کتاب های فارسی - آرشیو این وبلاگ در پایین صفحه قرار دارد

stat code

stat code

۱۳۸۸ آبان ۱۶, شنبه

[farsibooks] سبزهاي واقعي 13 آبان كجا بودند؟

سبزهاي واقعي 13 آبان كجا بودند؟


«اولين و آخرين تجمع هدفمند جنبش سبز/ مي‌مانيم تا لحظه پيروزي/ تجمع ميليوني سبزها/ با اتحاد در خيابان‌ها مي‌مانيم/ اولين تظاهرات هدفمند ميليوني جنبش سبز/ با ماندن در خيابان‌ها، كابوس وحشتناك رژيم را به حقيقت تبديل كنيم/ تحصن و ماندن ميليوني جنبش سبز در خيابان تا تحقق اهداف جنبش سبز و…»

اينها شعارهاي مضحكي  هستند كه از چند هفته قبل، در سايت‌ها و وبلاگ‌هاي وابسته به يك خط فكري خاص منتشر مي‌شدند. بعد از ماجراي روز قدس و كاهش تدريجي سبزها، اين بار آنها با تبليغات و هياهوي فراوان درصدد تجديد قواي خود بودند. آقاي موسوي هم براي روحيه دادن به حاميان خود، به مناسبت 13 آبان بيانيه‌اي صادر و اعلام كرده بود كه حاميانش هنوز در صحنه هستند و خواهند ماند و ديگران خواهند رفت!

13 آبان آمد و رفت. مردم دو دسته بودند. دسته اول اكثريت مطلق را تشكيل مي‌دادند و مثل سالهاي گذشته بلكه باشكوه‌تر از گذشته به خيابان آمدند و شعارهاي اصلي اين روز تاريخي را فرياد ‌زدند. دسته‌ي دوم هم مثل روز قدس و البته بسيار كمتر از آن روز به خيابان آمدند و شعارهاي فرعي سر دادند تا مخالفت خود را با اكثريت مردم ايران نشان بدهند. اما هر چه نگاه كرديم از جمعيت ميليوني سبزها كه قرار بود در خيابان‌ها بمانند و جشن پيروزي خود را به ما نشان بدهند، خبري نبود.

البته آنها براي توجيه كاهش تدريجي جمعيت خود به بهانه‌هاي مختلفي متوسل مي‌شوند، مثل حضور نيروي انتظامي و برخورد و گاز اشك آور و باطوم و دستگيري و… اما اين توجيه قابل قبولي نيست. اولا قرار بود سبزها ميليوني‌ بيايند ثانيا فكر نمي‌كنم آه و ناله كردن، راه مناسبي براي توجيه بي‌عرضگي در جذب مردم باشد! كسي كه به دنبال پيروزي است، با ديدن باطوم گريه نمي‌كند! پس مشكل جاي ديگري است. مشكل جايگاه مردمي بعضي آدم‌هاست.

روزنامه‌ها و سايت‌هاي اصلاح طلب هم براي اينكه يك طوري عصبانيت خودشان را از حضور مردم نشان بدهند، ترجيح دادند راهپيمايي اصلي مردم را در كنار لانه جاسوسي آمريكا نبينند و چشمان خود را بر جمعيت آنها ببندند و در عوض فقط همان جمعيت معدود دوستان خود را بزرگنمايي كنند. شيوه اين روزنامه‌ها به اين نحو است كه كلا هر حركت مخالف با حركت عموم را به عنوان خواست مردمي منعكس مي‌كنند، اگرچه آن حركت همراه با خشونت و اغتشاش باشد. البته آنها معمولا آشوب‌ها و شعارهاي طرفداران خود را هم به حساب نمي‌آورند، تازه از ما طلبكار هستند كه چرا اغتشاشگران را به آنها نسبت مي‌دهيم؟!

از اين جماعت بايد پرسيد: از دو دسته بالا، كدام گروه جزو حاميان شما و آقاي موسوي هستند؟ دسته اول يا دوم؟ قطعا دسته اول حامي شما نيستند. چون توجهي به شعارها و خواسته‌هاي شما نداشتند. بنابراين به نظر مي‌رسد گروه دوم از حاميان گوش به فرمان شما باشند. شعارهاي عجيب و غريب و مغاير با آرمان‌هاي انقلاب هم دقيقا از زبان همين گروه دوم شنيده شد. ظاهرا تنها كساني كه به بيانيه اخير موسوي لبيك گفتند و با عكس‌هاي او به خيابان آمدند و شعار جمهوري ايراني سر دادند، همين جمعيت اندك بودند.

البته اصلاح‌طلبان براي فرار از شعارهاي انحرافي طرفداران خود، راهكارهاي جالبي دارند. آنها جمعيت معترض را به حساب خودشان مي‌گذارند، اما كاري به شعارهاي اين افراد ندارند و ادعا مي‌كنند كه با اين شعارها مخالف هستند. يعني بيشتر دنبال كميت هستند تا كيفيت! دقيقا مثل خاتمي و موسوي. آنها هم اين اواخر بيانيه داده‌اند و ادعا كرده‌اند كه با شعارهاي انحرافي و افراطي مخالفند.

خوب اشكالي ندارد. در اينصورت يك نفر لطف كند و چهار تا سبز واقعي نشان بدهد كه در راهپيمايي 13 آبان، شعار انحرافي سر نمي‌داد! بالاخره آن عده‌اي كه به خيابان آمدند و شعار جمهوري ايراني سردادند، يا حامي موسوي بودند يا نبودند؟ اگر اين جماعت حامي موسوي نيستند، پس حاميان موسوي در راهپيمايي روز 13 آبان كجا بودند؟ آيا ترجيح دادند به خيابان نيايند؟

نتيجه اينكه جماعت اصلاح طلب به طور عام و افرادي چون خاتمي و موسوي به طور خاص، يك سياست دوپهلو را در پيش گرفته‌اند. آنها براي اينكه همين حاميان فعلي خود را هم از دست ندهند، گاه و بيگاه و به بهانه‌هاي مختلف بيانيه مي‌دهند و طرفداران خود را در صحنه نگه مي‌دارند، از سوي ديگر گاهي ادعا مي‌كنند كه اغتشاش و شعارهاي افراطي به آنها ربطي ندارد! در حالي كه اين شعارهاي افراطي را دقيقا همان حاميان آنها سر مي‌دهند.









هیچ نظری موجود نیست:

بايگانی وبلاگ