کتاب های فارسی - آرشیو این وبلاگ در پایین صفحه قرار دارد

stat code

stat code

۱۳۸۸ آبان ۹, شنبه

[farsibooks] راهپيمائی سيزده آبان

 

زحمت آماده کردن تصویر بالا را نویسنده محترم سرفراز باشی میهن من کشیده اند

یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود توی شهرمون یه روز، یه بساط خنده بود. یه مهندسی میخواست، بگه خیلی میدونه، بره پیش مردم و، التماسشون کنه تا بیان کنار اون واسه سیزده آبان، هی شعار بیخودی بدن و برن کنار. . . القصه مهندس ما راه افتاد توی شهر و به هرکسی رسید گفت که بیا و با ما باش. . .

عموجون، سبزی فروش، تو که خوشگل، نانازی

روزه سیزدهه آبان، نمیای کولی بازی؟

نه داداش من نمیام، کار سبزیا خطاست

دل امت خدا، خون ز کردار اوناست 


ای معلم چه خبر؟ جای تو به روی سر

آبروی رفته را، واسه سبزیا بخر

خیلی رو داری شما، که میای سراغ ما

یادته چه تهمتی(۱) زدی به معلما؟


دانش آموز عزیز، نمره هات درشت و ریز

تو بیا میون ما، واسمون زبون بریز

تو به من گفتی عزیز؟نمره هام درشت و ریز؟

نمیام میونتون، الکی زبون نریز 


  

خواهران بدحجاب، بی حساب و بی کتاب

شما دسته کم بیا، ملت و بدیم عذاب

دل من فدای تو، نذر خنده های تو

دیگه رنگی نداره، پیش من حنای تو 


  

هر کسی با من نیاد، قشر دانشجو میاد

چونکه پر انرژیه، اهل درسه و سواد

آخ عجب روئی داری! چشمه کم سوئی داری

مثل اون منافقا، دل ترسوئی داری


 

کوچولو به من بگو، که الان کجا میری

بعدِ مهدکودکت، پیش سبزیا میری؟

بعد مهد کودکم، به تو چه کجا میلَم؟

بنده عقلم میلِسه!!!، باهاتون لاه نمیلم!(۲) 


پیشی جون شما بیا، بین جمع سبزیا

نمیخواد چیزی بگی، تو فقط اونجا بیا

نه داداش راه نداره، بیخودی زاری نکن

نمیام باهات برو، هِی دغل کاری نکن 


 

آی عمو وطن فروش! بی بی سی گفته بگوش!

روز سیزدهم بیا، وطنت را بِفُروش!

 

 






روی جفت این چِشام، عزیزم الان میام!

آخه بوده مملکت، ارث مرحومه بابام!



پاورقی:

۱) یادتان هست که میگفتند عوامل اجرائی انتخابات تقلب کرده اند؟ خب صدها هزار معلم نیز پای صندوق های رای به عنوان عوامل اجرائی وزارت کشور عمل کردند و لابد آنها هم متقلب بوده اند از نظر آن حضرات مدعی

۲) این بچه خیلی کوچولو بود و به جای حرف "ر" از حرف "ل" استفاده میکرد!


هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ