کتاب های فارسی - آرشیو این وبلاگ در پایین صفحه قرار دارد

stat code

stat code

۱۳۸۸ آذر ۲, دوشنبه

Re: [farsibooks] مقصر كيست

 

رژیم منفور جمهوری اسلامی شکنجه و دار از وحشت مبارزات مردم جان به لب آمده در جهت " سرنگونی" اش مزدوران سیاه و سبز منفور و متعفنش را با آی دی های " غیبی امام زمانی" به اینترنت برای اشاعه دورغ، فریب همان " هنری" که پیشه خمینی جلاد سگ زنجیر امپریالیسم و سایر مزدوران آن است روان کرده است.یکی زینب" زیبا" سیبا معمارنوبر تواب همکار شکنجه گر

حاج داوود معروف را برای ما " آزاده رها" جا میزند همان تواب کثیفی که عزیزان ما را بیمزد در زندانهای رژیم در دهه شصت شکنجه و بازجویی میکرد و مزدورهای سیاهش نیز " ماموریت" مشابه سبزهای متعفن را دارند.این مزدوران کم با پاترول، کم با چماق، کم با شیوه های " موسادی" در ایران عرصه زندگی را برمردم سیاه تر و تنگ تر  کرده ومیکنند در اینترنت هم باید شاهد "جولان " دادن این آشغالهای لمپن باشیم؟

--- On Mon, 11/23/09, Sia Sat <siasat.iran@yahoo.com> wrote:


From: Sia Sat <siasat.iran@yahoo.com>
Subject: [farsibooks] مقصر كيست
To: farsibooks@yahoogroups.com
Date: Monday, November 23, 2009, 9:21 AM


  ضرورت تعریف مکانیسم‌های کنترلی در جریان جدید اصلاح طلبان
مقصر در افراطی و اپوزسیون‌شدن موسوی و کروبی کیست؟

گروه سیاسی- سال گذشته در همین روزها بود که با داغ شدن احتمال حضور خاتمی به‌عنوان کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری، جریان اصولگرا و رسانه‌هایش کوشیدند ضمن ارائه تصویری میانه‌رو از مهدی کروبی، وی را به ماندن و کنارنکشیدن در انتخابات مجاب و او را به‌عنوان گزینه اصلی جریان چپ معرفی کنند. درج مصاحبه‌هاو سخنرانی‌های متعدد که کروبی در آن‌ها به حزب مشارکت و سازمان مجاهدین (انقلاب) به‌‎عنوان سرحلقه تندروها حمله می‌کرد، تا تیتر یک رسانه‌های اصلی جریان اصولگرا نیز پیش می‌رفت.

همچنین پس از اعلام کاندیداتوری موسوی و به تبع آن کنار کشیدن خاتمی نیز این ذهنیت در میان بخش‌هایی از اصولگرایان تقویت شد که با دفع خطر نامزدی خاتمی، اکنون بازی کاملاً در چارچوب نظام تعریف شده و باید انتظار یک انتخابات اخلاقی با کمترین حاشیه و تنش را کشید. به‌طوری که اولین مصاحبه‌های موسوی پیش از اعلام کاندیداتوری نیز که در حال حاضر وی ترجیح می‌دهد به‌هیچ وجه بازگشتی به آن‌ها و مواضع حدود 10 ماه قبل خود نداشته باشد، آشکارا نشانه تعریف یک بازی خودی بود. در این زمینه حتی ستادهایی با عنوان "اصولگرایان حامی موسوی" نیز راه‌اندازی شد.

این تصور البته دوام زیادی نداشت و با دوره شدن موسوی و کروبی توسط تندروهایی که ادامه دولت احمدی‌نژاد را به هیچ قیمتی نمی‌توانستند بربتابند، تغییر یافت.

اما فارغ از موضع‌گیری‌های انتخاباتی و به‌ویژه پسا انتخاباتی موسوی و کروبی که اکنون مرز آن‌ها را به‌طور کامل با ضدانقلاب از بین برده و سایت‌های اپوزیسیون داخل و خارج از کشور، هرگونه اظهارنظر این افراد را بدون کم‌وکاست منتشر و سپس حول آن جریان‌سازی می‌کنند، این سؤال به‌طور جدی مطرح است که مقصر اصلی در افراطی و اپوزیسیون شدن موسوی و کروبی کیست و چرا زمینه طوری فراهم می‌شود که موسوی و کروبی به نقطه مشترک گفتمانی با سازمان منافقین علیه نظام اسلامی می‌رسند؟

برخی معتقدند عامل اصلی در این افراط گرایی، نبود مکانیسم‌های کنترلی و مسدود بودن کامل باب نقد در جریان تجدیدنظرطلب است، به‌طوری که در این جریان، علی‌رغم گستردگی و تنوع طیفی و ادعای آزاداندیشی، اظهار هرگونه نقدی مساوی با یک انزوای سیاسی و بایکوت طولانی‌مدت خواهد بود. براساس این طراحی، ناقد جریان تجدیدنظرطلب قبل از بیان هرگونه نقدی چنانچه به این جریان تعلق تشکیلاتی دارد، باید پیه اخراج یا انزوای سیاسی را به تن مالیده باشد.

دقیقاً به همین جهت است که با گذشت بیش از 5 ماه از انتخابات و اصرار شکست‌خوردگان بر ادعاهای بدون سند، تقریباً باب مطالبه از جرقه‌زنندگان آتش فتنه در میان اصلاح‌طلبان بسته است و هیچ‌یک از آن‌ها حتی در همین حد نیز مجاز به اعتراض نیستند بپرسند در صورتی که ادعاهایی که آشوب و ناآرامی‎های دامنه‌دار و لطمه‌زننده به جایگاه بین‌المللی ایران از حیث دولتی و افکار عمومی منجر شده است، صحت داشته چرا دلایل محکمه‌پسندی و اقناع کننده‌ای برای افکار عمومی بیان نمی‌شود و در صورت کذب بودن این ادعاها، چرا با آبروی یک جریان برای توجیه شکست بازی شد؟

به هر حال، فضای بسته در جریان تجدیدنظرطلب و نبود هرگونه مکانیسم کنترلی برای سران این جریان، باعث شده که این افراد در سراشیبی افراط قرار گیرند. این در حالی است که جریان مزبور بارها اصولگرایان را به تصلب و تبیعت پادگانی متهم کرده است.

اما در مقابل اصولگرایان از مکانیسم‌های کنترلی متعددی برخوردارند. به‌طوری که رئیس‌جمهور و دولت تحت نظارت مجلس فعالیت می‌کنند و مجلس نیز علی‌رغم برخی کج‌سلقگی‌های موردی، وظایف نظارتی خود را نسبت به نحوه برخورد مجلس ششم با دولت خاتمی به‌مراتب بهتر ایفا می‌کند. بحث‌های متعدد اختلافی میان دولت و مجلس از آن جمله، تازه‌ترین آن‌ها در موضوع هدفمند کردن یارانه‌ها، تنها یک نمونه است.

مکانیسم کنترلی دیگر، انتقادات متعدد با خاستگاه اصولگرایی به دولت است که اگرچه در مواردی با چاشنی بی‌انصافی نیز همراه است اما در مجموع، به‌عنوان یک عامل بازدارنده می‌تواند مؤثر باشد.

همچنین اوامر و نصایح حکیمانه رهبری نیز یک امتیاز بزرگ و عامل کنترلی مؤثر برای دولت است؛ به‎عنوان مثال امر رهبر انقلاب به تغییر معاون اول رئیس‌جمهوری در حالی صادر شد که دولت‌های سابق به‌دلیل زاویه داشتن با مشی اصولگرایی از دریافت دستوراتی در این سطح و صراحت بی‌بهره بودند.

با این حال، به‌نظر می‌رسد اگر آنچه که این روزها در برخی محافل سیاسی از اراده تعدادی از میانه‌روهای جریان موسوم به اصلاحات برای بازسازی جریان منتقد در چارچوب نظام و تعریف "سر"های جدید با کنارگذاشتن خاتمی، موسوی‌خوئینی‌ها، موسوی و کروبی عنوان می‌شود، درست باشد، جریان جدید باید پیش از هر چیز در اندیشه مکانیسم‌های کنترلی برای جلوگیری از نابود شدن سرمایه‌های انسانی خود در اثر افراط گرایی باشد.















__._,_.___
This is a non-political list.
.

__,_._,___

هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ