کتاب های فارسی - آرشیو این وبلاگ در پایین صفحه قرار دارد

stat code

stat code

۱۳۸۸ آبان ۶, چهارشنبه

[farsibooks] تير هوايي

بیاد دارم که برای انتخابات مجلس هشتم فرمودید: «من یک تیر دارم که آن را نیز در انتخابات دهم ریاست‌جمهوری شلیک می‌کنم.»اکنون کاملا هویداست که آن یک تیرتان هم «هوایی» است... همانگونه که تیر میرحسین کاملا «مشقی» است.


حقیقتا ستاد مهدی کروبی این روزها شباهت عجیبی به دیگ بزرگ آش شله قلمکاری شده است که معلوم نیست آخر پخت آن، اصلا طعمش شباهتی به این آش سنتی خوشمزه خواهد داشت یا نه؟

بالاخره از قدیم گفته اند که آشپز که دوتا شد...

ستاد کروبی، تبدیل به پاتوق نخبگان  اقتصادی (بخوانید مفسدان اقتصادی زندان رفته)، نخبگان فرهنگی (بخوانید شوالیه‌های ناتوی فرهنگی) و... شده است که همگی بوی کباب شنیده‌اند، تا آنجا که بوی این کباب تا لندن هم رسیده و عطاالله مهاجرانی نیز، خبر از هبوطش به خاک ایران می‌دهند.

سخنگوی محترم قوه قضاییه به افکار عمومی پاسخ دهند که، اگر ورود این  فیلسوف چند زنه، به کشور صحت دارد، آیا ایام انتخابات برای کسانی که سال‌هاست در پیشگاه دادگاه جمهوری اسلامی حاضر نمی‌شوند، ایام مصونیت قضایی است؟

یا اینکه خدای ناخواسته، جناب مهاجرانی از  «رانت خاصی» استفاده خواهند کرد؟

شیخ مهدی نیز تکلیف خود را با قسم حضرت عباس و... شان معلوم نمایند! از سویی، یکی از همسران مهاجرانی (جمیله کدیور) را به عنوان یکی از نخبگان ستادشان به کار می‌گیرند، تا آنجا که این خانم فرهیخته! روی آنتن بی‌بی‌سی هم برای تبلیغ شیخ جولان می‌دهند. و از سوی دیگر نیز خود شیخ،  روی آنتن نظام، تا می‌توانند داد سخن حمایت از حقوق زنان سر داده و در این اظهارنظر پوپولیستی، تا آنجا پیش می‌روند كه اعلام می‌کنند زنان را تا آنجا حمایت می‌کنند که  بتوانند مردان را «ضربه فنی» کنند.

سوال از محضر شیخ پرانرژی اصلاحات این است که: آیا خانم «مهسا یوسفی دلدار»، همسر جناب مهاجرانی نیست؟ آیا ایشان نیز جزو همان خانم‌هایی نیست که حقشان ضایع شده است؟ آیا نمی‌خواهید نسبتتان را با مهاجرانی که برای اعاده حق این خانم، سال‌هاست که گوشه لندن  جاخوش کرده و برای پاسخ‌گویی به ایران نیامده، روشن نمایید؟

 

جناب کروبی!

مهاجرانی به ایران آمده باشد یا نیامده باشد... به دادگاه پاسخ‌گو باشد یا نباشد... این شما هستید که باید پاسخ‌گوی ملت بزرگ ایران باشید و بگویید که: چگونه به خود اجازه داده‌اید تا کرسی معاون اولی ریاست‌جمهوری ملت مظلوم ایران را به کسی که محکوم شده دادگاه همین نظام و زندان رفته همین مملکت است، «پیش فروش» کنید؟

شیخ، آش شله قلمکارتان به هیچ‌وجه خوردنی نخواهد بود، چرا که امثال کرباسچی، کدیور، مهاجرانی، سروش و.... پای آن ایستاده و هر کدام طبق «ذائقه» خودش چیزی به دیگ شما اضافه می‌کنند.

بیاد دارم که برای انتخابات مجلس هشتم فرمودید: «من یک تیر دارم که آن را نیز در انتخابات دهم ریاست‌جمهوری شلیک می‌کنم.»

اکنون کاملا هویداست که  آن یک تیرتان هم «هوایی» است... همانگونه که تیر میرحسین کاملا «مشقی» است.


هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ