جرم بزرگ، مجرمان طلبکار!
ماجرا روشن است؛ انتخاباتی برگزار شد و بعد بازندگان آن ساز زیر سؤال بردن انتخابات را کوک کردند، بهسان همان کودکی که وقتی میدید در بازی با همبازیاش در حال بازندگی است، با عصبانیت کودکانهاش بازی را بههم میزد و میگفت تو "جر" زدی!
این، خلاصه همهی آن چیزی است که بازندگان انتخابات دهم به لطایفالحیل میخواهند صورت آن را از یک نزاع کودکانه به رفتاری حقمدارانه تغییر دهند. البته زمانی که این ماجراجویی کودکانه در مقیاسی ملی بروز مییابد، جرم بزرگی رخ میدهد که تبعات آن پس از چند ماه هنوز ادامه دارد.
«زير سؤال بردن اصل انتخابات بزرگترين جرمى بود كه انجام گرفت. چرا شما نسبت به اين جرم چشمتان را ميبنديد؟! اين همه زحمت كشيده بشود، مردم بيايند، يك شركتِ به اين عظمت، يك نصابشكنى، يك ركوردشكنى در دنيا در مردمسالارى، در دمكراسىاى كه اينقدر ادعايش را ميكنند، انجام بگيرد، بعد يك عده مفت و مسلّم بيايند بدون استدلال، بدون دليل، همان فرداى انتخابات بگويند: انتخابات دروغ است! اين كار كوچكى است؟! اين جرم كمى است؟!» (رهبر انقلاب در دیدار جمعی از نخبگان 6/8/88)
اما "مجرم بزرگ" این داستان در حالی که در شکواییه خود به شورای نگهبان از این شکوه میکند که شب انتخابات برخی خبرگزاریها و سایتها تلویحی از پیروزی احمدینژاد خبر داده بودند و این یعنی طراحی برای تقلب!، نمیگوید که انتخابات تمام نشده، شبانگاه خبرنگاران را به مقرّش فراخواند و خود را رئیسجمهور ایران لقب داد، نمیگوید که از صبح انتخابات بر صفحه اصلی سایت انتخاباتیاش نوشت مردم سجده شکر بهجای آورند که کار تمام است، نمیگوید که رئیسجمهور سابق و حامیاش ظهر انتخابات به او تبریک گفت، نمیگوید که مغز اقتصادی ستادش بعدازظهر انتخابات از رأی 30 میلیونی وی خبر داد، نمیگوید که همسر رئیسجمهور اسبق و دیگر حامیاش صبح انتخابات گفت که اگر او رئیسجمهور نشود یعنی تقلب شده و مردم به خیابانها بریزند و...
یک هفته پس از انتخابات بود که نماینده سه کاندیدای ناکام به دفتر سخنگوی شورای نگهبان رفتند تا هر آنچه استدلال برای مخدوش بودن انتخابات در چنته دارند، رو کنند. باز این نماینده "مجرم بزرگ" بود که در آن جلسه ادعا کرد در 309 حوزه سند برای تقلب داریم و هنگامی که پاسخ شنید "با حضور نماینده خودتان حاضریم مطابق مکانیسم معمول صندوقها را بازشماری کنیم" و دید هوا پس است، خواست بازی را بههم بزند و گفت "اصل اعتراض ما به قبل از انتخابات باز میگردد، احمدینژاد به مردم پول داده، حقوقها را زیاد کرده، سهام عدالت داده و..." پاسخ روشن بود، آیا مجرم بزرگ اینها را تازه فهمیده؟ آیا با علم به این موارد وارد انتخابات نشده، آیا نمیتوانست همینها را به مردم بگوید، آیا حالا که باخته یادش افتاده... و آنگونه که از قبل هم معلوم بود علیرغم دعوت چندباره شورای نگهبان، نمایندهای از سوی مجرمان بزرگ بر سر بازشماری آرا حاضر نشد، تا ثابت کنند اینها همان بهانههای کودکانه است و اساساً قرار نیست چیزی ثابت شود.
مجرمان، همه تلاش خود را کرده بودند که در چارچوب پروژه "نه احمدینژاد" یا او رأی نیاورد و یا اگر آورد، رأیی حداقلی و مخدوش باشد تا نتیجهی آن یک "احمدینژاد ضعیف" برای 4 سال آینده باشد. اما نتیجه طور دیگری رقم خورد و ستاد این پروژه که از همان ظهر انتخابات گزارشها را دریافت میکرد و از شکست فاز اول پروژه خود مطمئن شده بود، ورود به فاز دوم را کلید زد.
فاز دوم این پروژه شبه کودتایی به مدد رسانههای پرشمار غربی درصدد تصویرسازی بینالمللی از دولت و رئیسجمهور جدید ایران بهعنوان یک دولت غیرقانونی و غیرمردمی بود که با تقلب بر سر کار آمده و مردم معترض را سرکوب و کشتار میکند.
مجرمان اکنون البته مایل نیستند، از رفتار کودکانهاشان در بازی با آبرو و حیثیت نظام اسلامی رمزگشایی شود؛ از این رو و برای در امان ماندن از مؤاخذه اینکه "پس کو سند آن همه ادعای دشمن شادکنتان"، هر روز یک حاشیه میآفرینند تا جای اصل و فرع عوض شود. یک روز کهریزک، روز دیگر سعیده پورآقایی، روز بعد ترانه موسوی، روز بعدتر عاطفه امام، فردای آن الف.ش و...
«خيلى از روزنامههاى ما متأسفانه در انعكاس حقایق ضعيفند و در اصلى فرعى كردن مسائل، غيرمنصفانه عمل ميكنند. در همين مسائل اخير، مسائل را بايد اصلى فرعى كرد؛ مسئلهى اصلى چيست؛ يك سلسله مسائل فرعى هم پيرامون اوست؛ نه اينكه آن مسائل فرعى كماهميت است، اما مسئلهى اصلى اهميتش بيشترش از آنهاست. مسئلهى اصلى در اين قضاياى اخير، اصل انتخابات بود؛ زير سؤال بردن اصل انتخابات بزرگترين جرمى بود كه انجام گرفت. چرا شما نسبت به اين جرم چشمتان را ميبنديد؟!» (رهبر انقلاب در دیدار جمعی از نخبگان 6/8/88)
مجرمان، میخواهند جرم بزرگ خود را اینگونه مخفی کنند و اتفاقات بعد از انتخابات را نیز حاصل بداخلاقی سیاسی -ناشی از اقدامات احمدینژاد بهویژه در مناظره تاریخی با موسوی- و بداخلاقی امنیتی و انتظامی توسط مأموران این نهادها در برخورد با معترضان بنمایانند. قرار است صورت مسئله عوض شود.
با این حال، "مجرمان بزرگ" با گذشت زمان نسبت به ادامه جرایم خود متجری شدهاند؛ مشخص نیست که این جرأت یافتن در بازی با آبروی نظام اسلامی و هر روز علم کردن یک ادعا و هوو و جنجال کردن داخلی و خارجی بر سر آن و سپس یکباره رها کردن آن را باید به حساب رأفت نظام اسلامی گذاشت یا غفلت آن؟
جرایم رخداده از سوی آقایان موسوی و کروبی طی ماههای اخیر تقریباً بیسابقه است و اغماض عجیب در بازخواست از آنان نیز بیسابقهتر. مشابه آنچه که مهدی کروبی نظام اسلامی را به آن متهم کرد، تنها از سوی منافقین در دهه 60 بیان شده بود؛ آتش فتنهای که میرحسین موسوی بر مبنای توهم خود بهپا کرد، در طول 30 ساله انقلاب اسلامی بیسابقه بود؛ در مقابل این جرم بزرگ روا نیست که جوانانی که خود معلول و تحریکشده بودند، در زندان باشند و علتها و محرکها آزادانه بگردند و با یکدیگر در هتک نظام اسلامی مسابقه بگذارند و جشن قهرمانی بگیرند.
بر این باور البته نیستم که با موسوی و کروبی و مهدی و فائزه هاشمی چنان رفتار شود که مجرمان طلبکار، مجرمان مظلوم! نیز شوند اما با اعلام رسمی ولیفقیه مبنی بر جرم بودن زیر سؤال بردن بدون سند انتخابات و تعبیر از این جرم به "جرم بزرگ"، دستگاه قضایی حجتی برای ادامه تسامح ندارد. مجرمان بزرگِ پیدا و پنهان حوادث اخیر باید تاوان ادعاهای فتنهگرانهی خود را پس دهند. موسوی باید در دادگاه علنی برای ادعای تقلب خود سند بیاورد و کروبی در همان دادگاه برای ادعای سخیف تجاوز. صداوسیما که از ماهها قبل از انتخابات به تبلیغ تبلیغات غیرقانونی این افراد پرداخت و در جریان حوادث پس از انتخابات نیز با یکطرفه کردن فضای رسانه بهجای رسوا کردن ستاد کودتا از طریق ادامه مناظرهها، سیر بیتدبیریها را ادامه داد، این بار باید مشروح محاجه بر سر آبروی نظام در دادگاه علنی مجرمان بزرگ را بهطور کامل منعکس کند تا سیه روی شود هر که در او غش باشد.
!
ماجرا روشن است؛ انتخاباتی برگزار شد و بعد بازندگان آن ساز زیر سؤال بردن انتخابات را کوک کردند، بهسان همان کودکی که وقتی میدید در بازی با همبازیاش در حال بازندگی است، با عصبانیت کودکانهاش بازی را بههم میزد و میگفت تو "جر" زدی!
این، خلاصه همهی آن چیزی است که بازندگان انتخابات دهم به لطایفالحیل میخواهند صورت آن را از یک نزاع کودکانه به رفتاری حقمدارانه تغییر دهند. البته زمانی که این ماجراجویی کودکانه در مقیاسی ملی بروز مییابد، جرم بزرگی رخ میدهد که تبعات آن پس از چند ماه هنوز ادامه دارد.
«زير سؤال بردن اصل انتخابات بزرگترين جرمى بود كه انجام گرفت. چرا شما نسبت به اين جرم چشمتان را ميبنديد؟! اين همه زحمت كشيده بشود، مردم بيايند، يك شركتِ به اين عظمت، يك نصابشكنى، يك ركوردشكنى در دنيا در مردمسالارى، در دمكراسىاى كه اينقدر ادعايش را ميكنند، انجام بگيرد، بعد يك عده مفت و مسلّم بيايند بدون استدلال، بدون دليل، همان فرداى انتخابات بگويند: انتخابات دروغ است! اين كار كوچكى است؟! اين جرم كمى است؟!» (رهبر انقلاب در دیدار جمعی از نخبگان 6/8/88)
اما "مجرم بزرگ" این داستان در حالی که در شکواییه خود به شورای نگهبان از این شکوه میکند که شب انتخابات برخی خبرگزاریها و سایتها تلویحی از پیروزی احمدینژاد خبر داده بودند و این یعنی طراحی برای تقلب!، نمیگوید که انتخابات تمام نشده، شبانگاه خبرنگاران را به مقرّش فراخواند و خود را رئیسجمهور ایران لقب داد، نمیگوید که از صبح انتخابات بر صفحه اصلی سایت انتخاباتیاش نوشت مردم سجده شکر بهجای آورند که کار تمام است، نمیگوید که رئیسجمهور سابق و حامیاش ظهر انتخابات به او تبریک گفت، نمیگوید که مغز اقتصادی ستادش بعدازظهر انتخابات از رأی 30 میلیونی وی خبر داد، نمیگوید که همسر رئیسجمهور اسبق و دیگر حامیاش صبح انتخابات گفت که اگر او رئیسجمهور نشود یعنی تقلب شده و مردم به خیابانها بریزند و...
یک هفته پس از انتخابات بود که نماینده سه کاندیدای ناکام به دفتر سخنگوی شورای نگهبان رفتند تا هر آنچه استدلال برای مخدوش بودن انتخابات در چنته دارند، رو کنند. باز این نماینده "مجرم بزرگ" بود که در آن جلسه ادعا کرد در 309 حوزه سند برای تقلب داریم و هنگامی که پاسخ شنید "با حضور نماینده خودتان حاضریم مطابق مکانیسم معمول صندوقها را بازشماری کنیم" و دید هوا پس است، خواست بازی را بههم بزند و گفت "اصل اعتراض ما به قبل از انتخابات باز میگردد، احمدینژاد به مردم پول داده، حقوقها را زیاد کرده، سهام عدالت داده و..." پاسخ روشن بود، آیا مجرم بزرگ اینها را تازه فهمیده؟ آیا با علم به این موارد وارد انتخابات نشده، آیا نمیتوانست همینها را به مردم بگوید، آیا حالا که باخته یادش افتاده... و آنگونه که از قبل هم معلوم بود علیرغم دعوت چندباره شورای نگهبان، نمایندهای از سوی مجرمان بزرگ بر سر بازشماری آرا حاضر نشد، تا ثابت کنند اینها همان بهانههای کودکانه است و اساساً قرار نیست چیزی ثابت شود.
مجرمان، همه تلاش خود را کرده بودند که در چارچوب پروژه "نه احمدینژاد" یا او رأی نیاورد و یا اگر آورد، رأیی حداقلی و مخدوش باشد تا نتیجهی آن یک "احمدینژاد ضعیف" برای 4 سال آینده باشد. اما نتیجه طور دیگری رقم خورد و ستاد این پروژه که از همان ظهر انتخابات گزارشها را دریافت میکرد و از شکست فاز اول پروژه خود مطمئن شده بود، ورود به فاز دوم را کلید زد.
فاز دوم این پروژه شبه کودتایی به مدد رسانههای پرشمار غربی درصدد تصویرسازی بینالمللی از دولت و رئیسجمهور جدید ایران بهعنوان یک دولت غیرقانونی و غیرمردمی بود که با تقلب بر سر کار آمده و مردم معترض را سرکوب و کشتار میکند.
مجرمان اکنون البته مایل نیستند، از رفتار کودکانهاشان در بازی با آبرو و حیثیت نظام اسلامی رمزگشایی شود؛ از این رو و برای در امان ماندن از مؤاخذه اینکه "پس کو سند آن همه ادعای دشمن شادکنتان"، هر روز یک حاشیه میآفرینند تا جای اصل و فرع عوض شود. یک روز کهریزک، روز دیگر سعیده پورآقایی، روز بعد ترانه موسوی، روز بعدتر عاطفه امام، فردای آن الف.ش و...
«خيلى از روزنامههاى ما متأسفانه در انعكاس حقایق ضعيفند و در اصلى فرعى كردن مسائل، غيرمنصفانه عمل ميكنند. در همين مسائل اخير، مسائل را بايد اصلى فرعى كرد؛ مسئلهى اصلى چيست؛ يك سلسله مسائل فرعى هم پيرامون اوست؛ نه اينكه آن مسائل فرعى كماهميت است، اما مسئلهى اصلى اهميتش بيشترش از آنهاست. مسئلهى اصلى در اين قضاياى اخير، اصل انتخابات بود؛ زير سؤال بردن اصل انتخابات بزرگترين جرمى بود كه انجام گرفت. چرا شما نسبت به اين جرم چشمتان را ميبنديد؟!» (رهبر انقلاب در دیدار جمعی از نخبگان 6/8/88)
مجرمان، میخواهند جرم بزرگ خود را اینگونه مخفی کنند و اتفاقات بعد از انتخابات را نیز حاصل بداخلاقی سیاسی -ناشی از اقدامات احمدینژاد بهویژه در مناظره تاریخی با موسوی- و بداخلاقی امنیتی و انتظامی توسط مأموران این نهادها در برخورد با معترضان بنمایانند. قرار است صورت مسئله عوض شود.
با این حال، "مجرمان بزرگ" با گذشت زمان نسبت به ادامه جرایم خود متجری شدهاند؛ مشخص نیست که این جرأت یافتن در بازی با آبروی نظام اسلامی و هر روز علم کردن یک ادعا و هوو و جنجال کردن داخلی و خارجی بر سر آن و سپس یکباره رها کردن آن را باید به حساب رأفت نظام اسلامی گذاشت یا غفلت آن؟
جرایم رخداده از سوی آقایان موسوی و کروبی طی ماههای اخیر تقریباً بیسابقه است و اغماض عجیب در بازخواست از آنان نیز بیسابقهتر. مشابه آنچه که مهدی کروبی نظام اسلامی را به آن متهم کرد، تنها از سوی منافقین در دهه 60 بیان شده بود؛ آتش فتنهای که میرحسین موسوی بر مبنای توهم خود بهپا کرد، در طول 30 ساله انقلاب اسلامی بیسابقه بود؛ در مقابل این جرم بزرگ روا نیست که جوانانی که خود معلول و تحریکشده بودند، در زندان باشند و علتها و محرکها آزادانه بگردند و با یکدیگر در هتک نظام اسلامی مسابقه بگذارند و جشن قهرمانی بگیرند.
بر این باور البته نیستم که با موسوی و کروبی و مهدی و فائزه هاشمی چنان رفتار شود که مجرمان طلبکار، مجرمان مظلوم! نیز شوند اما با اعلام رسمی ولیفقیه مبنی بر جرم بودن زیر سؤال بردن بدون سند انتخابات و تعبیر از این جرم به "جرم بزرگ"، دستگاه قضایی حجتی برای ادامه تسامح ندارد. مجرمان بزرگِ پیدا و پنهان حوادث اخیر باید تاوان ادعاهای فتنهگرانهی خود را پس دهند. موسوی باید در دادگاه علنی برای ادعای تقلب خود سند بیاورد و کروبی در همان دادگاه برای ادعای سخیف تجاوز. صداوسیما که از ماهها قبل از انتخابات به تبلیغ تبلیغات غیرقانونی این افراد پرداخت و در جریان حوادث پس از انتخابات نیز با یکطرفه کردن فضای رسانه بهجای رسوا کردن ستاد کودتا از طریق ادامه مناظرهها، سیر بیتدبیریها را ادامه داد، این بار باید مشروح محاجه بر سر آبروی نظام در دادگاه علنی مجرمان بزرگ را بهطور کامل منعکس کند تا سیه روی شود هر که در او غش باشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر