کتاب های فارسی - آرشیو این وبلاگ در پایین صفحه قرار دارد

stat code

stat code

۱۳۸۸ آبان ۱۶, شنبه

[farsibooks] تجلی پارادوکس‌هاي فتنه سبز در 13 آبان

تجلی پارادوکس‌هاي فتنه سبز در 13 آبان

 

آنروز که موسوي در فرداي انتخابات فرمان آشوبها را صادر نمود و اعلام کرد که تسليم راي ملت نخواهد شد و تا ابطال انتخابات پيش خواهد رفت, وارد بازي خطرناکي شد که معلوم بود نخواهد توانست آن را مهار نمايد. موسوي کوچکتر و ناتوان‌تر از آن بود که بتواند مديريت اين فتنه عميق را به عهده گيرد و کروبي ساده لوح‌تر از آن که بدنه فتنه‌گران وي را جدي گرفته و گوش به حرفش باشند و خاتمي عافيت‌طلب‌تر از آن که ياراي ايستادگي در معرکه‌هاي سخت را داشته باشد. بدين سان بود که طيف‌هاي مختلفي از ضدانقلاب و دستگاههاي جاسوسي نظام سلطه با اهداف و اغراض متفاوت در گستره فتنه سبز از بدنه تا راس آن نفوذ کرده و کار را از دست نامزدهاي کم اقبال انتخابات دهم خارج ساختند!

اين نفوذ نه تنها مديريت و راس فتنه سبز را دچار بحران ساخت, بلکه از سويي ديگر ايدئولوژي اين اقدام را نيز با معضل مواجه ساخت، بطوري که مي‌توان ادعا نمود امروز فتنه سبز در کنار نداشتن رهبري واحد و شايسته, از فقدان ايدئولوژي‌اي منسجم و فارغ از پارادوکس نيز رنج مي‌برد، مساله اي که به شدت موجب ريزش روز به روز اندک هواداران باقي مانده اين جريان شده است. عدم حضور هواداران فتنه سبز در مراسم 13 آبان (بعد از هفته‌ها تبليغات گسترده) به نحوي که جمع سبزها را در اين مراسم تا گروه‌هاي 30، 40 نفري کاهش داده بود, از وجود رفتارها و گفتارهاي متعارض و پارادوکسيکال در اين جريان حکايت دارد و گذر زمان نيز بر اختلافات ايجاد شده خواهد افزود.

موضع‌گيريهاي رنگارنگ تئوريسين‌هاي فتنه سبز درباره مساله تسخير لانه جاسوسي و روز مبارزه با استکبار جهاني را مي‌توان نقطه اوج آشکار شدن اين اختلاف نظرهاي 180 درجه‌اي دانست که از حمايت از انقلاب دوم تا نفي آن در حال نوسان داشت.

در حالي که ميردامادي, عضو زنداني حزب مشارکت و از حاضرين در لانه جاسوسي در نامه اي اعلام داشته که از تسخير لانه جاسوسي پشيمان نيست, و صانعي در بيانيه اش از جنايات امريکا و انزجار از آن مي‌نويسد, از آن سو شيخ ساده لوح مطرود امام (منتظري) در جواب سوالي در مورد  تسخير لانه جاسوسي اعلام مي‌دارد: " با آن عوارض منفي و حساسيت شديدي که بين مردم آمريکا به‏ ‏وجود آورد که هنوز آثار آن باقي است، معلوم شد که کار درستي نبوده"!

در شرايطي که "محسن مخملباف" - که اين روزها خود را يکي از رهبران خارج نشين فتنه سبز معرفي مي‌کند - در نامه‌اي خطاب به اوباما مي‌نويسد: «حمله به سفارت امريکا و گروگانگيري کارمندان آن از سوي جوانان انقلابي ما ملت شما را عميقا رنجانده است و فراموش کردن آن براي شما بسيار دشوار است، به سهم خود از شما عذر مي خواهيم و اميدواريم که ما را ببخشيد.»! و در ادامه پيشنهاد مي دهد که «روز 13 آبان را به عنوان روز دوستي ملت  هاي ايران و آمريکا اعلام کنيم»!، در مقابل عطاءالله مهاجراني, ديگر خارج نشين فتنه سبز, در جواب مخملباف مي‌نويسد: »روز سيزدهم آبان ماه بر خلاف نظر برخي از سبز نماها، روز نرمش در برابر آمريکا و يا حتي عذر خواهي از آمريکا نيست... اين جنبش در تداوم خود هيچ نيازي به حمايت دولت آمريکا ندارد.»!

در حوزه رفتار نيز اين تضادها مشهود است. به عنوان نمونه بخشي از سايتها و وبلاگهاي فتنه گران از تسخير سفارت روسيه در روز 13 آبان سخن مي‌گويند و در مقابل سازمان مجاهدين با صدور بيانيه‌اي اعلام مي‌دارد: «قطعاً اعمال هرگونه خشونت، از جمله تعرض به سفارتخانه هاي خارجي، مغاير با اهداف و مشي جنبش سبز ملت ايران است و طراحان و محركان و عوامل اينگونه عمليات، نه طرفدار استقلال و آزادي، كه وابستگان به سلطه و استبداد هستند.»

فتنه سبز از تعارضات دروني همچون رهبري متفرق و ايدوئولوژي پارادوکسيکال به شدت رنج مي برد و راهي براي رهايي از آن وجود ندارد، چرا که اين تعارضات, ذاتي اين جريان بوده و با برون رفت از آن، ديگر فتنه سبزي باقي نخواهد بود. از ديگر سويي تداوم اين وضعيت نيز انتهايي جز زوال را براي فتنه گران به همراه نخواهد داشت.

هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ