کتاب های فارسی - آرشیو این وبلاگ در پایین صفحه قرار دارد

stat code

stat code

۱۳۸۸ آبان ۹, شنبه

[farsibooks] اندر احوالات پدر راه ايران

اندر احوالات پدر راه ایران

  

  وقتی وزیری مثل دکتر بهبهانی، «پدر راه ایران» داشته باشیم و ایشان هم دستکم هفته‌ای یک مصاحبه‌ بکند، چاره‌ای نیست باید چند جمله از این وزیر خوش‌ذوق برایتان نقل می‌کنم. شما هم اگر باانصاف باشید و خودتان را جای من بگذارید، می‌بینید که اساساً چاره‌ای نیست. خوشبختانه مملکت سوژه زیاد دارد ولی نه به این باحالی و بانمکی. ایشان درافشانی‌های زیر را در جلسه تودیع و معارفه مدیرعامل «هما» انجام داده‌اند.

دکتر حمید بهبهانی: «هر جایی که مدیری به صندلی خود نچسبیده باشد، در مراسم تودیعش شرکت خواهم کرد.»
1- مدیر چطور و با چه موقعیت و موضعی به صندلی می‌چسبد؟
2- اگر مدیری به صندلی چسبیده باشد، او را با صندلی بیرون می‌کنند یا صندلی را از او جدا می‌کنند؟ چطور می‌شود مدیر را از صندلی‌‌ای که به آن چسبیده جدا کرد؟
3- مدیری که به صندلی‌اش چسبیده چطور سوار ماشین می‌شود و این طرف و آن طرف می‌رود و معاشرت می‌کند؟

پدر راه ایران: «از من پرسیدند چرا این همه تغییر و تحول در وزارتخانه می‌دهم؟ آب هم اگر یک جا بماند، می‌گندد. اعتقادم این است که افراد باید در لحظه غرورشان از مقامی که دارند برکنار شوند.همانند یک کشتی‌گیر که وقتی مدال طلا می‌گیرد همه تعریف می‌کنند و به محض اینکه یک شکست را تجربه می‌کند وی را برکنار می‌کنند.به این جهت حسامی را در اوج برکنار کردم.
1- آب اگر یک جا بماند مثل مدیر می‌گندد. سایرین چه؟
2- به نظر شما «پدر راه ایران» درباره «رضا سوخته‌سرایی» و «علیرضا سلیمانی» حرف می‌زده یا مدیرعامل «هما»؟
3- حسامی طلا گرفته بود یا شکست خورده بود؟
4- یعنی تا کسی کارش را یاد گرفت و به اوج رسید باید عوض شود؟
5- به نظر شما وزارت راه، وزارتخانه است یا دانشگاه که مدیرانش را بعد از کارآموزی فارغ‌التحصیل می‌کند؟
6- اساساً «گندیدن آب» اصطلاح خوبی برای جلسه تودیع و معارفه است؟

دکتر بهبهانی: «امیدوارم در آینده دیگر چیزی به عنوان تأخیر در هما را نشنوم.»
1- مدیرعامل قبلی تأخیر داشته و طلا گرفته و به اوج رسیده و نزدیک بوده مثل آب بگندد؟!
2- آقای بهبهانی واقعاً از تأخیر بدش می‌آید. آنقدر که به همین جلسه تودیع و معارفه 2 ساعت دیر آمده بود.

وزیر راه: «امیدوارم از این پس دیگر پرسنل‌ هما از اینکه خود را از کادر هما معرفی کنند، خجالت نکشند.»
برای شرح جمله فوق باز هم به توضیح جملات بالا رجوع کنید.
پدر راه ایران: «اکثر تأخیرات مدیریتی است. چرا که وقتی کارمند برج خوابش می‌برد و دیر بر سر پستش حاضر می‌شود، مسافران بیچاره تجهیزات نمی‌خواهند و حتی من کندوکاو کردم و این بهانه خوبی نیست برای مسافر و حتی در برخی سرویس‌های فرودگاهی تنها با به کارگیری یک فرد جدید می‌توان تأخیرات و صف‌های طولانی را از بین برد.»
1- هر کس فهمید منظور دکتر از جملات بالا چه بود بگوید.
2- بالاخره مدیرعامل قبلی قهرمان بوده یا مدیرعامل بعدی؟
3- چرا اساساً مدتی است کمتر معنی حرف‌ها را می‌شود فهمید؟

وزیر راه: «امروز حتی یک چوپان در بیابان بهتر از من وزیر می‌تواند تحلیل سیاسی کند.»
در این مورد اخیر هیچ توضیحی نمی‌دهم. شما خودتان بخوانید و حال کنید. اساساً اوضاع باحال است.
وزیر راه: «مدیری که از هما می‌رود باید 10- 15 گوسفند هم قربانی کند.»
1- اگر مدیری با سرنگونی پروازها مردم را قربانی کرد، بعد از برکناری باید چند گوسفند قربانی کند؟
2- اگر وزیر راهی برکنار شود باید چند گله گوسفند قربانی کند؟

پدر راه ایران: «مدیرعامل جدید هما  بـِي بي فِيس است.»
1- این تعریف است یا تبلیغ یا تأیید یا...؟
2- اگر ممکن است عکس ایشان را هم نشان بدهید.
3- آیا می‌توان لپ مدیرعامل بـِي بي فِيس  هما را کشید؟

هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ