baroti225@yahoo.de> wrote:


From: Ba <baroti225@yahoo.de>
Subject: [farsibooks] 225- اخبار روز- يازدهم آبان ۱۳۸۸ برابر با دوم نوامبر ۲۰۰۹
To:
Date: Monday, 2 November, 2009, 8:31 AM

 


يازدهم آبان ۱۳۸۸ برابر با دوم نوامبر ۲۰۰۹
............ ......... ......... ......... ......... ....
سانسور اینترنت را با کامپیوتر خودتان در هم بشکنید
لازم به ذکر است خبرهای ارسالی دلیل بر دیدگاه نظری
فرستنده ایمیل نمی باشد و فقط جنبه خبر رسانی دارد
آنان به آفتاب شيفته بودند

زيرا كه آفتاب

تنهاترين حقيقت شان بود

احساس واقعيتشان بود
............ ......... ......... ......... ......... ....
نازنین!
 با تاولی چرکین در قلب
 کینه‌ی تیز در دست
مست مست، برخیز
پیش‌تر از آن که بگویند
 پیاله‌ات شکست
............ ......... ......... ......... ......... ....
    بخش نظرات و دیدگاها را
   در پایین صفحه ملاحظه کنید
    ٭ جامعه بين‌المللى کارگران
    ٭ نامۀ یک رفیق از ایران دربارۀ فرصت ها و فرصت سوزی ها و انفعال در دورۀ"  انتخابات "
    ٭ پردههايي از يك نسلكشي شقاوت آميز
    ٭ اعلامیه ی شماره ۵
       جمعی از خانواده های جان باختگان دهه ی ۶۰
    ٭ در تظاهرات سراسری ۱۳ آبان، خواسته‌های خود را فریاد زنیم: نان، مسکن، آزادی  جمهوری شورایی
    ٭  سیزده آبان 57: فرازی از جنبش مردمی علیه خودکامگان
    ٭ قسمت سی و چهارم
       ماتریالیسم دیالکتیک
    ٭ کوردی - Kurdish
    ٭ English News

............ ......... ......... ......... ......... ....
دانلود کتاب  لینک کتابخانه ها را
در پایین صفحه ملاحظه کنید
............ ......... ......... ......... ......... ....
جوابی یک ایمیل
 مهدی اخوان ثالث
زمستان
سلامت را نمي خواهند پاسخ گفت
سرها در گريبان است
كسي سر بر نيارد كرد پاسخ گفتن و ديدار ياران را
نگه جز پيش پا را ديد ، نتواند
كه ره تاريك و
لغزان است
وگر دست محبت سوي كسي يازي
به اكراه آورد دست از بغل بيرون
كه سرما سخت سوزان است
نفس ، كز گرمگاه سينه مي آيد برون ، ابري شود تاريك
چو ديدار ايستد در پيش چشمانت
نفس كاين است ، پس ديگر چه داري چشم
ز چشم دوستان دور يا نزديك ؟
مسيحاي
جوانمرد من ! اي ترساي پير پيرهن چركين
هوا بس ناجوانمردانه سرد است ... آي
دمت گرم و سرت خوش باد
سلامم را تو پاسخ گوي ، در بگشاي
منم من ، ميهمان هر شبت ، لولي وش مغموم
منم من ، سنگ تيپاخورده ي رنجور
منم ، دشنام پس آفرينش ، نغمه ي ناجور
نه از رومم ، نه از زنگم ، همان
بيرنگ بيرنگم
بيا بگشاي در ، بگشاي ، دلتنگم
حريفا ! ميزبانا ! ميهمان سال و ماهت پشت در چون موج مي لرزد
تگرگي نيست ، مرگي نيست
صدايي گر شنيدي ، صحبت سرما و دندان است
من امشب آمدستم وام بگزارم
حسابت را كنار جام بگذارم
چه مي گويي كه بيگه شد ، سحر شد ،
بامداد آمد ؟
فريبت مي دهد ، بر آسمان اين سرخي بعد از سحرگه نيست
حريفا ! گوش سرما برده است اين ، يادگار سيلي سرد زمستان است
و قنديل سپهر تنگ ميدان ، مرده يا زنده
به تابوت ستبر ظلمت نه توي مرگ اندود ، پنهان است
حريفا ! رو چراغ باده را بفروز ، شب با روز يكسان است
سلامت
را نمي خواهند پاسخ گفت
هوا دلگير ، درها بسته ، سرها در گريبان ، دستها پنهان
نفسها ابر ، دلها خسته و غمگين
درختان اسكلتهاي بلور آجين
زمين دلمرده ، سقف آسمان كوتاه
غبار آلوده مهر و ماه
زمستان است
............ ......... ......... ......... ......... ....
بورخس

بازگشت از مرگ خویشرها از خاطره و آرزو
نامحدود، انتزاعی، انگار خود آینده،
انسان مرده، یک مرده نیست: خود مرگ است.
چونان خدای اسرار
که هرچه‌اش به زبان آمدنی‌است، باید که انکار شود
مرده، همه‌جا بیگانه،
چیزی جز ویرانی و غیاب جهان است.
ترکش می‌کنیم نه‌چنان که رنگ یا هجا را ترک می‌گوییم
اینجا، در گوشه‌ای که چشم‌هایش را دیگر یارای نظاره نیست
آن‌جا، در معبری که آرزوهایش در انتظار مدفون شده‌اند
حتی هرآن‌چه بدان اندیشه می‌کنیم
او هم می‌توانست درکار اندیشیدن به آن باشد.

به دزدها می‌مانیم
در حال تقسیم غنیمت شب‌ها و روزها.
............ ......... ..
حکمت وداع

کم‌کم تفاوت ظریف میان نگه‌داشتن یک دست
و زنجیر کردن یک روح را یاد خواهی گرفت.

این‌که عشق تکیه‌کردن نیست
و رفاقت، اطمینان خاطر.

و یاد می‌گیری که بوسه‌ها قرارداد نیستند
و هدیه‌ها، عهد و پیمان معنی نمی‌دهند.

و شکست‌هایت را خواهی پذیرفت
سرت را بالا خواهی گرفت با چشم‌های باز
با ظرافتی زنانه و نه اندوهی کودکانه

و یاد می‌گیری که همه‌ی راه‌هایت را هم‌امروز بسازی
که خاک فردا برای خیال‌ها مطمئن نیست
و آینده امکانی برای سقوط به میانه‌ی نزاع در خود دارد

کم کم یاد می‌گیری
که حتی نور خورشید می‌سوزاند اگر زیاد آفتاب بگیری.

بعد باغ خود را می‌کاری و روحت را زینت می‌دهی
به جای این‌که منتظر کسی باشی تا برایت گل بیاورد.

و یاد می‌گیری که می‌توانی تحمل کنی...
که محکم هستی...
که خیلی می‌ارزی.

و می‌آموزی و می‌آموزی

با هر خداحافظی
یاد می‌گیری.

خورخه لوئیس بورخس (Jorge Luis Borges) ‏ (۱۸۹۹ - ۱۹۸۶) نویسنده، شاعر و ادیب معاصر، از برجسته‌ترین نویسندگان آمریکای لاتین است. شهرت وی بیشتر به خاطر نوشتن داستان کوتاه است. از کودکی تحت پرورش محیط خانه از علاقه‌مندان جدی ادبیات شد. سال‌ها بعد به عنوان استاد ادبیات انگلیسی دانشگاه بوئنوس آیرس منصوب شد. قبل از آن رئیس کتابخانه ملی آرژانتین هم بود. وی هیچ گاه به گونه ادبی رمان علاقه‌ای نداشت. داستان کوتاه‌های وی انقلابی در فرم داستان کوتاه کلاسیک ایجاد کرد.
............ ......... ......... ......... ......... ....
بیاد حماسه آفرینان 13 آبان وگرامی داشت روز دانش آموز .این سرود توسط کارگاه هنر ایران به این مناسبت تهیه شده است
 
www.fadaian- minority. org
 هواداران سازمان فدائیان...

http://www.youtube. com/watch? v=e5VAy5Uy1jg

حماسه آفرینان 13 آبان57  گرامی باد
http://www.youtube. com/watch? v=_ARSnCfZvIU
با تشکر از مرجان جهت ارسال لینک
گفتگویی با بهروز فراهانی در بررسی از جنبش اعتراضی مردم و وضعیتی که  اصلاح طلبان تاکنون طی کرده اند
http://www.radiosho ra.org/interview /sound/farahani_ 20oct09.ra

گفتگویی  با توکل در بررسی از  جنبش مبارزاتی مردم در ماه‌های اخیر و روندی که اصلاح‌طلبان تاکنون طی کرده اند (بخش اول)
http://www.radiosho ra.org/interview /sound/tavakol_ iran_08cot_ 01.ra
گفتگویی  با توکل در بررسی از  جنبش مبارزاتی مردم در ماه‌های اخیر و روندی که اصلاح‌طلبان تاکنون طی کرده اند (بخش دوم
http://www.radiosho ra.org/interview /sound/tavakol_ iran9oct_ 02.ra
مصاحبه "پيام فدائی" با
رفيق اشرف دهقانی
در مورد خيزش بزرگ مردم
در خرداد ۱۳۸۸
لینک دانلود
http://rapidshare. com/files/ 299125847/ mosahebeh- ba-Rafigh- AshrafDehghani- 1388.rar
گفتگویی با جابر کلیبی در بررسی از جنبش اعتراضی مردم
http://worldtv. com/comite. efshaye.montreal
............ ......... ......... ......... ......... ....
فيلم
تظاهرات و اعتصاب غذا در دانشگاه شریف ، امروز دوشنبه 11 آبان، 2 نوامبر (3 فيلم)
http://www.youtube. com/watch? v=KNnxBt4krPA
http://www.youtube. com/watch? v=VCkz3iQnuDw
سلف سرويس دانشگاه صنعتي شريف .. 10 آبان : فرياد مرگ بر ديکتاتور
http://www.youtube. com/watch? v=HiaK_GbcSjc
دانشجویان شریف: آزادی اندیشه با ریش و پشم نمیشه 11آبان
http://www.youtube. com/watch? v=0Wpkl6jYNA8
فیلم کامل دانشگاه خواجه نصیر: مزدور برو گمشو
http://www.youtube. com/watch? v=4d1YBhsY_ YU

تظاهرات در خوابگاه دانشجويان صنعتي شريف
دانشگاه شریف ۹ آبان
http://www.youtube. com/watch? v=8wpvCvrRvQQ
دانشجویان با پشت کردن به صفار هرندی  سرود یار دبستانی را ميخوانند، دانشگاه خواجه نصیر 10 آبان، 1 نوامبر
http://www.youtube. com/watch? v=GC6-i4o2- lc
............ ......... ......... ......... ......... ....
با 7 میلیارد تومان 10 میلیون سایت و وبلاگ فیلتر شد
جرس:دولت برآمده از کودتا به"بهانه حفظ مصلحت و امنیت کشور" دور جدیدی از فیلترینگ گسترده بسیاری از سایت های خبری و اطلاع رسانی آغاز کرده است.
روزنامه سرمایه در این باره خبر داد که  تاکنون بیش از 10 میلیون سایت فیلتر شده اند و  "بنابر اظهارات غیررسمی یکی از مسوولان تاکنون بیش از 7 میلیارد تومان برای فیلترینگ سایت ها"هزینه شده است.
سانسور اینترنت را با کامپیوتر خودتان در هم بشکنید

............ ......... ......... ......... ......... ......... ......... ........
مبارزات توده‌های مردم ایران علیه نظم ارتجاعی حاکم، ضرورتی‌ست که مستقل از خواست و اراده افراد، از بطن جامعه و نیازهای تحولی قانونمند ناشی می‌گردد. جامعه، ایستا نیست، بلکه مثل هر پدیده دیگری در حرکت است. نیروی محرکه این حرکت، ستیز، کشمکش و مبارزه دو نیرویی‌ست که یکی حامل پیشرفت، ترقی و تکامل است و می‌خواهد جامعه را به جلو سوق دهد، دیگری پاسدار نظم کهنه و ارتجاعی‌ست و می‌کوشد سیر تحول را به تاخیر اندازد و مانع تحول اجتماعی و تاریخی گردد. هر چه مقاومت نیروی بازدارنده تحول و دگرگونی شدیدتر باشد، تعرض نیروی ترقی‌خواه، گسترده‌تر و ستیز و درگیری اشکالی حادتر و قهرآمیزتر به خود خواهد گرفت.
جمهوری اسلامی که مظهر تام و تمام کهنه‌پرستی و ارتجاع طبقه حاکم بر ایران است، در طول تمام دوران موجودیت سر تا پا ننگین‌اش، کوشیده است با تمام ابزارهای قهر و سرکوب مادی و تحمیق معنوی، نظم کهنه و ارتجاعی حاکم را حفظ کند و تحول جامعه را به تاخیر اندازد. اما نیروی حامل تحول و دگرگونی، هر بار با تعرضی گسترده‌تر و نیروی مستقیم‌تر در برابر ارتجاع حاکم قرار گرفته و به مبارزه برای به زیر کشیدن و جاروب کردن آن ادامه داده است.
اکنون به نقطه‌ای رسیده‌ایم که دیگر ابزارهای قهر مادی و تحمیق معنوی طبقه حاکم کارآیی گذشته خود را از دست داده و توده‌های مردم ایران همه جا را به عرصه مبارزه علیه رژیم تبدیل کرده‌اند. در هفته‌ای که گذشت اعتراضات کارگری در تعدادی از شهرها، در اهواز، سنندج، تهران، اصفهان و شیراز به خیابان‌ها کشید. گر چه این اعتراضات، حول مطالبات معوقه کارگران شکل گرفته‌اند، اما همین که کارگران به تجمع، راه‌پیمایی و تظاهرات خیابانی برای تحقق مطالبات اقتصادی خود روی می‌آورند، یک معنای سیاسی هم برای خود کارگران و هم رژیم جمهوری اسلامی دارد. آمدن کارگران به خیابان‌ها و در شرایط بحران سیاسی موجود، می‌تواند سریعا به مبارزه‌ای مستقیم علیه رژیم تبدیل گردد. نمونه روشن آن نیز در این هفته، اعراضات کارگران لوله‌سازی اهواز در خیابان‌های این شهر بود که از حمایت توده‌های زحمتکش مردم برخوردار گردید و به یک تظاهرات بزرگ علیه رژیم با شعارهای مرگ بر این دولت مردم فریب، مرگ بر دیکتاتور تبدیل گردید. این مبارزه، تا اواسط این هفته، همه روزه ادامه یافت. واحدهای سرکوب پلیس، روز دوشنبه با وحشی‌گری تمام به صفوف کارگران یورش بردند، گروهی را مضروب و ده‌ها تن را بازداشت کردند. اما با این سرکوب، معضلی از رژیم حل نشده و نخواهد شد. بالعکس، کارگران را در این مبارزه مصمم‌تر و خصلت سیاسی مبارزه آن‌ها را برجسته‌تر خواهد کرد.
وقتی که کشتار ده‌ها تن از مردم ایران و به بند کشیدن صدها تن، برپایی دادگاه‌های نمایشی برای مرعوب کردن مردم، صدور احکام اعدام، فراخواندن فعالان کارگری در طول دو هفته اخیر به دادگاه‌ها و محکوم کردن تعدادی از آن‌ها به حبس هم نتوانسته در اراده توده‌های مردم به ادامه نبرد خللی ایجاد کند، روشن است که مبارزه مردم به نقطه تعیین کننده‌ای برای سرنگونی ارتجاع حاکم رسیده است. مبارزات کارگران در این هفته بخشی از این تداوم مبارزه پایان ناپذیر بود.
اوضاع در دانشگاه‌ها نیز بر همین منوال است. در این هفته دانشگاه‌های آزاد تهران، واحد جنوب، پیام نور مشهد و مهندسی چمران در اهواز، عرصه مبارزه دانشجویان با رژیم بود. مهم‌ترین این اعتراضات در دانشگاه آزاد تهران، واحد جنوب بود که متجاوز از هزار تن از دانشجویان با تجمع و راه‌پیمایی، شعار مرگ بر دیکتاتور را سر دادند. اما معضل رژیم تنها به ده‌ها نمونه از این مبارزات که در هر هفته در جریان است و مدام توسعه می‌یابد محدود نمی‌شود. جمهوری اسلامی اکنون در چنان وضعیت وخیمی قرار گرفته است که حتی از برگزاری مراسمی که سال‌ها از آن‌ها به عنوان ابزاری برای فریب و سرکوب مردم ایران استفاده می‌کرد، در هراس به سر می‌برد. چرا که مردم، همین مراسم را نیز به عرصه دیگری برای مبارزه با جمهوری اسلامی تبدیل کرده‌اند. یک نمونه آن راه‌پیمایی روز قدس بود و اکنون ١٣ آبان هم به کابوس دیگری برای رژیم و دستگاه نظامی و امنیتی آن تبدیل شده است.
در هفته‌ای که گذشت فرماندهان نظامی رژیم، یکی پس از دیگری، به تکرار تهدیدهای همیشگی خود ادامه دادند. فرمانده پلیس جمهوری اسلامی تهدید کرد که با راه‌پیمایی‌های بدون مجوز برخورد خواهد شد. فرمانده سپاه پاسداران استان تهران که واحدهای تحت امرش، سرکوب مستقیم مردم را در طول چند ماه اخیر در خیابان‌های تهران بر عهده گرفته‌اند، در این هفته به آن‌ها گفت: "کانون فتنه اعلام کرده که در روز ١٣ آبان شیطنت‌هایی را خواهد داشت. در این زمینه باید هوشیار باشیم و غفلت نکنیم. اگر مراقب نباشیم در آینده مشکلات جدی‌تری خواهیم داشت." رئیس بسیج دانش‌آموزی و فرهنگیان وابسته به رژیم، پاسدار جوکار، هشدار داد که عده‌ای قصد دارند از فضای ١٣ آبان "سوء استفاده کنند و جنگ روانی دشمن نیز در این رابطه مدتی است که شروع شده است." او گفت که برای مقابله با آن "تدابیری اندیشیده شده است." وی تهدید کرد که بسیجیان با مشت گره کرده پاسخ آن‌ها را خواهند داد تا نتوانند کاری از پیش ببرند.
این تهدیدات، انعکاس ضعف و زبونی رژیمی ارتجاعی و ستم‌گر است که روزهای پایانی عمر ننگین‌اش را سپری می‌کند. رژیمی که دیگر حتا نتواند مراسم فرمایشی خود را بی درد سر برگزار کند و پلیس و پاسداران و بسیجیان مزدور را همه روزه در آماده‌باش نگهدارد، وخامت اوضاع‌اش به نهایت خود رسیده است. جمهوری اسلامی پوسیده و گندیده است. بوی این گندیدگی را سران رژیم و فرماندهان نظامی پاسدار آن احساس کرده و در تهدیدات خود آشکارا آن را بروز می‌دهند. اما تهدیدات دیگر کارساز نیست. در برابر اراده مردمی که به نبردی سرنوشت‌ساز با ارتجاع برخاسته و برای رها کردن جامعه از چنگال نیروهای کهنه‌پرست و مانع تحول، و به دست گرفتن سرنوشت خود پیکار می‌کنند، هیچ نیرویی را یارای ایستادگی نیست. چیزی نمانده است که جمهوری اسلامی و تمام نیروهای حافظ و پاسدار آن، به زباله‌دانی تاریخ فرستاده شوند.

............ ......... ......... ......... ......... ...
مادران داغدار خواستار محاکمه آمران و عاملا ن کشتار فرزندانشان هستند
نامه به صادق لاریجانی
با سلا و احترام،
ما مادران و خانواده های قربانیان حواث اخیر و همچنین قربانیان سی ساله گذشته ،هرگز ساله های منتهی به بهمن 57 را از یاد نمی بریم که تمامی کوچه های شهر فریاد ،استقلال ،آزادی و عدالت جویی بود. شاید ما خود در آن زمان جوانان و یا نوجوانانی بیش نبودیم اما ندای حق طلبی که هر روح حقیقت جویی را در مقابل ظلم و جور به عصیان وا می داشت،ما را نیز به صحنه های مبارزه و مقاومت در برابر رژیم ستم شاهی به میدان آورد و اینک با گذشت سه دهه از آن روزها، بار دیگر آمده ایم تا فریاد حق خواهی و حق طلبی بر آوریم. اما این بار برای تحقق عدالت در حق فرزندانی که خود،گام برداشتن در مسیر راستی و حقیقت جویی را به آنان آموخته ایم.
حال که فرزندان عزیزمان برای تداوم آرمان های پدران و مادران شان به صحنه انتخابات آمدند و شور و هیجانی بی سابقه آفریدند و در مقابل تمامی شائبه ها و ابهاماتی که در انتخابات اخیر پدید آمد، که روح هر حقیقت جویی را به کنکاش و سوال وا می داشت تا بتواند حقیقت را به درستی در یابد، فرزندان ما چه کردند جز راهپیمائی آرام و طلب حق قانونی خود؟
آنان پاسخی از جنس واژه و حرف می خواستند نه گلوله و سرب!!! و نه غل و زنجیر!!!
چه شد که فرزندان برومند ما آماج گلوله شدند؟ چرا عده ای مجروح، عده ای شهید و عده ای در بند و مفقود به جا ماند؟
کدامین مصلحت  بر روشن شدن ابعاد این حواث پرده کشید تا جایی که حقیقت واژگونه نشان داده شد و فرزندان ما نام اعتشاشگر گرفتند و همتراز مخالفان،معاندان و همدست توطئه گران خارجی قلمداد شدند؟
اکنون ما مادران از قوه قضائیه که بر اساس قانون اساسی مرجع رسمی تظلمات و شکایات است اجرای عدالت را طلب می کنیم. عدالتی که هیچ مقام و منصبی و هیچ توصیه و مصلحتی پایه های آنرا نلرزاند و قاطعیت آنرا از میان بر ندارد.
مطالبات ما برای رسیدگی در آن مرجع قانونی به شرح زیر است:
- آزادی بی قید و شرط زندانیان عقیدتی
- رسیدگی به وضعیت مفقود شدگان
- برگزاری دادگاه های علنی آمران و عاملان کشتار فرزندان مان
- پاسخ گویی شفاف و روشن به خانواده های زندانیان و مفقود شدگان
- ایجاد مراجع بیطرف و صالح و مردمی برای پیگیری شکایت خانواده ها
امید آنکه در راستای تحقق رسالت سنگینی که قانون اساسی به عهدۀ شما گذاشته است و ما بخش کوچکی از آن را مطالبه کرده ایم توفیق یابید.
گروهی از مادران داغدار و عزادار و حامیان:
11 آبان 1388 برابر با 02 نوامبر 2009
انتشار: فعالین حقوق بشر ودمکراسی در ایران
............ ......... ......... ......... ......... .
گزارش تجمع خانواده های زندانیان سیاسی روبروی مجلس
خانواده زندانیان سیاسی از ساعت 11صبح دوشنبه 11 آبان در برابر مجلس شورای اسلامی تهران تجمع کردند. در این تجمع همسران، مادران، و فرزندان زندانیان سیاسی حضور داشتند. خانواده‌های زندانيان سياسی در سكوت و با در دست داشتن عكس‌های عزيزان دربند‌شان اعتراض خود را نسبت به ادامه بازداشت فعالان سياسی اصلاح‌طلب و روزنامه‌نگاران در بند اعلام كردند.
بر روی برخی پلاکاردهایی که خانواده های زندانیان سیاسی در دست داشتند،علاوه بر عکس های بازداشت شدگان، مطالبی همچون: «قوه قضاییه مستقل کجا است؟» ، «آیا شرکت در دعای کمیل هم جرم است؟» ، «زندانی سیاسی آزاد باید گردد»و ... نوشته شده بود.
حضور نیروهای امنیتی و لباس شخصی در اطراف تجمع کنندگان بسیار پر رنگ بود. چند نفر از رهگذرانی که اقدام به گرفتن عکس و یا فیلم بوسیله موبایل از تجمع کردند توسط نیرو های امنیتی به مکان نامعلومی برده شدند. در طول مدت تجمع فیلبرداری از مدرسه ای روبروی مجلس از تجمع کنندگان فیلم برداری می کرد. در انتها نیز یک مامور امنیتی از خانواده زندانیان سیاسی از زوایای مختلف عکس برداری کرد.
مهمترین خواسته و اعتراض خانواده های زندانیان، ادامه بازداشت های موقت، احکام سنگین، عدم برخورداری از وکیل مدافع و برگزاری دادگاه های مغایر با استانداردهای قضایی بود.
............ ......... ......... ......... ......... .
ملاقات هیئت نمایندگی کمیته بین المللی علیه اعدام و نهاد کودکان مقدمند
با  نماینده سازمان جوانان سوسیال دمکرات سوئد
کمپین جهانی برای توقف مجازات اعدام در ایران و لغو فوری احکام اعدام کودکان در ایران
روز چهارشنبه ٢٨ اکتبر طبق قرار از پیش تعیین شده، هیئتی از جانب کمیته بین المللی علیه اعدام و نهاد کودکان مقدمند مرکب از مرجان واعظ و افسانه وحدت با نماینده سازمان جوانان سوسیال دمکرات سوئد، خانم جوزفین دیوینگ (Josefin Deiving) ملاقات کردند. در این نشست که بیش از یکساعت بطول انجامید، موضوع توقف مجازات اعدامها بخصوص لغو فوری احکام صادر شده برای اعدام کودکان از جمله حکم قریب الوقوع اعدام صفر انگوتی نوجوانی که در سن هفده سالگی دستگیر و منتظر اعدام نگهداشته شده است و نیز بازداشت شدگان تظاهراتهای اخیردر ایران مطرح گردید.
هیئت نمایندگی با ارئه دهها سند و مدرک و اسامی کودکان اعدام شده و کودکانی که منتظر اجرای حکم شنیع اعدام در زندانها نگهداشته شده اند، از خانم  Josefin Deiving خواسته شد که سازمان جوانان حزب سوسیال دمکرات در این باره اقدام اعتراضی فوری بعمل آورد و به سهم خود مانع اجرای جنایتی دیگر توسط جمهوری اسلامی گردد.
خاطر نشان گردید که علیرغم موارد نقض خشن حقوق انسانها و زیر پا گذاشتن حقوق ابتدایی مردم ایران برای یک زندگی انسانی توسط حکومت اسلامی ایران، چرا دولت سوئد همچنان سرگرم مراودات سیاسی حسنه با جمهوری اسلامی است؟ سیاست دیالوگ با کدام حکومت و بر سر چه؟ چند کودک دیگر به دار آویخته شود و چند فقره سنگسار دیگر صورت گیرد، حزب شما و دبگر احزاب پارلمانی تصمیم میگیرند به این جنایات اعتراض کنند و مانع آن شوند؟ مردم ایران کجای تصویر سیاسی این احزاب و قبول مراوده سیاسی حسنه با جمهوری اسلامی هستند!؟ این چه نوع دیالوگ سیاستی است که اعدام کودکان و قلع وقمع مردم ایران در آن چنین بی رنگ است!؟
موضع تاریخی دولت سوئد در قبال رژیم نژاد پرست افریقای جنوبی مجددا باید در مورد جمهوری اسلامی ایران تکرار گردد!
خانم Josefin Deiving گفت: هیچ وجدانی نمی تواند در قبال این جنایات فجیع و غیر انسانی سکوت کند. این اسناد، این تصاویر و نکات شما غیر قابل کتمان است. سازمان جوانان سوسیال دمکرات خود را موظف می بیند که موارد فوق را سریعا در اولین اجلاس رسمی رهبری سازمان جوانان سوسیال دمکرات که نهم ماه نوامبر تشکیل می گردد مطرح کند.. شخصا از دیدن شما و اینکه چنین سازمانهایی برای توقف ماشین آدمکشی جمهوری اسلامی فعالند حوشحالم در عین حال بهت زده و پریشان هم هستم و حقیقتا نگرانم که این جنایات هولناک و کشتار کودکان همچنان ادمه بیابد و صفر انگوتی نیز به سرنوشت شومی مانند بهنود شجاعی مبتلا گردد. به سهم خودم تلاش خواهم کرد که فشار جدی تری به جمهوری اسلامی وارد آید.
کمیته بین المللی  علیه اعدام
نهاد کودکان مقدمند
٢٨ اکتبر ٢٠٠٩
............ ......... ......... ......... ......... ....
حالی که مبارزات توده‌های مردم ایران، بی‌وقفه برای برانداختن جمهوری اسلامی ادامه دارد، شکاف و اختلاف در درون طبقه حاکم به عنوان وجه دیگری از بحران سیاسی موجود، گریبان رژیم را رها نمی‌کند. حقیقتی‌ست بر همگان آشکار که جمهوری اسلامی به علت تضادها و تناقضات ذاتی خود، از همان نخستین روزی که در ایران استقرار یافت، همواره درگیر تضادها و اختلافات درونی بوده است. نزاع و کشمکش جناح‌های هیات حاکمه در هر دوره‌ای به شکلی بروز کرده و ادامه یافته است. فرصت پرداختن به این مسئله که چرا چنین بوده در این‌جا نیست. تنها اشاره می‌کنیم که جمهوری اسلامی فقط یک وظیفه داشت و آن سرکوب انقلاب توده‌های مردم بود و بس. جمهوری اسلامی نه تنها وظیفه‌ای برای حل تضادهایی که به انقلاب مردم ایران علیه رژیم شاه انجامید، نداشت. بلکه بالعکس تمام تضادهای جامعه ایران را در عرصه‌های مختلف، اقتصادی- اجتماعی و سیاسی تشدید کرد. طبیعی‌ست که این تشدید تضادها می‌بایستی همواره در بالا، در دستگاه دولتی و در میان هیئت حاکمه نیز انعکاس داشته باشد.
آن‌چه که در این چند ماه اخیر نیز به صورت یک تنش و درگیری حاد میان جناح‌ها و فراکسیون‌های طبقه حاکم در جریان بوده است، ادامه همان شکاف‌ها و اختلافات دیرینه است، با این تفاوت که اکنون رشد نارضایتی وسیع و اعتلاء مبارزات مردم، این شکاف‌ها و اختلافات را تشدید کرده است. جای هیچ شک و شبهه‌ای در این مسئله نیست که تمام جناح‌ها و گروه‌های وابسته به طبقه حاکم، چیزی جز جمهوری اسلامی نمی‌خواهند و هدف تمام آن‌ها حفظ جمهوری اسلامی‌ست. وقتی که موسوی حرف‌های خمینی را تکرار می‌کند و می‌گوید: ما خواهان اسلام‌ ناب محمدی هستیم و جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم‌تر و بیش‌تر خواست و شعار ما است، دیگر جای تردید، حتا بر ناآگاه‌ترین افراد باقی نمی‌گذارد. پس اختلاف بر سر چیست و تفاوت در کجاست؟ اگر اصل نزاع را که بر سر منافع اقتصادی و سیاسی طرفین درگیر است، کنار بگذاریم، این اختلاف باقی می‌ماند که جناح موسوم به اصلاح‌طلب می‌گوید با تشدید تضادهای اجتماعی و نارضایتی وسیع توده‌های مردم، باید به حسب مصلحت نظام، یک تعدیل سیاسی پدید آورد، کمی جمهوری اسلامی را بنا به مصلحت آرایش کرد، سر مردم را شیره مالید و عجالتا جمهوری اسلامی را نجات داد. اوضاع به گونه‌ای‌ست که اگر چنین نکنیم، دیگر نه از تاک نشان ماند و نه از تاک‌نشان. جناح دیگر به رهبری خامنه‌ای می‌گوید نارضایتی مردم بیش از آن است که بتوان سر آن‌ها را شیره مالید. هر گونه امتیاز دادن به مردم و عقب‌نشینی، سرنگونی جمهوری اسلامی را سرعت می‌بخشد.
در این هفته خامنه‌ای در یکی از سخنرانی‌های خود، دقیقا بر همین مسئله مورد اختلافات دو جناح حکومت انگشت گذاشت و گفت: "من روز اول این پیغام را به همین حضراتی که صحنه‌گردان این قضایا هستند، آن ساعات اول من به آن‌ها پیغام خصوصی دادم، گفتم این را شما دارید شروع می‌کنید، اما نمی‌توانید آن را تا آخر کنترل کنید، می‌آیند دیگران سوءاستفاده می‌کنند، حالا دیدید آمدند سوءاستفاده کردند." ناشی هستید، ناواردید، "این‌ها نمی‌فهمند چه کار می‌کنند." "نمی‌فهمند دارند به ساز کی می‌رقصند." خامنه‌ای در این‌جا با صراحت به جناح رقیب‌اش می‌گوید، که جمهوری اسلامی راه دیگری جز سرکوب و اختناق برای حفظ حکومت الله ندارد. والا مردم آن را یک شبه جاروب می‌کنند. اما نکته دیگر سخنرانی وی، به کشمکش‌ها و اختلافاتی بازمی‌گردد که در درون باندهای جناح مسلط بر سر چگونگی برخورد با موسوی و کروبی در جریان است. گروهی از آن‌ها بر این عقیده‌اند که با توجه به بحران سیاسی موجود و شرایطی که جمهوری اسلامی در آن قرار گرفته، تاریخ مصرف جناح‌بندی‌های رژیم به اصلاح‌طلب و اصول‌گرا به اتمام رسیده و باید با دستگیری و محاکمه موسوی و کروبی و احیانا کسان دیگری که صدای‌شان به نفع آن‌ها درآید، یک سره به حیات سیاسی این جناح پایان داد. گروه‌های طرفدار احمدی‌نژاد و سران ارگان‌ها و نهادهای نظامی، پلیسی و امنیتی رژیم، از این نظر دفاع می‌کنند. اما گروه‌های دیگری از جناح حاکم در عین حال که بر این عقیده‌اند، باید از طریق فشار و تهدید، جناح رقیب را بیش از پیش به حاشیه راند و دیگر اجازه نداد، نقش قابل ملاحظه‌ای در دستگاه دولتی و ارگان‌ها و نهادهای اصلی آن داشته باشند، اما برخورد قهری را با موسوی و کروبی به نفع رژیم نمی‌داند و حفظ جناح رقیب را به نفع جمهوری اسلامی می‌داند.
لذا در حالی که در این هفته دادستان تهران، شکایت یک صد نماینده مجلس ارتجاع را از موسوی تکذیب کرد، بلافاصله، اژه‌ای دادستان کل جمهوری اسلامی در گفتگو با خبرنگاران اعلام کرد که در تاریخ ٢٩ مهر ماه، شکوائیه‌ای که حدود ١٠٠نفر از نمایندگان مجلس آن را امضا کرده‌اند، به دادستانی کل کشور تحویل داده شد که خواستار دستگیری و محاکمه موسوی به اتهام بر هم زدن امنیت و نظم اجتماعی و تبلیغ علیه نظام اسلامی شده‌اند. وی در عین حال افزود برخی اساتید دانشگاه نیز درخواست مشابهی داشته‌اند. این در حالی‌ست که رئیس مجلس، لاریجانی که گروه‌های دیگری از این جناح را نمایندگی می‌کند، در مصاحبه این هفته خود، خواهان رفع و رجوع اختلافات از طریق پذیرش نتایج انتخابات توسط جناح رقیب گردید. عسکراولادی از سران گروه مرتجع موتلفه اسلامی نیز پیش از این در حالی که خواستار اشد مجازات مردم، تحت عنوان "اغتشاش‌گر" و محارب شده بود، با دستگیری و محاکمه سران جناح رقیب مخالفت کرد و گفت: "اگر می‌خواهیم این افراد را درون نظام نگه داریم، نباید آن‌ها را لجن‌مال کنیم." حتا فلاحیان رئیس دستگاه شکنجه، ترور و آدم‌کشی اطلاعات در دوره ریاست جمهوری رفسنجانی که اکنون مشاور عالی امنیتی و اطلاعاتی خامنه‌ای‌ست، در مصاحبه‌ای که در این هفته پخش شد با برخورد اهانت‌آمیز با کسانی که در دوره‌ای در جمهوری اسلامی مسئولیت داشته‌اند مخالفت کرد. وی اشکال کار را از همان آغاز رقابت‌های انتخاباتی دو جناح در این می‌بیند که وزارت اطلاعات به درستی به وظیفه خود عمل نکرده و به کاندیداها در مورد گفتارشان تذکر و توصیه نداشته است. اما خامنه‌ای در این هفته در سخنرانی که پیش از این به آن اشاره شد، موضعی را اتخاذ نمود که به نفع گروه‌های طرفدار احمدی‌نژاد و ارگان‌های نظامی و امنیتی دستگاه دولتی‌ست. از جمله وی گفت: "زیر سوال بردن اصل انتخابات، بزرگترین جرمی بود که انجام گرفت." آیا "این جرم کمی" است که یک عده از "همان فردای انتخابات بگویند: انتخابات دروغ است؟"
خامنه‌ای با این موضع‌گیری جناح رقیب و سران آن را متهم می‌کند که چون، نتایج انتخابات فرمایشی را نپذیرفته و حتا پاره‌ای از تقلب‌ها و رای‌سازی‌ها را برملا کردند، بزرگ‌ترین جرم را مرتکب شده‌اند. این موضع‌گیری خامنه‌ای گر چه کار گروه‌هایی را که خواستار دستگیری و محاکمه موسوی و کروبی هستند، تسهیل می‌کند، اما انجام آن، کار ساده‌ای نیست. چرا که این اقدامات می‌تواند به درگیری‌های درونی رژیم ابعاد وسیع‌تری بدهد.

............ ......... ......... ......... ......... ....
اتحاديه اروپا حكومت اسلامي را در يك نشست اضطراري بشدت محكوم كرد.
اتحاديه اروپا تحت فشار اعتراضات مردم و اعتراض دهها نهاد و سازمان عليه اعدام ٬ جمهوري اسلامي ايران را محكوم كرد.
در يك ملاقات با نمايندگان دفتر رئيس پارلمان اروپا در بروكسل٬ مينا احدي و فرشاد حسيني در روز پنجشنبه ۱۵ اكتبر خواهان محكوميت شديد جمهوري اسلامي بدليل اعدام بهنود شجاعي اعدامها در ايران و بويژه اعلام حكم اعدام بر عليه پنج نفر در ايران به  دليل شركت در  تظاهرات شدند. در همان نشست نماينده رئيس پارلمان اروپا گفت ٬ اين هفته بيستمين سال اعلام كنوانسيون حقوق كودك است و در يك نشست در روز پنجشنبه در استراسبورگ ٬ اتحاديه اروپا به نحو اضطراري به اين امر ميپردازد. فشار آوردن به اتحاديه اروپا براي اعتراض به حكومت جنايتكار اسلامي همواره بخشي از فعاليتهاي كميته عليه اعدام بوده است.  اكنون اين اطلاعيه را به زبان فارسي ملاحظه ميكنيد.
پارلمان اروپا - قطعنامه مصوب اجلاس استراسبورگ- بيستودوم اكتبر2009
ايران - نمايندگان پارلمان اروپا نسبت به آزادى زندانيانى كه در تظاهرات برگزار شده بهدنبال انتخابات ژوئن 2009 دستگير شدند، لغو حكم اعدام و احترام به آزادى مطبوعات، طى قطعنامهاى در مورد وضعيت حقوقبشر در جمهورى اسلامى فراخوان دادند.
قطعنامه پارلمان اروپا استفاده گسترده از قهر، دستگيريهاى خودسرانه و شكنجههاى محتمل بهخاطر سركوب جنبش اعتراضى كه در ايران بهدنبال انتخابات جنجالى رياست جمهورى شكل گرفته را محكوم كردند.
نمايندگان پارلمان اروپا خواهان اين شدند كه كميته بينالمللى صليب سرخ اجازه يابد كه بدون استثنا از كليه زندانيان بازديد كند.
نمايندگان پارلمان اروپا بر فراخوان خود مبنى بر لغو حكم اعدام تأكيد كردند. آنها اجرا و صدور احكام اعدام را در ايران بهويژه در مورد مجرمان نوجوان و اطفال را محكوم مىكنند. نمايندگان نسبت به اعدام نوجوان بهنود شجاعى كه در تاريخ 11اكتبر در مغايرت با تضمينهاى حقوقى شناخته شده بينالمللى در اين زمينه صورت گرفت، معترض هستند.
قطعنامه پارلمان اروپا محدوديتهاى سيستماتيك اعمال شده در زمينه آزادى اطلاعات از طريق بلوكه كردن سايتهاى اينترنتى كه از گزارش تظاهرات غيرقانونى منع شدهاند، و ايجاد محدويتهاى جديد را كه خبرنگاران را ملزم به دريافت مجوز، قبل از تهيه گزارش هر واقعه، مىكند تقبيح كرد.
نمايندگان پارلمان اروپا خواهان آزادى فورى فريبا پژوه كه يك خبرنگار و وبلاگ نويس معروف ايرانى- كانادايى است و در خانهاش در تهران در تاريخ 24 اوت دستگير شد، گرديدند.
قطعنامه پارلمان اروپا به قطعنامههاى قبلى اين پارلمان درباره ايران، بيانيههاى رياست اتحاديه اروپا، رؤساى دولتهاى جى 8، شوراى اروپا و رياست پارلمان اروپا درباره سركوب تظاهرات مردم ايران و به گزارش دبيركل سازمان ملل متحد در23سپتامبر درباره وضعيت حقوقبشر در ايران استناد، و تأكيدكرده است:
- وخامت وضعيت عمومى حقوقبشر در ايران ادامه پيدا كرده و از دوران پس از انتخابات رياست جمهورى در ژوئن 2009 بيشترشده است،
- ايران بالاترين اعدامها در جهان بعد از چين را دارد و از هنگامى كه احمدىنژاد در سال 2005 به قدرت رسيده است، اعدامها 4برابر افزايش يافته و اين درحالى است كه ايران تنها كشورى در جهان است كه هنوز مجرمين نوجوان را اعدام مىكند و بنابه گزارشها دست كم 140 مجرم نوجوان در انتظار مرگبهسر مىبرند،
- شكنجه و بدرفتارى با زندانيان، محروميت از خواب، حبس انفرادى، بازداشت مخفيانه، رفتار غيرانسانى و بىرحمانه بهطور گسترده ادامه دارد.
- درهفتهها و ماههاى بعد از انتخابات، هزاران تظاهر كننده به خيابانها ريختند، حدود 150تن كشته شدند و بيش از هزاران تظاهركننده دستگير شدند.
- دادگاههاى نمايشى ادامه دارد و مخالفان به جرائمى از قبيل آشوب و جاسوسى و تلاش براى سرنگونى حاكمان ايران متهم مىشوند. دراين دادگاهها4تن به مرگ محكوم شدهاند بهرغم اينكه از ماه آوريل، يعنى مدتها قبل از تظاهرات، در زندان بهسر مىبردهاند.
- نظر به موارد فوق الذكر،
پارلمان اروپا ترديد شديد خود را نسبت به دقت نتيجه انتخابات كه منجر به تاييد مجدد محمود احمدىنژاد بهعنوان رئيسجمهور گرديد، با توجه به تقلبات گسترده در انتخابات ابراز مىدارد، و معتقد است اعتبار رئيس جمهرر ايران بهشدت خدشهدار شده است.
پارلمان اروپا به شجاعت تمامى زنان و مردان ايرانى كه از آزاديهاى بنيادين و پرنسيپهاى دموكراتيك خود دفاع مىكنند و بهطور خاص به زنان ايرانى كه نفشى مهم در تظاهرات بعد از انتخابات ماه ژوئن ايفا كردند، درود مىفرستد
پارلمان اروپا-استراسبورگ30مهر88
............ ......... ......... ......... ......... ....
احضار گسترده فعالان کمپین یک میلیون امضا به دادگاه
تغییر برای برابری – ظرف چند روز اخیر احضار گسترده فعالان کمپین به بازپرسی امنیت آغاز شده است.
برخی از فعالان کمپین طی دو روز گذشته بادریافت احضاریه ای که در تاریخ 29 مهر ماه صادر شده است برای ادای پاره ای از توضیحات به شعبه 3 بازپرسی دادسرای امنیت به دادگاه احضار شده وبه آنان گفته شده که باید طرف سه روز به دادسرای امنیت مراجعه کنند.
خدیجه مقدم، جلوه جواهری، کاوه مظفری ، مریم مالک و پریسا کاکایی از جمله احضار شدگان هستند. خدیجه مقدم علاوه بر احضار ممنوع الخروج هم شده است . اودراین باره می گوید:« من برای حضور در جلسه دادگاه به شعبه 30 رفته بودم و اتهام ام هم مربوط به تمرد از دستور پلیس جلوی سفارت فلسطین بود در آنجا فهمیدم که شش ماه هست که به دستور قاضی سبحانی ممنوع الخروج هم شده ام .بعد از دادگاه وقتی به خانه برگشتم احضاریه ای از شعبه3 بازپرسی دریافت کردم».
گفتنی است تعداد بیشتری از فعالان کمپینی در طی هفته گذشته و به صورت تلفنی احضار شده اند که برای حضور خود در دادگاه درخواست احضاریه کتبی کرده اند. فعالانی که احضاریه کتبی داریافت کرده اند در دادگاه حاضر خواهند شد.
............ ......... ......... ......... ......... ....
امین پور احمدی پناهجویی دیپورتی از فرودگاه تهران به سوئد بازگردانده شد
فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی
November 01, 2009
بنا به خبری که روز پنجشنبه 29 اکتبر در سایت استکهلمیان انتشار یافت، بسیاری از پناهجویانی که قبلا به درخواست آنها پاسخ منفی داده شده بود با انتشار این خبر محل ثابت زندگی خود را ترک کردند و یا در صدد ترک منازل خود بر آمده اند. در سایت استکهلمیان آمده است که طی هفته های گذشته چندین مورد از اخراج اتباع ایرانی فاقد گذرنامه و یا برگه عبور با موفقیت توسط پلیس سوئد به انجام رسیده و مقامات مرزی ایران نیز افراد اخراجی را مورد پذیرش قرار داده اند.
از آن روز تا زمان انتشار این اطلاعیه بالغ بر 150 مورد از سوی این دسته از پناهجویان و بستگان آنها با دفتر فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی تماس گرفته شده و خواهان اظهار نظر  و اقدامات فدراسیون شده اند.
در اطلاعیه ای که از سوی سایت استکهلمیان انتشار یافته است یک افسر پلیس مرزی در پاسخ به سؤال آنها مبنی بر اینکه آیا تغییری در خط مشی مقامات ایرانی پیش آمده است، گفت: "من میتوانم تنها آنچه را اتفاق افتاده است تأیید کنم و اینکه در هفته های گذشته اتباع ایرانی که فاقد گذرنامه و نیز برگه عبور بوده اند از سوی پلیس سوئد با موفقیت به ایران اخراج شده اند."
فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی در سوئد در چند روز گذشته به جستجوی چند و چون این خبر ادامه داد. بعد از ظهر روز جمعه 30 اکتبر با خبر شدیم که اکبر پور احمدی به همراه امین پور احمدی فرزند 20 ساله وی 22 روز پیش هنگام مراجعه به پلیس در شهر مالمو باز داشت شده بودند. پلیس مرزی به دنبال دو هفته بازداشت این دو پناهجو، روز جمعه 23 اکتبر هر دوی آنها را به قصد اخراج به ایران به فرودگاه میبرد. پدر و فرزند هر دو در فرودگاه دست به مقاومت زده و از سوار شدن به هواپیما امتناع میورزند. پلیس علیرغم به کار گرفتن خشونت علیه آنها موفق به سوار کردن اکبر پور احمدی نمیشود اما امین را با توسل به زور به درون هواپیما میبرد. از آنجایی که امین پور احمدی گذرنامه به همراه نداشته است پلیس ایران از پذیرش وی خودداری میورزد و روز شنبه 24 اکتبر او را از ایران به گوتنبرگ سوئد بر می گردانند. هم اکنون اکبر پور احمدی در بازداشتگاه پلیس در شهر مالمو و امین پور احمدی در بازداشتگاه  پلیس گوتنبرگ بسر می برد. جزئیات این خبر و داستان غم انگیز این پدر و فرزند را عبدالله اسدی از طریق همسر و دختر 18 ساله این خانواده و یکی از دوستان نزدیک آنها بدست آورده است.
فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی در سوئد روز جمعه 30 اکتبر پرونده و مدارک مربوط به این خانواده را در دست گرفته و اقدامات لازم را برای آزادی آنها از بازداشتگاه پلیس در دستور کار خود گذاشته است. به اطلاع میرسانیم که خبر توافق میان ایران و کشورهای اروپایی از جمله سوئد بر سر اخراج پناهجویانی که به تقاضای  پناهندگیشان پاسخ منفی داده شده است در چند هفته گذشته به طور غیر رسمی و در سطح شایعات انتشار یافته است. طبق تحقیقاتی که از سوی فدراسیون به عمل آمده، بجز خبر دستگیری و بازداشت اکبر و امین پور احمدی خبر دیگری در این مورد منتشرنشده و از هیچ منبع رسمی دولتی مثل وزارت امور خارجه و اداره مهاجرت این کشور خبر چنین  توافقاتی تا زمان انتشار این اطلاعیه مشاهده نمی شود.
از نظر فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی ضرب و شتم امین و اکبر پور احمدی به منظور اخراج آنان با توسل به زور از سوی پلیس سوئد و نگاه داشتن آنان در بازداشتگاه بدون ارتکاب جرم نقض آشکار حقوق انسانی بویژه نقض حقوق پناهندگی است. به همین دلیل فدراسیون برخورد پلیس به این خانواده را محکوم میکند و همه سازمانها و نهادهای دفاع از حقوق پناهندگی را به حمایت از حقوق انسانی این خانواده فرا میخواند.
همبستگی، فدراسیون سراسری پناهندگان ایرانی - واحد سوئد
31 اکتبر 2009
............ ......... ......... ......... ......... ....
کارگران شرکت نیشکر هفت تپه
پنج نفرازاعضای هیئت مدیره سندیکای هفت تپه که ازطرف دادگاه انقلاب دزفول به شش ماه حبس تعذیری وشش ماه حبش تعلیقی محکوم شدند.که این حکم ازطرف دادگاه تجدیدنظراهواز مورد تایید قرارگرفت .درراستای اجرای حکم امروزبرای پنجمین بارمنزل اقا جلیل احمدی مورد تفتیش نیروهای انتظامی جهت دستگیرکردن نامبرده قرارگرفت. این درحالیه که هیچگونه احضاریه ای ازطرف دادگاه به ایشان ابلاغ نشده است.وهمچنین امروز به منزل علی نجاتی  جهت بازداشت ایشان مراجعه کرده اندوبه ضامن اقای فریدون نیکوفرد هم هشدارداده اند که اگرنامبرده تاتاریخ ۲۹/۸/۱۳۸۸خودرابه دادگاه معرفی نکند ضامنت وی رابه اجرا خواهندگذاشت.به اقایان محمد حیدری مهرو قربان علیپورهم درمحیط کارشان اعلام کرده اند که هرچه زودترخودرا جهت اجرای حکم به دادگاه شوش معرفی نمایند.
............ ......... ......... ......... ......... ....
گروهي از کارگران حاجي آباد هرمزگان تجمع کردند
ایرنا، بندرعباس- 45کارگر شرکتي بخش نظافت و فضاي سبز شهر حاجي آباد هرمزگان در اعتراض به از دست دادن شغل خود امروز يکشنبه مقابل شهرداري و فرمانداري اين شهر تجمع کردند. 
به گزارش ايرنا،کارگران شرکت طرف قرارداد شهرداري حاجي آباد در اين تجمع اظهار داشتند که از ابتداي آبان ماه به دليل اتمام قرارداد شرکت ياد شده با شهرداري کار خود را از دست داده اند.
فرماندار حاجي آباد نيز با تاييد لغو قرارداد يادشده گفت: اين کارگران رابطه استخدامي مستقيمي با شهرداري ندارند و شهرداري اکنون مي گويد با نيروهاي رسمي و پيماني خود، قادر به انجام امور بخش فضاي سبز و نظافت شهري است.
علي اکبر ارجمند منش افزود: براساس اعلام شهرداري حاجي آباد ادامه فعاليت کارگران يادشده هرماه حدود 200 ميليون ريال هزينه در بردارد که به علت ناکافي بودن درآمدهاي شهرداري ،اين نهاد روز به روز مقروض تر مي شود.
حاجي آباد با جمعيتي حدود 90هزار نفر در فاصله 165کيلومتري شمال بندرعباس قرار گرفته است.
............ ......... ......... ......... ......... ....
وضعيت نامساعد یک زندانی سیاسی
روزنامه اعتماد: باخبر شديم خانواده داود سليماني عضو شوراي مرکزي حزب مشارکت به شدت نگران وضعيت او هستند به ويژه آنکه وي به عنوان جانباز جنگ از وضعيت مناسبي برخوردار نيست و وضعيت کليوي وي به مرحله هشدار رسيده و بيش از چهار ماه در انفرادي سپري کرده است. قابل ذکر است که در بررسي پرونده داود سليماني به عنوان يکي از فعالان سابق جنبش دانشجويي، پرونده سال 78 (پرونده کوي دانشگاه) که در آن پرونده وي تبرئه شده بود بار ديگر مفتوح شده است.
............ ......... ......... ......... ......... ....
ايران پرس نيوز اول نوامبر09 - اعتراض به بخشنامه جديد دانشگاه آزاد آبادان
روزنامه اعتماد: جمعي از دختران دانشجوي ساکن در خوابگاه دانشگاه آزاد واحد آبادان در اعتراض به بخشنامه جديد دانشگاه در خصوص منع تردد در ساعات شبانه براي سومين روز متوالي مقابل دفتر رئيس اين دانشگاه تجمع کردند.
............ ......... ......... ......... ......... ....
روزنامه سرمايه لغو امتياز شد
ايلنا:روزنامه سرمايه براساس تصميم هيات نظارت بر مطبوعات در جلسه مورخ يازدهم آبان لغو امتياز شد.
به گزارش ايلنا ، هيات نظارت بر مطبوعات امتياز روزنامه سرمايه را به استناد تبصره13 ماده11 قانون مطبوعات لغو كرد. علت لغو امتياز اين روزنامه تخلفات مكرر از مفاد ماده9 قانون مطبوعات اعلام شده است.
در گزارش روابط عمومي معاونت امور مطبوعاتي و اطلاع رساني آمده است روزنامه سرمايه علاوه بر تخلفات فوق الذكر خارج از زمينه مصوب (به عنوان نشريه اي تخصصي با زمينه علوم انساني و روش آموزشي و پژوهشي) منتشر مي شد و مشخصات شكلي مندرج در پروانه انتشار از جمله قطع و روش نشريه را نيز بدون اخذ مجوز لازم و تاييد هيات نظارت بر مطبوعات تغيير داده بود.
روزنامه سرمايه به صاحب امتيازي و مديرمسئولي حسين عبده تبريزي منتشر مي شده است. گفتني است روزنامه سرمايه پيش از اين چندين نوبت از هيات نظارت بر مطبوعات و اداره كل مطبوعات و خبرگزاري هاي داخلي تذكر كتبي دريافت كرده بود.
............ ......... ......... ......... ......... ....
هنگامه شهیدی پس از آزادی به بیمارستان منتقل شد
هنگامه شهیدی روزنامه نگار و فعال حقوق بشر دقایقی پیش پس از 124 روز حبس از زندان اوین آزاد شد.
به گزارش نوروز، این روزنامه نگار در بند که در هشتمین روز از اعتصاب غذا و دارو بود، با قید وثیقه از زندان آزاد شد. خانواده شهیدی گفتند از آنجا که وضعیت جسمی این روزنامه نگار اصلا مناسب نیست، او را مستقیم از زندان در بیمارستان بستری خواهند کرد.
هنگامه شهیدی به دلیل بیماری قلبی و فشارهای شدید روحی و روانی که در زندان بر او وارد شده بود، تا پیش از اعتصاب غذا و دارو، روزی 28 عدد قرص مصرف می کرد.
............ ......... ......... ......... ......... ....
زندان زنان در اهواز راه‌اندازی می‌شود
شفاف : مدیرکل زندان‌های خوزستان گفت: در آینده‌ای نزدیک ندامتگاه جدید ویژه زنان در اهواز افتتاح می‌شود.
ابوالقاسم علوی اظهار داشت: ندامتگاه جدید سپیدار اهواز در مساحت 700 مترمربع و با اعتباری بالغ بر دو میلیارد و 500 میلیارد ریال در حال آماده سازی و ساخت است که در حال حاضر مراحل پایانی خود را می‌گذراند.
وی گفت: ساخت این مجموعه نیاز به تفکیک قطعی و تامین فضای مستقل نگهداری زنان زندانی را در فضایی استاندارد و مناسب با لحاظ کلیه امکانات اصلاحی، تربیتی و آموزشی رفع خواهد کرد.
علوی یادآور شد: ندامتگاه نسوان اهواز با ظرفیت استاندارد 150 مددجو دارای مرکز مجهز و مستقل درمانگاهی و کلینیک مثلثی و مشاوره، سایت فنی و حرفه ای و اشتغال درون زندان، مجموعه فرهنگی و آموزشی، تاسیسات و مراکز خدماتی ملزوم و مجموعه ورزشی سرپوشیده است که در فضایی مناسب ساخته شده و به زودی آماده بهره برداری خواهد بود.
مدیرکل زندان‌های خوزستان خاطرنشان کرد: در مرکز جدید، علاوه بر پرداخت عمیق به نگهداری کیفی‌تر مجرمان نسوان، تلاش خواهد شد تا با جلب مشارکت و همکاری سایر مؤسسات و مراکز دولتی و نیمه دولتی و مردم نهاد، مراقبت‌های بعد از خروج بیشتری انجام دهیم تا با مراقبت‌های مفید اجتماعی بازگشت مجدد بزه در آنان کاهش یابد.
............ ......... ......... ......... ......... ....
وحشت از حضور گسترده مردم در روز 13 آبان
 درحالی که در چند سال اخیر مسولان دولت و نهادهای رسمی با تبلیغات فراوان مردم را به حضور در تجمع های مناسبتی دعوت می کردند، هم اکنون در آستانه بزرگداشت روز 13 آبان ، عوامل و مزدوران انتخاباتی که از حضور گسترده مردم در این روز به وحشت افتاده اند با اظهارات تهدیدآمیز مختلف سعی می کنند تا مردم را از حضور در روز 13 آبان منصرف کنند.
درهمین رابطه احمدرضا رادان در اظهاراتی از روی ناتوانی مدعی شد:" کسانی که با فریب و نیرنگ مردم را به تجمع غیرقانونی دعوت می کنند باید پاسخگوی اقدامات خود باشند."
جانشین فرمانده نیروی انتظامی با بیان این که "تجمعات غیرقانونی برای پلیس غیرقابل تحمل است و با تجمع کنندگان برخورد قانونی می شود" گفت:" ما بارها گفته‌ايم هر تجمع قانوني قطعا چتر امنيتي پليس را به دنبال خواهد داشت و در مقابل اقدامات غيرقانوني به‌ويژه به قصد ايجاد تنش، جلوگيري و برابر قانون برخورد مي‌شود."
احمد رضا رادان بدون هیچ گونه توضیحی در این باره که چگونه درسال های اخیر برای چنین تجمعات و مناسبت هایی حرف از مجوز قانونی به میان نمی آمد، مدعی شده :" هر كس مي‌خواهد تجمعي داشته باشد بايد مجوزهاي لازم از مراجع ذي‌ربط بگيرد تا از حمايت‌هاي پليس برخوردار باشد."
این اظهارات جانشین فرمانده نیروی انتظامی درحالی است که مسولان استانداری تهران حتی درخواست های مستند ارایه شده از سوی برخی از احزاب و گروه ها برای تجمع 13 آبان را نیز به دروغ منکر می شوند.
در همین باره در چند روز گذشته استاندار تهران و همچنین معاون سیاسی وی درخواست مجوز برای راهپیمایی روز 13 آبان از سوی انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه ها را منکر شده بودند که در همین راستا، این انجمن برای شفاف سازی شماره نامه ی درخواست مجوز که به استانداری تهران ارسال شده را نیز منتشر کرد.
اين تشکل سياسى اصلاح طلب ضمن تکذيب اظهارات معاونت سياسى استاندارى تهران تصريح کرد:" انجمن اسلامى مدرسين دانشگاه ها طى نامه کتبى به شماره 873 الف در تاريخ 6/8/88 از
استاندارى تهران درخواست مجوز راهپيمايى روز 13 آبان را از محل درب اصلى دانشگاه تهران تا مقابل محل سفارت سابق آمريکا نموده است که اين درخواست نيزطى شماره 156123 مورخ 6/8/88 در دبيرخانه استاندارى تهران به ثبت رسيده است اما با وجود پيگيرى مکرر اين انجمن تا لحظه اعلام اين خبر، استاندارى تهران از ارائه هرگونه پاسخى به درخواست انجمن خوددارى کرده است."

............ ......... ......... ......... ......... ....
هشدار به مسولين دانشگاه هرمزگان جهت آماده باش در آستانه 13 آبان 
جلسه اضطراری شورای فرهنگی دانشگاه هرمزگان در حضور نوحه گر رییس و اعضاء شورای فرهنگی برگزار گردید. وی رسما از همه مسولین دانشگاه درخواست كرد كه شديدا حواسشان به اتفاقات این روزها باشد.
با توجه به فضای خاص حاکم بر دانشگاه و التهابات صنفی اخیر هرلحظه اتفاق و اعتراض جدیدی انتظار می رود اما با نزدیک تر شدن به روز چهارشنبه 13 آبان امکان حضور و همنوایی فعالان سیاسی و دانشجویی و اتحاد آنان با دانشجویان غیر سیاسی که برای مشکلات صنفی تلاش می کنند مسولان را به شدت ترسانده است.
............ ......... ......... ......... ......... ....
تهديد جوانان و دانشجويان ايلام توسط حكومت از ترس شركت در تظاهرات 13 آبان 
آژانس ايران خبر : مزدوران حكومتي در ايلام با تهديد , جوانان و دانشجويان را از شهر خارج ميكنند تا براي 13 آبان تهديدي از جانب آنان به وجود نيايد. مزدوران ،يكي از دانشجويان دانشگاه ملي ايلام را دستگير كرده و به او گفته اند كه از 10 آبان بايد ايلام را ترك كند و تا 16 آبان بازنگردد.
مردم غيور ايلام با نوشتن شعارهاي ضد حكومتي بر سطح ديوارهاي شهر همچنان اعتراض و نفرت خود را نسبت به نظام حاكم اعلام ميكنند.اما مانند هر كجاي ديگر مزدوران حكومتي از ترس همه گير شدن اين فضاي اعتراضي بلافاصله اين شعارها را با رنگ از بين ميبرند.
............ ......... ......... ......... ......... ....
تظاهرات مردم تبريز بعد از بازي بين تراكتورسازي تبريز و مس كرمان 
آژانس ايران خبر , تبريز : درپايان بازي بين تراكتورسازي تبريز و مس كرمان در تبريز مردم به خيابانها ريختند و شعار ياشاسين آذربايجان , نه غزه نه لبنان جانم فداي ايران , مرگ بر ديكتاتور سر دادند. نزديك به دوهزار نفر نيروي انتظامي با باتون و... براي سركوب تجمع مردم اقدام كردند. اين تجمع تا ساعت 1800 ادامه داشت .

............ ......... ......... ......... ......... ....
ديگر کسی از سپاه نمانده که در مورد 13 آبان هشدار نداده باشد
صفوی : از مردم  میخواهيم که صف خود را از فتنه گران جدا کنند!
 ایسنا:دستيار و مشاور عالی فرماندهی کل قوا گفت: هر کسی در مقابل ولايت ايستاد سرنگون شد و شکست خورد.
به گزارش خبرنگار سياسی خبرگزاری دانشجويان ايران(ايسنا) سردار سرلشکر پاسدار سيديحيی صفوی صبح روز دوشنبه در مراسم يادواره شهيد فهميده و شهدای دانش آموز و فرهنگی کشور که در پادگان سپاه ناحيه کرج برگزار شد، تاکيد کرد: ولايت فقيه جانشين امام زمان است و اين مساله شوخی بردار نيست.
وی افزود: ببينيد کسانی که مقابل امام ايستادند به چه سرنوشتی دچار شدند و امروز هم هرکس در مقابل ولايت بر حق خامنه ای بايستد رسوا میشود و شعارهای آنها ، آنها را رسوا خواهد کرد؛ چراکه ولايت فقيه جانشين امام زمان در تفکر شيعه است.
وی با اشاره به قرار داشتن در آستانه روز ۱۳ آبان اظهار کرد: ممکن است عده ای بخواهند فتنه گری کنند ولی ملت ما (؟!) در مقابل فتنه گران و کسانی که می خواهند آرمان های انقلاب و ارزشهای اسلامی را زيرپا بگذارند خواهند ايستاد. ما از مردم میخواهيم که صف خود را از فتنه گران جدا کنند. عده ای که بعضا در زمان امام مسووليت هايی داشتند ولی امروز در مقابل قانون ،انقلاب، دولت و رهبری انقلاب ايستاده اند جايگاهی در بين ملتمان ندارد.
مشاور ارشد فرمانده کل قوا افزود: به برخی از اين کسانی که نمیدانم واقعا چه تفکری دارند توصيه میکنم که به دامن اسلام،نظام اسلامی، ملت و ولايت فقيه برگردند و گرنه ملت ما با هيچکس رودربايستی ندارد و چهره آنها منفور خواهد شد. پس بهتر است از فتنه گری خود دست بردارند.
مشاور ارشد فرمانده کل قوا تنفر جهان اسلام از آمريکا و ميزان کشته شدگان ارتش اين کشور در عراق و افغانستان را از جمله تبعات حضور آنها در اين دو کشور برشمرد و گفت: آمريکايی ها به ذلت درآمده اند و در اهداف خود در عراق و افغانستان شکست خوردند. افغانستان برای آمريکا تبديل به ويتنام دوم شده است و به زودی مجبورند با شکست و خفت آنجا را ترک کنند؛ چراکه آنها تقاص خون شهدای ما را میدهند.
وی در پايان اظهار کرد: برخی از کشورهای عربی هم که ماشين جنگی صدام را تجهيز کردند میبينيد به چه روزی رسيده اند و بقيه کشورها را هم خواهيم ديد که در آينده به چه روزگاری خواهند رسيد. به لطف خدا آنهايی که میخواستند نظام ما را ساقط کنند خودشان ساقط شده اند. امروز هم اگر افغانستان و عراق میخواهند به ثبات و استقلال برسند راه درست برای آنها راه شهدای ماست.
............ ......... ......... ......... ......... ....
سیزده آبان؛ پاسدار رادان، موسوی و کروبی را تهدید کرد
خبرگزاری حکومتی مهر: جانشین فرمانده نیروی انتظامی با تأکید بر اینکه کسانی که با فریب و نیرنگ مردم را به تجمع غیرقانونی دعوت می کنند باید پاسخگوی اقدامات خود باشند گفت: تجمعات غیرقانونی برای پلیس غیرقابل تحمل است و با تجمع کنندگان برخورد قانونی می کند.
احمدرضا رادان با اشاره به فرارسیدن یوم الله سیزده آبان سالروز تسخیر لانه جاسوسی آمریکا گفت: نیروی انتظامی اقدامات انتظامی و ترافیکی ویژه ای را برای این روز در نظر گرفته است.
وی تصریح کرد: به دلیل ازدحام شرکت کنندگان در تظاهرات سیزده آبان پلیس مجبور است یک سری محدودیت های ترافیکی در سطح شهر تهران اعمال کند.
جانشین فرمانده نیروی انتظامی خاطرنشان کرد: رسما اعلام می کنیم، کسانی که قصد تجمع غیرقانونی دارند و افرادی که مردم و جوانان را با فریب دعوت و تشویق به تجمع غیرقانونی کنند باید پاسخگوی اعمالشان باشند.
............ ......... ......... ......... ......... ....
خبرگزاری فرانسه: وحشت رژیم از تظاهرات ضد حکومتی 13 آبان
خبرگزاری حکومتی مهر: جانشین فرمانده نیروی انتظامی از برخورد نیروی انتظامی با هرگونه تجمع غیر قانونی در روز 13 آبان خبر داد. سرتیپ احمد رضا رادان گفت: وظیفه حفظ نظم عمومی در هر جامعه ای بر عهده پلیس است و بر اساس قوانین مدون ما موظفیم مانع هرگونه اخلال در نظم عمومی شویم. این مقام ارشد در نیروی انتظامی با اشاره به اهمیت روز 13 آبان از شرکت کنندگان در مراسم این روز خواست با پلیس همکاری لازم را داشته باشند.
خبرگزارى فرانسه در گزارشی از تهران در باره وحشت رژيم از تظاهرات 13 آبان نوشت، مقامات پلیس هشدار مى دهند كه هرگونه تظاهرات غير دولتى را سركوب مى كنند. رادان معاون فرمانده نيروى انتظامى گفت، پليس عليه هرگونه تجمع غيرقانونى در 13 آبان دست به اقدام خواهد زد و پليس وظيفه دارد كه جلوى هرگونه اقدامى در زمينه برهم زدن نظم عمومى در جامعه را بگيرد.
خبرگزارى فرانسه نوشت، مراسم 13 آبان امسال ممكن است دستخوش اعتراضات خيابانى عليه دولت احمدى نژاد شود. در ماه سپتامبر نيز معترضان تظاهرات حکومتی به طرفدارى از فلسطينيان را به اعتراض گسترده عليه دولت تبديل كردند.
............ ......... ......... ......... ......... ....
 امروز بعد از ظهر (یکشنبه) در سید خندان ودر داخل دانشگاه خواجه نصیر تظاهرات ضد حکومتی شکل گرفته بود لباس شخصی ها هراسون از اینکه خشم دانشجویان به خیابان ها بکشه همه جارو محاصره کرده بودند ولی تشنج در خیابان شریعتی بود.
............ ......... ......... ......... ......... ....
رادن (از متهمان کهریزک) : افرادی که مردم را به تجمع تشویق می‌کنند باید پاسخگو باشند
ايلنا: جانشین فرمانده نیروی انتظامی با تأکید بر اینکه کسانی که با فریب و نیرنگ مردم را به تجمع غیرقانونی دعوت می کنند باید پاسخگوی اقدامات خود باشند، گفت: تجمعات غیرقانونی برای پلیس غیرقابل تحمل است و با تجمع کنندگان برخورد قانونی می کند.
به گزارش خبرگزاري ايلنا، احمدرضا رادان با اشاره به فرارسیدن یوم‌الله 13 آبان سالروز تسخیر لانه جاسوسی آمریکا گفت: نیروی انتظامی اقدامات انتظامی و ترافیکی ویژه ای را برای این روز در نظر گرفته است.
وی با بیان اینکه تأمین امنیت تجمعات قانونی و دارای مجوز برعهده نیروی انتظامی است، تصریح کرد: به دلیل ازدحام شرکت‌کنندگان در تظاهرات سیزده آبان پلیس مجبور است یک سری محدودیت های ترافیکی در سطح شهر تهران اعمال کند.
جانشین فرمانده نیروی انتظامی خاطرنشان کرد: رسما اعلام می‌کنیم، کسانی که قصد تجمع غیرقانونی دارند و افرادی که مردم و جوانان را با فریب دعوت و تشویق به تجمع غیرقانونی کنند باید پاسخگوی اعمالشان باشند.
وي با اشاره به اهميت روز 13 آبان از شرکت کنندگان در مراسم اين روز خواست با پليس همکاري لازم را داشته باشند و از ايجاد هرگونه بي نظمي و ناآرامي بپرهيزند
جانشين فرمانده نيروي انتظامي تصريح كرد:هر كس مي‌خواهد تجمعي داشته باشد بايد مجوزهاي لازم از مراجع ذي‌ربط بگيرد تا از حمايت‌هاي پليس برخوردار باشد.
رادان اضافه كرد: ما بارها گفته‌ايم هر تجمع قانوني قطعا چتر امنيتي پليس را به دنبال خواهد داشت و از هر اقدام قانوني حمايت مي‌كنيم، اما در مقابل از اقدامات غيرقانوني به‌ويژه به قصد ايجاد تنش، جلوگيري و برابر قانون برخورد مي‌شود.
............ ......... ......... ......... ......... ....
سپاه باز هشدار داد : نميگذاريم 13 شعار انحرافی دهد!
ايلنا : سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در بیانیه ای با گرامیداشت روز مبارزه ملی با استكبار جهانی، سیزدهم آبان‌ماه را نماد مقاومت، ایستادگی و استكبار ستیزی ملت ایران و صحنة فرو ریختن هیمنة آمریكا در برابر نظام و انقلاب اسلامی دانست.
در بخشی از اين اعلاميخ آمده است : ملت عظیم الشان ایران اسلامی، آمریكا و شیطان بزرگ را عامل اصلی گرفتاری‌های جهان اسلام و منشاء فتنه و توطئه علیه نظام‌و انقلاب اسلامی می‌داند و در میدان نبرد جدیدی كه قدرت‌های خیره سر و زورگو، تحت سیطره و راهبری آمریكا برای جنگ نرم علیه ایران گشوده‌اند، با حضور عالمانه و فداكارانه خود همانند هشت سال دفاع مقدس در عرصة جنگ سخت نظامی، شكست سختی را به دشمنان نادان و ناتوان خود تحمیل خواهد كرد و در این راستا به هیچ جریانی اجازه نخواهد داد با طرح شعارها و مسایل انحرافی و دروغین به اراده راسخ و عزم پولادین آنان خدشه‌ای وارد سازد.
............ ......... ......... ......... ......... ....
گزارشی از وضعیت پزشکی دانشجوی محکوم به اعدام، حامد روحی نژاد
به گزارش هرانا به نقل از مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، حامد روحی نژاد 23 ساله دانشجوی رشته فلسفه دانشگاه شهید بهشتی که بیش از پنج ماه است در زندان به سر میبرد  و حدود چهار سال است که از بیماری (multiple sclerosis) مولتیپل اسکلروسیس رنج میبرد . وی حدود چهارسال پیش با تاری دید و بی حسی پای چپ برای اولین بارمورد حمله  بیماری  قرار گرفت و به بیمارستان منتقل شد و پزشکان با شک به ام اس او را تحت آزمایشات متعدد قرار دادند .
در عکسبرداری مغز به روش MRI  که از او گرفته شد، واضحا پلاکهای دور بطنی (PRI VENTRICULAR)  مشاهده شد که نشان از ضایعات این بیماری هولناک داشت .
پس از تشخیص قطعی، پزشکان دارو درمانی را برای او آغاز کردند (AVONEX) وتا قبل از دستگیری، وی تحت مراقبت پزشک متخصص مغز و اعصاب بوده و با مصرف مداوم دارو بیماری او تحت کنترل قرار گرفته بود . همچنین در آن دوران افسردگی که از عوارض شایع این بیماری است نیز در او ظاهر می شود که پزشکان برای او داروی سیتالوپرام و سدیم والپرات تجویز می نمایند .  آقای حامد روحی نژاد به بیماری ارثی تالاسمی از نوع مینور نیز دچار می باشند که کم خونی ناشی از این بیماری نیز در ایشان مشکلاتی را برایشان بوجود آورده است .
متاسفانه پس از دستگیری و انتقال به انفرادی ، بیماری او فعال شده و حملات بیماری شدت یافته تا حدی که دو بار او را از بند 209 به پزشک متخصص ارجاع میدهند  وداروهایی نیز به او داده میشود که بر بهبودی او تاثیرچندانی نمی گذارد .
چندی پیش وی از زندان به دادگاه اعزام میشود و در حالی که  به هیچ روی از لحاظ جسمی وضعیت مساعدی نداشته ، حکم اعدام را جهت امضا در مقابلش می گذارند . از آن روز به بعد پس از بهم ریختن وضعیت روحی ، وی در شرایط بسیار بد جسمی قرار می گیرد و در پی آن مجددا دچار حمله آم اس حاد تری می شود . از آن روز تا به حال نه تنها هیچ پزشکی او را معاینه نکرده بلکه دارویی نیز به او داده نشده و حال او روز به روز وخیم و وخیم تر می شود .
در حال حاظر ایشان به دلیل  ، عدم درمان ، عدم دسترسی به پزشک متخصص و فشارهای ناشی از زندان و حکم غیر انسانی اعدام بشدت دچار عوارض ناشی از حمله بیماری ام اس شده است  تا  حدی  که  بیش  از 50 درصد بینایی چشم  چپ  خود را ازدست  داده وچشم راست نیز  دچار  تاری  دید  شده
 است (LT&RT OPTIC NEURITIS ) ، حس  اندامهای   سمت  چپ بکلی  از  بین رفته ( SENSORY LEVEL)  دچار لرزش اندام ها شده و در هنگام راه رفتن تعادل خود را از دست می دهد ، پرش چشم (NYSTAGMUS)  در هر دو چشم ظاهر گشته و دچار علائم گوارشی نیز شده است .
همه این علائم نشان از وضعیت بسیار وخیم بیماری در آقای حامد روحی نژاد میدهد . حملات این بیماری در صورتی که کنترل نشود ظایعات جبران ناپذیری از جمله کوری ، فلج اندام و در بسیاری از مواقع مرگ را در پی خواهد داشت .
 از آنجا كه اين بيماري مادام العمر است، كنترل دايمي و معالجه هميشگي بيماري ضروري است. پيشرفت بيماري در اثر مصرف دارو تا حدودي كندتر مي‌شود. همچنين معالجه علايم بيماري مي‌تواند حالت فلج را كاهش دهد . محیط زندگی این بیماران می بایست آرام و بدون تشنج باشد و کاهش استرس در بهبود علائم بیسار موثر است . وضعیت افسردگی در این بیماران در صورتی که با دارو، روان درمانی و محیط آرام کنترل نشود به حدی افزایش می یابد که گاها منجر به خودکشی در بیمار می شود . و در حملات حاد، بیمار به بستری شدن در بیمارستان نیاز پیدا می کند  .
لذا با توجه به علائم حاد و خطرناکی که در ایشان مشاهده می شود باید ایشان سریعا به پزشک متخصص ارجاع ودر شرایطی آرام و به دور از هر گونه استرس به درمان بپردازند . از کلیه دست اند کاران سیستم قضایی کشور مصرانه خواستار رسیدگی به وضعیت وخیم این دانشجوی بیمار هستم و آزادی ایشان را جهت مداوا در فضایی بدور از تشنج خواستارم . همچنین مسئولین مربوطه را به رعایت حقوق زندانیان  بر اساس تبصره 1 ماده 103 ایین نامه سازمان زندانها که بهداری را مکلف می نماید وضع محکومان بیمار صعب العلاج یا غیر قابل علاج را رسیدگی کرده حسب مورد برابر مقررات اقدام نمایند ، توصیه می نمایم .
دکتر حسام فیروزی
8/8/1388 تهران
............ ......... ......... ......... ......... ....
تحصن در دانشگاه یاسوج
 دانشجویان دانشگاه یاسوج در این تحصن علاوه بر خواسته های صنفی پیشین خود،یعنی عدم تفکیک سرویس های دانشگاه خواستار لغو برخورد حذفی با دانشجویان و رد تعلیق 2 نفر از نمایندگان دانشجویان در شورای صنفی وتعدادی دیگر که برای دفاعیه دعوت شده اند هستند.آن ها همچنین خواستار پایان بخشیدن به یکه تازی نهاد بسیج دانشجویی شدند که با وجود تخلفات آشکار از جمله پخش شب نامه،اقدام به ضرب و شتم دانشجو،توهین به دانشجویان با بی دین خواندن آنان هیچ گونه واکنشی از مسئولین مشاهده نکرده اند لذا دانشجویان اقدام به اعتصاب غذا کرده اند که پیش بینی می شودتا رسیدن به خواسته های خود ادامه پیدا کند
............ ......... ......... ......... ......... ....
بازپرسی و صدور قرار برای محمد اولیایی فرد
محمد اولیایی فرد، وکیل و فعال حقوق بشر به دلیل نقد عملکرد قوه قضائیه و اطلاع رسانی تفهیم اتهام شد.
به گزارش هرانا به نقل از مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، راس ساعت 10 و 30 دقیقه صبح روز جاری مورخ 11 آبان ماه، جلسه آخرین دفاعیات محمد اولیایی فرد، وکیل و فعال حقوق بشر در شعبه اول دادیاری دادسرای کارکنان دولت تهران برگزار شد.
محمد اولیایی فرد از سوی مدعی العموم به تبلیغ علیه نظام، افترا و تشویش اذهان عمومی در موضوع اطلاع رسانی نسبت به اعدام بهنود شجاعی و نقد عملکرد قوه قضائیه متهم شده است.
آقای اولیایی فرد با دفاع از عملکرد خود و قرار وثیقه 50 میلیون تومانی راس ساعت 14 امکان آزادی موقت تا زمان برگزاری جلسه دادگاه را پیدا کرد.
لازم به ذکر است در حال حاضر پرونده دیگری نیز از این حقوقدان در دادسرای کارکنان دولت با اتهام " توهین و افترا به مامورین وزارت اطلاعات" مفتوح است.
............ ......... ......... ......... ......... ....
چند سال از عمر مردم ايران در بيماری و ناتوانی است؟
روزنامه ابتکار: هرم جمعيتي ايران را جوانان تشکيل مي دهند. پوياي و نشاط يکي از مولفه هاي جوان بودن است که در ذات اين قشر سني قرار دارد.در حال حاظر اميد به زندگي در ايران حدود 70 سال است.اما اميد به زندگي سالم 57 سال است.اميد به زندگي و اميد به زندگي سالم يکي از شاخص هاي توسعه سلامت در کشورها محسوب مي شود. مقايسه اميد به زندگي و اميد به زندگي سالم در ايران حاکي از آن است که حدود 12 تا 13 سال از عمر مردم ايران با بيماري و ناتواني و از کار افتادگي همراه است و کيفيت ندارد. لازم به ذکر است شاخص ميزان اميد به زندگي در هر جامعه اي بايد با شاخص اميد به زندگي سالم سنجيده شود.چون مهم جامعه سالم است. بر اساس آمارهاي موجود وضعيت سلامت ايران در مقايسه با ساير کشورهاي منطقه غربي آسيا و در ميان 25 کشور،در رتبه 14 تا 15 قرار گرفته است.همچنين بر اساس رتبه بندي سازمانهاي جهاني سلامت،موقعيت سلامت در ايران در بين 185 کشور حدودا 100 تا 110 است.در حال حاظر اميد به زندگي در کشورهاي توسعه يافته 85 سال و سالهاي بيماري حدود 4 تا 5 سال است.
............ ......... ......... ......... ......... ....
 مجلس ایران نحوه پرداخت یارانه ها به مردم را به دولت واگذار کرد
 نمایندگان مجلس شورای اسلامی روز یکشنبه و در ادامه بررسی لایحه هدفمند کردن یارانه‌ها به پیشنهادی رای دادند که بر اساس آن یارانه‌ها نه بر مبنای قرارگرفتن افراد در دهک‌های درآمدی، بلکه بر مبنای لحاظ كردن درآمد افراد و به تشخیص دولت بازتوزیع خواهد شد؛ نقدی یا غیرنقدی بودن یارانه‌ها نیز به عهده دولت گذاشته شده است.
پیش از این و براساس گزارش کمیسیون ویژه طرح تحول اقتصادی، مبنای تعیین گروه‌های مشمول پرداخت یارانه، دهک‌های درآمدی بود؛ اما اکنون با تصویب این پیشنهاد مبنای تعیین  تعلق یارانه‌های نقدی و غیر نقدی، درآمد خانوار است که با تشخیص دولت صورت می‌گیرد.
مخالفان این طرح می‌گویند تصویب این پیشنهاد،  بر ابهام معیار دادن یارانه به افراد می‌افزاید و  معیار تعلق یارانه، بیشتر تشخیص دولت خواهد بود و  نه معیارهای ثابت، نظیر دهک‌های درآمدی.
محمدرضا میرتاج‌الدینی، نماینده تبریز در مجلس شورای اسلامی، که این پیشنهاد را مطرح کرد در دفاع از پرداخت یارانه به همه مردم به جای پرداخت یارانه به ۵ دهک درآمدی گفت: «هدف در لایحه این است كه تبعیض موجود در برخورداری از یارانه‌ها برداشته شود و همه اقشار جامعه به یک میزان از یارانه‌ها برخوردار شوند.»
همچنین میرتاج‌الدینی در توضیح پیشنهاد خود گفت: «با تصویب این پیشنهاد، دهک‌های مشمول درآمد اجرایی شدن لایحه هدفمند کردن یارانه‌ها حذف می‌شوند و اختیار آن به دولت داده می‌شود.»
اما پیشنهاد این نماینده مجلس مخالفانی هم داشت که مخالفت خود را در قالب تذکراتی در صحن علنی مجلس و گفت وگوهایی در راهروهای مجلس شورای اسلامی  نشان دادند.
محمد ابراهیم نكونام، نماینده گلپایگان و خوانسار، در مخالفت با این پیشنهاد گفت: «با اجرای این لایحه ما افزایش قیمت‌ها را شاهد خواهیم بود؛ در این بین آسیب طبقات اقتصادی پایین را شاهد هستیم و به دور از عدالت است كه ما افراد مرفه و كسانی كه از درآمدهای میلیونی برخوردارند را به یک میزان در برخورداری از یارانه‌ها ببینیم.»
احمد توکلی، نماینده مردم تهران و رییس مرکز پژوهش‌های مجلس نیز از مخالفان این پیشنهاد بود؛ ‌او در گفت‌و گو با خبرگزاری فارس روش تصویب این پیشنهاد را غیرقانونی خواند و پرسید: «منظور از مصوبه مجلس برای پرداخت یارانه به آحاد جامعه چیست؟ بر این اساس یک كودک شش ماهه نیز باید درآمدش محاسبه شود و مابه‌التفاوت آن را به سرپرست خانواده پرداخت كنند.»
احمد توکلی  افزود:«این كار به هیچ وجه امكان اجرا ندارد، معقول نیست و این از اشكالات اجرایی مصوبه مجلس است.»
 به گفته احمد توکلی،‌ دومین اشكال اجرایی این مصوبه این است كه هیچ اطلاعی از درآمد خانواده‌ها وجود ندارد و اكنون نمی‌توان محاسبه كرد به هرخانواده چه مقدار یارانه پرداخت می‌شود؛
 این نماینده  همچنین اظهار داشت معلوم نیست كه دولت چه مقدار درآمد كسب خواهد كرد تا بر این اساس بتوان  یارانه پرداختی به هرخانواده را تخمین زد و از طرفی كل افراد مستحق نیز معلوم نیستند.
بامصوبه روز یکشنبه نمایندگان مجلس شورای اسلامی دست دولت برای نحوه چگونگی تامین یارانه نقدی یا غیرنقدی و تعیین کسانی که مشمول برنامه بازتوزیع یارانه ها می‌شوند بازشد.
آنگونه که محمدرضا فرزین، سخنگوی طرح تحول اقتصادی گفته است: «بررسی‌های اولیه دولت این بوده كه در طرح تحول اقتصادی و بحث هدفمند كردن یارانه ها حدود ۵۰ میلیون نفر از ایرانیان تحت پوشش قرار گیرند.»
اما با اینکه هنوز لایحه هدفمندکردن یارانه ها تکلیف روشنی ندارد، آنچه از پیش  اتفاق افتاده افزایش نسبی قیمت کالاها و خدمات است.
همین افزایش قیمت‌ها و پیش بینی‌های پیامدهای بعدی اجرای این لایحه است که تعداد نمایندگانی را که پیشنهاد می‌دهند این لایحه باید به همه‌پرسی مردم گذاشته شود، افزایش داده است.
روز یکشنبه مصطفی کواکبیان نیز همچون علیرضا محجوب پیشنهاد داد تا اجرای قطعی و نهایی لایحه هدفمندکردن یارانه ها پس از تصویب مجلس به همه‌پرسی مردم گذاشته شود.
............ ......... ......... ......... ......... ....
گرانی در آینده بحران بزرگی خواهد ساخت
ایلنا: یک عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در واکنش به پذیرفتن مساله گرانی از سوی محمود احمدی‌نژاد، گفت: مساله گرانی برای کشور به مساله حادی تبدیل شده است که مطمئنا این گرانی در آینده بحران بزرگی خواهد ساخت.
قدرت الله علیخانی عضو فراكسيون خط امام(ره)، تاکید کرد: با اجرای لایحه هدفمند کردن یارانه‌ها این گرانی شدت خواهد گرفت. در حال حاضر بسیاری از افراد به تبعات اجرای این لایحه پی‌نبرده‌اند و لازم است که دولت در اجرای ان بسیار مواظب باشد.
عضو فراکسیون خط امام (ره) مجلس شورای اسلامی با بیان این مطلب که نارضایتی مردم از همین حالا پیش‌بینی می‌شود، گفت: نارضایتی بسیار بالایی با اجرای این لایحه پیش می‌آید که هم مجلس و هم دولت در آن مقصر هستند.
علیخانی افزود: مجلس به خاطر ملاحظاتی که کرده و دولت هم به دلیل آنکه با علم به وضعیت فعلی اقتصادی کشور از جمله آمار بالای جمعیت زیر خط فقر این لایحه را به مجلس ارایه داده است مقصرند.
عضو فراکسیون کارگری مجلس با بیان اینکه "من نگران بحران شدید وضعیت معیشتی مردم هستم"، تاکید کرد: زندگی مردم را نمی‌توان شوخی گرفت و الان هم دیر نشده است. مجلس و دولت باید برای اجرای این موضوع فکر اساسی بکنند و یا حداقل زمان طولانی‌تری را برای اجرای آن در نظر گیرند.
علیخانی گفت: متاسفانه لایحه هدفمند کردن یارانه‌ها سیاسی شده است و بسیاری از پیشنهادهای خوب همچون پیشنهاد آقای توکلی به دلیل نگاه‌های سیاسی رد شد.
این نماینده مجلس گفت: شنیده شده شورای عالی امنیت ملی بر روی این لایحه نظر دارد که این بسیار خوب و مفید است.
وی در پایان افزود: در حال حاضر شاهد هشدارهای پی‌درپی کارشناسان هستیم و قطعا اگر بحران و نارضایتی پیش آید مجلس نیز باید پاسخگو باشد.
............ ......... ......... ......... ......... ....
تراز تجارى ایران بيش از ۱۸ ميليارد دلار افت مى كند
روزنامه ابرار: واحد اطلاعات اكونوميست در تازه ترين گزارش خود از كاهش بيش از ۱۰ ميليارد دلارى واردات و كاهش بيش از ۱۸ ميليارد دلارى تراز تجارى ايران در سال جارى خبر داد. به گزارش ايسنا، واحد اطلاعات اقتصادى اكونوميست در گزارش ماه اكتبر ۲۰۰۹ خود ميزان واردات ايران در سال گذشته را ۶۷ميليارد و ۲۰۰ ميليون دلار برآورد و پيش بينى كرد كه اين شاخص در سال جارى به ۵۷ ميليارد و ۲۰۰ ميليون دلار كاهش خواهد يافت. بنا بر اعلام اكونوميست در سال آينده واردات ايران يك ميليارد و ۱۰۰ ميليون دلار افزايش داشته و به ۵۸ ميليارد و ۳۰۰ ميليون دلار بالغ خواهد شد. به اعتقاد اكونوميست از سال آيند واردات ايران سال به سال افزايش خواهد داشت به طورى كه در سال ۱۳۹۰ واردات ۶۰ ميليارد و ۳۰۰ ميليون دلارى و در سال ۱۳۹۱ واردات ۶۲ ميليارد و ۸۰۰ ميليون دلارى براى كشور به ثبت خواهد رسيد كه با تدوام روند صعودى اين شاخص در سال ۱۳۹۲ معادل ۶۵ ميليارد و ۳۰۰ ميليون دلار خواهد بود. اكونوميست براى سال ۱۳۹۳ ايران واردات ۶۷ ميليارد و ۶۰۰ ميليون دلارى پيش بينى كرده است كه نسبت به سال جارى ۱۰ ميليارد و ۴۰۰ ميليون دلار افزايش نشان مى دهد. با توجه به پيش بينى هاى انجام شده در خصوص صادرات و واردات ايران طى سال جارى و سال هاى آتى، متوجه مى شويم كه تراز تجارى ايران كه در سال گذشته معادل ۳۱ ميليارد و ۲۰۰ ميليون دلار بوده و در سال جارى كاهشى ۱۸ ميليارد و ۲۰۰ ميليون دلارى خواهد داشت و انتظار مى رود كه مازاد تجارى كشور طى اين سال به ۱۳ ميليارد دلار برسد. به اعتقاد اين واحد در سال ۸۹ مازاد تجارى ايران معادل ۲۳ ميليارد و ۴۰۰ ميليون دلار خواهد بود كه با دو ميليارد دلار كاهش در سال ۱۳۹۰ به ۲۱ ميليارد و ۴۰۰ ميليون دلار خواهد رسيد. پيش بينى شده است كه طى سال ۱۳۹۱ تراز تجارى ۳۰ ميليارد و ۲۰۰ ميليون دلارى براى كشور به ثبت برسد. انتظار مى رود كه طى سال ۱۳۹۲ مازاد تجارى ايران با افزايش خوب معادل ۳۳ ميليارد و ۲۰۰ ميليون دلار باشد كه به يكباره و با افزايش واردات و كاهش صادرات در سال ۱۳۹۳ مازاد تجارى ۱۷ ميليارد و ۸۰۰ ميليون دلارى براى كشور به ثبت خواهد رسيد. اين در حالى است كه بيزينس مانيتور درتازه ترين گزارش خود اعلام كرده است كه تراز تجارى ايران در سال جارى ۲۵ ميليارد دلار كاهش مى يابد.
............ ......... ......... ......... ......... ....
خارج شدن مترو از خط در ایستگاه قلهک
سایت پارسینه: غروب روز یکشنبه لوکوموتیو و چند واگن مترو در حالی که قطار از شمال به جنوب حرکت می کرد در محل ایستگاه "قلهک" از خط خارج شد. مسافران این واگن ها از درب های اضطراری از مترو پیاده شده اند، ظاهرا این حادثه تلفات جانی نداشته است اما مسافران و افراد متفرقه در ایستگاه قلهک تجمع کردند.
............ ......... ......... ......... ......... ....
مهدی کروبی در سالروز ۱۳آبان ساعت ۱۰:۳۰ در میدان هفت تیر
تغییر  : پس از انتشار اخباری مبنی بر حضور مهدی کروبی در دانشگاه امیرکبیر (پلی تکنیک) و همچنین گفته های دیگری از مهدی کروبی در رابطه با سالروز ۱۳ آبان ، به اطلاع می رساند که تمامی اخبار و گفته ها توسط شیخ مهدی کروبی تکذیب می گردد . یکی از نزدیکان مهدی کروبی خبر داد که ایشان در این روز قرار نیست به دانشگاه امیرکبیر برود و به تبع آن هیچ برنامه دیداری در این دانشگاه ندارد و هیچگونه صحبتی مبنی بر نوع راهپیمایی و شعار ها ندادند .
به گزارش " تغییر " این گزارش حاکی است که مهدی کروبی بنا بر برنامه سال های اخیر خود در روز ۱۳ آبان ، ساعت ۱۰:۳۰ در میدان هفت تیر حاضر می شود و از آنجا برای شرکت در مراسم پرشکوه سالروز ۱۳ آبان اقدام می کنند .
............ ......... ......... ......... ......... ....
نوزادان، عامل کسر بودجه
روزنامه سرمایه: آنچه از قول سرپرست وزارت رفاه و تامین اجتماعی تحت عنوان طرح تامین آتیه مهر امام رضا برای تامین آینده فرزندان ایرانیان خبر داده شد، دارای ابهامات و اما و اگرهایی است که تا تدوین آیین نامه آن نمی توان اظهارنظر قطعی و مستمر اعلام داشت اما براساس آنچه ایشان و همچنین معاون اول رئیس جمهوری در مشهد بیان داشته اند نکات ذیل قابل توجه است:
1- اولین موضوعی که در بحث های بیمه ای و حمایتی مورد توجه قرار می گیرد مقوله تامین هزینه مالی اینگونه طرح ها است. برآوردهای مرکز پژوهش های مجلس نشان می دهد دولت در سال جاری با کسری 40 میلیارد دلاری پیدا و پنهان روبه رو است و هم اکنون در شرف تهیه لایحه متمم بودجه به منظور تامین و جابه جایی کسری بودجه است. بنابراین چگونه دولت می تواند با توجه به این کسری های شدید و همچنین کاهش قیمت نفت بار مالی جدیدی را عهده دار شود؟
2- در سال 1387 بالغ بر یک میلیون و 300 هزار نوزاد متولد شده که با توجه به اینکه از سال 1384 نرخ زاد و ولد در ایران رشد داشته و پیش بینی می شود در سال 1388 بالغ بر یک میلیون و 350 هزار نوزاد متولد شود با فرض تکرار این رقم در سال آینده بار مالی ناشی از این زاد و ولد فقط در سال 1388 بیش از یک میلیارد و 300 میلیون دلار برآورد می شود که با توجه به کسری فاحش بودجه دولت منبع چنین هزینه ای روشن نیست، این در حالی است که دولت موظف بوده در قالب برنامه چهارم توسعه مجموعه بدهی های خود را به صندوق های بازنشستگی و از جمله به مهم ترین و فراگیرترین سازمان بیمه ای یعنی تامین اجتماعی پرداخت کند.
3- اطلاعات رسمی حکایت از آن دارد که دولت بالغ بر 14 هزار میلیارد تومان فقط به سازمان تامین اجتماعی که رسالت اصلی آن ارائه تعهدات بیمه ای، درمانی و بازنشستگی است، بدهکار است و به تعبیری سازمان تامین اجتماعی از قبل از تولد تا بعد از فوت، بیمه شدگان و خانواده های آنها را تحت حمایت کامل قرار می دهد.
4- بحث دیگر اینکه با توجه به تجربه ای که در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی درخصوص واگذاری زمین به افراد براساس کثرت فرزندان داریم، این احتمال وجود دارد که پرداخت چنین مبالغی می تواند به افزایش جمعیت نیز دامن بزند. به هر حال باید از طراحان و مسوولان خواست قبل از اجرای طرح های به ظاهر زیبا و جذاب اسناد کارشناسی و پشتیبان در معرض افکار عمومی قرار گیرد تا چنین طرح هایی به ضد خود تبدیل نشود.
............ ......... ......... ......... ......... ....
حاجی های معتاد ایرانی در عربستان زندانی هستند
خبرگزاری مهر: قائم مقام دبیر کل ستاد مبارزه با مواد مخدر ریاست جمهوری گفت: از شش هزار عمره گزار ایرانی، هزار نفر به جرم حمل مواد مخدر دستگیر شده اند که از این تعداد 190 نفر زائر در زندانهای عربستان به سر می برند.
مهر طه طاهری دوشنبه شب در نشست هماهنگ سازی عملیات تشدید در کنترل حجاج برای جلوگیری از خروج مواد مخدر در هتل ثامن الحجج مشهد در جمع خبرنگاران افزود: باتوجه به قرار داشتن در آستانه اعزام زائران تمتع از 17 ایستگاه پروازی در سال جاری، از خروج حجاجی که مواد مخدر از آنها کشف شود جلوگیری به عمل می آید تا این امر موجب تضمین نظام، حفظ آبروی کشور و اعتلا بخشیدن به فرهنگ تشیع شود.
قائم مقام دبیر کل ستاد مبارزه با مواد مخدر ریاست جمهوری سختگیری را لازمه کار دانست و اظهار داشت: در خصوص تشدید خروج مواد مخدر توسط حجاج جلسات توجیهی و بروشورهای مختلف اطلاع رسانی به روسا، مدیران و پزشکان کاروان ها ارائه شده است تا در صورت برخورد یا شناسایی افراد معتاد از ثبت نام آنها خودداری و در صورت مداوا پذیرفته شوند.
طاهری ضمن توجه به ممنوعیت حمل مواد مخدر اذعان داشت: در صورت مشاهده و کشف مواد مخدر حتی برای مصرف شخصی از حجاج، فرد مذکور از سفر منع خواهد شد و جهت پیگیری مراتب به مقامات قضایی و حقوقی معرفی می شود.
وی به فتوای مراجع در خصوص حرام دانستن استعمال، کشت و فروش مواد مخدر اشاره و تصریح کرد: در ستاد مبارزه با مواد مخدر سیاستهای مقابله ای بر اساس پیشرفت راهبردها یقین می شود که با اجرایی کردن این امور می توان در جامعه معتادین گسیل هایی ایجاد کرد تا معتاد را در جهت رفع بیماری ترغیب کند.
قائم مقام دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر ریاست جمهوری در این خصوص نقش اطلاع رسانی و آگاه سازی را به سزا خواند و ادامه داد: اطلاع رسانی از طریق ارائه بروشورها و جزوات حاوی قوانین کشور عربستان، آثار سو مصرف مواد مخدر و ایجاد راهکارهایی به زائران، مدیران و روسای کاروان ها در دستور کار قرار گرفته است.
طاهری خاطرنشان کرد: در عمره امسال 600 هزار زائر به سفر حج اعزام شده اند که از این بین هزار نفر در داخل مرزهای ایران به علت حمل مواد مخدر دستگیر شدند و حدود 190 نفر در مرزهای کشور عربستان دستگیر شده و هم اکنون در زندان به سر می برند.
وی ضمن آرزوی قبولی طاعات و عبادات حجاج، از زائران خواست تا از به همراه داشتن داروهای مخدر کدوئین، متادون و ترامادول خودداری کنند و در صورت نیاز به این داروها در طی سفر به پزشکان بعثه یا کاروان مراجعه کنند.
............ ......... ......... ......... ......... ....
اعتراض دانشجویان به صفار هرندی: قاتل برو بیرون
ادوارنیوز: برنامه بسیج دانشگاه صنعتی خواجه نصیر الدین طوسی که با حضور صفارهرندی در آمفی تئاتر دانشکده برق این دانشگاه در حال برگزاری بود با حضور گسترده ی دانشجویان معترض همراه شد. در ابتدای این برنامه دانشجویانی که نمادهای جنبش سبز و عکس هایی از میرحسین موسوی و مهدی کروبی و زندانیان سیاسی را در دست داشتند همزمان با حضور صفارهرندی در جایگاه سخنران با سر دادن شعار "صلی علی محمد، قاتل فرهنگ آمد" و "ننگ ما، ننگ ما، وزیر فرهنگ ما" و "مرگ بر دیکتاتور" به استقبال وی رفتند. صفار هرندی که سعی میکرد خود را خونسرد نشان دهد موافقت خود را با این شعار بیان کرد و آن را مناسب عطالله مهاجرانی، وزیر فرهنگ دولت خاتمی دانست و از دانشجویان خواست اجازه دهند او سخنرانی خود را شروع کند.
در ادامه شعار "دروغگو، دروغگو، 63 درصدت کو" تمامی سالن را پر کرد که صفارهرندی در پاسخ به این شعار دروغگو را کسانی دانست که لیست کشتگان را منتشر کرده اند و از اعلام کرد: " 73 نفر کشته ی شما کو؟" شعار های ممتد دانشجویان در اعتراض به دولت کودتا و انتخابات اخیر مانع از آن میشد که صفارهرندی بتواند سخنرانی خود را پیرامون 13 آبان آغاز نماید و در حالی که تنها صدای اعتراض دانشجویان به گوش میرسید وی شروع به سخنرانی در ارتباط با تسخیر لانه ی جاسوسی توسط دانشجویان خط امام نمود. این سخنان وی با شعار "مرگ بر روسیه " و "دانشجوی خط امام آزاد باید گردد" همراه شد و دانشجویان عکس هایی از محسن میردامادی، عبدالله رمضان زاده ، مصطفی تاجزاده ، احمد زید آبادی و عبدالله مومنی را بالابردند.
پس از مشاهده ی اعتراضات گسترده ی دانشجویان به سخنان صفارهرندی، حراست دانشگاه شروع به فیلم برداری از چهری دانشجویان معترض نمود.که این اقدام حراست با واکنش شدید دانشجویان همراه گردید و آنان با بلند شدن از جای خود و پشت کردن به تریبون فریاد " دوربینت رو خاموش کن" سر دادند. این حرکت دانشجویان تا پایان سخنرانی ادامه داشت و در حالی سخنان خود را ادامه داد که اکثریت افراد حاضر در سالن پشت به تریبون ایستاده و شعار میدادند.
همچنین هنگامی که صفارهرندی با سخنانی توهین آمیز دانشجویان را "بی سواد" و "دیکتاتور" میخواند، دانشجویان کفش های خود را به نشانه ی اعتراض بالا بردند که صفار هرندی با اشاره به کفش ها، دانشجویان را "بی ادب" خطاب کرده و به آنان گفت:"به من از قبل خبر داده بودند که یک گونی کفش از خارج به دانشکده وارد شده و شما حتی شجاعت " منتظر الزیدی" را هم ندارید که کفش هایتان را پرتاب کنید." در پاسخ دانشجویان شعار دادند: " برای یک دروغگو، کفش من هم زیاده". جالب آنکه در حرکتی نمایشی از سوی دانشجویان بسیجی به سوی تریبون یک لنگه کفش پرتاب گردید تا با سواستفاده از این حرکت نمادین دانشجویان، از صفارهرندی قهرمان سازی شود.
در همین حال دانشجویان با خواندن سرود یاردبستانی و سر دادن شعار " یا حسین، میرحسین" و " کروبی دستگیر بشه، ایران قیامت می شه" به اعتراضات خود ادامه دادند، که این شعارها مانع از ادامه ی سخنرانی صفارهرندی گردید و وی مجبور شد به ناگاه سخنان خود را پایان داده و توسط محافظانش از در پشتی آمفی تئاتر فراری داده شود. دانشجویان نیز با هجوم به درب خروجی سعی نمودند به صفارهرندی نزدیک شده تا صحبت های خود را به گوش وی برسانند، اما در محوطه ی دانشگاه توسط محافظان وی مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و وی با عجله سوار خودروی خود شده و دانشگاه را ترک نمود.
دانشجویان که از اقدام خشونت آمیز محافظان وی شوکه شده بودند با تجمع در مقابل سالن شعار " صفار مگه چی دیده، که این همه ترسیده" و " مزدور برو گمشو" را تکرار کرده و منتظر حضور محافظ ضارب وی در جمع دانشجویان و عذرخواهی شدند. در این حال محافظ صفارهرندی که دانشجویان را مورد ضرب و شتم قرار داده بود، از ترس مواجهه با دانشجویان نزدیک به یک ساعت در محوطه ی پشت آمفی تئاتر مخفی شده و حراست دانشگاه از نزدیک شدن دانشجویان به وی جلوگیری به عمل می آورد.
............ ......... ......... ......... ......... ....
دستگيری 8 پرسنل كشتيرانی پاكستان در ايران
خبرگزاری حکومتی فارس: روزنامه ديلي تايمز پاكستان در گزارشي نوشت كه نيروهاي امنيت دريايي ايران روز يكشنبه در واكنشي آشكار به دستگيري هفته گذشته 10 تن از نيروهاي مرزباني جمهوري اسلامي ايران توسط نيروهاي مرزي پاكستان، هشت تن از كاركنان وزارت بنادر و كشتيرانى اين كشور را در مناطق ساحلي بندر "جيواني " بازداشت كرد.
بر اساس اين گزارش، مقامات پاكستاني در بندر گوادر (در ايالت بلوچستان پاكستان)، تائيد كردند كه اين هشت تن توسط نيروهاي امنيت دريايي ايران دستگير شدند.
طبق اظهارات مقامات پاكستاني، افراد دستگير شده كه يك بازرس دريايي نيز در ميان آنها حضور دارد در حال گشت زني دريايي بودند كه توسط نيروهاي ايراني دستگير شدند.
اين در حالي است كه در ادامه اين گزارش آمده است كه اين افراد به ورود غيرقانوني به آبهاي ساحلي ايران متهم شدند.
بر اساس اين گزارش، اين افراد كه تا اواخر روز يكشنبه آزاد نشدند، براي بازرسي‌ بيشتر به شهر بندري چابهار در جنوب ايران منتقل شدند.
............ ......... ......... ......... ......... ....
بازداشت یک تبعه جمهوری آذربایجان به جرم جاسوسی درايران
ایسنا: خبرگزاري آذربايجان در خبري مدعي شد، «رشيد علي اف» مهندس ليزر آذربايجاني در ايران به اتهام جاسوسي بازداشت شده است.
وي بر اساس توافقنامه دوجانبه يي بين دانشگاه دولتي باکو با شرکتي ايراني از سال 2006 ميلادي مشغول به همکاري بوده است.
اين مهندس 38 ساله از سال 1999 ميلادي در يکي از مناطق نظامي آذربايجان مسوول ايجاد سيستم ارتباطات تلفني بوده است و سپس براي همکاري با بخش هاي علمي به ايران سفر مي کند که اخيراً به اتهام جاسوسي دستگير و روانه زندان شده است. تاکنون جزييات پرونده وي اعلام نشده است.
............ ......... ......... ......... ......... ....
لقمه چربی که اردوغان در سفر اخیر از تهران برد
روزنامه آفتاب یزد در سرمقاله دوشنبه اش نوشت: اردوغان پس از سفر به ایران که در روزهای اخیر صورت گرفت اظهار داشت: آنکارا حق بازاریابی بیش از 50 درصد از گاز استخراجی از ایران را خواهد داشت. مفهوم سخن نخست‌وزیر ترکیه آن اســت کـه هم پـروژه‌ای جـذاب -بـدون بـرگـزاری مـنـاقصـه- بـه آن کشـور پیشنهـاد داده‌ایـم و هـم پـیشاپیش در عرصه فروش گاز برای خود رقیب تراشی کرده‌ایم.
............ ......... ......... ......... ......... ....
فلسطینی ها آمریکا را به اخلال در روند مذاکرات صلح متهم کرد
رهبران فلسطینی ایالات متحده آمریکا را به اخلال در تلاش ها برای ایجاد صلح در خاورمیانه متهم کرد. این موضعگیری فلسطینی ها پس از آن صورت میگیرد که هیلاری کلینتون «امتیازهای بی سابقه» اسرائیل در تلاش برای آغاز دوباره مذاکرات صلح را ستایش کرد.
خانم کلینتون، گفت اسرائیل پیشنهاد کرده گسترش شهرک های یهودی نشین را درواکنش به نگرانی فلسطینی ها محدود کند.
هم هیلاری کلینتون و هم بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل گفتند فلسطینی ها هرگز در گذشته خواستار توقف شهرک سازی به عنوان شرط ازسرگیری مذاکرات صلح نشدند.
صائب عریقات مذاکره کننده ارشد فلسطینی ها در مذاکرات صلح، روز شنبه در سخنان خود رادیو اسرائیل تأیید کرد که اگر اسرائیل شهرک سازی را متوقف نکند، طرف فلسطینی به مذاکرات بازنمی گردد.
............ ......... ......... ......... ......... ....
بر اثر سقوط هواپیمای نظامی روسیه یازده نفر کشته شدند
مقامهای روسیه میگویند یک هواپیمای باری و سنگین وزن نظامی بهنگام برخاستن از فرودگاهی در سیبری شرقی سقوط کرد و کلیه ۱۱ سرنشین آن کشته شدند.
محققان میگویند هواپیمای عظیم چهار موتوره ایلیوشین ۷۶ ، لحظاتی پس از برخاستن و رسیدن به ارتفاع ۲۰ متری زمین ناگهان سقوط کرد و آتش گرفت.
این هواپیما که راهی ایرکوتسک در سیبری بود در فاصله دو کیلومتری از فرودگاه دچار این حادثه شد. گزارشی از جراحات انسانی در سطح زمین دریافت نشده است.
خبرگزاری ایتارتاس گزارش داده است که بهنگام برخاستن هوا صاف بود و جعبه سیاه که اطلاعات پرواز را به ثبت میرساند نیز پیدا شده است.
هواپیمای ایلیوشین ۷۶ که متعلق به وزارت کشور روسیه بود، توانائی حمل ۴۰ تن بار از جمله وسائط نقلیه زرهی را دارد.
............ ......... ......... ......... ......... ....
مظنون بمب گذاری های مرگبار در عراق، یک پلیس را کشت
مقامات عراقی می گویند مردی که از او درباره بمب گذاری های مرگبار هفته گذشته در بغداد بازجوئی می شد، پلیسی را کشته است.
وزارت کشور عراق می گوید مرد روز جمعه در جریان بازجوئی هفت تیری را از یک گارد گرفت و اورا مجروح کرد، بعد گلوله ای به یک پلیس شلیک کرد و او را کشت.
اطلاعیه وزارت کشور حاکی است مظنون بعدا در بیمارستان درگذشت، هر چند روشن نیست او هدف گلوله پلیس قرار گرفت یا خودکشی کرد.
انفجار دو بمب اتومبیلی نیرومند در بغداد در ۱۸ اکتبر، ۱۵۵ تن را کشت و بیش از ۵۰۰ نفر را مجروح کرد.
دفتر نوری المالکی نخست وزیر عراق القاعده و اعضای حزب سابق بعث را مسئول حملات دانسته است.
............ ......... ......... ......... ......... ....
شبه نظامیان تروریست، به یک مدرسه دخترانه در پاکستان حمله کردند
شبه نظامیان مسلح، یک مدرسه دخترانه را در منطقه قبیله ای خیبر منفجر کردند.
به گفته مسئولان پاکستانی در این انفجار چندین نفر مجروح شده اند.
شبه نظامیان مرتبط با القاعده و طالبان که با تحصیل زنان مخالفند، صدها مدرسه دخترانه را در نقاط مختلف پاکستان ویران کرده اند.
همزمان به گفته مقامات ارتش پاکستان در روز شنبه، سربازان ۳۳ شبه نظامی را در رشته عملیاتی در منطقه قبیله ای شمال غربی این کشور و در نزدیکی مرز افغانستان کشتند.
............ ......... ......... ......... ......... ....
انفجار چندین بمب در عراق ۸ کشته برجای گذاشت
پلیس عراق می گوید انفجار چهار بمب در روز یکشنبه دست کم ۸ تن را کشت و بیش از ۵۰ تن دیگر را مجروح کرد.
به گفته پلیس، بمبی که روی یک دوچرخه کار گذاشته شده بود، در یک بازار شلوغ در شهر مصیب، حدود ۶۰ کیلومتری جنوب بغداد منفجر شد. این انفجار دست کم ۵ نفر را کشت و ۳۷ نفر دیگر را مجروح کرد.
همزمان، پلیس رمادی در ۱۰۰ کیلومتری غرب بغداد از انفجار دو بمب خبر داد که دو نفر را کشته و چهار تن را مجروح کرد.
بمب چهارم در یک اتوبوس کار گذاشته شده بود و هنگامی منفجر شد که اتوبوس به یک ایستگاه بازرسی در شهر عمدتاً شیعه نشین کربلا نزدیک شد. این انفجار دست کم یک کشته و ده ها مجروح برجای گذاشت.
تاکنون هیچ شخص یا گروهی مسئولیت حملات را برعهده نگرفته است.
یک هفته پیش دو انفجار بزرگ اتومبیل در بغداد که وزارت دادگستری و یک ساختمان دولتی دیگر را هدف قرار داده بود نیز، ۱۵۵ نفر را کشت و بیش از ۵۰۰ نفر را مجروح کرد.
یک گروه مرتبط با القاعده مسئولیت حملات هفته گذشته را برعهده گرفت.
............ ......... ......... ......... ......... ....
آلمان : شرکت ایران در طرح ناباکو لازم نیست
راديو فرانسه : سازمان انرژی آلمان به نام RWE  که در طرح احداث خط لولۀ انتقال گاز اروپا به نام ناباکو شرکت می کند اعلام کرده است که منابع گاز ایران برای تغذیه این خط لوله ضروری نیست.
سخنگوی این گروه آلمانی تأکید کرده است : "با وجود جمهوری آذربایجان، عراق و ترکمنستان طرح ناباکو حتا بیش از نیاز خود از تأمین کنندۀ گاز بهره مند است." به همین خاطر از نظر این گروه آلمانی، "ایران نمی تواند عضو بالقوه کنسرسیوم ناباکو باشد."
همین منبع یادآوری کرده است که در حال حاضر ایران خود وارد کنندۀ گاز است مضاف بر اینکه "وضعیت سیاسی فعلی مخالف مشارکت ایران در این طرح می باشد."
یک مقام ایرانی اخیراً گفته بود که شرکت های اروپایی مذاکراتی را با ایران به منظور شرکت دادن این کشور در طرح ناباکو آغاز کرده اند که هدف از آن کاهش وابستگی اروپا به گاز روسیه است.
قرار است احداث خط لولۀ گاز ناباکو در سال ٢٠١٤ به پایان برسد. در این طرح علاوه بر دو شرکت آلمانی و اتریشی تولید انرژی، شرکت های مشابه ترکیه، بلغارستان، مجارستان و رومانی نیز حضور دارند.
در روزهای گذشته رسانه های ترکیه ازتوافقی میان تهران و آنکارا خبر دادند که بنا بر آن ترکیه بازاریابی بیش از  پنجاه درصد گاز استخراجی ایران را بعهده می گیرد. بنا بر این اخبار ترکیه در عملیات اکتشاف، استخراج و ذخیره سازی گاز پارس جنوبی نیز شرکت خواهد داشت و قرار است در ماه نوامبر هیأتی ازسوی شرکت نفت ترکیه به ایران سفر کند.
مشارکت دادن ترکیه به میزان پنجاه درصد دربازاریابی برای گاز ایران این پرسش را مطرح کرده بود که آیا ایران مستقلاً از فروش بهینۀ گاز خود ناتوان است و یا این توافق شکل پوشیده و ناقص مشارکت ایران درطرح نابوکو به شمار می رود که قرار است گاز آسیای مرکزی را به اروپا منتقل کند.
با توضیح طرف آلمانی این طرح اینک به نظر می رسد که مشارکت ایران در طرح ناباکو در هر حال در دستور کار نیست.
............ ......... ......... ......... ......... ....
بي خبری از وضعيت سردبير سحام نيوز پس از 50 روز بازداشت
کمیته گزارشگران حقوق بشر- با وجود گذشت 50 روز از بازداشت محمد داوري، ‌سردبير سحام نيوز( سايت رسمي حزب اعتماد ملي ) هيچ خبري از وضعيت وي در دست نيست.
محمد داوري كه در روز 17 شهريور با حكم جلب صادره از سوي دادستاني تهران بازداشت شده است تنها يكبار موفق به تماس تلفني با مادرش در بجنورد شده و اطلاع دقيقي از پرونده او و نيز وضعيت جسمي و روحي‌اش در دست نيست.
متاسفانه به وكلاي وي (ژينوس شريف رازي و مينا جعفري) كه براي اعلام وكالت به دادگاه انقلاب مراجعه كرده بودند اطلاعات دقيقي از جمله شعبه ، ‌شماره پرونده و اتهام اين عضو سازمان معلمان داده نشد و عملا امكان وكالت براي وكلاي وي وجود ندارد.
............ ......... ......... ......... ......... ....
گزارشى از اميد و افسردگى عمومی
روزنامه حیات نو: حدود پنج ماه از انتخابات دهمين دوره رياست‌جمهورى مى‌گذرد اما هنوز آثارو تبعات سياسي- اجتماعى آن در جامعه به قوت خود باقى است اين در حالى است که هنوز وقايع پس از انتخابات به عنوان يکى از مهم‌ترين مسائل و چالش‌هاى روز کشور مطرح است اگرچه ابعاد سياسى اين دوره از انتخابات مورد نظر سياسيون و کارشناسان مسائل سياسي، بيش از مسائل اجتماعى و فرهنگى مورد توجه است اما نمى‌توان بر اين معضل مهم اجتماعى ايران که همان بالا رفتن مشکلات روحي- روانى مردم جامعه است، چشم پوشيد. روانشناسان و جامعه‌شناسان نسبت به افزايش مشکلات عاطفى و اجتماعى همچون اضطراب، افسردگي، ناهنجارى‌هاى اجتماعى و افزايش مشکلات روحى و روانى بعد از انتخابات دهمين دوره رياست‌جمهورى هشدار مى‌دهند. اگرچه آمار منسجمى از ميزان مراجعات به مطب‌هاى روانشناسي، مشاوره و روانپزشکى در دست نيست اما افزايش تعداد مراجعه‌کنندگان به نزد مشاوران و روانشناسان در چند ماه اخير نشان‌دهنده اين است که جامعه کنونى ايران دوران پرالتهابى را سپرى مى‌کند و همچنان نيز ناامنى‌هاى روانى - اجتماعى و مشکلات اقتصادى موجود در جامعه بر اين التهاب مى‌افزايد.
جامعه پراضطراب
آمارهايى که از سوى مبادى رسمى مبنى بر افزايش اميد به زندگى ايرانيان منتشر مى‌شود با آن تعريفى که در قالب استانداردهاى جهانى ارايه مى‌شود نه تنها آمار ايران را تائيد نمى‌کند بلکه در فهرست جهاني، در سال‌هاى اخير رتبه اميد به زندگى نزد ايرانيان کاهش يافته است. آمارى که سازمان بهداشت جهانى در اوايل سال 2009 ميلادى منتشر کرد، نشان داد که نرخ اميد به زندگى فقط به افزايش ميزان طول عمر افراد مربوط نيست بلکه افزايش رفاه اقتصادى و اجتماعى شاخص‌هاى اميد به زندگى محسوب مى‌شود و ايرانى‌ها در دستيابى به اين شاخص‌ها با مشکل مواجه‌اند. وجود تورم، افزايش گرانى و تناسب نداشتن دخل و خرج زندگى همگى بيانگر کاهش بهبود شرايط اجتماعى - اقتصادى است که با کاهش اين شاخص‌ها شاهد افزايش ميزان ناهنجارى‌هاى اجتماعى در جامعه هستيم.
دکتر ناصر قاسم‌زاد، روانشناس و مشاور خانواده با بيان اينکه جامعه ايران با داشتن 60 درصد جمعيت جوان به خودى خود جامعه‌اى را داراست که بيشترين مطالبات را دارند، مى‌گويد: همين ميزان بالاى مطالبات بر پراضطراب بودن جامعه دامن مى‌زند. او عنوان مى‌کند: نبود روابط بين فردى ناهمگون، دسترسى نداشتن به اطلاعات شفاف، شفاف نبودن آمارها و اطلاعات موجود بر سردرگمى مردم افزوده است و وجود مشکلات اقتصادى و معيشتى بر افزايش اين اضطراب دامن مى‌زند.
دکتر محمد کمالي، استاد دانشگاه و رفتارشناس اجتماعى نيز با تائيد ديدگاه دکتر قاسم زاد بر اين نکته تاکيد مى‌کند که وجود اضطراب و پرخاشگرى در جامعه از حد معمول عبور کرده و در حال حاضر به يک بحران اجتماعى و روانى تبديل شده است او نيز دسترسى نداشتن مردم به اطلاعات، تناقض‌هاى رفتارى موجود در عملکرد روساى حکومت، نداشتن امنيت معيشتى و اقتصادى را عوامل افزايش مشکلات روحى و روانى مردم قلمداد مى‌کند. او معتقد است که جامعه ايران، جامعه‌اى پرتنش و مضطرب است که عواملى همچون ترافيک، آلودگى هوا و... اين معضل را تشديد کرده است اما انتخابات اين دوره رياست‌جمهورى و حوادثى که بعد از آن رخ داد بر اين تنش و اضطراب افزود.
دکتر کمالى نيز معتقد است: نگرانى‌هاى زيادى متوجه جامعه شده است و اخبارى که از کهريزک رسيد، گزارش‌هايى که از سوى نيروى انتظامى منتشر مى‌شود و اظهاراتى که از سوى تريبون‌هاى مختلف طرح مى‌شود همگى دامنه نگرانى‌ها را روزبه‌روز وسيع‌تر مى‌کند. او معتقد است: مراجعه افراد جامعه و بويژه روزنامه‌نگاران، فرهنگيان، نخبگان و فعالان سياسى و اجتماعى نزد مشاوران روانشناس نشان‌دهنده وجود شرايط ملتهب در جامعه است.به گفته اين رفتار شناس اجتماعي، افرادى که بيشتر در جامعه فعالند و دسترسى بيشترى به اطلاعات دارند بيشتر در معرض آسيب‌ها قرار گرفته‌اند.
آينده نگرانى و بيماري
جامعه‌شناسان مى‌گويند، هر معضل و آسيب روانى افراد، تاثير مستقيمى بر جامعه و ايجاد ناهنجارى‌هاى اجتماعى دارد. دکتر مريم يوسفي، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه در اين‌باره مى‌گويد: از نظر روانشناسي، واکنش‌هاى روانى افراد به جامعه منتقل مى‌شود و وقتى عده‌اى از مردم و بويژه جوانان خشم فروخورده دارند و نااميد هستند واکنش‌هاى خود را به جامعه منتقل مى‌کنند و در نهايت پرخاشگرى افزايش مى‌يابد، شکاف ميان دولت و ملت عميق‌تر مى‌شود، بى‌اعتمادى ميان مردم نهادينه مى‌شود و در بلندمدت به منصه ظهور مى‌رسد روابط ميان فردى افراد مخدوش مى‌شود، افراد جامعه همديگر را مقصر مى‌دانند و بر همديگر فشار مى‌آورند و آسيب‌هاى جدى ديگرى که در بلند مدت خود را نشان خواهد داد و جامعه به يک جامعه بيمار تبديل مى‌شود.
............ ......... ......... ......... ......... ....
تجمع خانواده های زندانیان سیاسی  در مقابل مجلس
 دهم آبان ۱۳۸۸
خانواده های زندانیان سیاسی با صدور چهاردهمین بیانیه خود اعلام کردند که فردا دوشنبه در بهارستان تجمع خواهند کرد. به
گزارش نوروز، در بیانیه خانواده های زندانیان سیاسی تصریح شده است: فردا (دوشنبه) خانواده های زندانیان سیاسی مقابل بهارستان گرد هم می آیند و بی صدا فریاد می کنند: گرمی را در آغاز این فصل سرد به خانه هایمان بازگردانید.
متن کامل بیانیه شماره 14 خانوادهای زندانیان سیاسی بدین شرح است:
بسم رب المظلومین
یازینب یازینب
ما خانواده های زندانیان سیاسی روزهای سختی را می گذرانیم. روزهای بلاتکلیفی و پریشانی. روزهای بیماری خودمان، فرزندانمان و آسیب پذیری های ناشی از آلام روحی فراوانی که طی این حدود چهارماه و نیم هجوم و بی خبری و داغ شدن بازار شایعات و سهل انگاریها در سامان دادن به بی قانونی ها و یا اصرار بر دامان زدن به این التهابات و بی توجهی به درخواست های حقوقی ما و عزیزانمان، برایمان فراهم شده است. ما هم پای عزیزان دربندمان از همه این بی عدالتی ها رنج می کشیم و منتظر بیداری و اقدامات فوری مدعیان حقوق بشر اسلامی هستیم تا عذر خطاها را بخواهند و جبران مافات کنند. و تا آن زمان برای استقامت و پایداری خودمان و عزیزانمان از درگاه حضرت حق استعانت می جوییم و از مردم مومن و آگاهمان همچون گذشته، طلب دعای خیر داریم.
درد و رنج خانواده زندانی سیاسی را تنها کسانی به واقع درک می کنند که خود شرایط مشابه را تجربه کرده باشند و در میان مسئولین فعلی این عده کم شمار نیستند. هرچند انتظار ما این بوده و هست که لااقل شاهد ابراز هم دردی آنان باشیم اما انگار جز عده محدودی اهل مروت و وفا الباقی مصلحت ندیشی پیشه کرده اند. اما هم دلی و همراهی هم وطنان عزیز و مهربان و مراجع بزرگواری که مستقیم و غیرمستقیم پیام های مهرآمیزشان موجب قوت قلب ما بوده و هست و بزرگان و اندیشمندان و آزادگان همراه دراحزاب و گروه ها و اصناف گوناگون که هم دردی هایشان پشتیبانمان بوده است، ما را در راه حقمان استوارتر کرده است.
اینک که هنوز همه وکلای تعیینی موفق به دیدار با موکلینشان و قرائت پرونده های آنان نشده اند و نوعی بازدارندگی مرموز و غیرشفاف این حق قانونی و ابزار حقوقی را از بی گناهان دربند سلب نموده است و تأخیر در وعده آزادی عزیزانی که پیش تر ها خانواده هایشان منتظر رهایی شان بوده اند و این خلف وعده های مکرر موجب دست یازیدن به شیوه های نامتعارف چون اعتصاب غذا توسط آنان شده است، بر خود واجب می دانیم که بار دیگر با تجمعی آرام و این بار در مقابل خانه خودمان، خانه ملت که بیش از یکصد سال پیش پدران و مادرانمان برای مقابله با ظلم زورمداران، تمنای آن کردند و با پیروزی نهضت مشروطیت بدان دست یافتند، صدای اعتراضمان را به وضعیت موجود به نمایندگان مردم می رسانیم. با این امید که استقلال قوا بهانه ای برای عدم پاسخگویی مسئولین قوه قضائیه به سوالات پی در پی ما نباشد.
ما آزادی فرزندانمان را می خواهیم. آزادی همسرانمان را. آزادی پدران و مادرانمان را. یک روز جدایی از آن ها حقی است که مسئولین نظام اسلامی از ما سلب کرده اند و ما این حق مسلم خود را تنها موکول به آخرت نمی کنیم که دین اسلام، دین خاتم، پاسخ گوی حق و نیاز امروز است و ما نیاز امروزمان را همین امروز مطالبه می کنیم. فردا خانواده های زندانیان سیاسی مقابل بهارستان گرد هم می آیند و بی صدا فریاد می کنند که : گرمی را در آغاز این فصل سرد به خانه هایمان بازگردانید.
............ ......... ......... ......... ......... .....
کريستين ساينس مانيتور :  احمدی نژاد دشمنان ايران را با پشه يکی دانست
 روزنامه کريستين ساينس مانيتور می نويسد احمدی نژاد يک روز پس از آن که هيلاری کلينتون وزيرامورخارجه آمريکا گفت ما برای طولانی مدت منتظر پاسخ ايران نخواهيم ماند، «احمدی نژاد دشمنان ايران را با پشه يکی دانست.» اين روزنامه می افزايد: همزمان با پشه خواندن جامعه جهانی از سوی احمدی نژاد، او با موج تازه ای از مخالفت عمومی بويژه دانشجويان ايران مواجه است که به مناسبت ١٣ آبان قصد برگزاری راهپيمايی ای دارند که از سوی ميرحسين موسوی رهبر مخالفان دولت مورد پشتيبانی قرار گرفته است.
............ ......... ......... ......... ......... ....
تلفات انفجار راولپندی به بيش از 34 تن رسيد
به گزارش خبرگزاری فرانسه، پلیس پاکستان از افزايش شمار کشته هاي انفجار راولپندي به بيش از 75 تن خبر دادند.
انفجار صبح امروز در نزديکي دو هتل بزرگ کانتينانتال و شاليمار در راولپندي پاکستان و در حدود 500 متري مقر ارتش پاکستان روي داد.
پلیس پاکستان اعلام کرد در انفجار امروز راولپندي 34 تن کشته و حدود 45 تن ديگر زخمي شدند.
يک افسر ارشد پليس راولپندي، انتحاري بودن اين انفجار را تاييد کرد و گفت عامل انتحاري موتورسيکلت سوار بوده است و مردم را که در صف بانک ملي ايستاده بودند هدف قرار داد.
............ ......... ......... ......... ......... ....
آن‌چه که در  هفته گذشته در اطراف مسایل بین‌المللی که جمهوری اسلامی با آن‌ها رو به روست، رخ داد، تاکید مجددی‌ست بر این حقیقت که میان سیاست داخلی و خارجی هر طبقه و دولتی، رابطه‌ای لاینفک وجود دارد. اتفاقاتی که در این هفته بر سر دو مسئله مهم منازعات بین‌المللی جمهوری اسلامی، یکی قضیه هسته‌ای و دیگری مناسبات با دولت آمریکا، رخ داد، به نظر می‌رسد، تمام آن‌چه را که در طول چند هفته گذشته رشته شده بود، پنبه کرد.
در حالی که پس از کنفرانس ژنو، همه طرف‌های نزاع از توافقات به دست آمده بر سر پرونده هسته‌ای جمهوری اسلامی، ابراز خوشحالی می‌کردند و در جنب آن پیشرفت مذاکرات دو جانبه جمهوری اسلامی و دولت آمریکا را امیدوارکننده خواندند، و در اجلاس وین توافقات چنان قطعی به نظر می‌رسید که مدیر کل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، جمعه گذشته را آخرین مهلت تائید توافقنامه توسط دولت‌های ذی‌ربط اعلام نمود، به یک باره ورق برگشت. جمهوری اسلامی نه تنها در موعد مقرر پاسخ نداد، بلکه با اظهار نظرهای متناقض مقامات، نشان داد که اصلا زیر توافقنامه زده است و نماینده جمهوری اسلامی در آژانس گفت: "هیچ ضرب‌الاجلی در کار نبوده و موضوع، صرفا یک درخواست بوده است." اعلام شد که جمهوری اسلامی البته آماده خرید اورانیوم غنی شده است، اما حاضر نیست، کل اورانیوم موجود با غلظت پایین خود را برای غنی‌سازی بیشتر به روسیه و فرانسه بفرستد.
لاریجانی رئیس مجلس ارتجاع گفت "اینان می‌خواهند یک فکر جدیدی را القا کنند و یک شیطنتی در این موضوع داشته باشند و به جای آن که سوخت را به ما تحویل دهند، سوخت بگیرند که این یک تلقی اشتباهی است. ما هیچ ارتباطی بین خرید سوخت ٢٠ درصدی و دادن مواد غنی شده در ایران نمی‌بینیم. آن‌ها می‌خواهند مواد غنی‌ شده را از دست ما درآورند که ما امیدواریم ایرانی‌ها به این مسئله توجه لازم را داشته باشند."
احمدی‌نژاد اما روز گذشته در مشهد چیز دیگری گفت. وی در سخنرانی خود عنوان کرد که "ما از تبادل سوخت و همکاری فنی و ساخت نیروگاه و راکتور استقبال می‌کنیم و آماده همکاری هستیم." گر چه هنوز هیچ یک از این موضع‌گیری‌ها، پاسخ رسمی به توافق نامه نیست، از آن‌چه که روز گذشته به عنوان پاسخ رسمی به آژانس ارائه شد، اطلاعاتی منتشر نشده است. اما همین که آژانس در اطلاعیه خود صحبتی از موافقت جمهوری اسلامی به میان نیاورده است، بیانگر پاسخ منفی‌ست. معهذا به نظر می‌رسد که این پاسخ منفی هم به روال گذشته به نحوی است که بتواند مذاکرات را ادامه دهد.
در همین حال، در این هفته اخباری منتشر شد که تلاش گروه‌هایی از درون رژیم را برای بهبود مناسبات با دولت آمریکا عجالتا متوقف ساخت.
به نظر می‌رسد که در ایران سوای جناح موسوم به اصلاح‌طلب، گروه‌هایی از درون جناح حاکم نیز خواهان بهبود مناسبات با دولت آمریکا هستند. احمدی‌نژاد هم از همین گروه‌هاست که حتا از دوران بوش از طریق واسطه‌های ایرانی مقیم آمریکا، مذاکرات پشت پرده‌ای با دولت آمریکا آغاز کرد. این مذاکرات به ویژه در کنفرانس ژنو، شکلی علنی به خود گرفت و لابد تا جایی هم پیش رفت که می‌بایستی تکلیف‌اش روشن شود. اما جمهوری اسلامی به علت مجموعه‌ای از تناقضات داخلی و بین‌المللی به سادگی نمی‌تواند از پس قضیه برآید و مثلا مناسباتی معمولی با دولت آمریکا داشته باشد. جمهوری اسلامی حتا در رابطه با نیروها و عوامل خودش نسبت به جا انداختن این مسئله مشکل دارد. علاوه بر این، گروه‌های قدرتمندی در درون جمهوری اسلامی هستند که اصلا مخالف این مسئله‌اند و نفع سیاسی جمهوری اسلامی را در تنش مناسبات می‌دانند. بنابراین بدون دلیل نبود که سرکرده یکی از باندهای درونی جناح موسوم به اصول‌گرا به نام باهنر، در این هفته اعلام کرد که خامنه‌ای و شورای عالی امنیت ملی هر دو در شرایط کنونی، مخالف مذاکره با آمریکا هستند. باید شرایط چنین مذاکره‌ای به وجود بیاید که از نظر ما هنوز به وجود نیامده است. وی افزود: "هیچ کس و هیچ نهادی در کشور حق ندارد از حکم ولی فقیه و تصمیمات شورای عالی امنیت ملی در این مورد تخطی کند." آشکار است که منظور وی کسی جز احمدی‌نژاد و کابینه وی نمی‌تواند باشد. لذا خبرنگاران سراغ وزیر خارجه جمهوری اسلامی رفتند که ماجرا را از وی سوال کنند که او نیز پاسخ داد: "ما هم همان نظر آقای باهنر را قبول داریم."
بنابراین تلاش‌های چند ماه گذشته احمدی‌نژاد در این مورد، متوقف شد.
آن‌چه که در این هفته پیرامون مسئله هسته‌ای و نیز مذاکرات با دولت آمریکا پیش آمد، نشان می‌دهد که جمهوری اسلامی نمی‌تواند بحران‌ها و تضادهای خود را در عرصه بین‌المللی حل کند. جمهوری اسلامی نمی‌تواند یک دولت مذهبی باقی بماند، اما در خارج از مرزها از حمایت گروه‌های اسلام‌گرا دست بردارد. جمهوری اسلامی نمی‌تواند در داخل مردم را سرکوب کند، حتا این سرکوب را به برخی گروه‌های درونی خود بسط دهد، اما در سیاست خارجی، سیاست مبتنی بر مناسبات مسالمت‌آمیز داشته باشد. جمهوری اسلامی نمی‌تواند دولتی میلیتاریست باقی بماند، اما در پی سلاح هسته‌ای، هژمونی‌طلبی و توسعه‌طلبی نباشد. جمهوری اسلامی ناگزیر است، سیاست خارجی پر از تضاد، کشمکش و بحران داشته باشد. این سیاست خارجی ادامه و بسط سیاست داخلی یک دولت مذهبی استبدادی و سرکوبگر است، چیزی هم جز این نمی‌تواند باشد.
............ ......... ......... ......... ......... ....
وزیر خارجه بریتانیا  : البرادعی به ایران دو روز فرصت داده است
بی بی سی : دیوید میلیبند، وزیر خارجه بریتانیا از اعلام ضرب الاجلی از سوی آژانس بین المللی انرژی اتمی به ایران جهت اعلام پاسخ نهایی به پیشنهاد سوخت هسته ای خبر داد.
آقای میلیبند این مسئله را پس از دیدار با همتای روس خود مطرح کرد و همچنین دو طرف خواستار پاسخ سریع ایران به پیشنهاد معامله سوخت شدند.
وزیر خارجه بریتانیا در مسکو گفت:"محمد البرادعی، رئیس آژانس بین المللی انرژی اتمی 48 ساعت دیگر به ایران مهلت داده است تا پاسخی جدی در این باره ارائه کند و این چیزی است که همه ما می خواهیم شاهد رخ دادنش باشیم."
او افزود: "ما در ماه مه سال 2008 درباره مفاد معامله با ایران توافق کردیم و حقیقت این است که اگر ایران مانند یک کشور عادی در قبال مسئولیت هایش رفتار کند، می توان با آن مانند یک کشور عادی در قبال مسائل هسته ای رفتار کرد."
آقای میلیبند که اولین وزیر خارجه بریتانیا در پنج سال گذشته است که به روسیه سفر می کند، با سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه دیدار کرد و گفت: "ما هر دو می خواهیم پاسخی فوری از ایران درباره پیشنهاد [تامین سوخت] رآکتور تحقیقاتی تهران دریافت کنیم."
آقای لاوروف نیز ابراز امیدواری کرد که ایران پیشنهاد آژانس بین المللی انرژی اتمی را بپذیرد.
............ ......... ......... ......... ......... ....
برنامه‌ای از رادیو دمکراسی شورایی

شاد و پیروز باشید
شماره پیام گیر رادیو:
 
۰۰۳۳ ۹ ۵۴ ۹۱ ۶۷ ۸۹
آدرس تماس با راديو:
info@radioshora. org
زنده باد آزادی – زنده باد سوسیالیسم

برنامه رادیو ۱۰ آبان ماه
http://www.radiosho ra.org/sound_ doc/aban10. rm
( در فرمت MP3)
http://www.radiosho ra.org/mp3/ 10ban.mp3
برنامه رادیو ۸ آبان ماه
( در فرمت MP3)
http://www.radiosho ra.org/mp3/ 8aban.mp3
برنامه رادیو ۷ آبان ماه
( در فرمت MP3)
http://www.radiosho ra.org/mp3/ 7aban.mp3
............ ......... ......... ......... ......... ....
ترانه سرودهای انقلابی
ترانه سرودهای انقلابی و پيشرو، موسيقی خلقها
دانلود کنید
http://www.geocitie s.com/fedaian/ music/music. html
............ ......... ......... ......... ......... ....
دانلود کتاب
............ ...
کار
شماره٥٦۰

http://d.yimg. com/kq/groups/ 14892926/ 530539014/ name/kar560. pdf
http://www.4shared. com/file/ 144555847/ e8737154/ kar560.html
شماره۵۵۹
http://d.yimg. com/kq/groups/ 14892926/ 1504489721/ name/kar559. pdf
نشریه ارگان سازمان فدائیان (اقلیت)

پیدایش و تکامل طبقه کارگر (از آغاز تا ۱۹۱۷)

نویسنده: جلال سامانی؛ انتشارات: پژوهنده؛ چاپ نخست: ۱۳۸۰
 دوران شكل‏گيرى طبقه كارگر
۱ - مرحله آغازین پيدایش سرمايه‏دارى
طبقه كارگر به عنوان يك طبقه اجتماعى زاييده شيوه توليد سرمايه‏داريست. از اين‏رو دوران پيدايش و شكل‏گيرى پرولتاريا به ايامى بازمى‏گردد كه مناسبات سرمايه‏دارى آغاز به پيدايش نهادند. اين مناسبات در بطن جامعه فئودالى شكل گرفتند و در واپسين مرحله از تكامل اين جامعه هنگامى كه شالوده‏هاى نظم فئودالى متزلزل شده اما هنوز مسلط است، با نيرويى مقاومت‏ناپذير سر برآوردند و گسترش يافتند. اين جاست كه به همراه توليد سرمايه‏دارى و شكل نوين استثمارش توده‏هاى كارگر بر پهنه تاريخ جهانى ظاهر شدند...
http://www.geocitie s.com/fedaian/ publication/ pdf/movement. pdf

مبارزه طبقاتی و رهایی زنان
نویسنده: تونی کلیف؛ ترجمه و نشر: نشریه کار، سازمان فدائیان ا(اقلیت) 
 مقدمه
متن زیر ترجمه بخش‌هایی از کتاب "مبارزه طبقاتی و رهایی زنان، از ۱۶۳۰ تاکنون" نوشته تونی کلیف است. در این کتاب که در سال ۱۹۸۴ منتشر شد، تونی کلیف به مرور تاریخ مبارزات زنان برای رهایی می‌پردازد...
http://www.geocitie s.com/fedaian/ women/pdf/ women_clif. pdf

اصول کمونيسم - اثر: فريدريش انگلس
http://www.geocities.com/fedaian/ publication/ pdf/principles_ of_communism. pdf

امپریالیسم به مثابه بالاترین مرحله سرمایه داری
میخواهم اظهار امید کنم رساله من به درک یک مسئله اساسی اقتصادی یعنی ماهیت اقتصادی امپریالیسم که بدون بررسی آن فهم چگونگی جنگ کنونی و سیاست کنونی به هیچ وجه میسر نیست - کمک خواهد کرد : لنین
امپریالیسم به مثابه بالاترین مرحله سرمایه داری
پیش گفتار لنین
http://www.marxists.org/farsi/archive/ lenin/works/ 1916/imperializm /pish1.pdf
پیش گفتار  ترجمه فرانسه و آلمانی
http://www.marxists.org/farsi/archive/ lenin/works/ 1916/imperializm /pish2.pdf
یک – تمرکر تولید و انحصارات
http://www.marxists.org/farsi/archive/ lenin/works/ 1916/imperializm /1.pdf
دو – بانکها و نقش نوین آنها
http://www.marxists.org/farsi/archive/ lenin/works/ 1916/imperializm /2.pdf
سه – سرمایه مالی و الیگارشی مالی
http://www.marxists .org/farsi/ archive/lenin/ works/1916/ imperializm/ 3.pdf
چهار – صدور سرمایه
http://www.marxists.org/farsi/archive/ lenin/works/ 1916/imperializm /4.pdf
پنج – تقسیم جهان بین اتحادیه سرمایه داران
http://www.marxists.org/farsi/archive/ lenin/works/ 1916/imperializm /5.pdf
شش – تقسیم جهان بین دول معظم
http://www.marxists.org/farsi/archive/ lenin/works/ 1916/imperializm /6.pdf
هفت – امپریالیسم به مثابه خاصی از سرمایه داری
http://www.marxists.org/farsi/archive/ lenin/works/ 1916/imperializm /7.pdf
هشت – طفیلی گری و گندیدگی سرمایه داری
http://www.marxists.org/farsi/archive/ lenin/works/ 1916/imperializm /8.pdf
نُه – انتقاد از امپریالیسم
http://www.marxists.org/farsi/archive/ lenin/works/ 1916/imperializm /9.pdf
ده – مقام تاریخی امپریالیزم
http://www.marxists.org/farsi/archive/ lenin/works/ 1916/imperializm /10.pdf
............ ......... ......... ......... ......... ....
لینک کتابخانه ها
............ ......... ......... ......... ......... ...
آرشیو مارکسیستها در اینترنت
http://www.marxists .org/farsi/index.htm
ادبستان کاوه آهنگر
http://www.adabesta nekave.com/
تبرستان
http://www.tabarest an.info/book/ index.html
کتاب فارسی
http://www.ketabfar si.org/
کتابهای رایگان فارسی
http://www.ariaye. com/ketab/ ketabrayagan. html
کتابخانه گلشن
http://www.golshan. com/
آرشیو اسناد اپوزیسیون
http://www.iran- archive.com/
انتشــارات محســن
انقلابیون افغان
http://mohsinpubs. blogspot. com
کتابخانه سیار مائوئیستی
http://ketabmlm. blogfa.com/
............ ......... ......... ......... ......... ....
بخش نظرات و دیدگاها
............ ......... ......... ......... ......... ....
قسمت دوم از
جامعه بين‌المللى کارگران
تأسيس، تشکيلات، فعاليتهاى سياسى و اجتماعى و رشد آن[١]
ويلهلم آيشهف - ١٨٦٩
اين جزوه با کمک فعال کارل مارکس نوشته شده است.
.........
جامعه بين‌المللى کارگران - ويلهلم آيشهف ١٨٦٩
٤-
 اساسنامه جامعه بين‌المللى کارگران
آنچه که در زير ميآيد اساساً مطابق متن نهائى است که در کنگره ژنو در سال ١٨٦٦ به تصويب رسيد:
با توجه به اينکه،
رهايى طبقه کارگر بايد بدست خود طبقه کارگر حاصل شود‌؛
مبارزه براى رهايى طبقه کارگر مبارزه براى امتيازات و حقوق انحصارى نبوده، بلکه مبارزه‌اى است براى حقوق و وظايف برابر و الغاء هر نوع سلطه طبقاتى‌؛
انقياد اقتصادى کارکنندگان به انحصارگران وسايل کار‌، يعنى منابع حيات‌، بنياد همه اَشکال بندگى‌، فقراجتماعى‌، انحطاط معنوى و وابستگى سياسى است‌؛
بنابراين رهايى اقتصادى طبقه کارگر آن هدف بزرگى است که هر جنبش سياسى همچون يک وسيله ميبايست تابع آن باشد؛
همه تلاش‌هاى تاکنونى معطوف به اين هدف بزرگ به علت کمبود همبستگى بين بخشهاى متعدد کارگران در هر کشور و فقدان رشته‌هاى اتحاد برادرانه بين طبقه کارگر کشورهاى مختلف به شکست انجاميده است‌؛
رهايى کار نه مسأله‌اى محلى يا ملى بلکه مسأله‌اى اجتماعى است که همه کشورهايى که در آنها جامعه مدرن بوجود آمده را در بر ميگيرد و حل آن در گروى همپايى عملى و نظرى همه کشورهاى پيشرفته است‌؛
بيدارى کنونى طبقه کارگر در صنعتى‌ترين کشورهاى اروپا‌، در عين آن که اميد نوينى برميانگيزد عليه تکرار اشتباهات گذشته موکداً هشدار ميدهد و همه جنبشهاى فى‌الحال پراکنده را به همبستگى فورى فرا ميخواند.
نظر به همه اين دلايل:
کنگره اول جامعه بين‌الملل کارگران اعلام ميدارد که اين جامعه بين‌المللى و تمام انجمنها و افراد وابسته به آن حقيقت‌، عدالت و راستى را به عنوان اساس رابطه‌شان با يکديگر و با همه انسانها‌، مستقل از رنگ‌، نژاد و مليت آنها برسميت ميشناسند.
اين کنگره اعلام ميدارد که هر کس وظيفه دارد حقوق بشر و شهروندى را نه فقط براى خود بلکه براى هر انسانى که وظيفه‌اش را انجام ميدهد بطلبد. هيچ حقى بدون وظيفه و هيچ وظيفه‌اى بدون حق نبايد باشد. و با اين روح است که کنگره اساسنامه جامعه بين‌المللى کارگران را بشرح زير تدوين کرده است:
١-
 اين جامعه از آنرو برپا شده است تا يک واسطه مرکزى ارتباط و همکارى بين انجمنهاى کارگرى در کشورهاى مختلف که حمايت‌، پيشبرد و رهايى کامل طبقه کارگر هدف مشترکشان است را تأمين نمايد.
٢-
 نام جامعه چنين خواهد بود: «جامعه بين‌المللى کارگران».
٣-
 شوراى عمومى از کارگران کشورهاى مختلف که در جامعه بين‌المللى نمايندگى ميشوند‌ ترکيب ميشود. اين شورا از ميان اعضاى خود مسئولين لازم براى پيشبرد امور از قبيل يک رئيس‌، يک خزانه‌دار‌، يک دبيرکل‌، دبيران ارتباطى با کشورهاى مختلف و غيره را انتخاب خواهد نمود. کنگره ساليانه مقر شوراى عمومى را تعيين ميکند‌، شمارى از اعضاى شورا را انتخاب مينمايد‌، که اين اعضاء حق دارند تعدادى به خود بيفزايند و زمان و مکان اجلاس کنگره بعدى را تعيين ميکند. نمايندگان بى هيچ دعوتنامه‌ خاص در زمان و مکان مقرر گرد ميآيند. شوراى عمومى‌، در صورت لزوم ميتواند مکان برگزارى کنگره را تغيير دهد اما حق به تعويق انداختن زمان اجلاس آن را ندارد.
٤-
کنگره عمومى در اجلاسيه‌هاى سالانه‌اش يک گزارش علنى از اقدامات شوراى عمومى دريافت خواهد کرد. در شرايط اضطرارى ميتوان کنگره عمومى را پيش از موعد مقرر ساليانه فراخواند.
٥-
شوراى عمومى به منظور اطلاع مستمر کارگران هر کشور از جنبشهاى طبقه‌شان در کشورهاى ديگر يک نهاد بين‌المللى با شرکت همه انجمنهاى وابسته تشکيل ميدهد. اين نهاد بررسى همزمان و همجهت اوضاع اجتماعى در کشورهاى مختلف را ممکن خواهد گردانيد. اين نهاد امکان بررسى مشترک مسائل مطروحه در هر کشور را توسط ديگران بوجود ميآورد. و آنگاه که اقدامات فورى عملى لازم ميآيد‌، فى‌المثل هنگام منازعات بين‌المللى‌، اين نهاد باعث خواهد شد که حرکت انجمنهاى وابسته همزمان و يکپارچه گردد. هر وقت که مناسبت اقتضا کند شوراى عمومى در ارائه پيشنهاد به انجمنهاى مختلف کشورى و محلى پيشقدم خواهد شد. براى تسهيل ارتباطات‌، شوراى عمومى گزارشهاى دوره‌اى منتشر خواهد نمود.
٦-
 از آنجا که موفقيت جنبش کارگران در هر کشور بدون نيروى اتحاد و همبستگى نميتواند تأمين گردد و از ديگر سو کارآيى شوراى عمومى بين‌الملل عميقاً به اين شرايط بستگى دارد که آيا با چند مرکزيت کشورى انجمنهاى کارگرى در رابطه باشد و يا با تعداد زيادى از انجمنهاى کوچک و پراکنده‌، لذا اعضاى جامعه بين‌المللى ميبايست تمام تلاشهايشان را جهت ادغام انجمنهاى کارگرى پراکنده کشور مربوطه‌شان در يک سازمان کشورى که توسط ارگانهاى سراسرى مرکزى نمايندگى ميشود بکار بندند. به هر صورت ناگفته پيداست که بکار بستن اين ضابطه منوط به قوانين خاص هر کشور خواهد بود‌، و نيز اين که مستقل از موانع قانونى‌، هيچ انجمن محلى مستقلى نبايد از ارتباط مستقيم با شوراى عمومى محروم گردد.
٧-
شاخه‌ها و شعبات مختلف بين‌الملل‌، در محل فعاليتشان‌، و در آن قلمروهايى که نفوذشان اجازه ميدهد نه فقط در همه امور معطوف به تحولات عموماً پيشرو زندگى اجتماعى بلکه همچنين در ايجاد سازمانهاى مؤثر و ديگر نهادهاى سودمند براى طبقه کارگر پيشقدم خواهند بود. شوراى عمومى آنها را به هر شکل ممکن در اين راه ترغيب خواهد کرد.
٨-
هر عضو جامعه بين‌المللى‌، در صورت انتقال محل اقامتش از يک کشور به کشور ديگر از پشتيبانى برادرانه جامعه کارگران برخوردار خواهد شد.
٩-
 هر کس که اصول جامعه بين‌المللى کارگران را بپذيرد و از آنها دفاع نمايد واجد شرايط عضويت در آن است. هر شاخه‌اى مسئول درستکارى اعضايى است که بخود ميپذيرد.
١٠-
هر شعبه يا شاخه حق دارد تا دبير مربوط خود را برگزيند.
١١-
 آن انجمنهاى کارگران که به جامعه بين‌المللى ميپيوندند ضمن آنکه با يک پيوند مستمر همکارى برادرانه متحد ميشوند‌‌، روابط سازمانى موجودشان را دست‌نخورده حفظ خواهند کرد.
١٢-
نکاتى که در اين اساسنامه گنجانيده نشده‌اند موضوع مقررات خاص خواهند بود که در هر کنگره قابل تغيير هستند.
جامعه بين‌المللى کارگران - ويلهلم آيشهف ١٨٦٩
٥-
کنفرانس مقدماتى در لندن‌، سپتامبر ١٨٦٥[٣]
شوراى مرکزى (که بعداً به اسم شوراى عمومى خوانده شد) منتخب اجلاس تالار سنت مارتين تصميم گرفته بود تا اولين کنگره جامعه بين‌المللى کارگران را در بروکسل در اوائل سپتامبر ١٨٦٥ برگزار کند. بعداً شوراى مرکزى اين تصميم را ناپخته ارزيابى نمود به اين دليل که از يک طرف فرصت کافى براى آنکه جامعه بين‌الملل پا گرفته و ريشه بدواند موجود نبود و از طرف ديگر، دولت بلژيک که به دستورات واصله از پاريس در زمينه سياست داخلى تسليم ميشود قانونى را که اجازه اخراج دلبخواه خارجيان را ميدهد، دوباره احيا کرد. شوراى مرکزى يک کنفرانس مقدماتى در لندن را بجاى کنگره عمومى در بروکسل فراخواند. فقط نمايندگان چند کميته رهبرى کننده از اروپا ميتوانستند در کنفرانس شرکت کنند.
کنفرانس لندن مسائلى که ميبايست در کنگره عمومى بعدى در سپتامبر ١٨٦٦ مورد بحث قرار گيرد را تعيين نمود. ژنو به عنوان محل برگزارى کنگره انتخاب شد.
جامعه بين‌المللى کارگران - ويلهلم آيشهف ١٨٦٩
٦-
کنگره ژنو، سوم تا هشتم سپتامبر ١٨٦٦[٤]
شصت نماينده در کنگره حضور داشتند که از آن ميان ٤٥ نفرشان اعضاى ٢٥ شعبه جامعه بين‌المللى کارگران و ١٥ نفرشان عضو ١١ انجمن وابسته به آن بودند.
در آغاز مباحثات جدل داغى درباره حق شرکت در کنگره درگرفت. تعداد زيادى از اعضاى جامعه بين‌الملل بطور فردى از فرانسه آمده بودند و اگر چه نميتوانستند اعتبارنامه نمايندگى از هيچ شعبه‌اى را ارائه دهند‌، اما ميخواستند به عنوان نمايندگان شعبه‌هاى پاريس پذيرفته شده و در مباحث کنگره شرکت نمايند. آنها به قوانين فرانسه که داشتن سازمان‌ دائمى را برايشان ممنوع مينمود‌، اشاره ميکردند. بعضى از اعضا از خواست آنان حمايت نمودند. از نظر آنان سازماندهى کنگره نه کامل بود و نه نهايى‌، و بنابر اين آنان (اعضا شرکت کننده در کنفرانس-م) نميبايست خيلى سختگير يا وسواسى باشند و ترجيحاً هر عضو منفردى که اصول جامعه بين‌الملل را قبول دارد در جريان مباحث شرکت دهند. اما نمايندگان بريتانيايى مدعى بودند که به عنوان نمايندگان شعبات و انجمنهايى که هر يک چندين هزار عضو دارند آمده‌اند و بر اين اساس خواستار آن بودند که سيستم نمايندگى در کنگره بکار گرفته شود. آنها اظهار ميکردند که قبول افرادى که هيچ تشکيلات سازمان يافته‌اى را نمايندگى نميکنند به قانون برابرى در رأى‌گيرى صدمه زده و حقوق نمايندگان بريتانيايى را مورد تضييق قرار ميدهد. کنگره تصميم گرفت که حق شرکت در مباحث و رأى‌گيرى بايد منحصراً به نمايندگانى که قادر به ارائه اعتبارنامه‌هاى رسمى هستند داده شود.
پس از کنترل اعتبارنامه‌ها‌، کنگره کار خود را براى انتخاب هيأت رئيسه و هيأت اجرائى به پيش برده و يونگ ساعت‌ساز‌، يکى از اعضاى شوراى عمومى لندن به عنوان رئيس کنگره انتخاب شد. او با مهارت تمام جريان مباحث را اداره کرد. فرانسوى‌هاى پرحرارت فقط ميخواستند خودشان حرف بزنند و اين پيشبرد مباحثات را بسيار مشکل ميکرد. اما کاردانى‌، خونسردى و وقار رئيس کنگره که مورد حمايت قاطع و معقولانه کارگران انگليسى و آلمانى بود‌، بر هر تشنج تهديد کننده فائق آمد.
ارائه حتى يک خلاصه کوتاه از مباحث خارج از حوصله اين نوشته است. گزارشات مبسوط مباحثات تمام کنگره‌هاى جامعه بين‌المللى در مجله Der Vorbote; Politische und Sociale Zeitschrift که از سال ١٨٦٦ به عنوان ارگان مرکزى شعبه آلمانى زبان جامعه بين‌المللى کارگران تحت سردبيرى J.P.Baker منتشر ميشود آمده است.
مباحثات عمدتاً درباره «دستورالعمل‌هايى براى نمايندگان شوراى عمومى موقت» بود که جوهر مفاد آن توسط کنگره تصويب شد.
مهمترين نکات آن بقرار زير است:
بند ١ اين دستورالعمل‌ها مربوط به تشکيلات جامعه بين‌المللى است. اين مقررات مورد اشاره که در طول ٢ سال پراتيک مورد آزمايش قرار گرفته بود‌، براى تصويب نهايى توصيه گرديد‌. لندن به عنوان مقر شوراى عمومى در يک سال آينده پيشنهاد گرديد و پيشنهاد انتخاب شوراى عمومى و يک دبيرکل‌، با حقوق هفتگى ٢ پوند‌، به عنوان تنها کارمند حقوق‌بگير جامعه بين‌الملل به کنگره ارائه شد.
کنگره اساسنامه موقت را تأييد نمود‌ و تصميم گرفت که لندن به عنوان مقر شوراى عمومى باقى بماند و شوراى عمومى موقت لندن فعاليت خود را در سال
ادارى ١٨٦٦-١٨٦٧ ادامه دهد. کنگره تاريخ آغاز کنگره بعدى در لوزان را در اولين دوشنبه سپتامبر ١٨٦٧ تعيين کرد.
بند ٢ دستورالعمل‌ها درباره کمکهاى بين‌المللى‌ است که بين الملل اول ميتواند به کارگران تمام کشورها در مبارزه‌شان عليه سرمايه بدهد. اين دستورالعمل‌ها اشاره بر آن دارد که اين امر تمام فعاليت جامعه بين‌الملل‌، که هدفش متحد کردن و سراسرى نمودن تلاشهاى تاکنون پراکنده طبقات کارگر براى رهايى در کشورهاى مختلف است را در بر ميگيرد. تا همينجا هم جامعه بين‌الملل ميتوانست افتخار کند که در يک مورد با موفقيت توطئه‌هاى سرمايه‌داران را‌، که هميشه براى سوءاستفاده از کارگران خارجى به عنوان ابزارى عليه کارگران محلى در حال اعتصاب آمادگى دارند‌، خنثى کرده است. اين يکى از بزرگترين اهداف جامعه بين‌المللى است تا کارگران کشورهاى مختلف را ترغيب نمايد که نه فقط احساس برادرى و رفاقت در ارتش‌ رهايى را داشته باشند بلکه همانطور هم عمل نمايند. پيشنهاد شد که به عنوان يک همکوشى ديگر بين‌المللى «تحقيقات آمارى در مورد وضعيت طبقه کارگر همه کشورها توسط خود طبقه کارگر» بعمل آيد. براى موفقيت آن مربوط‌ترين سئوالات در طرحى تنظيم شدند که در زير ميآيد. کارگران با اقدام به چنين امر خطيرى‌، توانايى خود را براى بدست گرفتن سرنوشت خويش در دستان خود نشان خواهند داد. از اين رو پيشنهاد شد که تمام شعبه‌هاى جامعه بين‌الملل بلافاصله کار را شروع کنند و کنگره تمام کارگران اروپا و آمريکا را به همکارى در گردآورى اجزاء آمارهاى مربوط به طبقه کارگر دعوت کند. بعلاوه قرار شد که تمام گزارشها و مدراک به شوراى عمومى ارسال گردند تا شورا آنها را به صورت گزارش‌ کاملى تدوين کرده‌، مدارک را به عنوان ضميمه به آن الحاق نمايد و اين گزارش همراه ضميمه‌اش بعد از تصويب کنگره منتشر شود.
طرح عمومى پيشنهادى براى تحقيق شامل مواد زير است که البته با توجه به شرايط محلى ميتوانند تغيير يابند:
١-
اسم صنعت
٢-
سن و جنسيت شاغلين
٣-
 تعداد شاغلين
٤-
 حقوق و دستمزد‌ها: الف) کارآموزان ؛ ب) دستمزدها بر اساس روزکارى يا قطعه‌کارى؛ ج) ميزان پرداختى توسط واسطه‌ها. ميانگين هفتگى‌، سالانه.
٥-
 الف) ساعات کار در کارخانه‌ها‌؛ ب ) ساعات کار در مورد کارفرمايان کوچک و کار خانگى‌، اگر کار به اين شيوه‌هاى متفاوت انجام ميگيرد‌؛ ج) کار شبانه و کار روزانه.
٦-
زمان غذا و استراحت.
٧-
نوع کارگاه‌ها و کار: تراکم کارگران، تهويه ناکامل، نياز به نور آفتاب، استفاده از روشنايى گاز‌، نظافت و غيره.
٨-
 ماهيت اشتغال.
٩-
 تأثير کار بر روى وضعيت فيزيکى.
١٠-
وضعيت روحى‌. آموزش.
١١-
 وضعيت حرفه: آيا کار فصلى‌است يا کمابيش بطور يکسانى در طول سال توزيع ميگردد. آيا کالاها بشدت تابع نوسانات قيمت‌ها هستند‌، و يا در معرض رقابت‌ خارجى قرار دارند‌. آيا براى مصرف داخلى توليد شده‌اند يا صادرات و غيره.
اين پيشنهادات شوراى عمومى در کنگره به اتفاق آراء پذيرفته شد و از آن موقع تحقيقات آمارى کارگران درباره ارزيابى اوضاع خودشان منظما به جلو ميرود.
بند ٣ دستورالعمل‌ها مربوط به محدوديت روزکار است که بيان ميدارد اين امر يک شرط ابتدايى است که بدون آن تمام کوششهاى ديگر براى بهبود اوضاع در رهايى محکوم به شکست خواهد بود. محدوديت روزکار براى تأمين سلامتى و تجديد قواى بدنى طبقه کارگر‌، که بزرگترين بخش هر ملتى را تشکيل ميدهد‌، و همچنين جهت تأمين امکاناتى براى رشد فکرى‌، روابط اجتماعى و فعاليتهاى سياسى و اجتماعى آن ضرورى‌ است. به اين دليل کنگره بايد اعلام نمايد که خواهان محدوديت قانونى روزکار به ٨ ساعت ميباشد. اين تصميم کنگره محدوديت روزکار را که عموماً از جانب کارگران آمريکايى مطالبه ميشود‌، به پلاتفرم مشترک طبقه کارگر در سراسر جهان ارتقا خواهد داد. کار شبانه فقط در موارد استثنايى در حرفه‌ها و صنايعى که توسط قانون مشخص ميشوند‌ مجاز خواهد بود و جهتگيرى بايد اين باشد که کار شبانه بتدريج ملغى گردد‌. در هر صورت اين طرح فقط اشاره به افراد ١٨ سال به بالا مرد يا زن دارد‌، گرچه زنان ميبايستى از هرگونه کار شبانه‌، و هر نوع شغلى که مضر به خصوصيات جنسى آنان باشد و يا آنها را در معرض تأثيرات سمّى و يا بنحوى زيان‌آور قرار دهد‌، اکيداً معاف گردند.
کنگره با اکثريت ٥٠ رأى در مقابل ١٠ رأى با اين پيشنهادها موافقت نمود. اقليت از آن نمايندگان فرانسوى‌اى تشکيل ميشد که موافق محدوديت قانونى روز کار به ١٠ ساعت بودند.
بند ٤ دستورالعمل‌ها کاملاً به ريشه بلاى اجتماعى «کار کودکان و نوجوانان (از هر دو جنس)» حمله ميکند. گرايش صنعت مدرن به اينکه کودکان و نوجوانان از هر دو جنس را در کار عظيم توليد اجتماعى سهيم گرداند به عنوان يک گرايش مترقى‌، مورد تأييد قرار ميگيرد. هر چند که تحت حاکميت سرمايه اين پديده به عملى نفرت‌آور تبديل شده است. در يک اوضاع منطقى اجتماعى هر کودک نه ساله‌اى بايد تبديل شدن به يک کارگر مولد را آغاز نمايد تا اين که هيچ فرد بالغ توانايى از اين قانون عمومى طبيعت معاف نشود که ميگويد: براى آن که بتوانى بخورى کار بکن‌، نه فقط کار فکرى بلکه کار يدى هم.
در زمان حاضر به هر رو کنگره فقط امر کارگران را مد نظر دارد. کنگره اينجا کودکان و نوجوانان از هر دو جنس را به سه دسته، که هر کدامشان برخوردى متفاوت ميطلبند‌، تفکيک مينمايد. دسته اول از سن ٩ تا ١٢ سال‌، دومى ١٣ تا ١٥ و سومى ١٦ تا ١٧ سال است. پيشنهاد شد که اشتغال دسته اول در هر کارگاه يا کار خانگى ميبايست قانوناً به ٢ ساعت‌، دسته دوم به ٤ ساعت و دسته سوم به ٦ ساعت کار روزانه محدود گشته و براى دسته سوم حداقل زمان استراحتى معادل يکساعت براى صَرف غذا و تمديد قوا قانوناً در نظر گرفته شود.
چنين مطرح گرديد که لازم است آموزش در مدارس ابتدايى قبل از ٩ سالگى آغاز گردد. اما کنگره در اين جا فقط چاره‌هاى لازم براى مقابله با گرايشهاى آن نظام اجتماعى را مورد بحث قرار داد که کارگران را هر چه بيشتر صرفاً به يک وسيله براى انباشت سرمايه تنزل ميدهد و والدين را بخاطر نياز به تأمين معيشت ناگزير به فروش کودکانشان ميکند. حقوق کودکان و نوجوانان ميبايد مورد دفاع قرار گيرد. آنها خود قادر به اين کار نيستند. از اين رو اين وظيفه جامعه است که بفکر رفاه آنها باشد.
اگر بورژوازى و اشرافيت وظايف خود را در قبال فرزندان خود فراموش ميکنند‌، گناه خودشان است. اين کودکان ضمن بهره‌مندى از امتيازات آنها محکوم به اين بودند که از تعصبات آنان نيز لطمه ببينند.
مسأله طبقه کارگر کاملا متفاوت بود. کارگر عنصر آزاد نبود. متأسفانه درموارد بسيارى او نادان‌تر از آن بود که بتواند منافع واقعى فرزند خويش‌، يا شرايط متعارف رشد انسانى را درک نمايد. اما بخش آگاه‌تر طبقه کارگر کاملاً ميفهميد که آينده طبقه خود و از آن رو بشريت تماماً به شکل‌گيرى نسل رو به رشد کارگران بستگى دارد. کارگران بخوبى ميدانستند که قبل از هر چيز کودکان و کارگران نوجوان بايد از تأثيرات نابود کننده نظام فعلى کار در امان بمانند‌، و اين فقط ميتوانست از طريق تبديل شعور اجتماعى به نيروى اجتماعى عملى شود‌. و تحت شرايط موجود هيچ راه ديگرى براى تحقق اين امر موجود نبود مگر از طريق قوانين عمومى که توسط قدرت دولتى به اجرا درآيد‌. اگر طبقه کارگر دولت را در به اجرا درآوردن چنين قوانينى حمايت ميکرد‌، اين به هيچ وجه منجر به تقويت قدرت دولتى نميشد‌، بر عکس طبقه کارگر آن قدرتى را که اکنون عليه‌اش مورد استفاده قرار ميگيرد به عامل اجرائى خود تبديل مينمود‌. او با يک قانون عمومى چيزى را به دست ميآورد که از طريق اقدامات بيحاصل‌، در شکل تعدادى تلاشهاى منفرد پراکنده‌، ممکن نبود.
کنگره با حرکت از اين موضع اعلام نمود که هيچ پدر و مادر و کارفرمايى نبايد اجازه داشته باشند نيروى کار نوجوانان را به کار گيرند مگر زمانى که کار با آموزش همراه باشد.
منظور از آموزش سه چيز بود:
اول آموزش فکرى.
دوم آموزش فيزيکى. شبيه آموزشى که در مدارس ورزشى و تمرينات نظامى داده ميشود.
سوم آموزش تکنيکى. که اصول عمومى تمام مراحل توليد را ياد داده و همزمان کودک و نوجوان را با استفاده عملى و کاربرد ابزار ابتدايى همه حرفه‌ها آشنا مينمايد.
يک دوره آموزشى تدريجى و ارتقا يابنده فکرى‌، ورزشى و فنى بايد با دسته‌بندى کارگران نوجوان تناسب داشته باشد و مخارج مدارس فنى بايد بعضا از طريق فروش توليدات آنها تأمين گردد.
ترکيبى از کار مولّد با درآمد‌، آموزش فکرى‌، پرورش بدنى و آموزش فنى‌، طبقه کارگر را به سطحى بسيار بالاتر از طبقات متوسط و بالا ارتقا ميدهد.
ناگفته روشن است که استخدام افراد تا هفده سالگى در کار شبانه و ساير حرفه‌هايى که به سلامتى ضرر ميرساند بايد اکيدا توسط قانون منع شود.
کنگره به اتفاق آرا با اين توضيحات موافقت کرده و قطعنامه‌اى با اين مضمون اضافه نمود که آموزش فنى نوجوانان علاوه بر جنبه تئوريک بايد ماهيتى عملى داشته باشد و اينکه نه سرپرستان و سرکارگران کارخانه بلکه خود کارگران در مدارس فنى مورد بحث آموزش ببينند.
جامعه بين‌المللى کارگران - ويلهلم آيشهف ١٨٦٩
٧-
کنگره لوزان دوم تا هشتم سپتامبر ١٨٦٧[٥]
در اين کنگره ٦٤ نماينده حضور داشتند که از آن ميان آلمانيها توسط ٢٥ عضو نمايندگى ميشدند.
کنگره از تمام مراسم افتتاحيه صرفنظر نمود و مستقيما کار خود را با انتخاب هيأت رئيسه و هيأت اجرائى شروع کرد. اوژن دوپون (Eugene Dupont) عضو شوراى عمومى و نماينده شعبه فرانسه در لندن به رياست کنگره انتخاب شده و به خوبى از عهده وظايف نه چندان آسان خود برآمد. فضاى عالى جلسه وى را در پيشبرد وظايفش تقويت نمود. نه حرف غيردوستانه‌اى که احتياج به اصلاح داشته باشد رد و بدل شد‌، نه لازم شد اظهارات ناشايستى تکذيب گردند و نه حرکات ناشيانه‌اى به چشم خورد‌. اين بار هم مانند کنگره اول مشکل صحبت به سه زبان (انگليسى‌، آلمان و فرانسه‌) بخوبى حل شد.
مهمترين نکات در اين کنگره‌، گزارشات هر يک از بخشها و انجمنهاى وابسته در مورد موفقيت‌ها و رشد بين‌الملل اول بود. بازگويى حتى خطوط کلى اين گزارشات بسيار جالب ما را از مسير بحثمان دور ميکند و ما اينجا ميتوانيم از آنها صرفنظر کنيم‌، بخصوص اينکه در فصل ديگرى رشد کنونى جامعه بين‌الملل مورد بررسى قرار خواهد گرفت. مباحثات رسمى کنگره ١٨٦٧ توسط Chaux de fonds, Imprimerie de la Voix de L'Ivenir. به فرانسوى منتشر گرديده است.
واقعه زير خصلت‌نماى روحيه حاکم بر کنگره بود:
گاسپاره استامپا Gasspare Stampa از ميلان نماينده شوراى مرکزى جامعه کارگران ايتاليايى‌، که ٦٠٠ انجمن را در بر ميگيرد و مقرش در ناپل است‌، در نشست ٤ سپتامبر اعلام کرد که گاريبالدى Garibaldi سر راهش به کنگره صلح در ژنو از لوزان خواهد گذشت. او پيشنهاد نمود که کنگره يک هيأت نمايندگى انتخاب کند که به ويله‌نيو Villeneuve رفته و از جانب کنگره به گاريبالدى خوشامد بگويد و از او براى شرکت در کنگره در ظرفيت رئيس افتخارى جامعه فوق‌الذکر کارگران ايتاليائى دعوت به عمل آورد. ساير نمايندگان‌، با اين پيشنهاد مخالفت کردند. هر قدر هم که گاريبالدى محبوب باشد‌، کنگره‌اى که طبقه کارگر را نمايندگى ميکند نبايد هيچ تک شخصيتى را بستايد. اما اگر گاريبالدى مايل باشد تا به عنوان رئيس افتخارى جامعه کارگران ايتاليائى در کنگره شرکت کند‌، همانند هر نماينده ديگرى صميمانه پذيرفته خواهد شد. کنگره پس از تصميم‌گيرى در مورد پيشنهاد اسپانيا به دستور جلسه پرداخت.
برگزارى تقريبا همزمان کنگره بين‌المللى صلح در ژنو (٩ تا ١٢ سپتامبر)‌، که خيلى از اعضاى کنگره جامعه بين‌المللى کارگران در ظرفيت شخصى قصد شرکت در آن را داشتند‌، کنگره جامعه بين‌المللى را ملزم مينمود تا موضع خود را در رابطه اتحاديه صلح در ژنو تعيين کند. اين کار با قطعنامه زير که صميمانه مورد استقبال قرار گرفت انجام شد:
«نظر به اين که فشار جنگ بيش از طبقات ديگر جامعه روى طبقه کارگر سنگينى ميکند‌، زيرا جنگ نه فقط معيشت او را ميربايد بلکه طبقه کارگر را وادار به دادن بيشترين خون ميکند؛
نظر به اين که فشار به اصطلاح صلح مسلح‌، از طريق هدر دادن بهترين انرژى‌هاى مردم در کار غيرتوليدى و مخرب‌، به همان اندازه جنگ بر دوش طبقه کارگر سنگينى ميکند؛
و بالأخره نظر به اين که هر علاج ريشه‌اى اين مصيبت تغيير شرايط اجتماعى موجود را‌، که بر استثمار يک بخش از جامعه توسط بخش ديگر مبتنى است‌، ضرورى ميسازد‌؛
کنگره جامعه بين‌المللى کارگران جانبدارى کامل و بى چون و چراى خود را از اتحاديه صلح‌، که ٧ سپتامبر در ژنو تأسيس گرديد‌ و تلاشهاى آن در خدمت صلح ميباشد‌، اعلام داشته و خواستار آن است که نه فقط جنگ ملغى گردد بلکه ارتشهاى دائمى هم منحل شوند‌، و بجاى آن اتحاد آزاد و سراسرى خلقها بر اساس عدالت و همبستگى برقرار گردد. اما با اين شرط که طبقه کارگر از موقعيت در بند و تحت ستم خود و تبعيض اجتماعى رها گردد و به مبارزه متقابل طبقات از طريق اصلاح تضاد‌هاى معمول خاتمه داده شود.»
کنگره ژنو جامعه بين‌المللى کارگران در ١٨٨٦ موضوع بحثهاى زنده مطبوعات فرانسوى بخصوص در پاريس و ميلان بود. اما روزنامه‌هاى بزرگ لندن با سکوت مرگبارى از اين موضوع گذشتند. ولى يک سال بعد در مورد کنگره لوزان وضع اينطور نبود. روزنامه تايمز خبرنگار خود را در آنجا داشت‌. بعلاوه اين روزنامه سرمقاله‌هايى در مورد جامعه بين‌المللى کارگران منتشر کرد و اين کارش سرمشق همه روزنامه‌ها و هفته‌نامه‌هاى سراسر انگلستان گرديد. پس از اين بدعت روزنامه تايمز‌، نشريات ديگر هم ديگر کسر شأن خود نمى‌دانستند که نه فقط چند يادداشت بلکه حتى مقالات بلندى را به مسائل کارگرى اختصاص دهند. تمام آنها کنگره بين‌الملل اول را مورد بحث قرار دادند. اين کاملا طبيعى بود که خيلى از روزنامه‌ها به موضوع با حالتى طعنه‌آميز و از بالا برخورد کنند. چه هر اقدامى در کنار جنبه‌هاى جدى‌اش جنبه‌هاى بامزه‌اى هم دارد و چطور ممکن بود که کنگره کارگران با آن فرانسوى‌هاى پرحرفش کاملا از اين امر مبرّا باشد؟
اما با وجود همه اينها‌، مطبوعات انگليسى کاملا برخورد بسيار منصفانه‌اى به کنگره داشته‌اند. حتى روزنامه The Manchester Examiner، که در حقيقت ارگان جان برايت John Bright و مکتب منچستر است‌، در سرمقاله مناسبى کنگره را مانند يک واقعه مهم و دوران‌ساز تصوير نمود. هر جا که اين کنگره با نابرادريش‌، کنگره صلح‌، مقايسه شده بود اين قياس هميشه به نفع برادر بزرگتر (کنگره بين‌المللى کارگران - م) بود. آنها در کنگره کارگران يک تراژدى ترسناک پرحادثه را مشاهده ميکردند‌، در حاليکه در ديگرى (کنگره صلح - م) چيزى بجز يک نمايش بيحاصل ديده نميشد.
 ادامه دارد
............ ......... ......... ......... ......... ....
فرصت ها و فرصت سوزی ها و انفعال در دورۀ "انتخابات"
متن زیر نامه یک رفیق ارسالی از ایران خطاب به من ( کاظم بهارلو ) نوشته شده است. بعلت اهمیت تکات مندرجه در آن تصمصم گرفتم آنرا بدون کم و کاست انتشار دهم.
نامۀ یک رفیق از ایران دربارۀ فرصت ها و فرصت سوزی ها و انفعال در دورۀ"  انتخابات "
با سلام. این نامه را با هیجان و کمی عصبانیت برایت می نویسم. هیجان از دیدن فرصت هایی که شکل می گیرند و عصبانیت از فرصت سوزی ها و انفعالی که از سوی دوستان و همسنگرانمان می بینم. منظورم همین فضایی است که قبل از انتخابات در کوچه و خیابان های شهرهای مختلف ایجاد شده است. دیروز خیابان های تهران خیلی شبیه به سال 57 شده بود. خیلی شبیه به روزی که شاه در رفت! البته این وسط یک تفاوت بزرگ وجود داشت. آن روزها یک انقلاب جریان داشت و در دل آن شور و شوق، جریان های سیاسی انقلابی و آزادیخواه نقش برجسته ای بازی می کردند. اما این بار دارند از این انرژی شورانگیز توده های مردم به ویژه جوانان و زنان، زیر شعارهایی استفاده می کنند که آشکار به نفع یک جناح از حاکمیت ارتجاعی مذهبی است. اما همین که مردم در مقیاس وسیع در خیابان هستند، باعث شده که کنترل خفقانی خیلی تضعیف شود. می دانم که موقتی است؛ و درست به همین خاطر می خواهم به سر همه افراد فعال در جنبش های اجتماعی مختلف نهیب بزنم که جای شما خالیست! اینجاست که فرق ادعا و عمل واقعی معلوم می شود. از همه بیشتر، فعالان جنبش کارگری را می گویم. چه شد آن همه ادعا در مورد ضرورت آوردن مبارزه به خیابان و اعلام خواسته های بر حق کارگران و زحمتکشان به گوش همه مردم؟ آیا منظور فقط اینست که با دادن یک اطلاعیه و فرستادن آن به شبکه های ماهواره ای بخواهیم نیروی خود را افزایش دهیم و خواسته های بخش های تحتانی جامعه را به این طریق به مساله عمومی تبدیل کنیم؟ چشم هایتان را باز کنید، مرتجعین و دشمنان قسم خورده کارگران و زحمتکشان، مهره های شناخته شده و امتحان پس داده رژیم اسلامی خود را به عنوان منجی مردم معرفی کرده اند و صدها هزار نفر در خیابان های پایتخت دارند اسم آنان را فریاد می کنند. ای دوستانی که بعد از مراسم اول ماه مه در پارک لاله بحث از این می کردید که باید به خیابان آمد و برای بیان خواسته ها جرات کرد و از هزینه دادن نترسید؛ پس حالا کجا هستید؟ حالا که هزینه ای در کار نیست! واقعا دور از ذهن است که به شکل گروه های چند نفره، یعنی به همین شکل طبیعی که الان جوانان در خیابان هستند و بحث های خیابانی را بر پا داشته اند، به خیابان بیاییم و شعارها و بحث های خود را به میان همین توده جوانان و زنان ببریم؟ نمی شود به وظیفه افشاگری سیاسی از کل نظام و همه بحث های خوب و صحیحمان در مورد انتخابات، در خیابان عمل کنیم؟ کافیست چرخی در بین این گروه های عظیم بزنید و متوجه شوید که چقدر ناآگاهی و ناروشنی در مورد اوضاع سیاسی، در مورد دولت، در مورد نظام و موقعیت بین المللی زیاد است. متوجه شوید که چقدر مردم تشنه آگاهی اند و کوچکترین بحث متفاوتی فورا نظرشان را جلب می کند. متوجه شوید که چه ساده مرتجعین می توانند با کمی رنگ عوض کردن، برنامه های ارتجاعی و وعده های دروغین خود را بین این جمعیت جا بیندازند. هر روز که می گذرد و بیشتر با انفعال دوستان خود در جنبش های اجتماعی مختلف روبرو می شوم (منظورم رفرمیست ها و سازشکارانی که در ستادهای موسوی و کروبی رفت و آمد دارند و اتفاقا خیلی هم فعال هستند نیست!) بیشتر به این نتیجه می رسم که انگار در بین خودمان هم خیلی ها امید به «تغییر» از راه انتخابات بسته اند و منتظرند که شاید در فردای انتخابات، از این نمد برای طبقه کارگر هم کلاهی دوخته شود! هنوز هم دیر نشده. هنوز هم می توان با همفکری و یک برنامه ریزی عملی و متحد شدن نزدیکترین افراد و گرایش ها به هم، از این فرصت استفاده کرد و حداقل بندها و ارتباطات خوبی را برای فعالیت های بعدی با عناصر پیشرو و مبارزه جویی که در میان توده ها ظرفیت خود را نشان می دهند برقرار کرد. بجنبیم!
نوزدهم خرداد ۱۳۸۸ برابر با نهم ژوئن ۲۰۰۹
............ ......... ......... ......... ......... ....
قسمت دوم
پردههايي از يك نسلكشي شقاوت آميز

آغاز فاجعه
 اولين علائم درنيمهٌ دوم تير ماه و اوايل مرداد، هنگامي كه ملاقاتهاي خانوادگي زندانيان به صورتي ناگهاني قطع شد، بهچشم خورد. اين، شروع اضطراب و سردرگمي براي بستگان زندانيان بود. حداقل در اوين، تمامي ملاقاتها، به استثناي چند ملاقات، از نزديك به نيمهٌ تير، يعني حدود دو هفته قبل از شروع تهاجم ارتش آزاديبخش قطع شد. آهسته آهسته شايعات پيرامون قتلعام زندانيان سياسي برزبانها ميافتد. اين بيخبري حدود 3ماه ادامه مييابد. در اين فاصله خانوادههاي زندانيان به زندانها مراجعه ميكردند ولي توسط پاسداران برگردانده ميشدند. برخي از آنان با خود لباس، دارو و پول به زندان ميبردند. با اين اميد كه بتوانند يك رسيد امضا شده از بستگان زنداني خود، دريافت كنند،كه دليلي برزنده بودنشان محسوب ميشد. اما نااميد بازميگشتند.
در داخل زندان، زندانبانان شايع ميكنند يك «هيأت عفو» تشكيل شده و براي بررسي وضعيت زندانيان جهت اعلام عفو عمومي با زندانيان برخورد و مصاحبه خواهد كرد. كمتر كسي به رژيم اعتماد داشت و اين يك سؤال بزرگ براي همه بود. رژيم چه نقشهيي در سر دارد؟ قدم بعدي چيست؟
زمان زيادي براي گرفتن پاسخ نياز نيست. علائم و نشانهها يكي پس از ديگري حاكي از آن هستند كه تحولاتي در شرف وقوع است. هر چند هيچ كس دقيقا نميداند كه چه خواهد شد ولي بوي خوبي بهمشام نميرسد.

كميسيون مرگ
«هيأت عفو» از روز چهارشنبه 5 مرداد 67 كارش را در زندان اوين آغاز كرد. اولين سري از زندانياني كه در اين روز به ديدن اين هيأت رفتند همان شب اعدام شدند. هنوز اكثر زندانيان كه در بندها قرار داشتند از آن چه كه اتفاق ميافتاد خبر نداشتند. بسياري از زندانيان را از روزهاي قبل به سلولهاي انفرادي برده بودند. اما وقتي چند گروه از زندانيان با اين هيأت بهاصطلاح عفو ديدار كردند، بهسرعت روشن شد آنچه هست «مرگ است وديگر هيچ». و بيجهت نيست كه زندانيان آن را «كميسيون مرگ» نامگذاري كردهاند. اين كمسيون متشكل بود از: آخوند جعفرنيري  رئيس شعبه اول دادگاه تهران، مرتضي اشراقي دادستان تهران ، آخوند اسماعيلشوشتري رئيس سازمان زندانها و يك نمايندهٌ وزرات اطلاعات.
علاوه برافراد بالا در هر زندان رئيس يا جلادان اصلي زندان حضور دارند و فعالانه نظر ميدهند. مثلا در گوهردشت رئيس زندان، آخوند محمد مغيثهاي، با نام مستعار ناصريان، در اوين آخوند حسينمرتضوي، رئيس زندان، در اين كميسيون حضور داشتند. موسي واعظي با نام مستعار زماني از مسئولان وزارت اطلاعات، ابراهيم رئيسي جانشين دادستان، مجتبي حلوايي معاون امنيت رئيس زندان اوين، داوود لشكري معاون رئيس زندان گوهردشت و آخوند اسماعيل شوشتري كه آن موقع رئيس سازمان زندانها بود بهطور مستقيم در تصميمگيري براي اينكه چه كساني را از دم تيغ بگذرانند نقش فعال داشتهاند. به پاس اين خدمات بود كه آخوند شوشتري بيش از 8سال وزير دادگستري و ابراهيم رئيسي دادستان تهران شد.
يك زنداني كه به تازگي آزاد شده و شاهد بسياري از صحنهها بوده است ميگويد: «در بحبوحهٌ قتلعام يك روز رئيس زندان گوهردشت وسط بند عربده ميكشيد كه: "ما ديگر زنداني نخواهيم داشت. اين حكم امام است. زنداني يا سر موضع است كه اعدام ميكنيم، يا بريده كه آزاد ميكنيم. ديگر كسي را در زندان نگه نميداريم"». در همين رابطه مدتها بعد يكي از مسئولان زندان بهنام پاسدار حميد عباسي گفته است:«ما اگر ميخواستيم حكم امام را اجرا كنيم بايد چندميليون نفر را ميگرفتيم و اعدام ميكرديم . زيرا او گفته بود هر كس راديو مجاهد گوش ميكند بايد اعدام شود».
كميسيون مرگ سه روز در اوين بود و سه روز به گوهردشت ميرفت و براي تعيين تكليف زندانيان دادگاه ويژه را برگزار ميكرد. مدت دادگاه بسياركوتاه بود. ازچند دقيقه تجاوز نميكرد و بيشتر به يك بازجويي شبيه بود تا دادگاه! تمركز كار «كميسيون مرگ» روي زندانيان هوادار مجاهدين بود.
موسوي اردبيلي رئيس وقت ديوان عالي كشور در تاريخ 15مرداد67، يعني در خلال همان اعدامها در راديو رژيم چنين گفت: «قوهٌ قضاييه در فشار بسيار سخت است… كه چرا اينها اعدام نميشوند؟ بايد از دم اعدام بشوند. ديگر از محاكمه و آوردن و بردن پرونده محكومين خبري نخواهد بود».

گزارش يك شاهد عيني از درون رژيم
گزارشي كه ذيلا ملاحظه ميكنيد بخشهاي از مشاهدات يك شاهد عيني از درون رژيم است.
«در سال 67 رئيس زندان اوين  آخوند مرتضوي بود و مدير داخلي آن حسينزاده.اوايل سال67 روحيهٌ مقاومت در ميان زندانيان بالا بود و درگيري با زندانبانان هر روز بيشتر از روز قبل ميشد. به راه انداختن اعتصاب غذا نيز توسط زندانيان به يك امر رايج تبديل شده بود. متقابلاً رژيم نيز فشار بيشتري را اعمال ميكرد. به همين دليل حتي هواخوري زندانيان را قطع كردند. جريان برخورد و درگيري بين زندانيان با زندانبانان به يك بنبست براي رژيم تبديل شده بود. رژيم تمامي ترفندهاي خود جهت سركوب زندانيان را به كار ميبست ولي پاسخي نميگرفت.
نهايتاً در 5 مرداد سال 67 اقدام به قتل عام زندانيان كرد. يعني از عصر 5 مرداد دربهاي زندان بسته و كليه ارتباطات با خارج از زندان و حتي تلفنها نيز قطع شدند. تمامي زندانيان كميتهٌ مشترك  نيز به اوين منتقل شدند. در اوين منع كامل رفت و آمد برقرار شد. كليه ملاقاتها قطع شده بود. محل بيدادگاه از دادسرا به بند 209 و در نزديكي محل حلقآويز كردن، منتقل گرديد.
نهايتاً پس از كشتار زندانيان، از اواخر مهرماه اين سال ملاقات با زندانيان شروع شد.در بهمن ماه كليه زندانيان هوادار را از زندان گوهردشت به اوين منتقل كردند كه تعدادشان حدود 200 نفر بود.
وزارت اطلاعات رژيم نيز پس از موج اعدام سال 67 فعاليت خود در داخل زندان را كاملاً كاهش داد و ديگر عناصر خائن و نفوذي را وارد بندها نميكرد.
 يك روزدراتاقم بودم ديدم صداي همهمه مي آيد. ازاتاق خارج شدم ديدم مجتبي حلوائي، مجيد قدوسي و8سرباز آمدند. شروع كردند به كتك زدن زندانيان سالن 2و4 آنها را با وضع بسيار وحشيانهيي ميزدند. به مجتبي حلوائي گفتم اتفاقي افتاده؟ گفت نه. گفتم پس اين كاربراي چيست ؟ گفت ميخواهيم اينهاراخوب تنبيه كنيم. باكابل و باتوم به جان زندانيان افتاده بودند. اين كارازساعت4 بعدازظهر تا ساعت 8شب ادامه پيداكرد. بعد دستورداد درب سالنها  تا فردا صبح بازنشود و ازبند خارج نشوند. 2روزبعد وقتي وارد آموزشگاه ميشدم ديدم يك ميني بوس جلوي درب آموزشگاه است. ازمسئول آموزشگاه پرسيدم : اين ميني بوس براي چه اينجاست؟ امروز كه روزملاقات نيست ؟ مسئول آموزشگاه گفت دستوررئيسي است كه تمام زندانيان را به دفترمركزي ببريم. سخت نگران شدم. وقتي به محوطهٌ دفترمركزي رسيديم، ديدم رئيسي، ريشهري، محسني، مرتضوي، مبشري و نيري دراتاقي نشستهاند و درمورد دستورخميني صحبت ميكنند. بنابه دستور خميني آنها نيز كليه زندانيان را آورده بودند و ازآنها تنها يك سئوال ميكردند كه آيا مجاهد هستند يا خير؟ اگر زندانيان ميگفتند مجاهد هستند در پشت محوطهٌ دفترمركزي جرثقيل آماده بود و آنها را به دار ميآويختند. اگر زندانيان هويت مجاهدي خود را انكار ميكردند، ميگفتند اعلام كن وابسته به چه گروهي هستي؟
چيزي كه براي من درآن زمان تعجب آوربود اين بود كه درچهرهٌ زندانيان درحال اعدام هيچ نشاني ازترس نبود. آنها با آگاهي كامل به طرف چوبههاي دار ميرفتند. درصورتي كه  ميتوانستند باگفتن اين كه مجاهد نيستندازمرگ نجات پيداكنند. متقابلا ترس واضطراب را ميشد به راحتي درچهرهٌ مسئولين زندان مشاهده كرد. همهشان متناقض بودند كه  اينها ديگرچه كساني هستند كه با وجود اين كه طي ساليان اين همه شكنجه را تحمل كردهاند ولي حتي به خاطرنجات جانشان هم كه شده دست ازآرمان خودشان برنميدارند.
درزندان اوين به وسيلهٌ 6جرثقيل و 3ليفتراك 33نفررا دريك لحظه اعدام ميكردند. به هرجرثقيل تيرآهني نصب شده بود. بر هرتيرآهن هم 5رشته طنابدار آويزان بود. بر روي ميلههاي هر جرثقيل  4طناب دار وصل بود.
يك جرثقيل هم درمحوطهٌ پاركنيك داخل تعميرگاه قرارداشت كه به عنوان زاپاس ازآن استفاده ميشد.يك روز به حياط پشت رفتم. ديدم تعداد زيادي جرثقيل آن جاست. برروي هركدام آنها 15-10نفر را آويزان كرده بودند. يك ليفتراك هم اجساد را جمع ميكرد.
اجساد توسط پزشكي به نام عطاء فروغي (مسئول وقت بهداري  زندان اوين) و دكتر ميرزائي (مسئول دفترلاجوردي) معاينه ميشدند. پس از تائيد شهادت، توسط كاميون چادردار به بيرون از زندان حمل ميشدند. اين كاميونها را ازپاسگاه ژاندارمري اوين گرفته بودند و تعدادي از آنها هم متعلق به خود زندان اوين بود. كار عمدتا ازساعت 7.30صبح تا 5بعدازظهر ادامه پيدا ميكرد و روزهاي آخر ازپاركنيگ محوطه اوين هم براي اين كار استفاده ميشد.
 نفرات اصلي اجرا كننده اعدامها عبارت بودند از:
- مجتبي حلوائي معاونت انتظامي اوين
- مجيد قدوسي شكنجه گر اوين
- سيدعباس شكنجه گراوين
- الله بخشي ازبند 209زندان اوين كه متعلق به وزارت اطلاعات بود.
- صالحي ازبند 209زندان اوين
- علي رضواني (جيحوني) ازبند 209 زندان اوين . وي با محسني كارميكرد.
- عباس شيرازي ازگروه ضربت دادسراي انقلاب
درسالن دفترمركزي سالني است به ابعاد 14متردر5متر. زندانيان را با چشم بند ميآوردند و آنها را به صف نگه ميداشتند. سالن كه پر ميشد (حدود180نفر)شكنجهگران اين سئوال را ازتك تك آنها ميكردند كه آيا مجاهد هستند يا خير. از كساني كه ميگفتند مجاهد نيستند سؤالات ديگري ميپرسيدند. به كساني كه ميگفتند مجاهد هستند بيدرنگ كاغذي ميدادند تا وصيتنامهٌ خود را بنويسند. نكته جالبي كه دروصيتنامه آنها مشاهد ميشد اين بود كه تمام آنها با عبارت «به نام خدا و به نام خلق قهرمان ايران» شروع ميشد. بعدازنوشتن وصيتنامه آنها را به طرف محلهاي اعدام ميبردند و با بستن دست و پايشان آنها را دار ميزدند. بعدازاتمام دورهٌ اعدامها يك روز وقتي وارد بند آموزشگاه شدم. درهرسالن بيشتراز5تا6نفر وجود نداشت. بقيه را اعدام كرده بودند».
اين گزارش همچنين به جنايات سعيد شاهسوندي، شاگرد جلاد اوين، در قتل عام زندانيان سياسي و زدن تيرخلاص اشاره دارد.
«در اواسط شهريورماه 1367، در زندان اوين،رئيسي، جانشين دادستان انقلاب وقت، دستور داد شاهسوندي را به اتاقش بياورند. بعداز ورود بهاتاق همانطور كه ايستاده بود، بهاو گفت الان ميفرستمت بند آموزشگاه و كاري ميكنم در سالن بند بتواني تردد داشته باشي. تو خوب دقت كن و هرچه درمورد زندانيان ميداني برايم جمعآوري كن. شاهسوندي كه با چشمبند روبهروي ميز رئيسي ايستاده بود، باگردني كج و صورتي اصلاح نكرده و دستهايي كه بهحالت احترام روي هم گذاشته بود، با صدايي دورگه گفت چشم حاجآقا و عقبعقب بهطرف در خروج رفت و از اتاق خارج شد.
درآن زمان زندانيان سياسي را در بند آموزشگاه در سالنهاي 2و4 بهصورت باز و دربند6 بهصورت بسته نگهداري ميكردند. در بندهاي 2و4 زندانياني بودند كه حكمشان را گرفته بودند و ميتوانستند در كارگاه آموزشگاه و خارج از محوطهٌ بند كار كنند. اما زندانيان بند6 منتظر حكم بودند و نميتوانستند از سالن خارج شوند. بعداز رفتن شاهسوندي، رئيسي بهكساني كه آنجا بودند گفت: اين از توابين است و ميخواهد براي ما كاركند، اطلاعات زيادي از منافقين دارد و براي ما شخص مفيدي است.
چندهفته بعد، شاهسوندي را دركارگاه ديدم (كارگاه در كنار بند آموزشگاه و در زير حسينيه قرار داشت). در قسمت خياطي كارگاه كار ميكرد و مهرهٌ اطلاعاتي رئيس كارگاه (شخصي بهنام ابراهيمي از عناصر وزارت اطلاعات) شده بود. او تمام اخباركارگاه را به ابراهيمي ميداد. شاهسوندي همچنين مسئول سالن2 شده بود و تمام كارهاي سالن2 با او چك ميشد.
در جلسهيي كه با حضور مبشري، حاكم شرع، و ناصري نمايندهٌ منتظري تشكيل شده بود، مبشري درمقابل اين سؤال كه چطور با اين سرعت توانستيد به پرونده مظنونين مرصاد رسيدگي كنيد؟ گفت: در اين مورد بايد از كمك افراد بريدهيي مثل آقاي سعيد شاهسوندي تشكر كنم چون اطلاعاتي كه او دراختيارمان گذاشت در شناسايي منافقين به من خيلي كمك كرد. شيوهٌ محاكمه بدين صورت بود كه چند زنداني با چشمبند وارد اتاق مبشري ميشدند، بعد سعيدشاهسوندي  وارد اتاق ميشد و به شناسايي ميپرداخت و هركسي را كه او ميگفت مجاهد است، فوراً بنابر دستور خميني اعدام ميكردند. يعني درحقيقت حكم اعدام آنها را سعيد شاهسوندي ميداد و اين خوشخدمتي را تا آنجا ادامه داد كه درجريان اعدام مجاهدين نقش زدن تيرخلاص را بهاو دادند و او باكمال ميل دست به اين كار ميزد. يكبار حاج مجتبي (مجتبي حلواييعسكر، معاون انتظامي زندان) به من گفت واقعاًسعيد شاهسوندي تواب واقعي هست. ديشب به آنها گفتم فرداصبح چند نفر را اعدام ميكنيم و شما بايد بياييد تيرخلاص بزنيد (معمولاًاعدامها در ساعات اوليهٌ صبح و در پشت بند216 كه يك محوطهٌ بازي بود صورت ميگرفت). آنها صبح آمدند و تيرخلاص زدند و جنازهها را در پارچهيي پيچيدند و در آمبولانس گذاشتند و من هم براي آنها درخواست مرخصي تشويقي كردم. بهطور كليشاهسوندي در زندان نورچشم مسئولان، بهخصوص مبشري و مورد علاقهٌ خاص حاجمجتبي بود و حتي آنقدر جرأت پيدا كرده بود كه مسائل پرسنل را هم به مسئولان زندان گزارش ميداد.
بعد از اين كه  زندانيان بند 2و4 و بهخصوص هماتاقيهاي شاهسوندي متوجه شدند كه او خبرچيني و جاسوسي ميكند، شاهسوندي را به سالن6 فرستادند. يكي از مسئولان زندان بهمن گفت كه در سالن 2و 4 آنقدر مورد نفرت قرار گرفته بود كه ما احساس كرديم جانش در خطر است و او را جابه جا كرديم».

بهاي زنده ماندن
 «وابستگي سياسي شما چيست؟» آنها كه پاسخ ميدادند «مجاهدين» سرنوشتشان مرگ بود. همين يك كلمه براي تصميم گيري كافي بود. پاسخ صحيح از نظر دژخيمان «منافقين» بود. پس از اين سؤال، سؤالها ديگرشروع ميشد:
ـ آيا حاضر هستيد در يك مصاحبه تلويزيوني منافقين را  افشا و محكوم كنيد؟
ـ آيا حاضر هستيد همراه با نيروهاي جمهوري اسلامي با منافقين بجنگيد؟
ـ آيا حاضر هستيد طنابدار به گردن يك عضو فعال منافقين ببنديد؟
ـ آيا حاضر هستيد ميدانهاي مين را براي ارتش جمهوري اسلامي پاكسازي كنيد؟»
كافي بود جواب يكي از اين سؤالها منفي باشد.در اين صورت، باز  هم  اعدام قطعي بود.
منتظري در دومين نامهاش به خميني مينويسد: «پس از سلام و تحيت، پيرو نامه مورخه 67/5/9 براي رفع مسئوليت شرعي از خود، به عرض ميرساند: سه روز قبل قاضي شرع يكي از استانهاي كشور، كه فرد مورد اعتمادي ميباشد، با ناراحتي از نحوهٌ اجراي فرمان اخير حضرتعالي به قم آمده بود و ميگفت: مسئول اطلاعات يا دادستان ـترديد از من استـ از يكي از زندانيان براي تشخيص اينكه سر موضع است يا نه ميپرسد: تو حاضري سازمان منافقين (مجاهدين) را محكوم كني؟ گفت: آري. پرسيد: حاضري مصاحبه كني؟ گفت: آري. پرسيد: حاضري براي جنگ با عراق به جبهه بروي؟ گفت: آري. پرسيد حاضري روي مين بروي؟ گفت: مگر همهٌ مردم حاضرند روي مين بروند؟ وانگهي از من تازه مسلمان نبايد تا اين حدّ انتظار داشت. گفت: معلوم ميشود تو هنوز سر موضعي و با او معامله سرموضع انجام داد. و اين قاضي ميگفت من هرچه اصرار كردم كه پس ملاك اتفاق آرا باشد و نه اكثريت، پذيرفته نشد و نقش اساسي را همه جا مسئول اطلاعات دارد و ديگران عملا تحت تأثير ميباشند. حضرت عالي ملاحظه فرماييد چه كساني با چه ديدي مسئول اجراي فرمان مهم حضرتعالي، كه به دماء هزاران نفرمربوط است، ميباشند».
درشهرستانها نيز كميسيونهاي مشابهي تشكيل شد. مسئوليت آنها هم در درجهٌ اول قتلعام مجاهدين و هوادارانشان بود. دستور اين بود هيچ هوادار مجاهدين نبايد زنده بماند. يك نسلكشي سياه به تمام معناي كلمه جريان داشت.
ادامه دارد
............ ......... ......... ......... ......... ....
اعلامیه ی شماره ۵
جمعی از خانواده های جان باختگان دهه ی ۶۰

• در این اعلامیه گفته شده که مبارزه برای  افشای حقیقت همچنان ادامه خواهد یافت ...

یکی از فواید بحران های بزرگ سیاسی اینست که بسیاری از ناگفته ها را بروی صحنه آورده و در معرض دید و قضاوت همگان قرار می دهد. مسائلی که تا پیش از آن در زیر پوست جامعه و یا در ذهن اقلیتی از مردم حضور داشته اما مناسبات قدرت میان مردم و حکومت و تناسب این قدرت به نفع حکومت، امکان و زمینه برای طرح گسترده ی آن را با موانع زیادی روبرو می کرده است.
مطرح شدن فاجعه فراموش نشدنی و نابخشودنی کشتار هزاران زندانی سیاسی در دهه ۶۰ و نقطه ی اوج آن قتل عام سال ۶۷ از جمله این ناگفته هاست. سالها تلاش بازماندگان این جان‌باختگان، تسلیم نشدن، خاوران رفتن، مراسم گرفتن و تلاش برای زنده نگهداشتن آمال و آرزوهای این عزیزان، به رغم هر تهدید و ارعابی، در تداخل با بحران بزرگی که جامعه را فرا گرفته، سرانجام پای حکومتیان امروز و دیروز را گرفته و آنان را مجبور به سخن گفتن کرده است. تابو ها فرو می‌پاشند و حقیقت بالاخره عیان می شود.  
اکنون برای نخستین بار ابراز نظر در مورد این فاجعه به رسانه های جمهوری اسلامی کشیده شده و نغمه‌های شوم "کی بود کی بود من نبودم" بگوش می رسد. پرونده ی مربوط به این کشتارها برای همه‌ی جناح های جمهوری اسلامی همواره خط قرمز بوده و نباید رونمایی می شده است. اما اکنون نوک کوه یخ نمایان شده و طیف های مختلف مدافع جمهوری اسلامی (دیروزی ها و امروزی ها) آغاز به اظهار نظر کرده اند. همه آنانی که به نوعی در آن کشتارها سهیم بودند، تلاش می کنند یا خود را مبری جلوه داده، یا به منظور اهداف سیاسی مقطعی و افشاگری علیه حریف، مسئله را رو کنند یا اینکه بگویند: «من نبودم، حکم خمینی بود». (روزنامه اعتماد)
محمد جواد لاریجانی معاون امور بین الملل قوه‌ی قضائیه در نمایشگاه مطبوعات می گوید:
«...باید بپرسیم که در دوران نخست وزیری آقای موسوی که بسیاری در زندان کشته شدند، چرا ایشان حتی یک جیغ بنفش نکشید...؟». اگرچه مطرح کردن این موضوع هیچ اعتباری برای این فرد نمی آورد اما سوال بجایی است! فقط مشکل اینجاست که لاریجانی فرد مناسبی برای طرح این سوال نمی باشد: یکم: این سوال هزاران بار توسط نیروها و افراد مترقی و عدالتخواه این جامعه بیان شده و هیچگاه پاسخ نگرفته است؛ دوم: این افراد خود در جایگاه متهم قرار گرفته و علاوه بر کشتارهای دهه ۶۰ باید جواب جنایت هایی که در همین چند ماهه ی اخیر در کهریزک و دیگر بازداشتگاههای مخفی یا در زندان و خیابان صورت دادند را نیز بدهند؛ سوم: این قبیل افراد و به نمایندگی از طرف نظام اسلامی، اهداف سیاسی خاصی از طرح این مسئله دارند که به کار "جنگ جناحین" می آید.
موسوی در پشت خمینی و دفاع از ارزش های اسلامی دهه ی ۶۰ سنگر گرفته و خود را میراث دار آن می‌داند. همزمان بنا به مصلحت از حق و حقوق مردم و آزادی سخن می گوید. جناح غالب این پارادوکس را افشا کرده و می خواهد خود را وارث این ماترک معرفی کرده و بگوید این موسوی است که از خط خارج شده، و فاجعه‌ی کشتار زندانیان سیاسی و تائید موسوی را به منظور پیشبرد اختلافات شان رو می‌کند. هر دو جناح حاکمیت مصرانه یکدیگر را متهم به این می کنند که از ارزش های خمینی و اسلام ناب دور شده‌اند. این پافشاری هیچ ربطی به خواسته های مردم ندارد و ذره ای عدالت خواهی در آن موجود نیست. اینها بجان هم افتاده اند و هر نمود و نمادی را دستمایه‌ی جنگ درونی شان قرار می دهند.
گفته می شود که موسوی از ترسش در این مورد حرفی نمی‌زند. این اظهاریه بشدت نادرست است. موسوی پایبند ارزش های اسلامی است که طبق این ارزش ها مخالفین و کفار مهدورالدم هستند. او هیچگاه فراموش نمی‌کند که در بیانیه های کتبی یا ماهواره ای اش اعتقاد عمیق خود را به خمینی (یعنی کسی که بنا بر حکم او فاجعه کشتار زندانیان سیاسی صورت گرفت) و به اسلام ناب محمدی اعلام کند. او حتی شعارهای انحرافی ای مانند "جمهوری ایرانی" را بر نمی تابد و یکسره اعلام می‌کند "جمهوری اسلامی نه یک کلام بیش نه یک کلام کم" و مردم را بخاطر طرح شعارهای دیگر مورد انتقاد قرار می دهد. بنابراین آنانی که دچار این خیالات شده‌اند که سکوت موسوی صرفا از سر ترس است باید پندارهای واهی را بدور ریخته و از سطح به عمق بروند. در ثانی برخی هواداران سرشناس موسوی (یا موج سبز) در خارج کشور که دلیلی برای ترسیدن ندارند چرا جنایت های دهه ۶۰ را با اما و اگر و یا با انتقاد از خودهای آبکی لاپوشانی می کنند؟
عطاالله مهاجرانی می گوید: «همه ما در برابر کشتار جوانان در سال ۱٣۶۷ ساکت ماندیم. گمان میکردیم شرایط جنگ و تهدید خارجی می تواند مجوزی برای چنان جوان کشی باشد، که در تاریخ ما کمتر نظیری برای آن می‌توان یافت...» (برگرفته از مطلبی از مهاجرانی تحت عنوان "ای آتش افروخته در بیشه اندیشه ها..."). سوال اینست: مسئولیت شما آقای مهاجرانی در قبال این "جوان کشی" چیست؟ سکوت و البته تائید شما و همفکران تان که در دوره هایی بالاترین موقعیت های سیاسی و امنیتی را داشتید به چه معناست؟ به هیچ ترتیبی نمی توان از زیر بار این سوال شانه خالی کرد و خود را به این دلخوش کرد و یا فریب داد که گویا اعتراض خود را کرده اید و به این ترتیب مانند دوره ای که جناح شما در حاکمیت بود و قتل های زنجیره ای دگراندیشان را با چند نق و نوق ماستمالی و لوث کردید اکنون نیز چنین کنید. حداقل بیش از بیست و خرده ای سال است که بازماندگان کشتار دهه ی ۶۰ به هر طریقی سعی کرده اند تا این بی عدالتی ها را بگوش مردم برسانند و دادخواهی کنند. خاوران شاهد زنده این ماجراست بعلاوه ی دهها و دهها گزارش و خاطره‌نویسی که مستندات تکان دهنده ی این فجایع بوده اند. براستی این سوال به حقی است که آیا مسئولیت کسانی که عزیزان ما را به دار کشیدند یا فرمان آتش را دادند بیش از کسانی است که در موقعیت های بالای سیاسی و امنیتی، آمرین چنین فجایعی بوده اند؟ ما چنین فکر نمی کنیم.
بنابراین هر کسی که می خواهد در این مورد حرف بزند یا انتقاد از خود کند باید تا ته داستان برود؛ باید همه ی مستنداتی که بنا بر موقعیت بالای حکومتی اش می داند و در دست دارد را در اختیار افکار عمومی بگذارد؛ ومسلما هرکس بخواهد تا ته داستان برود چاره ای ندارد بجز اینکه به انکار دولت ایدئولوژیک جمهوری اسلامی و کل حاکمیت ضدمردمی آن برسد. چرا که ساختار ایدئولوژیک، سیاسی و طبقاتی چنین دولتی مسبب همه ی این بی عدالتی و حق کشی ها بوده است.
اما از همه منزجر کننده تر اظهارنظر ابن الوقت هایی مانند ابراهیم نبوی است که امروز در نشئه "جنبش سبز" خود را در مقام رهبر مردم دیده و از هیچ دورویی فروگذار نیستند. نبوی در وبلاگ خود چنین اظهار نظر می کند: «آنچه مهم است این است که موضوعی با این اهمیت در حافظه ملی مردمی که در ایران زندگی می کنند، یا نسلی که امروز در ایران زندگی می کنند، اهمیت خودش را از دست داده است... در این میان بازی رقابت سیاسی بر سر هیچ و پوچ در جریان است.»
اینان زمانی بکلی منکر آگاهی خود از این کشتار بودند و امروز که ناچار به اعلام موضعند حکم بر "بی‌اهمیت" بودن چنین فجایعی می دهند. اینها تاریخ را تحریف می کنند و در واقع خواستار تبرئه ی عاملین و آمرین این جنایت ها می شوند؛ می دانند که بازگشایی کامل پرونده های مربوط به این قتل عام پای کلیت جمهوری اسلامی را بمیان می کشد و و ظیفه ی اینان بعنوان مدافعین همین نظام ممانعت از این امر است.
اما همه ی این تکاپوها و شالارتان بازی ها نشان از آن دارد که چیزی در این کشور بهم ریخته و پاسخ می طلبد. اگرچه هنوز حتی در طرح صورت مسئله کمبود بسیار است. اینکه چه اتفاقی افتاد، چرا بهترین دختران و پسران این کشور که آمالشان بجز رهایی مردم نبود به جوخه های مرگ روانه شدند، چرا در عرض چند ثانیه حکم مرگ آنها صادر شد، چرا بسیاری از آنان در زیر شکنجه جان عزیز خود را از دست دادند، چرا هیچ وکیل شرافتمند و بی طرفی نداشتند تا اقامه ی دعوی کنند، چرا به آنان پیش از مرگ و توسط پاسداران این نظام تجاوز شد تا روانه "بهشت" نشوند، چرا آنان را در گورهای جمعی یا گورستان های بی نام و نشان دفن کردند و حق بزرگداشت را به خانواده ها ندادند، چرا به مدت سی سال حرف زدن در مورد این جنایت ها را ممنوع کردند و بیشترین آزار و اذیت را به خانواده ها روا داشتند، چرا سالها جمهوری اسلامی با هر جناح و طیفش این واقعیت و وجود هزاران زندانی سیاسی و شکنجه واعدام آنان را مخفی نگه داشت، چرا حتی درون زندان و انفرادی ها سعی کردند وجود انقلابیون و بلایی که سر آنان آوردند را انکار کنند، چرا در طی این همه سال خانواده ها را بارها به بازجویی بردند و تحت فشار قرار دادند که به خاوران نروند و اخیرا نیز دوباره آنها را احضار کرده و در مورد فرزندان شان که بیست و خرده ای سال قبل کشته شده اند پرس و جو می کنند؟ و هزاران چرای دیگر.
شکی نداشته باشید که به مانند تمام سالهای گذشته به هر طریقی که بتوانیم ابعاد این فاجعه و چرایی آن را به میان مردم خواهیم برد و آنرا تبدیل به آگاهی عمومی خواهیم کرد. مطمئن باشید وجدان‌های آگاه و بیدار هرگز اجازه تکرار تاریخ را نخواهند داد.
علاوه براین همچنان بر تمامی خواسته‌های قبلی خود پای می‌فشریم و از تمامی مردم آزاده‌ی جهان و ایران، بخصوص خانواده‌هایی که در جریانات اخیر مورد ظلم و تعدی جمهوری اسلامی قرار گرفته‌اند می‌خواهیم که با ما همراه شوند تا با هم این درد مشترک را فریاد کرده و همگام و همراه با هم مطالبات و خواست‌های خود را تا به نتیجه پی‌بگیریم.
۱.
 پی گرد و محاکمه‌ی مسببین کشتارهای دهه‌ی شصت، به ویژه اعدام‌های دسته‌جمعی سال ۶۷ و سرکوب، کشتار، شکنجه و تجاوزات حوادث اخیر
۲.
اعلام اسامی دفن شدگان دهه‌ی شصت در گورستان خاوران و اعلام اسامی کشته‌شدگان و زندانیان وقایع اخیر
٣.
آزادی بدون قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی
۴.
الغای اعدام برای هر جرمی و شکنجه تحت هر عنوانی
۵.
دریافت کیفرخواست محکومین سیاسی و اعدام شدگان در طی این سی سال و افشا‌ی علت اعدام آنان
۶.
دریافت وصیت‌نامه‌ اعدام شدگان
۷.
 به رسمیت شناختن محل دفن اعدام شدگان سی‌سال حاکمیت اسلامی در تهران و شهرستان‌ها و تحویل بدون قید و شرط کشته شدگان حوادث اخیر به خانواده‌ها و اجازه‌ی برگزاری مراسم در منازل و یا سر خاک این کشته شدگان
٨ .
 اجازه‌ی گذاشتن سنگ بر قبر کشته شدگان
۹.
پیگرد و محاکمه‌ی آمرین و عاملین کسانی که اقدام به تخریب خاوران و گورستان‌های مشابه در سایر نقاط ایران کرده و به آزار خانواده‌ها درطی این سال‌ها پرداخته‌اند،
۱۰.
  بازگرداندن حقوق شهروندی خانواده‌ها و متوقف کردن هرگونه محدودیت و محرومیت    اجتماعی، سیاسی، فرهنگی واقتصادی در مورد آنان... و
11.
 پذیرش و حفظ گورستان خاوران و گورستان‌ها و یا قبرهای مشابه در سایر نقاط کشور به عنوان سندی تاریخی از جانب نهادهای محلی و بین‌المللی
۱۰ آبان ۱٣٨٨
............ ......... ......... ......... ......... ....
در تظاهرات سراسری ۱۳ آبان، خواسته‌های خود را فریاد زنیم: نان، مسکن، آزادی  جمهوری شورایی

"مرگ بر این دولت سرمایه‌دار"
کارگران ایران!
زحمتکشان شهر و روستا!
ما در تمام طول عمر خود برای تأمین معاش خود و فرزندان‌مان ساعات طولانی ۱۰ تا ۱۲ ساعت کار در روز را تحمل کرده و چرخ‌های اقتصاد این جامعه را در حرکت نگاه داشتیم. تنها به این امید که خانواده و فرزندانمان در رفاه به سر برند و از امکاناتِ زندگی، بهداشت، آموزش و تفریح بهره‌مند شوند و خود نیز، هنگام پیری و از کار افتادگی بتوانیم دمی را در آسایش و در کنار ایشان بسر بریم. ما در تمام طول عمر خود، هر زمان که احساس می‌کردیم جامعه‌مان کار بیشتر و تحمل زندگی در شرایط سخت‌تری را از ما می‌طلبد، بر خود و فرزندان‌مان فشار آورده و به خیال خود سهم‌مان را برای تضمین بقاء و امنیت این جامعه پرداختیم و به حداقل‌ها راضی شدیم به امید آن که روزی این شرایط تغییر کرده و می‌توانیم پاسخ محدودیت ها و حمایت های بی دریغ زن و فرزند و همسایه و دیگران را پاسخ دهیم. اما اینک بیش از بیست سال از پایان جنگ و دو دهه "بازسازی" و "سازندگی" می‌گذرد، و نه تنها از رفاه بیشتر که همان زندگی حداقلی نیز خبری نیست. اینک متوجه می‌شویم که در تمام طول این سی سال چیزی جز دروغ و وعده‌هایِ پوچ نشنیده‌ایم و تمام از خود گذشتگی‌ها و تحمل فشارها را نه برای تأمین بقاء و امنیت جامعه، بلکه برای پر کردنِ جیب کارفرمایان و سرمایه‌داران به هدر داده‌ایم.
اینک بیش به ۱۰ سال است که ما، طبقه کارگر ایران، در نتیجه‌یِ فشارهای طاقت فرسایِ بهره‌وری و پول‌اندوزی کارفرمایان ناچار به مبارزه شده‌ایم. شبی نیست که بتوانیم با خیالی آسوده از تأمین مایحتاج خود و امنیت شغلی‌مان سر بر بالین گذاریم. از طرفی شاهد بیکاری همکاران و هم طبقه‌ای‌های خود هستیم، اما از طرف دیگر می‌بینیم که این بیکاری نه به علت نبود بازار فروش محصولات کارخانه و عدم نیاز کارفرما به ساعاتِ کار این کارگران، بلکه به علت تحمیل فشار ساعات کار ایشان بر دوش کارگران شاغل بوده است. هنگامی که کارفرمایان از نتیجه‌یِ کار ما چاق‌تر و زندگی‌شان لوکس‌تر می‌شود، گاه ماه‌ها از پرداخت دستمزد و دیگر بخش‌های حقوق‌مان، از قبیل بیمه درمانی و بازنشستگی و پاداش‌ها و غیرو خودداری می‌کنند. و این در زمانی است که قریب به ۷۰ درصد کارفرمایان را دولت تشکیل می‌دهد. به هرجا و مرجعی که رجوع می‌کنیم، آن‌ها را حامی کارفرمایان و سرمایه‌داران می‌یابیم که ابتدا با وقت تلف کردن و کاغذبازی و وعده‌های توخالی ما را سر می‌دوانند و سپس با تهدید و بند و شلاق پاسخ‌مان را می‌دهند.
رفقا! کارگران زحمتکش!
اینک کاملاً محرز است که این دولت با تمام دستگاه‌های اداری و نیروهای سرکوبگرش کاملاً در اختیار منافع کارفرمایان و سرمایه‌داران است و بخشی از نظام سرمایه‌داری و شاید هم مهم‌ترین بخش آن می‌باشد. هر جا که سرمایه‌داران و مالکان کارخانه‌ها و دیگر موسسات خدماتی و تولیدی در پاسخ‌گویی به ما کم می‌آورند، عده‌ای چماقدار اونیفرم‌پوش را بر سرمان خراب می‌کنند یا دستگاه امنیتی‌شان را به سراغ فعال‌ترین کارگران می‌فرستند و در زندان و بی‌دادگاه‌هایشان مضروب و محکوم می‌کنند. اما، سرمایه‌دارانی که نتایج کار ما را به دلار و طلا تبدیل کرده و میلیاردها میلیارد بار کامیون می‌کنند و به خارج می‌فرستند را نه تنها مجازات نکرده، بلکه افرادی چون محسن رضایی را برای میانجی‌گری به نفع این سارقان، راهی ترکیه می‌کنند. پول فروش نفت را به حساب‌های بانک‌ها ریخته و سپس آن‌ها را زیر لوای پرداخت "وام‌های اشتغال‌زا" به جیب شرکایِ بخش خصوصی و بودجه‌های بدون نظارتِ دولتی سرازیر می‌کنند. اشتهای سیری‌ناپذیر ایشان به حدی است که آخر سال هم میلیاردها میلیارد پول بی پشتوانه چاپ کرده و دولت را به بانک‌ها بدهکار نشان می‌دهند. این آدمخواران برای سودبری دست به هر کاری می‌زنند. زنان و فرزندان ما را در بازارهای برده‌داری کشورهای عربی می‌فروشند. مواد مخدر را وارد کرده و واسطه‌ی انتقالش به کشورهای اروپایی و آمریکایی می‌شوند. با اسکله‌های غیر رسمی شان در رأس قاچاقچی‌های محصولات مصرفی و قاچاق سوخت به خارج و هر چیز دیگری که از لوله بگذرد و در کانتینر جای بگیرد و بار کشتی و هواپیما و کامیون شود قرار می‌گیرند. خوب مسلم است که برای حفظ چنین نظام بی‌رویه و بلبشویی نیاز به چماقدار مسلح و بیدادگاه و زندان و شلاق دارند. مسلم است که به ما اجازه تشکل نمی‌دهند تا مزاحم کارشان نشویم، تا ما را از هر گونه اعتراضی بازدارند و این ماشین آدمخوار و خونخوار را تغذیه کنند. آری این نظام سرمایه‌داری است که تنها انگیزه‌یِ موجودیّتش سودآوری سرمایه‌داران است و تنها امکانِ بقایش دولتی است که از قدرت‌گیری مردم جلوگیری کند.
هم طبقه‌ای‌ها و همدردان مبارز!
اینک بیش از ده سال است که چشمانِ ما به این اجحافات و بی نظمی‌ها باز شده و حداقل برای امنیّت شغلی خود و بازپس‌گیری دستمزدهای معوقه و حقوق به سرقت رفته خود با کارفرمایان مان درگیر شده‌ایم. در این مدت ده سال هر روز و هر سال بر تعداد کارگران اعتراضی افزوده شده و روزی نیست که هزاران نفر از ما در اقصا نقاط کشور با کارفرمایان و سرمایه‌داران و دستگاه‌های اداری دولتی و امنیتی و انتظامی شان درگیر نباشیم. آن‌ها همراه سرکوبشان به ما می‌گویند که تا دنیا دنیا است همیشه همینطور بوده و هیچ راهی به غیر از تمکین در مقابل نداریم. این دروغ است!
چرا ما باید تولید کنیم تا کارفرما سود ببرد؟ این به علت سود بردن سرمایه‌دار است که "قیمت" محصولات مهم می‌شود. چرا باید کارخانه‌ای بسته شود و کارگرانش بیکار گردند چون در فلان نقطه جهان این کالا ارزان‌تر تولید می‌شود؟ به غیر از آنست که معنی این حرف اینست که سرمایه‌دار می‌تواند به جای باز نگاه داشتن کارخانه همین محصول را از فلان کشور وارد کند تا سود بیشتری ببرد؟ سود بیشتر هم یعنی انباشتن جیب و حساب‌های بانکی سرمایه‌داران از پول و طلا! جامعه و نظامی که انگیزه نظم و حرکتش سود و انباشت سرمایه و پول باشد، خوب مسلم است که برده فروش، قاچاقچی و دزد سر گردنه هم دنبالش می‌آید. چه کار پر درآمدتر و پر سودتری از قاچاق و فساد و دزدی سراغ دارید؟ در جامعه‌ای که همه زندگی می‌کنند تا سرمایه‌داران سوداندوزی کنند، همین دزدان و قاچاقچیان و مفسدان هستند که خود را به بالا کشیده و در رأس مقام‌ها و وزارتخانه‌ها می‌نشینند و کنترل بازار و تولید و زندگی‌مان را در دست می‌گیرند. خنده‌دار نیست که همین جماعت فعال کارگری را به بیدادگاه می‌کشد و به نام "قانون" در زندان می‌اندازد؟ تأسف‌بار نیست که هر اقدامی برای متشکل کردن مردم در مبارزه با دزدی و کلاه‌برداری و فساد سرمایه‌داران "اقدام علیه امنیت ملی" محسوب می‌شود؟ چگونه می‌توان گفت که زندگی‌ای بهتر از این ممکن نیست؟ چه کسی گفته است که تنها انگیزه‌یِ کار و زندگی و هدف انسان‌ها از بقا، فقط دزدی و فساد، زیر لوای "مالکیّت" و "بهره وری" است؟ آن‌ها دروغ می‌گویند و این دروغ‌ها از طریق فیلم و تلویزیون و سینما و قصه‌های رادیویی به خورد ما می‌دهند و ما و زن و بچه یِ‌ما را در مدارس و جماعت‌هایشان گمراه می‌کنند.
دوستان و رفقای گرامی!
زندگی بهتر ممکن است. هنگامی که به جای سودآوری سرمایه داران، رفاه و آسایش مردمان انگیزه و هدف کار و زندگی‌مان باشد. به ما چه که در فلان نقطه جهان محصولات کارخانه‌های ما ارزان‌تر تولید می‌شود؟ هنگامی که تأمین کار کارگران برای نان‌آوری و بهبود زندگی مردم هدف ما باشد. فلان محصولی ارزان چینی به چه درد ما می‌خورد هنگامی که حتی همان را هم نتوانیم بخریم؟ اما با داشتن کار و درآمد بتوانیم محصولاتی که خود تولید می‌کنیم برای زن و فرزندمان تهیه کنیم؟
آری! ما باید جامعه‌ای را بنا کنیم که انگیزه کار و فعالیتش تأمین معاش و بهبودی زندگی مردم باشد. اما مسلم است تا زمانی که این دولت سرمایه‌دار پا برجاست هرگز نخواهد گذاشت به چنین جامعه یِ عاری از دزدی و فساد و سوداندوزی برسیم و تا آنجا که قدرت دارد از پایه‌گذاری چنین نظم و نظامی جلوگیری خواهد کرد. اما خوشبختانه چند ماهی است که میان این دزدان و غارتگران بر سر سهم بیشتر مال و ثروت و قدرت دعوا افتاده و مردم و جوانان قهرمان ما نیز این فرصت را تشخیص داده و برای تغییر آنچه هست به خیابان‌ها آمدند. آن‌ها شعارهایی می دهند که حکایت از همدردی مان‌دارد: "مرگ بر دیکتاتور"، "مرگ بر این دولت مردم فریب"! اما تا زمانی که خود ما بصورت گسترده و سازمان یافته در زیر بیرق‌های مشخص کننده‌ی همکاران‌مان در محل اشتغال، یا هم رشته‌هایمان از یک خط تولیدی و یا هم طبقه‌ای هایمان در یک شهر و استان و کشور گرد هم نیاییم و در این مبارزات، همراه با دیگران شرکت نکنیم، هیچکس خواسته‌های ما را فریاد نخواهد زد. پس بیایید و از همکاران و هم طبقه‌ای های خود دعوت کنیم تا از همین تظاهراتِ سراسری ۱۳ آبان به خیابان‌ها و میدان‌ها آمده و در پناه و میانِ دریای خروشان میلیونی مردم، خواسته‌های خود را فریاد زنیم: نان، مسکن، آزادی – جمهوری شورایی

کارگران کمونیست ایران، دوم آبان ماه ۱۳۸۸
............ ......... ......... ......... ......... ....
سیزده آبان 57: فرازی از جنبش مردمی علیه خودکامگان
یکشنبه دهم آبان 1388
جلال فتاحی
http://dmhk. blogfa.com/ post-18.aspx

از اولین روزهای مهر 57 اعتراضات مردمی در مدارس و دانشگاه ها گسترش بی سابقه ای یافت. هر چند سایه ی سانسور هنوز بر مطبوعات رسمی وجود داشت،اما شدت این اعتراضات به حدی بود که به مطبوعات نیز راه پیداکرده و با ورق زدن روزنامه های آن روز می توان به گوشه ی کوچکی از رویدادهایی آگاهی پیدا کرد که در کوچه خیابان ها ، مدارس و دانشگاه های شهرهای مختلف ایران در حال وقوع بود. مردم ایران در هر جا که بودند و در هر سن و تحصیلاتی به دیکتاتوری، به ظلم، نابرابری و بی عدالتی و ... "نه" می گفتند و فریاد عدالت‌خواهی خود را سر هر کلاس و مدرسه و هر کوچه و خیابان سر می دادند. حاکمان شاهنشاهی هراسان از فرجام کار، تنها با گلوله و به خون کشیدن این جوانان و نوجوانان لحظاتی آرامش می یافتند؛ آرامشی که به سرعت در آفتاب سوزان خشم مردم بخار می شد.

سیزده آبان نقطه عطفی در اعتراضات مردمی در سال 57 بود. حضور بی شمار دانش‌آموزان و دانشجویان در دانشگاه تهران، به خاک و خون کشیده شدن این حرکت، انتشار خبرکشتار جوانان در مطبوعات و رسانه ها، استعفای وزیر علوم و وزیر آموزش و پرورش را به دنبال داشت. در پی آن در فاصله کوتاهی نخست وزیر وقت مجبور به استعفا شد و ارتشبدی از ارتش نخست وزیر شد تا شاید با خون و خونریزی بیشتر بتواند آب رفته را به جوی بازگرداند. این روز به عنوان روز دانش آموز نامگذاری شد.

مروری کوتاه داریم بر آنچه در روزنامه اطلاعات سال 57 و 58 از این رویداد ثبت شده است...
در روزنامه اطلاعات، 12 آبان سال 58 چنین می خوانیم:
شنبه 13 آبان 57 ساعت 11 صبح بیش از 7 هزار نفر از دانشجویان و دانش آموزان و دیگر گروه های مردم در محوطه ی دانشگاه تهران گرد آمده بودند. گروهی به سخنرانی گوش می کردند و عده ای مشغول تماشای نمایشگاه عکس بودند. در همین حال ناگهان یک کپسول گاز اشک آور در هوا چرخید و بر روی چمن دانشگاه فرود آمد. عده ای سراسیمه به سوی در ورودی دانشگاه دویدند اما در همین لحظه صدای تیراندازی بلند شد. سربازان از پشت میله های دانشگاه به سوی مردم بی دفاع و حق طلب شلیک می کردند. هنوز صدای فریادهای "نترسید تیراندازی هوایی است" بلند بود که دانشجویی به زمین غلطید. از این لحظه به بعد دانشگاه و خیابان های اطراف آن مبدل به صحنه های جنگ و گریز شد. ساعت 10 صبح آن روز اقشار مختلف مردم طی راهپیمایی باشکوهی به جلوی دانشگاه تهران رسیده بودند که مورد تعرض قوای انتظامی قرار گرفتند. گفته شد در این هنگام یک مامور با لباس شخصی و با استفاده از سلاح کمری، به طرف دانشجویان شلیک کرده که از سوی دانشجویان خلع سلاح شد... درست موقعی که دانشجویان می خواستند از دانشگاه خارج شوند با تیراندازی نیروهای انتظامی روبرو شدند و به دنبال آن، دانشگاه به صحنه خونین این برخوردها تبدیل شد...

مجروحان توسط دانشجویان به چند بیمارستان منتقل شدند. در همان لحظات نخست قوای انتظامی وارد محوطه دانشگاه شدند و دانشجویان برای مقابله با این حمله آتش روشن کردند. به دنبال آن ماموران پس از چند متر پیش روی در محوطه دانشگاه انجا را ترک کردند. با شدت یافتن تظاهرات، ماموران حکومت نظامی خیابان های اطراف دانشگاه و قسمتی از خیابان شاه رضای سابق (انقلاب) را بستند و دانشجویان و دانش آموزان در خیابان های بلوار الیزابت (کشاورز)، شاه سابق (جمهوری)، فخر رازی و آناتول فرانس پراکنده شدند. تظاهرکنندگان در چند نقطه خیابان شاه و پهلوی (ولی عصر) و خیابان های منشعب آن اتش افروختند...

ساعت 2 بعد از ظهر مجددا سربازان حکومت نظامی بر روی دانشجویان و دانش آموزان که در داخل دانشگاه بودند تیراندازی کردند. در همان لحظات اول تعدادی از دانشجویان به زمین افتادند و به خون غلتیدند. دانشجویان و دانش آموزان با پلاکاردهایی که در آنها تعداد کشته شدگان دانشگاه را 65 نفر نوشته بودند، با دادن شعار به راه پیمایی پرداختند. جنگ و گریز ماموران فرماندار نظامی با دانشجویان تا پاسی از شب ادامه داشت. همان شب دست اندرکاران خبر تلویزیون ایران، برای نخستین بار توانستند فیلمی را که تیم اعزامی واحد هماهنگی فیلم و رپرتاژ تهیه کرده بود، در بخش خبری ساعت 8 و سی دقیقه پخش کنند با پخش این گزارش مردم دیدند که در دانشگاه چه اتفاقات ناگواری افتاد...
صابر گزارشگر رادیو تلویزیون در این مورد گفت: "روز 13 آبان بدون اطلاع مدیر خبر یا مسوولی با یک گروه برای تهیه گزارش به بیرون رفتیم ... در حدود ساعت 11 صبح ما به دانشگاه رسیدیم. در محوطه دانشگاه عده ای راه پیمایی می کردند و بر علیه شاه شعار می دادند. عده ای هم از نمایشگاه عکس شهدا دیدن می کردند. جماعت زیادی نیز در محوطه دانشگاه نشسته بودند که حمله آغاز شد و ما از آن صحنه ها فیلم برداری کردیم...
پس از دو روز، فیلمبردار، دستیار فیلمبردار و سه تن از اعضای شورای موسس و یکی از عوامل اعتصاب در تلویزیون، توسط ساواک و فرماندار نظامی دستگیر شدند. جالب اینجاست که همان روز فرماندار نظامی با صدور اطلاعیه ای منکر تیراندازی به داخل دانشگاه شد ...در این اطلاعیه آمده بود که تمام شایعاتی که در مورد امروز است، دروغ می باشد و هیچ تیری شلیک نشده است و فقط دو افسر اتفاقی تیر هوایی شلیک کردند که کسی کوچکترین آسیبی ندید... مدیر عامل تلویزیون آن شب به ما گفت که باید پخش این گزارش 48 ساعت به تاخیر بیافتد ولی ما زیر بار نرفتیم و درهمان موقع که فیلم باید پخش می شد، با تلاش فراوان فیلم را روی ماهواره به کشورهای خارج مخابره کردیم. ولی همان شب بعد از پخش فیلم، به دستور دکتر عاملی تهرانی وزیر اطلاعات وقت ساواک و فرماندار نظامی، فیلم توقیف شد و دیگر آن فیلم به دست ما نرسید."
پرویز نبوی، فیلمبردار واقعه خونین 13 آبان، در این مورد گفت: آن روز پس از تهیه گزارش، از داخل دانشگاه قصد خروج داشتم که ناگهان صدای شلیک تیر بلند شد. بچه ها سراسیمه به این طرف و آن طرف می دویدند و من هم همراه آنان می دویدم. وقتی بچه های دانش آموز سنگ به طرف کامیون های نظامی پرتاب می کردند قوت قلب عجیبی پیدا کردم. در همین موقع یک گاز اشک آور در نزدیکی من روی زمین افتاد. ناگهان حالم دگرگون شد اما با کمک دانشجویان به هوش آمدم. نزدیک ظهر بود که تیراندازی شدت یافت و ماموران فرماندار نظامی از پشت میله های دانشگاه، تیراندازی به طرف مردم را شروع کردند.
در آن لحظه من مشغول فیلمبرداری بودم که ناگهان دو نفر دانشجو از ناحیه پا و شکم مجروح شدند و روی زمین افتادند. در گوشه دیگر، عده ای یک نفر را که تیر خورده بود روی دست بلند کرده و با دادن شعار لا اله الا الله والله اکبر در محوطه چمن دانشگاه به راه افتادند. من از همه صحنه ها فیلم برداشتم. ساعت 2 بعداز ظهر همان روز، همچنان تیراندازی ادامه داشت. وقتی این فیلم با کمک کارکنان رادیو تلویزیون پخش شد، دو روز بعد ماموران ساواک من را به اتفاق چند نفر دیگر دستگیر کردند. در بازجویی از من سوال می کردند: چه کسی خون را روی دیوار ریخت و تو از آن فیلم برداری کردی؟ تو با گروهتان و عده ای که در محوطه ی دانشگاه بودند، قصد داشتید این فیلم را درست کنید و مردم را علیه رژیم بشورانید و تو با فیلمی که درست کردی، ده میلیارد تومان زیان وارد کردی که باید بپردازی.
دکتر عبدالله شیبانی، رییس وقت دانشگاه تهران در زمان شریف امامی، در مورد حادثه گفت: ...من قصد داشتم از دانشگاه خارج شوم و از فرماندار نظامی آن منطقه توضیح بخواهم که دستور خاتمه تیراندازی را بدهد که دانشجویان ممانعت کردند... به سرعت به دانشکده ادبیات رفتم و با دکتر نمازی، وزیر علوم، تلفنی صحبت کردم و گفتم که به نخست وزیر بگوید که این وضع قابل تحمل نیست. سپس با شریف امامی تماس گرفتم و گفتم به خاطر حادثه امروز که در دانشگاه اتفاق افتاده است، من بر علیه دولت اعلام جرم می کنم و بعد گوشی تلفن را طوری گرفتم که شریف امامی صدای تیراندازی را بشنود اما او در جواب گفت:" برو اعلام جرم کن". (اطلاعات آبان 58)
دولت تعداد کشته شدگان را 2 نفر اعلام کرد. جبهه ملی: بیش از 7 نفر، آسوشیتدپرس: 10 نفر و دانشجویان: 65 نفر ... مردم به خشم آمده 14 و 15 آبان 57 به خیابان ها ریختند و با شدت بیشتری، اعتراضات خود را پی گرفتند. اخبار آن روزها چنین بود:
"... تظاهرکنندگان امروز مقابل بیمارستان پهلوی، که اغلب دانش‌آموزان و دانشجویان بودند، جنازه یکی از کشته شدگان را روی دست داشتند و در خیابان های اطراف می گشتند و بانک الله اکبر همه جا را فرا گرفته بود. یک هلیکوپتر در آسمان منطقه در گشت بود. کلیه پزشکان و پرستاران درمحوطه بیمارستان پهلوی جمع شده بودند و به همراه دیگر تظاهر کنندگان، به شیون و زاری می پرداختند... میدان ژاله به وسیله قوای نظامی بسته شد ... تظاهرات در خیابان خراسان، شاه آباد و شهناز شروع شد و دانش آموزان دبیرستان شاهدخت در محوطه دبیرستان، به شعار دادن پرداختند... کارکنان بیمارستان شفا یحیائیان، به عنوان اعتراض به ماموران حکومت نظامی و دخالت در دانشگاه، دست از کار کشیدند و به تظاهرات پرداختند و به طرف دانشگاه حرکت کردند..."
"جسد یک جوان 25 ساله که در اثر اصابت گلوله کشته شده بود، امروز به پزشکی قانونی آورده شد. کارکنان پزشکی قانونی، امروز به خاطر کشتار دیروز دانشگاه، دست به اعتصاب زده اند. مقامات دولتی با پزشکی قانونی تماس گرفته و خواستار تحویل جسد شدند ولی رییس تالار تشریح پزشکی قانونی اعلام داشت که این جسد متعلق به مردم است و باید به مردم تحویل شود... به خاطر کشتار تظاهرات دیروز، کارکنان دادگستری نیز امروز در سرسرای دادگستری، اجتماعی کردند و شعار می داند: "دیروز بهترین جوانان ما کشته شدند"... تظاهرات و تیرانداز در بازار ... کلیه دبیرستان های خیابان های امیریه تعطیل شده و دانش آموزان به تظاهرکنندگان ملحق شدند. در نارمک نیز داشن آموزان مدارس دخترانه و پسرانه، بعد از پیوستن به دانشجویان دانشکده علم و صنعت، دست به تظاهرات زندند...
ظهر امروز (14 آبان) جمعیتی که برای تظاهرات در دانشگاه تهران و اطراف آن گرد آمده بودند، به 120 هزار نفر رسید. در میان جمعیت، اعم از دانشجو، کارگر، والدین دانشجویان و دانش اموزان دیده می شود و این عده منتظرند آخرین خبر مربوط به تعدادکشته شدگان از پزشکی قانونی و بیمارستان پهلوی دریافت شود. امروز هنگام تشییع جنازه سه تن از دکترها و انترن هایی که در جریان حوادث دیروز دانشگاه کشته شدند، از بیمارستان پهلوی تظاهرات وسیع ضد دولتی توسط پزشکان و نرسها و سایر کارکنان بیمارستان انجام شد. تظاهر کنندگان اعلام کردند که 17 جسد از مقتولان حوادث شنبه عصر و امروز صبح در بیمارستان پهلوی است..." "در مقابل دانشگاه تهران یکی از تظاهرکنندگان، کت روح الله حسینی 14 ساله یکی از کشته شدگان حادثه دیروز را در درست گرفته و جای گلوله را به تظاهرکنندگان نشان می‌داد..." (اطلاعات 14 آبان 57)
"... شهر تهران چون بمبی در آتش می سوخت و فریادهای آتشین برمی کشید.... طرح آتش سوزی تهران، برای لوث کردم مبارزات مردم و توجیه استقرار دولت نظامی تدارک دیده شده بود.... ماموران ساواک و حتا نظامیان بدون یونیفورم، که نخستین شعله های آتش سوزی تهران را برافروخته بودند، می بایست از رگبار گلوله های دشمن ایمن باشند و مردم را به آتش سوزی تهییج کنند و چنین نیز شد. آن روز نظامیان فرمان داشتند مردم را به حال خود بگذارند و غبار باروت از مسلسل هایشان را برای کشتارهای بعدی پاک کنند... کلیه مدارس و دانشگاه ها به مدت یک هفته تعطیل اعلام شده بود... رفته رفته ستون های دود از گوشه و کنار شهر به سوی آسمان زبانه کشید ... از ساعت 9.5 بامداد تا پاسی از شب، در تهران شدت آتش سوزی به حدی بود که قشر سنگین دود تا چند روز آسمان تهران را در برگرفت... روز بعد از آتش سوزی تهران، سازمان ملی دانشگاهیان طی اعلامیه ای ساواک را مسوول این آتش سوزی اعلام کرد. روزنامه ها در تیتر های خود نوشته بودند ساواک تهران را به آتش کشید که با یورش ماموران حکومت نظامی توقیف شدند..." (اطلاعات 14 آبان 58)
سندیکای رانندگان، کارگران و کارمندان شرکت واحد دست به اعتصاب زدند. مجازات عاملان کشتار دانشگاه تهران یکی از خواسته های آنان
بود... کارکنان شرکت مخابرات ایران نیز در قسمت های فنی، برای اعلام همبستگی با سایر گروه های مردم دست به اعتصاب زدند...اعتصاب روزنامه ها و مطبوعات نیز از 15 آبان ماه شروع شد... و...و
............ ......... ......... ......... ......... ....
قسمت سی و چهارم
ماتریالیسم دیالکتیک
ماترياليسم ديالكتيك
شناخت يگانه
از دل احساس و تعلق
انسانی بيرون می آيد
اميرنيك آئين
فصل پنجم - تئوری شناخت
درس 34- روند عمومی شناخت
1-
وحدت ديالكتيكی دو مرحله روند شناخت
2-
تفاوت كيفی و شناخت انسان و درك حيوانات
3-
 عقايد ايده آليستی درباره روند شناخت
4-
اصول تئوری ماركسيستی - لنينيستی شناخت
شناخت در تكامل ديالكتيكی خود بر شالوده پراتيك راهی طولانی و مراحل و مدارج متعددی را از ساده ترين احساس ها تا بغرنج ترين تئوری های علمی می پيمايد. ولی در عمل دو مرحله شناخت حسی و تعقلی مجموعه واحدی را تشكيل می دهند و روند شناخت، روند يگانه ای است.
(1)
بين تجربه و تعقل، بين احساس و تجريد يك ديوار چين نيست. هر دو مرحله يك روند واحد بوده و با هم جهان مادی را منعكس می كنند. پايه مشترك هر دو مرحله اين روند يگانه پراتيك انسانی است.
اساس فيزيولوژيك هر دو مرحله نيز واحد است: سيستم عصبی انسان.
وحدت در مرحله شناخت جوانب مختلفی دارد.
اول تفكر تجريدی بدون مرحله حسی ممكن نيست. زيرا كه مفهوم (و نيز حكم و استنتاج) خود نتيجه تأثير اشياء و پديده های مادی بر حواس ماست. اگر اعضای حواس انسانی ، نه فقط در مقياس يك شخص بلكه در سطح تمام بشريت عمل نمی كردند ما نمی توانستيم به مفهوم دست يابيم. مثلا اگر اعضای حواس ما به ما خواص و چگونگی انواع مختلف و متعدد درخت ها را گزارش نمی دادند ما نمی توانستيم خواص قدر دوم را كنار گذاشته و آن چه را كه در همه درختان تكرار شونده و مشترك و ماهوی بود از طريق تجريد گرد آوريم و در مفهوم «درخت» به گنجانيم. بدون سنگ بناهای اوليه كه احساس در اختيار ما گذاشته، ما نمی توانستيم از راه مقايسه كردن و برابر نهادن و بيرون كشيدن عناصر اصلی و ضرور و كنار گذاشتن عناصر اتفاقی و سطحی و انفرادی، به «مفهوم» دست يابيم.
در تفكر انسان هيچ چيز نيست كه از راه ارگان های حس به او داده نشده با شد. اين يك جنبه اساسی وحدت دو مرحله شناخت است.

دوم از طرف ديگر هر تجربه ما هر برخورد حسی ما با اشياء و پديده ها در نور آگاهی های به دست آمده قبلی حاصل می شود. يعنی جريان شناخت حسی نيز به طور مطلق از وجود و تأثير مرحله منطقی جدا نيست برعكس هميشه همراه آن است. مثلا هنگامی كه ما با يك درخت مشخص برخورد می كنيم، نه فقط با احساس خود آن را در می يابيم و بلندی و قطر و رنگ و عده شاخه ها و برگ هايش را می بينيم و سختی پوستش را حس می كنيم و احتمالا بوی گلش را می بوييم و مزه ميوه اش را می چشيم بلكه از همان لحظه نخست شناخت حسی ما در پرتوی شناخت منطقی ما و آشنايی عام قبلی با مفهوم درخت قرار دارد.
از همان لحظه احساس مستقيم و زنده ما می دانيم كه اين درخت مشخص در مفهوم عمومی «درخت» می گنجد. در نتيجه آن چه كه چشم ما در اين لحظه می بينيد و دست ما لمس می كند و بينی ما می بويد در پرتوی معلومات قبلی ما از درخت قرار دارد و اين معلومات به شكل«مفهوم» در شناخت منطقی ما منعكس است. از آن جا كه تفكر تجريدی عميق تر از شناخت حسی است و ماهيت و ضرورت را منعكس می سازد و چون رابطه متقابل سبب می شود كه شناخت حسی نيز غنی تر و پربارتر گردد.

شناخت حسی در پرتوی شناخت تعقلی قرار دارد و در نتيجه محتوی تازه ای كسب كرده و غنی تر می شود. اين جنبه اساسی ديگری از وحدت جدايی ناپذير بين دو مرحله شناخت است.

در موارد متعدد تنها در نتيجه وحدت مرحله حسی و مرحله تعقلی می توان به شناخت درست دست يافت. مثلا مرحله حسی ما نشان می دهد كه خورشيد به دور زمين می چرخد. ولی حقيقت جز اين است. به كمك مرحله منطقی يعنی پس از تجريد و پی بردن به ماهيت ها و كشف قوانين (كه خود بر شالوده داده های مرحله حسی حاصل شده) ما می توانيم واقعيت را بشناسيم و بدانيم كه زمين به دور خورشيد گردش می كند.
(2)
وحدت ناگسستنی بين دو مرحله حسی و منطقی شناخت وجه تمايز بين انسان و حيوانات است. شناخت حسی نزد حيوانات با هيچ تجريد و مفهومی همراه نيست. هر تماس حيوان با جهان پيرامون يك تماس بديع و تازه است. بدين معنا كه با نور منطق و شعور روشن نيست و تجربه های قبلی حيوانات به تجريد و جدا كردن خواص اساسی و ماهوی منجر نمی شود.
در انسان وحدت دو مرحله شناخت سبب می شود كه هر تجريد و احساس به نور دانش تجريدی قبلی ما روشن باشد دانشی كه خود بر شالوده احساس و به كمك كار، ابزارسازی و سخن به دست آمده است. هنگامی كه ماركس می گويد ديدگان انسانی به نحوی ديگر ادراك می كند و لذت می برد تا ديدگان ديگر جانداران به همين نكته توجه دارد.

علوم مختلف ثابت كرده اند كه بعضی جانوران شامه بسيار قوی تری از انسان دارند برخی ديگر بسيار تيزبين تر از ما هستند بعضی نيروی شنوايی بس قوی تر از انسان دارند. ولی آنچه انسان می بويد و می شنود و می بيند ماهيتا به نحو ديگری است چرا كه تفكر منطقی تأثير خود را در احساس و ادراك ما باقی می گذارد. هم پيوندی حسی و منطقی در روند شناخت بشری موجب می شود كه احساس ما كيفيتا با احساس حيوانات فرق داشته باشد. اين جهش كيفی به يك باره و ناگهان روی نداده است. زمانی بس طولانی لازم بوده است تا اين تغيير كيفی حاصل شود. پيدايش نوع انسان بر اساس كار و ساختن ابزار توليد و همزمان با آن زبان و تفكر نياز به زمانی طولانی داشت. طی همين زمان طولانی است كه جهش از مرحله حسی به مرحله منطقی صورت گرفت.

در مقطع تاريخی نزد انسان های اوليه شناخت حسی برتری داشت. به تدريج و گام به گام ضمن پراتيك طولانی در مقياس بشريت عمل مقايسه و برابر نهادن و جدا كردن خواص ماهوی و مشترك از خواص سطحی و تصادفی ضمن كار مولد انجام شد يعنی عمل تجريد همراه با زبان به عمل آمد و مفهوم و اصولا مرحله منطقی شناخت شكل گرفت.

جا دارد يادآوری كنيم در حال حاضر در برخی موارد مرحله منطقی شناخت از نظر زمانی بر مرحله حسی تقدم پيدا می كند. و آن وقتی است كه برای پژوهش علمی شروع به تجربه و مشاهده مستقيم می كنيم. در اين مورد ما قبلا دارای يك سلسله فرضيات و احكام و مفاهيم مربوط به روند مورد مطالعه هستيم ( شناخت منطقی) و سپس تجربه را آغاز می كنيم (شناخت حسی). در هر حال در روند شناخت دو مرحله در پيوند و تأثير متقابل و وحدت با يكديگر عمل می كنند.
(3)
در تاريخ فلسفه بسيار بوده اند متفكرانی كه اين يا آن جنبه از وحدت دو مرحله شناخت را مطلق كرده اند به مرحله حسی يا مرحله منطقی كم بها داده يا كاملا يكی از آن ها را نفی كرده اند.

الف -  دسته ای كه به تفكر منطقی كم بها می دهند يا آن را ناديده می گيرند   امپيريست ها (از واژه امپيريك به معنای تجربی – تجربه گرايان) يا سانسوآليست ها (از واژه سنسوس به معنای حس -  حس گرايان) ناميده می شود. آن ها معتقدند تنها مرحله حسی و تجربی معتبر است و مفاهيم فقط ثمره تخيل انسان بوده بی پايه اند. اين گروه به نام آن كه طرفدار تجربه حسی هستند و آن را سرچشمه شناخت می دانند نقش مرحله منطقی را هيچ    می انگارند يا كم ارزش می دهند. در فلسفه و جامعه شناسی بورژوايی معاصر كار طرفداران اين نظريه گريز از تعميم های علمی است. آن ها می خواهند از حل مسائل اجتماعی طفره روند و با نتيجه گيری های منطقی مخالفند زيرا كه استنتاجات علمی درست ناگزير راهنمای عمل انقلابی برای ترقی اجتماعی است و به نابودی حتمی سرمايه داری حكم می دهد. اين فلاسفه و جامعه شناسان ترجيح می دهند در چارچوب مشاهدات سطحی و عوامل كم اهميت باقی بمانند و به اسم توجه به واقعيت مشخص و تجربه مشخص در سطحی كوچك و محدود كاوش كنند و بار نتيجه گيری های بزرگ اجتماعی را از دوش خود بردارند ماركسيسم با امپيريسم بيگانه است.
ب - دسته ای كه به مرحله حسی كم بها داده و تجربه را ناديده می گيرند راسيوناليست ها (از واژه راسيو به معنای خرد - خردگرايان ) ناميده می شوند. آن ها به اعضای حواس باور ندارند مرحله منطقی را مطلق كرده و تفكر تجريدی را سرچشمه معلومات بشری می دانند و فقط نتايج استنتاجات و تعقل را واقعی و قابل اطمينان می شمرند. اين گروه بر عكس دسته قبلی به نام اين كه طرفدار منطق هستند تجربه را رد می كنند ، به نقش پراتيك كم بها می دهند. نظريات آن ها نيز به زيان ترقی اجتماعی است. زيرا كه اين ها توجه را از واقعيات منحرف می كنند و برای تجربه تاريخی مردم وعمل انقلابی آنان اهميتی قائل نيستند.
ماركسيسم كه خود خردگرايی را بر پايه پراتيك خلاق انسانی احياء می كند و دشمن خردستيزی (ايراسيوناليسم) است با راسيوناليسم نيز بدين شكل مطلق كننده آن نيز بيگانه است Ñ.
فلسفه ماترياليسم ديالكتيك نه به داده های حس كم بها می دهد نه به نتيجه گيری های منطقی، نه نقش مرحله حسی را مطلق می كند نه نقش مرحله تعقلی را. ما تأكيد می كنيم كه شناخت دارای خصلت بغرنج ديالكتيك است و در آن عناصر حسی و تجربی با عناصر عقلايی و منطقی در هم آميخته و بر هم موثرند. از نظر ما بهترين راه دست يافتن به شناخت و كسب آگاهی های جديد عبارت است از تركيب ديالكتيكی تجربه و تعقل بر شالوده پراتيك.

در پايان می توان اصول تئوری ماركسيستی - لنينيستی شناخت را چنين خلاصه كرد:
- اولين اصل اين تئوری تقدم ماده بر شعور است. جهان عينی عامل اوليه موضوع شناخت و مستقل از انسان است.
- دومين اصل اين تئوری امكان شناخت جهان است. جهان را می توان شناخت و معرفت ما معتبر است.
- سومين اصل اين تئوری برخورد ديالكتيكی با مكانيسم شناخت است. شناخت روندی است با تضاد ديالكيتيكی و تابع قوانين عمومی ديالكتيك. ديالكتيك ماترياليستی و منطق ديالكتيك در وحدت جدايی ناپذيرند.
اين اصل درك وحدت ديالكتيكی دو مرحله حس و منطقی شناخت را نيز در بر می گيرد.
- اصل چهارم اين تئوری وحدت شناخت با واقعيت مادی است و اين به معنای قبول پراتيك اجتماعی به مثابه مبدا و نيروی محركه و ملاك صحت و هدف و منتهای شناخت است.
- پنجمين اصل اين تئوری خصلت اجتماعی- تاريخی روند شناخت است ( هم در سطح فرد و لحظه معين و هم در مقياس تمام بشريت و سراسر تاريخ). شناخت متدرجا حاصل می شود، نسبی و تكامل يابنده است و هر چه بيشتر به سوی ماهيت های ژرف تر می رود.
اين اصل درك نقش عظيم زبان را در روند شناخت نيز در برمی گيرد كه نتايج حاصله از شناخت را ثبت كرده تعميم بخشيده و منتقل می كندÑ
------------ --------- --------- --------- --------- --------- --------- --------- -----
Ñ اين دو انحراف اساسي در روند عمومي شناخت در معناي دقيق و معاصر آن توضيح داده شده است و گرنه در طي تاريخ تفکر فلسفي بر حسب شرايط مشخص توجه به اين يا آن جنبه نقش مثبت و پيش برنده خويش را ايفا نموده است و چه بسا پرچم دفاع از علم يا آزاد انديشي در برابر جهل و جزم گرايي و تعصب خرافي بوده است. در فلسفه ايده آليستي معاصر قطع رابطه بين دو مرحله شديدتر شده است. پوزيتيويست ها ( از واژه پوزيتيو – مثبت – مثبت گرايان ) معتقدند که دو مرحله حسي و منطقي هيچگونه رابطه اي با هم ندارند و هر يک حقيقت ويژه خود را به انسان مي دهد و نتايج يکي مغاير با ديگري است. نئوپوزيتيويست ها (مثبت گرايان جديد) هر دو مرحله را به نحوي کاملا ذهني تعبير مي کنند و هر گونه رابطه اي را بين اين مراحل و جهان مادي منکر    مي شوند و حتي تجربه را به عنوان «زيست» من « انسان» بدون تأثير پذيري از واقعيت عيني تلقي مي کنند و مي گويند همه چيز مربوط است به «لحظه حالت روحي» به «هيجان».

در مکاتب فلسفي قرون وسطايي رايج در ايران از يک سو عده اي از متفکران معتقد بودند که «حقيقت ثابت را تنها ذهن و عقل مي تواند بشناسد  و کاري از عهده حس و تجربه بر نمي آيد» به همين جهت هم نزد اين هادر علم منطق روش هاي قياسي و عقلي تکيه گاه شناخت واقعيت معرفي شده و روش هاي استقرايي و تجربي که بر جزئيات محسوس تکيه دارند بي اعتبار پنداشته مي شود. الکندي مي نوشت «عقل به تنهايي کافي است که مصدر معارف باشد» ابن مسکويه معتقد بود که «حواس خطاپذير و بي اعتبارند». با اين حال وي به درک جنبه اي از پيوند دو مرحله حسي و منطقي و تصحيح داده هاي يکي توسط ديگري نزديک مي شود و اگر بر خطاي تجربه تکيه مي کند مي نويسد : «نفس ناطقه به دليل عقل تميز مي دهد  خطا را رفع مي کند. عقل اشتباهاتي را که از قبل حواس پديد مي شود برطرف مي کند». البته او رفع خطا را نتيجه ارتباط ديالکتيکي دو مرحله نمي بيند و مدعي مي شود که «علم نفس بر خطا مأخوذ از آلات جسماني نيست بلکه به ذات خود عالم است» از سوي ديگر برخي از دانشمندان بزرگ ما اهيمت تجربه وروش هاي استقرايي را خاطرنشان مي کردند. پژوهشگران خاطر نشان ساخته اند که ذکريا رازي و بيروني 6-5 قرون قبل از دکارت وبيکن( در قرن ها 10 و 11 ) به تجربه طبيعت و مشاهده مستقيم و اندازه گيري و تحقيق واقعيات پرداختند و اين را را راه شناخت دانستند. آن ها افتخار تفکر علمي و متکي بر دانش و ماترياليسم هستند. بيروني که مبناي علوم طبيعي را بر رياضي نهاد «قرن ها پيش از بيکن» براي حل مشکلات علمي متوسل به استقراء شد و صدها سال مقدم برکوپرنيک و گاليله در حضور پادشاهي خونخوار ومتعصب چون محمود غزنوي ، در عقيده متحرک بودن زمين اصرار ورزد»(دهخدا)

محمد غزالي طوسي انديشمند بزرگ و متناقض، در يکي از ادوار تکامل انديشه فلسفي اش با صراحت و قاطعيت مسئله«شک اسلوبي» وجاي آن را در شناخت مطرح نمود و اعلام کرد که جز «ضروريات و حسيات» هيچ علم ديگري بر پايه يقين نمي تواند باشد و حل مشکلات منحر به همين امر يعني « ضروريات حسيات» است. ابو علي سينا و سهروردي ، دو انديشمند نابغه پرچم ترديد در فلسفه و کند و کار در راه هاي شناخت را برافراشتند. سهروردي شيخ اشراق مي کوشيد عرفان را با فلسفه «کشف » را با «استدلال» آشتي دهد و تئوري شناخت را متکي بر دو پايه عرضه دارد. در مکتب عرفان ، مولوي به حجت و استدلال باور ندارد و تعقل و حکمت را رد مي کند در حالي که سهروردي به کمک استدلال و سيستم فلسفي مي خواهد اصل اشراق را ثابت کند. در فلسفه عرفاني ما طرفداران اين عقيده که راه شناخت، کشف و شهود و اشراق است کم نبوده اند، که تازه در اينجا هم انواع واريانت ها و برداشت ها وجود دارد. خواجه شيراز مي گفت عشق راه شناخت است.

                عاشق شو ، ارنه روزي کار جهان سر آيد                                        ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستي

طرفداران اشراق شناخت را نوعي «افکندن علم» از جانب مبدآ الهي در روح آدمي تصور مي کردند. با يزيد بسطامي مي گفت: «به جهد و کسب هيچ حاصل نشود. بنده نيکبخت آن بود که مي رود ، ناگاه پاي او در گنجي فرو رود و توانگر گردد» شيخ محمود شبستري معتقد بود که :

                                هر آنکس را که ايزد راه ننمود                       ز استعمال منطق هيچ نگشود

عرفاي ما در اين زمينه به سه درجه و مقام شناخت باور داشتند. اول «علم اليقين» که به کمک علم و استدلال حاصل مي شود ( و به عقيده آن ها اين پست ترين نوع شناخت است و پاي آن چوبين) دوم « عين اليقين» است که شناختي است که مستقيما به روح اضافه مي شود و روح محل تجلي آن است ( اين مقام عارف است و برتر از قبلي و معتبر تر) و بالاخره برتر از همه سوم«حق اليقين» است که فقط در صورت از خود بي خود شدن و فناي بنده در حق و شناسنده در «ذات شايسته شناخت» به دست مي آيد. ( اين وحدت طالب و مطلوب است ) اولي را«طريقت» مي خواندند، دومي را«معرفت» و سومي را«حقيقت».

قطب الدين شيراز در قرن 14 در واقع شناخت راترکيبي از دو مرحله حسي و عقلي مي دا ند و مي گويد اول بايد انسان چيزي را با ادراک حسي درک نمايد و سپس آن را در « نفس خود حفظ کرده» و بار دوم( يعني با ادراک عقلي) آن را «ادراک کند به آنکه اوست ».

برخي محققين عقايد فرقه باطنيه را نوعي«خرد گرايي» ويژه قرون 11 و 12 ارزيابي مي کنند. باطنيه معتقد بودند که با انديشيدن وتعمق مي توان به باطن دست يافت نه از طريق باور و ايمان يا اشراق، نه از راه فقه ياحديث. در شرايطي که دگماتيسم مذهبي آن زمان (تعبد شرعي) هر نوع شناختي را موکول بر حديث و نقل مي کرد اين گونه راسيوناليسم نقشي مترقي و آزادانديشانه و راهگشا داشت. معتزله را که قبلا با عقايد آن ها در مبحث جبر و اختيار آشنا شديم نخستين موج راسيوناليسم فلسفي ناميده اند. مکتب فلسفه «خردگرايانه» آن ها مدافع قدرت عقل بود، برعکس اشاعره نه عقل بلکه شرع را اصل قرار مي دادند و تنها معيار شناخت درست را حديث و نقل مي دانستند.
Ñ اصطلاحات:
پوزيتيويسم -  اثبات گرايي positivisme
نئوپوزيتيويسم  - اثبات گرايي نو neo- positivisme
خرد گرايي rationalisme
حس گرايي sensualisme
تجربه گرايي – آزمون گرايي empirisme
کشف و شهود revelation
............ ......... ......... ......... ......... ....
کمونیسم, علم شرایط رهایی پرولتاریاست
اجرای عمل آزادسازی جهان, رسالت تاریخی پرولتاریاست
باید قانونمندی مبارزه طبقاتی را آموخت و به قوانین پیشبرد این مبارزه پای بند بود، این قوانین را در کوران مبارزه طبقاتی پیاده کرد و با توجه به دستآوردهای جدید، آنها را رشد و تکامل داد.
بدون ایجاد ستاد رهبری کنندهی پیشرو پرولتاریا، کارگران و زحمتکشان قادر به رهائی از زیر سلطه و فشارسرمایه داری و سرنگون کردن آن نمیشوند.
 این ادعا نیست، بلکه تجارب متعدد مبارزاتی پرولتاریا مُهرتایید برآن زده است.  تنها ازاین طریق است که مبارزه تاحدممکن به طورصحیح پیش برده شده و به موفقیت می انجامد.
............ ......... ......... ......... ......... ....
سازمان فدائیان (اقلیت) چه می‌گوید و چه می‌خواهد؟
انقلاب و سرنگونی جمهوری اسلامی
سازمان فدائیان (اقلیت) همواره بر این عقیده بوده است که با وجود جمهوری اسلامی نه تنها هیچ بهبودی در وضعیت توده‌های زحمتکش مردم و تحقق مطالبات آن‌ها ممکن نیست، بل که مادام که این رژیم به حیات خود ادامه می‌دهد، مدام وضع وخیم تر خواهد شد. لذا پیوسته بر این حقیقت تاکید کرده است که راه نجات مردم ایران از شر فجایعی که جمهوری اسلامی به بار آورده است و تحق مطالبات آن‌ها، جز از طریق یک انقلاب، سرنگونی تام و تمام جمهوری اسلامی و درهم شکستن تمام دستگاه دولتی موجود که ابزار ستم و سرکوب طبقه حاکم برای در انقیاد نگهداشتن توده‌های مردم است و بدون انتقال قدرت سیاسی به کارگران و زحمتکشان متشکل شده در شوراها و تغییرات ریشه‌ای و رادیکال ممکن نیست.
http://www.geocitie s.com/fedaian/ index.html
............ ......... ......... ......... ......... ....
٭ کوردی

 Kurdish
............ ......... ......... ......... ......... ....
نیگه‌رانی سه‌باره‌ت به‌ چاره‌نووسی زیندانییه‌کی سیاسی کورد       
يكشنبه ، 10 آبان 1388
زیندانی سیاسی کورد فه‌ردین مۆرادی سه‌ره‌تای حه‌وتووی رابردوو له‌ به‌ندی پاکی دوو گرتووخانه‌ی ناوه‌ندی شاری سبه‌ بۆ قه‌ره‌نتینه‌ی ئه‌و گرتووخانه‌یه‌ راگوازراوه‌ته‌وه‌ .
بی پێی راپۆرتی واحیدی زیندانییانی کۆمه‌ڵه‌ی چالاکانی مافی مرۆڤ له‌ ئێران، زیندانی سیاسی کورد فه‌ردین مۆرادی سه‌ره‌اتای حه‌وتووی رابردوو به‌ فه‌رمانی به‌رپرسی زیندان خۆسره‌وی له‌ به‌ندی پاکی دوو ئه‌م گرتووخانه‌یه‌ بۆ قه‌ره‌نتیه‌ راگوازراوه‌ته‌وه‌ . نابراو له‌ ه‌م ماوه‌یه‌دا هیچ په‌وه‌ندیه‌کی ته‌له‌فونیو چاوپێکه‌وتنی له‌گه‌ڵ بنه‌ماڵه‌که‌ی پێ نه‌دراوه‌و ئه‌مه‌ بۆه‌ته‌ هۆی نیگه‌رانی بنه‌ماله‌که‌ی .
شایانی باسه‌ فه‌ردین مۆرادی به‌ تۆمه‌تی هه‌وڵدانی له‌ دژی ئاسایسی نه‌ته‌وه‌یی سێ ساڵ زیندانی به‌ سه‌ردا سه‌پێندراوه‌و تا ئێستا ماوه‌ی 26 مانگی له‌ خۆلی مه‌حکومیه‌تی خۆی له‌ گرتووخانه‌ی ناوه‌ندی شاری سنه‌ تێپه‌راندووه‌ . به‌ڵام له‌ ڕێکه‌وتی 11 ره‌زبه‌ر له‌ به‌رده‌وامی شه‌پۆلی نۆی گۆشار له‌ سه‌ر زیندانییای سیاسی کورد بۆ گرتووخانه‌ی ناوه‌ندی شاری خۆره‌م ئاوا دوور خراوه‌یه‌و له‌ ئه‌وێ به‌ هۆی ناره‌زایه‌تی دادستانو وه‌رنه‌گرتنی نابراو له‌ گرتووخانه‌ جارێکی دیکه‌ بۆ گرتووخانه‌ی ناوه‌ندی شاری سنه‌ راگوازرایه‌وه‌
............ ......... ......... ......... ......... ....
مه‌رگی دوو زیندانی به‌ هۆی گوێ نه‌دانی به‌رپرسانی گرتووخانه‌ی ئێڤین       
يكشنبه ، 10 آبان 1388 ،
بڕێک له‌ زیندانییانی سیاسی له‌ گرتووخانه‌ی ئێڤێن پێویستیان به‌ پێرا گه‌یشتن پیزیشکی تایبه‌ت هه‌یه‌ به‌ڵام به‌رپرسانی گرتووخانه‌ به‌ ئه‌م گرنگه‌ گوێ ناده‌نو ئه‌م بابه‌ته‌ سه‌لامه‌تیو گیانی ئه‌م زیندانییانه‌ی خستووه‌ته‌ مه‌ته‌رسیو هه‌ر له‌ ئه‌م په‌وه‌ندییه‌دا دوو زیندانی گیانی خۆیان له‌ ده‌ستداوه‌ .
به‌ پێی راپۆرتی واحیدی زیندانییانی کۆمه‌ڵه‌ی چالاکانی مافی مرۆڤ له‌ ئێران، حامێد روحینیژاد زیندانی سیاسی مه‌حکوم به‌ ئێعدام به‌ هۆی نه‌خۆشی ئێم ئێسو گۆشاری عه‌سه‌بی له‌ حالی له‌ ده‌ستدانی رووناکی چاویداو فه‌له‌ج بوونی لای راستی جه‌سته‌یدایه‌و هه‌روه‌ها جه‌عفه‌ر ئیبراهیمی ، مامۆستا له‌ به‌ندکراو به‌ هۆی ئاسێو دینی مۆره‌کانی 3و 4 ملیو هه‌روه‌ها هێرشی عه‌سه‌بی پێویستی به‌ پێرا گه‌یشتنی پزیشکی تایبه‌تو ده‌ستبه‌جی هه‌یه‌ .
عه‌باس خۆرسه‌ندی زیندانی سیاسی دیکه‌ی ئه‌نده‌رزگای 7 گرتووخانه‌ی ئێڤین، ماوێکه‌ له‌ نه‌خۆشخانه‌ی تاله‌قانی تاران به‌سته‌ری کراوه‌ به‌ڵام راپۆرته‌کان باس له‌ به‌رز بوونه‌ی ره‌وشی خه‌رابی نهخۆشییه‌کی ده‌که‌ن، ئه‌م بابه‌ته‌ کاتێک ئه‌م ئاکامه‌ی لێ که‌وت کو به‌رپرسانی گرتووخانه‌ موره‌خه‌سی ده‌رمانی ئه‌ویان درێژ نه‌کرده‌وه‌و خۆلی ده‌رمانی ناته‌واو ماوه‌ته‌وه‌ .
هه‌روه‌ها راپۆرت دراوه‌ له‌ ماوه‌ی حه‌وتووی رابردوو ته‌نیا له‌ سالونی 4ی ئه‌نده‌رزگای 7ی گرتووخانه‌ی ئێڤین دوو زیندانی به‌ هۆی نه‌بوونی پێرا گه‌یشتنی پزیشکی گیانی خۆیان له‌ ده‌ست داوه‌ ، له‌ رووداوی ئه‌وه‌ڵ زیندانیه‌کی حۆدود 60 ساڵان دوای جه‌ڵته‌ی خه‌فیف ئه‌وه‌ڵو پێرا نه‌گیشتن رووبه‌ررووی هێرشی جه‌ڵته‌ی دوویه‌م ده‌بێته‌وه‌و گیانی له‌ ده‌ست ده‌دات . له‌ رووداوی دوویه‌م زیندانیه‌کی حۆدود 30 ساڵان که‌ خۆێنرێژی ناخۆیی هه‌بووه‌  خوازیاری پێرا گه‌یشتنی پزیشکی بووه‌  به‌ڵام شه‌وی چوار شه‌ممه‌ له‌ ژێر ناوی مۆعتاد ره‌وانه‌ی بێداری گرتووخانه‌ کراوهو به‌ هۆی خۆێنرێژی ناخۆییو گوێ نه‌دانی کارمه‌ندانی پزیشکی گیانی له‌ ده‌ست داوه.
............ ......... ......... ......... ......... ....
بێ به‌ش کردنی له‌ خوێندنی بۆ خوێنده‌کارێکی زانکۆی عه‌لامه‌ی تاران       
يكشنبه ، 10 آبان 1388 
شاهین نه‌قاشیان خوێنده‌کاری ترمی 7ی زانستی سیاسی زانکۆی عه‌لامه‌ی ته‌باته‌بایی له‌ لایه‌ن کۆمیه‌تی دیسیپلین زانکۆیه‌وه‌ به‌ یه‌ک ترم بێ به‌ش له‌ خوێندن مه‌حکوم کرا .
به‌ پێی راپۆرتی کۆمیه‌تی مافی خوێندن کۆمه‌ڵه‌ی چالاکانی مافی مرۆڤ له‌ ئێران، پاش هه‌ڵبژاردنه‌کانی سه‌رۆک کۆماری ئێران شاهین نه‌قاشیان به‌ به‌شداری له‌ کۆبوونه‌وه ناره‌زایه‌تییه‌کانی خوێنده‌کارانو وتار خوێندنه‌وه‌ له‌ ناره‌زایه‌تی به‌ دیکتاتۆری به‌رپرسانی زانکۆو داکۆکی له‌ مامۆستای له‌ سه‌ر کار ده‌رکراوی زانستگاکه‌ ، دۆکتور مه‌هیار داشاب ، ده‌ستبه‌جێ بۆ کۆمیه‌تی دیسیپلین بانگو به‌ جۆری تۆمه‌ته‌کانی وه‌کو " پێکهێنانی ئاڵۆزی به‌ هه‌ماهه‌نگی پێشتر له‌ زانکۆدا ، ئیخلالو راوه‌ستان له‌ پیلانو دیسیپلین زانکۆ و به‌رچاو نه‌گرتنی یاسا " رووبه‌روو بوویه‌وه‌ .
به‌رپرسانی زانکۆ به‌ ناو بردنی ئه‌و وه‌کو " رۆڵی گرنگی ئالۆزییه‌کان" به‌ نه‌قاشیان ده‌ڵێن " به‌رده‌وامی خوێندن له‌ خه‌وێشدا نابینی .
به‌ر له‌ ئه‌م له‌ جۆزه‌ردانی 87 ئه‌‌و پاش به‌شداری له‌ کۆبوونه‌وه‌ ناره‌زایه‌تییه‌کانی خوێنده‌کاری یه‌ک ترم له‌ خوێندن بێ به‌ش کرا بوو . شاهین نه‌قاشیان له‌ ماوه‌ی خۆله‌کانی خوێندن چه‌ند جار بۆ کۆمیته‌ی دیسیپلین بانگو له‌ لایه‌ن به‌رپرسانی زانکۆ هه‌ره‌شه‌ی لێ کرا بوو.
له‌ رۆژانی دوایی چه‌ندین که‌س له‌ خوێنده‌کارانی زانکۆی عه‌لامه‌ له‌ خوێندن بێ به‌ش کراون، هه‌وڵێک که‌ له‌ ماوه‌ی ئه‌م دوو ساڵه‌ی دواییه‌دا زۆرێک له‌ خوێنده‌کارانی ئه‌م زانکۆیه‌ رووبه‌روو بوونه‌ته‌وه‌ .
............ ......... ......... ......... ......... ....
به‌رده‌وامی هه‌وڵه‌کانی چالاکانی مافی مرۆڤ بۆ نیجات دانی مه‌حکومێکی ئیعدامی       
يكشنبه ، 10 آبان 1388
چالاکانی مافی مرۆڤ بۆ دوویه‌مین جار له‌ ماڵی بنه‌ماڵه‌ی کوژراو ئاماده‌ بوونو بۆ وه‌رگرتنی ره‌زایه‌تو نیجاتی تازه‌ لاو مه‌حکوم کرا به‌ ئیعدام ته‌قالایان کرد .
به‌ ده‌ستپێشخه‌ری واحیدی مافی منداڵی کۆمه‌ڵه‌ی چالاکانی مافی مرۆڤ له‌ ئێران، رۆژی پێنج شه‌ممه‌ ڕێکه‌وتی 7ی خه‌زه‌لوه‌ر بڕێک له‌ پارێزه‌رانو چالاکانی ئاشتی له‌ ماڵی باوکی وه‌لیه‌وڵلا پیرمه‌ردودوه‌ند سکالاکاری ئیبراهیم گوده‌رزوه‌ندی چێگینی تازه‌ لاوێک که‌ له‌ ژێر حوکمی ئیعدامدایه‌ ئاماده‌ بوونو بۆ وه‌رگرتنی ره‌زایه‌تو نیجاتی ئه‌م تازه‌ لاوه‌ ته‌قالای خۆیان به‌رده‌وام کرد .
جگه‌ له‌ پرسه‌کانی وتراوه‌یی بنه‌ماڵه‌ی که‌سی کوژراو حازر به‌ راگه‌یاندنی ره‌زایه‌ت یاسایی بۆ هه‌ڵوه‌شانده‌نه‌وه‌ی سزای ئیعدامی ئه‌م تازه‌ لاوه‌ نه‌بوونه‌و بۆیه‌ ئه‌م واحیده‌ به‌ هه‌وڵه‌کانی خۆی له‌ په‌یوه‌ندیه‌دا به‌رده‌وام ده‌بێتو هه‌روه‌ها له‌گه‌ڵ بوونی چالاکانی دیکه‌ ئه‌م بواره‌ پێشوازی ده‌کات .
شایانی باسه‌ پێشتر دانیشتنی ده‌سپێکی له‌ رێکه‌وتی 19ی خه‌رمانان به‌ ئاماده‌ بوونی ئیمام جوعمه‌و ئه‌ندامانی شورای شار لۆشان له‌ ماڵی بنه‌ماڵه‌ی کوژراو به‌رێوه‌ چوو .
وه‌لیوڵڵا پیر مه‌ردودوه‌ند چێگینی له‌ تێکه‌ڵچوونێکی منداڵانه‌ له‌ سالێ 82 به‌ چه‌قۆ له‌ لایه‌ن ئیبراهیم گوده‌رزوه‌نده‌وه‌ ده‌کوژڕێت . له‌ ئه‌و کاته‌دا هه‌ردوویان 17 ساڵان بوونه‌ . به‌ پێی ماده‌ی 37 کۆنوانسیونی مافی منداڵ ئیجرای سزای ئیعدامو زیندانی درێژ خایه‌ن بۆ منداڵان هه‌تا پێش له‌ دوای ‌هێنای 18 ساڵ قه‌ده‌غه‌یه‌ . هه‌روه‌ها له‌ خاڵی 6 ماده‌ی 5ی میساقی نێونه‌ته‌وه‌یی مافی مه‌ده‌نیو سیاسی به‌ ئاشکرا سزای ئیعدامبۆ منداڵانی ژێر 18 ساڵ قه‌ده‌غه‌ کردووه‌ . به‌ڵام  ئێستا دۆسییه‌ی ئیبراهیم گوده‌رزوه‌ند له‌ قۆناخی ئه‌رێ کردندایه‌و پاش ئه‌رێ کردنی سه‌رۆکی هێزی دادی، ئه‌گه‌ر ره‌زایه‌تی پی نه‌درێت ، حوکمی قه‌ساسئ ئه‌و به‌رێوه‌ ده‌چێت.
............ ......... ......... ......... ......... ....
      English
 ٭  English News
............ ......... ......... ......... ......... ....
Fariba Pajooh's Visit With Her Family       
دوشنبه ، 11 آبان 1388 
Sunday November 1, 2009
Fariba Pajooh's family visited her today on Sunday morning through a cabin.
HRA- The prisoners' rights unit of HRA reports that this morning Fariba Pajooh's family had a cabin visitation with her. This happens after 10 days of no permission by prison officials for personal visit.
According to reports she broke her hunger strike because of flu. She has chest pain which according to prison doctors is because of high stress during her detention.
Also because of psychological pressure she has trouble sleeping at night and is not in a good condition.
After transfer of Hengameh Shahidi to general ward, (Hengameh Shahidi has been released since), Fariba Pajooh is in 209 ward of Evin prison with a prisoner whose accused and arrested for drug trafficing.
Fariba Pajooh was arrested in the first day of Ramazan, August 22, 2009 in her father's house by intelligence agents. She spent a month in solitary confinement. During her detention she's been under a lot of psychological pressure and foul language by prison guards. After one month she's been a cell-mate of another journalist Hengameh Shahidi. She's still in a bad psychological condition and undecided situation.
............ ......... ......... ......... ......... ....
Jelveh Javaheri and Kaveh Mozaffari Summoned       
دوشنبه ، 11 آبان 1388
Sunday November 1, 2009
Jelveh Javaheri and Kaveh Mozaffari, One Million Signature Campaign activists, were summoned to Revolutionary Court.
HRA- The thought and expression unit of HRA reports that on Staurday October 31, 2009 Jelveh Javaheri and Kaveh Mozaffari, activists of One Million Signature Campaign, were summoned for "giving some explanations" to third branch of Tehran's Security Interrogation of Islamic Revolution Prosecutors office. In the summon which was dated on October 21, it's no further explanations of any reason for the summon. They're responsible to show up in the third branch security office after maximum of 3 days of receiving the summons.
These two defenders of equality rights had been summoned to prosecutor office and accused before. Recently Jelveh Javaheri was sentenced to 6 months fixed term prison because of her arrest on June 12, 2008 in primary court. Her charge was propaganda against the regime. Kaveh Mozaffari also was arrested on July 9, 2009. He was freed after 40 days on bail.
............ ......... ......... ......... ......... ....
Dismissal of Masoud Kurdpour       
دوشنبه ، 11 آبان 1388  
Sunday November 1, 2009
Masoud Kurpour a journalist and experienced teacher was dismissed from work.
HRA- The trade unit of HRA reports that before this order Masoud Kurdpour was aslo sentenced to prison and exile. For the third time he was charged for criticism of government policies against Kurdish areas in recent years. According to the verdict of Revolutionary Court he was sentenced to one year prison. For the third time by third branch of Court of Appeals for administrative violations he was sentenced to dismissal from his job.
He has about 22 years experience teaching high school. He said this is an unjust sentence and it's against constitution, and against the words of officials who said it's freedom in the country and nobody will charge for criticism. He said not only human rights activities and informing the youth is not an offence but also the activists should be encouraged and supported. He mentioned that he will object against the verdict and will continue to his activities to improve human rights in Kurdistan.
............ ......... ......... ......... ......... ....
Latest Reports on Prisoners (November 1st): Secrecy and Lack of Transparency Stall Prisoner Release       
دوشنبه ، 11 آبان 1388 
Sunday, November 01, 2009
•    Hengameh Shahidi was released today, after 131 days of detention.
•    Fariba Pajooh and Ahmad Zaid-Abadai met with their families.
•    Behzad Nabavi had his first court hearing.
•    Ali Pir-hassanloo's visitation rights were revoked.
•    Ebrahim Amini was indicted.
•    There is no news about the fate of Fardin Moradi.
Fariba Pajooh Meets with her Family
Journalist Fariba Pajooh met with her family this morning, through the glass window of the visitation cabin. Pajooh, who is detained in Evin without having been charged, started a hunger strike last week but discontinued after catching flu. She was arrested on August 22nd, 2009 and has been detained since.
Behzad Nabavi Charged with Disrupting Traffic
Behzad Nabavi was indicted for disrupting traffic, participating in rallies and propagating against the regime. Nabavi was arrested one day after the election. He was released 24 hours later, only to be arrested again the same day.
Nabavi appeared today in Branch 15 of the Revolutionary Court. He is a senior member of the Mojahedin of Islamic Revolution Organization. Nabavi asked Judge Salavati to order his trial to be public in order to respond in detail to all the accusations brought up previously against him and his organization.
Nabavi's lawyer said he was only notified of the court date last Tuesday and did not have enough time to review the case and present the defense statement. He asked for a 5 week recess to give him enough time to prepare, but the court only agreed to a shorter recess.
Hengameh Shahidi Released
Journalist Hengameh Shahidi was released today on $90,000 bail after 131 days of detention. She was taken to the hospital following her release. Shahidi had been subjected to a wide range of physical and psychological pressure techniques during her detention, which included a mock execution. She was arrested on June 30th, 2009.
Ahmad Zaid-Abadi Meets with his Family after 50 Days
Ahmad Zaid-Abadi, the other detained journalist, met with his family after being held incommunicado for 50 days. Mahdiah Mohammadi, his wife, described his morale as being excellent and said that he did not complain about his health. Zaid-Abadi told his wife during the visit that he was shown a $200,000 bail order the day he was arrested but has not seen any other order since. He also said that his interrogators have threatened to keep him if his wife continues to give interviews.
Zaid-Abadi's case has been sent to the Tehran Revolutionary Court. He was arrested on June 13th, 2009.
No News about Fardin Moradi's Fate
Fardin Moradi was taken to the isolation section of the Sanandaj Central prison early this week. He has not contacted his family since his transfer and his family is extremely worried.
Moradi has already served 26 months of his 3 year sentence. He was exiled to Khorram-Abad Prison on October 3rd, 2009.
Individual Indictment Issued for Ebrahim Amini
Ebrahim Amini's lawyer said an individual indictment has been issued for his client. The defense lawyer, Abbas Shiri, said he has been told that Amini is likely to be released on $300,000 bail. He added that the trial will most probably be held next week.
Ali Pir-Hassanloo's Visitation Rights Revoked
Blogger and political activist, Ali Pir-Hassanloo, has had his visitation rights revoked since two weeks ago. Fatemeh Sottodeh, his wife who was arrested with him but released later, said this was the first time since the arrest that his visitation rights have been revoked. Pir-Hassanloo was arrested about 40 days ago for acting against national security. He is detained in Evin with no resolution in sight.
Pir-Hassanloo was arrested with his wife on September 17th, 2009, but his wife was freed a few days later.
Families of Political Prisoners to Gather Outside Majlis Tomorrow
The families of political prisoners have announced in their 14th statement that they will be gathering on Monday, November 2nd outside the Majlis at Bahrestan Square.
In their statement, the families have said that, despite repeated promises by the officials to free their loved ones, secrecy and lack of transparency have stalled the release of the prisoners and have made prison visits difficult. This has forced some prisoners to go on hunger strike. The families have, therefore, decided to hold a peaceful gathering in front of what they consider to be their "own house". The statement said, "By separating us from our loved ones, the authorities of the Islamic Regime are depriving us of our rights."
In another part of the statement, the families have said:" we want the freedom of our children; we want our husbands, wives, mothers and fathers to be freed. By separating us from our loved ones, the authorities of the Islamic Regime are depriving us of our rights. We will not wait till "Judgment Day" to achieve this right of ours. Islam says you should seek your rights today and this is what we are intending to do. We will gather at Baharestan Square tomorrow and will cry with our silence that, with the coming of the cold season, we want the warmth of our houses back."
............ ......... ......... ......... ......... ....
Baha'i Citizen Arrested in Yasuj       
دوشنبه ، 11 آبان 1388 
Sunday November 1, 2009
A Baha'i resident of Yasuj was arrested by security forces.
HRA- The Bahai' rights committee of HRA reports that at 11 am on October 31, 2009 the officers of Yasuj Intelligence Office went to the house of a Baha'i resident called "Ali Bakhsh Bazrafkan" and after showing their warrant, they inspected his house and confiscated all his books and personal belongings. Later, they accompanied him to visit his son "Arman Bazrafkan" where they also inspected his house and confiscated all his religious books.
After completing the inspection which lasted for about 2 hours, the officers arrested Ali Bakhsh Bazrafkan and it has been reported that he is still in detention.
It should be mentioned that Ali Bakhsh Bazrafkan had been previously a member of the Yasuj Managing Bahais' Council. This council was shut down last March as ordered by the Revolutionary Court Prosecutor, and Mr Bazrafkan has not had any responsibility of any kind among the Baha'i Community of Yasuj since then.
............ ......... ......... ......... ......... ....
Baha'i Citizen Kidnapped and Tortured       
دوشنبه ، 11 آبان 1388  
A Baha'i resident of Shiraz was kidnapped, tortured and abused by unknown people.
HRA- The Bahai' rights committee of HRA reports that Mr. Ruhollah Rezaei, a 46-years-old Baha'i citizen living in Shiraz, was stopped by unknown individuals while returning home to his wife and two children after leaving the gas station early morning on October 30. He was kidnapped and taken to an unknown location, where he was threatened, insulted and hung by rope in a show execution. The kidnappers then undressed him despite the severe cold and burnt various parts of his hands, chest and forehead by cigarette and left him in roads outside Shiraz.
It should be mentioned that Mr Rezaei had been sentenced to 5 years of imprisonment earlier in 1981 at the age of 18 and spent his sentence in Shiraz Adelabad Prison. He has undergone very harsh situations and had to tolerate severe mental and physical pressures only because of his faith.
............ ......... ......... ......... ......... ....
Unknown Fate of Kurdish Political Prisoner       
دوشنبه ، 11 آبان 1388 
Sunday November 1, 2009
Political detainee Fardin Moradi was transferred from section … 2 of Sanandaj Central Prison to the prison quarantine early last week as commanded by the prison's chief.
HRA- The prisoners' rights unit of HRA reports that political detainee Fardin Moradi was transferred from section … 2 of Sanandaj Central Prison to the prison quarantine early last week as commanded by Khosravi, the prison's chief.
He had had no contact or any visit with his family during the past week which has caused concerns for his family.
Mr. Moradi has been sentenced to three years of imprisonment under charges of acting against national security. He spent 26 months of his sentence in Sanandaj Central Prison, but following the new wave of pressure on Kurdistan's political prisoners, he was illegally exiled to Khorramabad Central Prisoner on October 3. However, due to objection of Khorramabad's prosecutor and denial of Khorramabad Central Prison, he has been transferred back to Sanandaj Central Prison .
............ ......... ......... ......... ......... ....
سانسور اینترنت را با کامپیوتر خودتان در هم بشکنید
لازم به ذکر است خبرهای ارسالی دلیل بر دیدگاه نظری
فرستنده ایمیل نمی باشد و فقط جنبه خبر رسانی دارد
............ ......... ......... ......... ......... ....



__._,_.___
This is a non-political list.
.

__,_._,___

هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ