کتاب های فارسی - آرشیو این وبلاگ در پایین صفحه قرار دارد

stat code

stat code

۱۳۸۸ آبان ۶, چهارشنبه

[farsibooks] عکس/ بنی‏صدر با روسری

عکس/ بنی‏صدر با روسری


 

۰۴ آبان ۱۳۸۸
روزنامه جمهوری اسلامی، در غرفه خود در نمایشگاه مطبوعات اقدام به انتشار عکسی از ابوالحسن بنی صدر رئیس جمهور معزول با روسری کرده است.
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
سرانجام مير‌حسين‌موسوي بدتر از بني‌صدر است

طبقه هفتم مجلس يا طبقه تهراني‌ها شاهد گفت‌وگوي دو ساعته‌اي بود كه از نقد سياست خارجي شروع و تا تشريح روند انقلاب مخملي نيز ادامه پيدا كرد. عضو كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس همچو تدريس خود در دانشگاه جزء به جزء به تفسير وقايع و سؤالات پرداخت. نقوي كه عهده‌دار نمايندگي مردم ورامين در مجلس شوراي اسلامي است در تمامي طول مصاحبه خود برضرورت محاكمه عاملان اصلي اين فتنه بزرگ اصرار داشت؛ امري كه تا به حال محقق نشده است.

كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس تا چه ميزان در معادلات سياسي كشور دخيل است؟

يكي از وظايف نمايندگان در كنار قانونگذاري، نظارت بر اجراي قانون است كه به صورت تذكر ، سؤال استيضاح و رأي اعتماد به وزير مربوطه انجام مي‌گيرد و چون نظارت بايد براساس تخصص استوار باشد ليكن مجلس نيز بنا بر قابليت‌هاي نمايندگان به كميسيون‌هاي تخصصي تقسيم شده است. از كميسيون‌هاي مهم مجلس مي‌توان از كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي نام برد كه مستقيماً با چهار وزارتخانه مهم كشور، خارجه، اطلاعات و دفاع در ارتباط است، همچنين اين كميسيون به عنوان جزئي از نمايندگان مردم در نظام حاكميت با موضع‌گيري و صدور بيانيه موضع‌گيري‌هاي داخلي و خارجي متناسب با خود را دارد. همچنين مجلس با تأييد توافق يا معاهده ‌نامه‌هاي بين‌المللي و خارجي كشور سعي در حفظ استقلال و منافع ملي جمهوري اسلامي ايران دارد.


با مرور حوادث داخلي و خارجي عده‌اي معتقدند كه مسؤولان سياسي كشور آنچنان كه به اتباع خارجي اهميت مي‌دهند براي اتباع داخلي ارزش‌ قائل نمي‌شوند كه از اين بين مي‌توان به تبرئه ملوانان انگليسي در دو نوبت، عدم برخورد قاطع و ناديده انگاشتن دخالت‌هاي انگليس و سفارت اين كشور، آزادي سريع ركسانا صابري با نامه رياست جمهوري و آزادي كلوتيدريس در اولين فرصت اشاره كرد، اين در حالي است كه اين عده معتقدند براي آزاد سازي ديپلمات‌هاي ربوده شده ايران در لبنان و عراق يا تبعه‌هاي ايراني در بند فرانسه، انگليس، آمريكا و شورشيان گروه ريگي كار مؤثري انجام نشده است، نظر شما در اين رابطه چيست؟


سياست خارجي مجموعه اهداف و اقدامات يك‌ كشور در عرصه بين‌الملل براي حفظ و كسب منافع ملي است و بايد تذكر داد كه در اين بين اولويت اصلي كشور حفظ منافع ملي است.


درباره مواردي كه ذكر شد براي پيگيري آن اقدامات بسيار متعددي انجام شده، همچنين درباره آزادي سريع متهمان خارجي، آنچه شما شاهديد تعداد محدودي است كه آزادي آنها مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفته و موارد زيادي نيز وجود دارد كه با عدم رسانه‌اي شدن آن مسير طبيعي خود را طي مي‌كند.. دستگيري ملوانان تنها يك مورد از اين دستگيري‌ها بود كه رسانه‌اي شد ليكن دستگيري‌هاي بسياري داشته‌ايم كه خيلي از كشورها نيز براي آزادي آنها فشار آوردند اما با در نظر گرفتن حق حاكميت كشور از قبول درخواست و فشار‌آنها سرباز زديم. متأسفانه با توجه به اينكه ذكر اين موارد جزو مباحث امنيتي است و طرف مقابل نيز اين مباحث را مطرح نكرده است بنابر اين صحيح نيست كه ما نيز به آن اشاره مستقيم كنيم چرا كه گفت‌و‌گوهاي محرمانه با آنان ادامه دارد.


بنابراين جمهوري اسلامي ايران هر اقدامي را كه پيرو منافع ملي خود باشد به آن جامه عمل خواهد پوشاند و معيار آزادي يا عدم آزادي يك تبعه خارجي ملاكي براي سياست خارجي فعال نيست.

به‌عنوان مثال آزادي كلوتيدريس همراه با مبادلاتي بين ما و كشور متبوع او بود كه با بررسي نتايج آزادسازي اين تبعه خارجي در رسيدن به اهداف و حفظ منافع ملي تصميم به آزادي وي گرفته شد.


همچنين بايد به پيگيري قوي و مستمر وزارت خارجه در رابطه با ديپلمات‌هاي خارجي يا اتباع كشور اذعان داشت ليكن عدم رسانه‌اي شدن يك مطلب دليلي بر رخ‌ندادن آن واقعه نيست.


بنابر‌اين عملكرد دستگاه ديپلماسي را تأييد مي‌كنيد؟

البته معتقديم در بعضي موارد دستگاه ديپلماسي منفعلانه برخورد مي‌كند چون در عرصه بين‌المللي كه بازي جهاني با قاعده برد و باخت است دستگاه سياست خارجي صراحتاً برخورد نكرده و نقش فعالي نيز از خود نداشته است. به‌عنوان مثال اگر عضوي از جامعه‌اي نظير ارامنه يا يهوديان دچار مشكل شود سريعاً تمامي جامعه آنها موضع‌گيري و حساسيت نشان مي‌دهند ما نيز اگر كسي از مسلمانان و شيعيان دچار مشكل شود حساسيت نشان مي‌دهيم اما در بعضي جاها نيز هيچ عكس‌العملي نشان نمي‌دهيم كه اين جزو نقد وزارت خارجه كشور است. به‌عنوان مثال درباره كشتار مسلمانان در چين و يمن اقدام مؤثري انجام نشد. در پايان بحث پيرامون سياست خارجي بايد متذكر شوم كه سياست خارجي هر كشور تنها تابع وزارت امور خارجه آن كشور نيست. به‌عنوان مثال در كشور ما هيأت دولت، شوراي عالي امنيت ملي، مجلس و فصل‌الخطاب تمامي آنها يعني مقام معظم رهبري در سياست خارجي كشور مؤثر هستند و دستگاه سياست خارجي تنها مجري آن است بنابر‌اين نقد ما به اجراي سياست خارجي برمي‌گردد نه اصل سياست خارجي نظام كه همه به آن معتقد هستيم.


انتخابات دهم رياست جمهوري در ايران دچار التهاب‌هاي منحصر به فردي شد. دلايل وقوع اين رويداد ناخوشايند را چه مي‌دانيد؟

غرب و به تبع آن رسانه‌هاي تحت حاكميت آنها با توجه به تعارضي كه با تفكر انقلاب دارند، هرگز واقعيت انقلاب و مردم كشور ما را درك نكرده‌اند. چرا كه آنان تفكر ليبراليسم را پايان تاريخ مي‌پنداشتند و هيچ جايگاهي براي حكومت ديني كه به وسيله مردم سالاري اداره شود قائل نبودند. در سال‌هاي اخير آنان با بهانه‌هاي مختلف به قصد عدم معرفي الگوي انقلاب اسلامي با تمام قدرت در مقابل ايران ايستادند، يكي از اين بهانه‌ها يا فرصت‌ها براي غرب عرصه هاي انتخابات بود. دخالت آنان براي تغيير حركت مردم به واسطه انتخابات مربوط به دوره‌هاي اخير نمي‌شود و از اولين آنها يعني رفراندوم جمهوري اسلامي شروع شده و تا به حال نيز ادامه داشته است.


غرب با استفاده از قدرت رسانه‌هاي خود هميشه سعي داشته تا افكار عمومي كشور ما را جهت‌دهي كند، به همين منظور است كه رسانه‌هاي آنها در ايام انتخابات تمام تلاش خود را انجام مي‌دهند.

پيش‌زمينه دخالت آنان در انتخابات دهم رياست جمهوري سابقه موفق آنها در به كارگيري اين شيوه در سه كشور عربستان، گرجستان و اوكراين بود كه آنان درصدد بودند تا در ايران نيز همان شيوه را اجرا كنند. به‌عنوان يك كارشناس بي طرف و نه به عنوان يكي نماينده اصولگرا بايد به اين نكته اذعان كنم كه غرب با تمام توان آمده بود تا انقلاب مخملي كند و به آن نيز بسيار اميدوار بود، البته بيان اين نكته دليل بر ايراد اتهام به كانديدا‌هاي انتخاباتي نيست چرا كه رسيدگي به اين اتهامات برعهده دستگاه‌ قضايي است.


به همين منظور به اميد مديريت افكار عمومي كشور چند ماه مانده به انتخابات رياست جمهوري بي‌بي‌سي فارسي فعال شد و در چندين كشور كميته‌هايي براي تأثيرگذاري در روند انتخابات به وجود آمد به علاوه رونق بازار نظر سنجي‌ها و نظرسازي‌‌هاي بيگانگان در كشور نشانگر طرح آنان براي پياده سازي انقلاب رنگي نظير گرجستان در ايران بود.

قشر روشنفكر و جوانان ما بايد بدانند كه مديريت اصلي اين جريان مديريتي خارج از مرز‌ها بود و كانديداهاي شكست خورده تنها در نقش بازيگران اين واقعه بودند.


در گرجستان نيز با رأي نياوردن كانديداي مورد حمايت آمريكا كه با رنگ نارنجي شناخته مي‌شد مردم با همان رنگ به خيابان‌ها ريختند و با فتح كاخ رياست جمهوري دولت منتخب مردم سقوط كرد. در اين راستا در ايران نيز با طراحي پنج هزار صفحه طرح عمليات در پنج فاز اميدوار به تغيير نظام بودند ليكن به مدد حضور و حمايت مردم آگاه از رهبري اين طرح ناكام باقي ماند. براي ايجاد انقلاب مخملي هيچ كس از ميرحسين موسوي درخواست نكرده بود ليكن او به‌عنوان بازيگر در همان مسيري حركت مي‌كرد كه غرب خواهان آن بود.


دلايل شما براي طرح چنين تحليلي چيست؟

سند‌هاي سياسي كه براي تحليل موجود است بيانگر اين طراحي است چرا كه ميرحسين در هشت سال دوره مديريت خود به عنوان رئيس دولت حداقل پنج انتخابات را برگزار كرده است، بنابر اين بر تمام مقررات انتخابات آگاه است پس چطور هنوز صندوق‌هاي رأي باز نشده او پيام پيروزي در انتخابات را مي‌دهد، هر چند اگر به دعاي او تمامي نظرسنجي‌ها به نفع وي باشد. مير‌حسين بر اين موضوع آگاه بوده بنابر اين چگونه، اينگونه بيانيه صادر مي‌كند و چگونه نماينده وي در شوراي نگهبان از صبح انتخابات به قصد ايجاد جنگ رواني در تمامي مصاحبه‌هاي خود خبر از پيروزي 70 درصدي ميرحسين موسوي مي‌داد. اعلام پيش دستانه در معرفي پيروز انتخابات تنها به اين دليل بوده تا با اعلام نتايج، آنان با ادعاي تقلب در انتخابات نيروهاي خود را به خيابان‌هاي بكشند.


بنابراين سرمنشأ اغتشاشات اخير در كجاست؟

بعد از انتخابات، شاهد تنش‌ها و كشمكش‌هايي بوديم كه منجر به آشوب و اغتشاشات خياباني شد و خسارت‌هايي به اموال عمومي وارد شد. در اتفاقات اخير ردپاي عوامل خارجي در اين اغتشاشات كاملاً مشهود بود به طوري كه همه مردم، دلسوزان نظام و نخبگان متوجه شدند برنامه‌ريزي بيگانگان براي توطئه جدي بوده است.


حتي اعترافات متهمان در دادگاه‌ها نشان‌دهنده آن است كه قدرت‌هاي خارجي و دشمنان نظام مقدس جمهوري اسلامي در بحران‌ها و اغتشاشات اخير نقش فعالي را ايفا كردند. دولت‌هاي استكباري كه تحمل مردم‌سالاري ديني را ندارند و نمي‌خواهند بپذيرند كه مردم‌سالاري ديني در مقابل ليبرال دموكراسي، يك نظام موفق و مبتني بر مشاركت مردم است، اينگونه فتنه‌ها را ايجاد مي‌كنند. متأسفانه كشورهاي غربي كه همواره شعار دموكراسي را سر مي‌دادند بعد از انتخابات به جاي اينكه به رأي مردم تمكين كرده و تبريك بگويند، حاميان خود را به آشوب عليه نظام و تخريب اموال عمومي دعوت مي‌كردند.


با توجه به تحليلي كه داشتيد اعتقاد عده‌اي مبني بر وقوع اين حوادث به علت مناظره‌هاي چالشي تلويزيوني را رد مي‌كنيد؟

در رويداد‌هاي بزرگ سياسي دو عامل خطي و شتابزا رادر نظر مي‌گيرند كه بر اين اساس عامل خطي، مبنا و علل اصلي وقوع حادثه يا رخداد پنداشته مي‌شود و عامل شتابزا تنها تسريع كننده وقوع حادثه است. براي روشن‌تر شدن مسأله به عنوان مثال بايد از قيام حضرت امام (ره)، ظلم و استبداد شاه، فقر و فلاكت مردم، دخالت بيگانگان و اسلام خواهي ملت به عنوان عوامل خطي انقلاب ياد كرد ليكن فوت حاج آقا مصطفي و چاپ مقاله توهين آميز به امام (ره) يا كشتار ملت در 17 شهريور به عنوان عوامل شتابزا مطرح هستند.

در اين ماجرا هم مناظره‌هاي تلويزيوني تنها در حكم عامل شتابزا بود و طراحي اين وقايع شايد از سال‌هاي گذشته انجام شده بود.


آيا اعترافات متهمان در دادگاه‌ها به روشن شدن ابعاد پنهان اغتشاشات اخير كمك كرده است؟

اعترافات متهمان اخير نيز به روشن شدن ابعاد مختلف اين موضوع كمك كرد چرا كه هر يك از متهمان، با توضيح چگونگي هدايت‌ها و مديريت بيگانگان، برنامه‌هاي خود و نقش بيگانگان را براي ايجاد بحران و اغتشاش در كشور بيان كردند.


پخش اين اعترافات از رسانه ملي موجب آگاهي بيشتر افراد جامعه شد به صورتي كه مردم متوجه شدند واقعاً اين اغتشاشات و بحران‌ها يك توطئه از قبل طراحي شده بوده به صورتي كه از سال‌ها قبل در داخل و خارج كشور اين برنامه‌ريزي‌ها به قصد آسيب به انقلاب در چارچوب تئوري انقلاب مخملي انجام شده بود.


بنده مطمئن هستم اگر مردم ما در خصوص اين مسائل آگاهي يابند موجب خواهد شد تا حتي افرادي كه نسبت به نتيجه انتخابات اعتراض داشتند و به كانديداي ديگري غير از احمدي‌نژاد رأي دادند ديگر حاضر نشوند نظير اين افراد در جامعه فعاليت كنند و حتماً خواستار محاكمه و مجازات آنها خواهند شد.


با توجه به اينكه دفاع از حيثيت افراد برعهده نظام است، دفاع از حيثيت نظام برعهده كيست؟

دروقوع حوادث اخير لطمات بسياري به حيثيت، اعتبار و ارزش نظام وارد شد و سؤال ما نيز همين است افرادي كه اين ضربه بزرگ به انقلاب را وارد كردند چگونه بايد پاسخگوي اعمال خود باشند.


من حدود يك ماه پيش به عنوان عضو ناظر نشست همكاري روسيه و اروپا در لهستان بودم، در آن بين نماينده ناتو با اشاره به حوادث بعد از انتخابات تمام تلاش كشور در معرفي ايران به عنوان نظامي مبتني برمردم سالاري ديني را زير سؤال برد و حال بايد با تلاش مضاعف چهره مخدوش شده ايران در فضاي بين‌المللي را روشن كنيم.


بنابر اين خواص دراظهار نظرها بايد دقت كنند چرا كه اين اظهار نظرها مي‌تواند ضربه‌اي غير قابل جبران را به حيثيت نظام وارد كند.


شما به بازيگر بودن موسوي در پروژه انقلاب مخملي اشاره كرديد آيا اين بازيگرداني آگاهانه بوده است؟

تا روز انتخابات پروژه انتخاب مخملي داراي بازيگراني هست كه لزومي بر آگاه بودن آنان احساس نمي‌شود چرا كه آنان مديريت شده برخورد مي‌كنند، اما از روز بعد از انتخابات نمي‌توان ادعا كرد كه آنان بازيگران ناآگاهي نبوده‌اند.


بعد از روشن شدن نتايج آنان كه به دنبال پروژه تقلب بودند بر اساس چه اسنادي اين ادعا را مطرح كردند و چرا در مقابل درخواست مسؤولان شوراي نگهبان هيچ‌گونه سندي ارائه ندادند، مگر امكان تقلب در اين ابعاد ممكن است. بنابر اين موسوي، كروبي و آنان كه بر طبل تقلب در انتخابات مي‌كوبيدند جزو بازيگران آگاه غرب در پروژه انقلاب مخملي بوده‌اند كه بايد با آنان برخورد قاطع شود.


بهترين برخوردي را كه شايسته سران انقلاب مخملي مي‌دانيد چيست و آيا بايد با گذشت از آنان ريشه نفاق را در دل نظام باقي گذاشت؟

دستگاه قضايي و امنيتي ما بايد با هركس در هر لباس و جايگاهي كه نقش آگاهانه در كنترل آشوب‌ها داشته است، برخوردي متناسب با جرم به وقوع پيوسته داشته باشد. در قانون اساسي كشور ما هيچ كس داراي حقوق ويژه نيست و حتي رهبر هم نظير آحاد جامعه در برابر قانون مساوي است بنابر اين هيچ كس نبايد به بهانه حفظ حرمت اشخاص، قانون را ناديده انگارد.


عده‌اي معتقدند محاكمه موسوي و كروبي باعث مظلوم‌نمايي و تبديل آنها به قهرمان مي‌شود، اين عده بر اين باورند كه محاكمه اين افراد باعث شروع دور جديدي از آشوب‌ها مي‌شود، نظر شما در اين خصوص چيست؟


اين تحليل غلط است چرا كه نبايد در محاكمه افراد به چهره شدن آنها توجه كرد، همچنين مردم ما بسيار آگاه هستند و خيلي از افرادي كه در انتخابات از ميرحسين موسوي حمايت كرده‌اند اظهار ندامت شديد مي‌كنند چرا كه آنان مير حسين را نخست وزير دهه 60 انقلاب مي‌دانستند. مردم ما ثابت كرده‌اند كه هر كس كه قصد آسيب رساندن به جايگاه كشورشان را داشته باشد طرد مي‌كنند، مرور سابقه تاريخي اين كشور حذف منتظري به‌‌رغم جايگاه بالايش را يادآوري مي‌كند.


مردم به راحتي او را تنها گذاشتند و اكنون منتظري با وجود حضور در ايران و انجام مصاحبه و صدور بيانيه هيچ جايگاهي بين آحاد ملت ندارد. بنابر اين اگر جرمي به وقوع پيوسته بايد به تخلفات اين افراد به طور علني و در حضور ملت رسيدگي شود.


عدم محاكمه مجرمان سياسي باعث چه اتفاقي در كشور و آينده سياسي كشور خواهد شد؟

عدم محاكمه مجرمان سياسي باعث ايجاد اين ابهام و شبهه در بين مردم مي‌شود كه مجرم‌ها هم طبقه‌بندي مي‌شوند لذا نظام بايد ثابت كند كه در برابر هيچ مجرمي كوتاه نمي‌آيد.


تفاوت موسوي و كروبي در چيست و آيا شما هم معتقد هستيد كه چهره پشت پرده اين حوادث موسوي‌خوئيني‌‌ها و خاتمي است؟

قطعاً پشت پرده موسوي و كروبي، تيم و افراد ديگري حضور داشته‌اند همچنين نقش خاتمي در اتفاقات بعد از انتخابات مسجل و حتمي است.


بين موسوي و كروبي هم تفاوتي قائل نيستم و اگر كروبي به ادعاي برخي غافل بود بايد با مشخص شدن كذب بودن ادعاهاي خويش از ملت و نظام عذرخواهي مي‌كرد كه اين اتفاق رخ نداد.


خبرها حكايت از ديدار سوروس به عنوان مدير يك مؤسسه طراح انقلاب مخملي با آقاي خاتمي دارد به نظر شما هدف از اين ديدار چه بوده است؟


همان‌طور كه از قبل پيش‌بيني مي‌كرديم تفكري كه با ادعاي حمايت از جمهوريت از اواسط دهه هفتاد در كشور آغاز و به عنوان جريان اصلاحات در كشور مطرح شده و مدعي دموكراسي و مشاركت مردمي و مقبوليت مردمي بود، امروز به تمام معنا شكست خورده است.

مشاركت 85 درصدي مردم در انتخابات برخلاف خواسته‌هاي سردمداران اين جريان به نفع اين تفكر تمام نشد بنابراين بعد از انتخابات شاهد مواضع ضدمردمي و ضدجمهوريت خاتمي بوديم؛ در زمان اصلاحات، سردمداران اين جريان خصوصاً خاتمي با حمايت از جمهوريت، اسلاميت را مورد حمله قرار دادند ولي امروز او مي‌خواهد هم جمهوريت و هم اسلاميت نظام را نابود كند. بين افراد براي توجيه رفتار خود مباني ديني نظام را زير سؤال مي‌برند و خاتمي راهي را طي مي‌كند كه غربي‌ها براي آنان ترسيم كرده‌اند، ما نگران آينده اين تفكر هستيم، آنان امروز به دام آمريكا افتاده‌اند و راه نجاتي برايشان نيست. براي خاتمي متأسف هستم، ما ديگر نمي‌توانيم از وي به عنوان شخصيت انقلابي ياد كنيم زيرا او به دنبال زير سؤال بردن و نابود كردن اسلاميت و جمهوريت نظام است.


مقام معظم رهبري از اين واقعه بارها به عنوان فتنه ياد كردند در صورتي كه عده‌اي تأكيد دارند وضعيت را بحراني جلوه دهند تا طرح وحدت ملي را پيشنهاد دهند، تفسير شما از اين اظهار نظرها چيست؟

دو نكته در طرح وحدت ملي حائز اهميت است؛ ابتدا اينكه طرح وحدت هنگام وجود بحران و انشقاق بين جامعه مطرح مي‌شود. حال آنكه تنها در كشور يك انتخابات برگزار شده و كشور ما در منسجم‌ترين حالت ممكن، تعامل سازنده‌اي بين قواي مقننه، مجريه و قضايي را شاهد است و همگي در پشت رهبري از حمايت آحاد مردم بهره‌منديم، بنابر اين همانطور كه مقام معظم رهبري اشاره كردند كساني كه به دنبال بحراني جلوه دادن شرايط كشور هستند درواقع خود به عنوان منشأ فتنه قصد تعميم فتنه خود بر كل جامعه را دارند. اصلاً فرض بر اينكه نياز به وحدت ملي باشد، حال اين طرح را چه كسي بايد مطرح كند، آيا كساني بايد مدعي و خواستار اين طرح شوند كه خود به عنوان نماد ضد وحدت ملي و قانون‌ستيز شناخته مي‌شوند و با ارائه اين طرح به دنبال فرار ازمجازات هستند.


طرح وحدت ملي در شرايط فعلي كشور از سوي كساني كه با اشاره مستكبرين دست به بازيگري مي‌زنند از هيچ جايگاهي برخوردار نيست چرا كه ما آنان را صادق نمي‌پنداريم.


هدف آنان از بحراني جلوه دادن جامعه چيست؟

مطرح كنندگان اين طرح داراي سه هدف اساسي هستند؛ نخست اينكه همچنان به دنبال منافع سياسي خود باشند و همچنين به موجب اين طرح از محاكمه شدن نجات يابند و با حفظ انسجام خود حاميان خود را از دست ندهند. سكوت مشكوك و تأييد ضمني برخي از نخبگان سياسي رويداد تلخي بود كه در حوادث اخير به وقوع پيوست، به عنوان مثال مي‌توان به طرح تفاهم ملي آقاي هاشمي اشاره كرد.


بنابر اين آيا شما هاشمي رفسنجاني را هم جزو همين دسته مي‌دانيد؟

بين آقاي هاشمي و بازيگران انقلاب مخملي بايد تفاوت قائل شد، هر چند ايده تفاهم ملي ايشان را قبول ندارم چرا كه ايده تفاهم ملي تنها بايد از سوي مقام معظم رهبري مطرح شود. بايد متذكر شوم آقاي هاشمي جزو وفاداران به انقلاب، نظام، قانون اساسي و رهبري است هر چند ممكن است ايشان اختلاف ديدگاه با عده‌اي نيز داشته باشند.


آيا آقاي هاشمي رفسنجاني جزو مردودشدگان سياسي هستند؟

بله ايشان با سكوت يا موضع‌گيري خود در راستاي سناريوي انقلاب مخملي نتوانستند نقش خود را به درستي ايفا كنند بنابر اين ايشان جزو مردود شدگان در ماجراهاي اخير هستند.


درنظام اسلامي هيچ كس مصون از محاكمه نيست پس چرا با عنوان مصلحت انديشي از محاكمه و روشن شدن پرونده برخي از آقازادگان و مسؤولان سياسي گذشته نظام جلوگيري به عمل مي‌آيد؟

من نمي‌توانم راجع به اين موضوع اظهار نظر كنم ليكن ما خواستار محاكمه تمامي نقش آفرينان در پروژه انقلاب مخملي هستيم.


پتانسيل موج موسوم به سبز در كشور را از چه قشر و به چه ميزان مي‌پنداريد؟

موج سبز تا روز انتخابات از سه ظرفيت بهره‌مند بود كه از اين جمله مي‌توان به ظرفيت مردمي، نخبگان سياسي علمي و نيروهاي خارج از مرزهاي كشور اشاره كرد. در بين مردم به هر حال دكتر احمدي‌نژاد داراي مخالفاني بود كه موج سبز سعي داشت آنان را در ساز و كار خود سازماندهي دهد كه اين قشر تا هفته اول بعد از انتخابات همراه موج سبز بود. ليكن موج سبز با افشاگري‌ها و در نهايت با سخنراني مقام معظم رهبري ظرفيت مردمي خود را از دست داد. نخبگان سياسي و دانشگاهي نيز با پايان هفته سوم بحران به موجب اعترافات سران اغتشاش بسيار تضعيف شد و تير خلاص به اين قشر نيز اعترافات صريح تئوري‌پرداز بزرگ آنها يعني سعيد حجاريان بود.


در نهايت قشر سوم نيز يعني نيروهاي خارج از مرز با مشاهده استيصال و عدم موفقيت موج سبز روند سكوت را در پيش گرفتند.

بنابر اين افرادي كه هر از گاهي نظير روز قدس به خيابان‌ها مي‌آيند را از چه دسته‌اي مي‌‌دانيد؟

اين عده جزو ظرفيت مردمي نيستند و افراد سازماندهي شده‌اي هستند كه حتي عده‌اي از آنها به موج سبز نيز هيچ ربطي ندارند و در معارضه با انقلاب از قشر مجاهدين خلق تا سلطنت طلبان، نهضت ملي و ... تشكيل شده‌‌اند.


سرنوشت موسوي را چگونه مي‌پنداريد. آيا سرنوشتي همچون بني‌‌صدر در انتظار موسوي است؟

سرنوشت موسوي را به مراتب بدتر از بني‌صدر مي‌دانم چرا كه بني‌صدر با فرار از كشور و پناه به اربابان خود آشكارا عليه تمامي نظام لب به سخن گشود اما درباره ميرحسين موسوي، وي در چارچوب نظام عليه نظام حركت مي‌كند بنابر اين سرنوشتي به مراتب بدتر رابراي موسوي پيش‌بيني مي‌كنم.


چرا هنگامي كه سخن از كشته شدگان حوادث اخير به ميان مي‌آيد از شهداي بسيج كه مردانه در مقابل اين فتنه ايستادند سخن به ميان نمي‌آيد و اكثر سياسيون كشور با موضع گيري تدافعانه تنها از واقعه اسفناك كهريزك ياد مي‌كنند؟

اين هم از مظلوميت مضاعف نيروهاي بسيج است كه در اين عرصه هزينه حيثيتي پرداختند. انصافاً كساني كه در مقابله با معاندان نظام در شهر به شهادت رسيدند كارشان به مراتب عظيم‌تر از شهادت در خاكريزهاي جنگي است ليكن اين نيز جزئي از مظلوميت اين شهداست.


آيا اصولگرايان مجلس براي رسيدگي به اين شهدا طرحي را داشته‌اند؟

متأسفانه مجلس اقدام خاصي را براي اين شهدا نكرده است و حتي وزارت كشور به صورت كلي به كشته شدگان حوادث رسيدگي كرد يعني حتي معارضين هم در همان طرح مي‌گنجيدند.


هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ